۱٬۷۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
به نقل از برخی منابع، ابان از سليم و عمر بن ابىسلمه نقل مىكند: [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] در زمان حكومت خود در ضمن سفر حج وارد [[مدینه]] شد. در آنجا بين معاويه و قيس بن سعد گفتوگويى در گرفت. قيس كه بزرگ انصار و پسر بزرگ آنان يعنى سعد بن عباده بود، پاسخ او را داد و فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را بر شمرد. معاويه خشمگین شد و گفت: اى پسر سعد، اين مطالب را از چه كسى روايت مىكنى؟ پدرت اينها را به تو خبر داده؟ قيس گفت: اين مطالب را از كسى شنيدهام و گرفتهام كه از پدرم بهتر و حق او بر من از پدرم بالاتر است. معاويه پرسيد: آن كيست؟ قيس گفت: آن اميرالمؤمنين على بن ابىطالب عالِم اين امت و حاكم آن و صديق و فاروق آن است. معاويه گفت: «صدّيق» امت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و «فاروق» آن [[عمر بن خطاب|عمر]] است، و آنكه علم كتاب نزد اوست [[عبداللَّه بن سلام]] است. | به نقل از برخی منابع، ابان از سليم و عمر بن ابىسلمه نقل مىكند: [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] در زمان حكومت خود در ضمن سفر حج وارد [[مدینه]] شد. در آنجا بين معاويه و قيس بن سعد گفتوگويى در گرفت. قيس كه بزرگ انصار و پسر بزرگ آنان يعنى سعد بن عباده بود، پاسخ او را داد و فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام را بر شمرد. معاويه خشمگین شد و گفت: اى پسر سعد، اين مطالب را از چه كسى روايت مىكنى؟ پدرت اينها را به تو خبر داده؟ قيس گفت: اين مطالب را از كسى شنيدهام و گرفتهام كه از پدرم بهتر و حق او بر من از پدرم بالاتر است. معاويه پرسيد: آن كيست؟ قيس گفت: آن اميرالمؤمنين على بن ابىطالب عالِم اين امت و حاكم آن و صديق و فاروق آن است. معاويه گفت: «صدّيق» امت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و «فاروق» آن [[عمر بن خطاب|عمر]] است، و آنكه علم كتاب نزد اوست [[عبداللَّه بن سلام]] است. | ||
[[قیس بن سعد بن عباده انصاری|قیس]] در پاسخ گفت: سزاوارتر به اين اسمها و صاحب حقيقى آنها كسى است كه خداوند درباره او چنين نازل كرده است: {{قرآن|اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبَّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ|ترجمه=آيا كسى كه دليلى از طرف پروردگارش دارد و شاهدى پشت سر آن مىآيد... [با آن كس كه دليلى ندارد برابر است؟]}} و كسى است كه خداوند درباره او مىگويد: «تو ترساننده هستى و هر قومى هدايتكنندهاى دارد» ([[آيه ۷ رعد و غدیر]]). به خدا قسم، اين طور نازل شد كه «على هدايتكننده هر قومى است» و شما اين را حذف كرديد. و آن كسى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را در غدير خم نصب كرد و فرمود: «هر كس كه من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارم، على هم نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارد». و پيامبر به او در جنگ تبوک فرمود: «تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى مگر آنكه پيامبرى بعد از من نيست».<ref> | [[قیس بن سعد بن عباده انصاری|قیس]] در پاسخ گفت: سزاوارتر به اين اسمها و صاحب حقيقى آنها كسى است كه خداوند درباره او چنين نازل كرده است: {{قرآن|اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبَّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ|ترجمه=آيا كسى كه دليلى از طرف پروردگارش دارد و شاهدى پشت سر آن مىآيد... [با آن كس كه دليلى ندارد برابر است؟]}} و كسى است كه خداوند درباره او مىگويد: «تو ترساننده هستى و هر قومى هدايتكنندهاى دارد» ([[آيه ۷ رعد و غدیر]]). به خدا قسم، اين طور نازل شد كه «على هدايتكننده هر قومى است» و شما اين را حذف كرديد. و آن كسى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را در غدير خم نصب كرد و فرمود: «هر كس كه من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارم، على هم نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارد». و پيامبر به او در جنگ تبوک فرمود: «تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى مگر آنكه پيامبرى بعد از من نيست».<ref>کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
ویرایش