پرش به محتوا

آيه ۳ و ۴ تحریم و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
حضرت فرمود: خداى عليم آگاه به من خبر داد. اگر شما دو زن از کار خود به پیشگاه خدا توبه کنید [خدا توبه شما را می پذیرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستی منحرف شده است، و اگر بر ضدِّ پیامبر به یکدیگر کمک دهید [راه به جایی نخواهید برد]؛ زیرا خدا و جبرئیل و صالح مؤمنان [که علی بن ابی طالب است] یار اویند، و فرشتگان نیز بعد از آنان پشتیبان او خواهند بود
حضرت فرمود: خداى عليم آگاه به من خبر داد. اگر شما دو زن از کار خود به پیشگاه خدا توبه کنید [خدا توبه شما را می پذیرد]، چون دل شما دو نفر از حق و درستی منحرف شده است، و اگر بر ضدِّ پیامبر به یکدیگر کمک دهید [راه به جایی نخواهید برد]؛ زیرا خدا و جبرئیل و صالح مؤمنان [که علی بن ابی طالب است] یار اویند، و فرشتگان نیز بعد از آنان پشتیبان او خواهند بود


«يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»<ref>تحريم /  ۷.</ref>: «اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مى ‏شود».
{{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>تحريم /  ۷.</ref>: «اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مى ‏شود».


اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
خط ۴۹: خط ۴۹:
اين گونه بود كه سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله به دست عايشه و حفصه افشا شد، و پيرو آن خداوند آيات اول تا سوم سوره تحريم را نازل كرد كه خبر از كار آن دو زن مى‏ داد، آنجا كه فرمود:
اين گونه بود كه سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله به دست عايشه و حفصه افشا شد، و پيرو آن خداوند آيات اول تا سوم سوره تحريم را نازل كرد كه خبر از كار آن دو زن مى‏ داد، آنجا كه فرمود:


«وَ اِذْ اَسَرَّ النَّبِىُّ اَلى بَعْضِ اَزْواجِهِ حِديثاً، فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ اَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ اَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ. فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ اَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَليمُ الْخَبيرُ».
{{متن قرآن|وَ اِذْ اَسَرَّ النَّبِىُّ اَلى بَعْضِ اَزْواجِهِ حِديثاً، فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ اَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ اَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ. فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ اَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَليمُ الْخَبيرُ}}


هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله گفتارى پنهانى به بعضى از همسرانش سپرد. آنگاه كه آن زن راز پيامبر صلى الله عليه و آله را افشا كرد، و خدا پيامبرش را از اين مسئله باخبر نمود، آن حضرت قسمتى از كارشان را براى آنان بازگو كرد و از گفتن قسمتى ديگر اعراض نمود.
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله گفتارى پنهانى به بعضى از همسرانش سپرد. آنگاه كه آن زن راز پيامبر صلى الله عليه و آله را افشا كرد، و خدا پيامبرش را از اين مسئله باخبر نمود، آن حضرت قسمتى از كارشان را براى آنان بازگو كرد و از گفتن قسمتى ديگر اعراض نمود.
خط ۵۷: خط ۵۷:
سپس خداوند با آيه چهارم سوره تحريم به پيامبرش خبر داد كه اگر اظهار توبه هم نمايند قلوبشان منحرف است، و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند ياور آن حضرت خدا و جبرئيل و ملائكه و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند.
سپس خداوند با آيه چهارم سوره تحريم به پيامبرش خبر داد كه اگر اظهار توبه هم نمايند قلوبشان منحرف است، و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند ياور آن حضرت خدا و جبرئيل و ملائكه و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند.


آيه چنين است: «اِنْ تَتُوبا اِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ اِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَاِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ» :
آيه چنين است:{{متن قرآن|اِنْ تَتُوبا اِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ اِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَاِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ}}:


«اگر شما دو نفر نزد خدا توبه كنيد اما قلب‏ هايتان از حق منحرف شده است، و اگر بر ضد او اقدم نماييد بدانيد كه خدا صاحب اختيار اوست و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه بعد از خدا كمک اويند».
«اگر شما دو نفر نزد خدا توبه كنيد اما قلب‏ هايتان از حق منحرف شده است، و اگر بر ضد او اقدم نماييد بدانيد كه خدا صاحب اختيار اوست و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه بعد از خدا كمک اويند».
خط ۶۳: خط ۶۳:
وقتى خداوند اين خبر را به پيامبرش داد حضرت آنان را احضار كرد و مسئله افشاى سِرّ خود را از آنان پرسيد و به توطئه منافقين اشاره‏ اى نكرد. آنان قسم ياد كردند كه چنين كارى نكرده ‏اند و راز حضرت را فاش ننموده ‏اند.
وقتى خداوند اين خبر را به پيامبرش داد حضرت آنان را احضار كرد و مسئله افشاى سِرّ خود را از آنان پرسيد و به توطئه منافقين اشاره‏ اى نكرد. آنان قسم ياد كردند كه چنين كارى نكرده ‏اند و راز حضرت را فاش ننموده ‏اند.


اينجا بود كه آيه هفتم سوره تحريم در تكذيب آنان نازل شد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ اِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»:
اينجا بود كه آيه هفتم سوره تحريم در تكذيب آنان نازل شد: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الَّذينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ اِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}:


«اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مى‏ شويد».<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص۱۱۲ - ۱۳۵. تفسير فرات: ص ۱۸۵. مجمع البيان: ج ۱ ص ۵۶ . نور الثقلين: ج ۵ ص ۳۷۰ ح ۸ . مناقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ج ۲ ص ۳۴۶. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۹۷ . الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۶۸. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۷۶. امالى الطوسى: ص ۳۰۲. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹،۲۳۲ ح ۴، ص ۲۴۳ ح ۹، ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۷ ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۸ ص۹۵ - ۹۷، ص ۱۰۷،۱۰۶ و ج ۳۰ ص ۳۸۳ و ج ۳۱ ص ۶۴۰ ح ۱۵۷. صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۴۹. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. السيرة النبوية (ابن كثير) : ج ۴ ص ۴۴۹. فتح القدير شوكانى: ج ۵ ص ۲۵۰. مجمع الزوائد (هيثمى) : ج ۷ ص ۱۲۶. تفسير قرطبى: ج ۱۸ ص ۱۸۷. زاد المسير (ابن جوزى) : ج ۸ ص ۵۱ . مسند احمد: ج ۱ ص ۳۳ و ج ۶ ص ۵۲ .</ref>
«اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مى‏ شويد».<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص۱۱۲- ۱۳۵؛ تفسير فرات: ص ۱۸۵؛ مجمع البيان: ج ۱ ص ۵۶؛ نور الثقلين: ج ۵ ص ۳۷۰ ح ۸؛ مناقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ج ۲ ص ۳۴۶؛ تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۹۷؛ الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۶۸؛ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۷۶؛ امالى الطوسى: ص ۳۰۲؛ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹،۲۳۲ ح ۴، ص ۲۴۳ ح ۹، ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۷ ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۸ ص۹۵ - ۹۷، ص ۱۰۷،۱۰۶ و ج ۳۰ ص ۳۸۳ و ج ۳۱ ص ۶۴۰ ح ۱۵۷؛ صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۴۹؛ صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴؛ السيرة النبوية : ج ۴ ص ۴۴۹؛ فتح القدير: ج ۵ ص ۲۵۰؛ مجمع الزوائد: ج ۷ ص ۱۲۶؛ تفسير قرطبى: ج ۱۸ ص ۱۸۷؛ زاد المسير: ج ۸ ص ۵۱؛ مسند احمد: ج ۱ ص ۳۳ و ج ۶ ص ۵۲ .</ref>


در اينجا موقعيت تاريخى اين آيات را از بُعدى ديگر به همراه بيان نكاتى در مورد آن بيان مى ‏كنيم:
در اينجا موقعيت تاريخى اين آيات را از بُعدى ديگر به همراه بيان نكاتى در مورد آن بيان مى ‏كنيم:
خط ۸۳: خط ۸۳:
عايشه سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله را فوراً به ابوبكر و عمر خبر مى ‏دهد، و آنان منافقين را جمع مى‏ كنند و براى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله نقشه مى ‏كشند، ولى با خنثى شدن توطئه آنان در كوه هَرشى، نقشه مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله را طرح مى‏ كنند و به اجراى آن مى ‏پردازند.
عايشه سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله را فوراً به ابوبكر و عمر خبر مى ‏دهد، و آنان منافقين را جمع مى‏ كنند و براى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله نقشه مى ‏كشند، ولى با خنثى شدن توطئه آنان در كوه هَرشى، نقشه مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله را طرح مى‏ كنند و به اجراى آن مى ‏پردازند.


با اين مقدمه به استقبال ماجرايى مى‏ رويم كه حذيفه از اين مرحله غدير ترسيم كرده و مى‏ گويد<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص۱۱۲- ۱۳۵.  كشف اليقين: ص ۱۳۷. تفسير فرات: ص ۱۸۵. مجمع البيان: ج ۱ ص ۵۶ . نور الثقلين: ج ۵ ص ۳۷۰ ح ۸ . مناقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام (كوفى) : ج ۲ ص ۳۴۶. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۹۷ . الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۶۸. تفسير قمى: ج ۲ ص ۳۷۶. امالى الشيخ الطوسى: ص ۳۰۲. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹،۲۳۲ ح ۲۴۳،۴ ح ۲۴۶ ۹ ح ۱۷ و ج ۲۷ ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۸ ص ۱۰۷،۱۰۶،۹۷،۹۵ و ج ۳۰ ص ۳۸۳ و ج ۳۱ ص ۶۴۰ ح ۱۵۷. صحيح بخارى: ج ۷ ص ۱۷، ج ۸ ص ۴۴۹. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. السيرة النبوية (ابن كثير) : ج ۴ ص ۴۴۹. فتح القدير شوكانى: ج ۵ ص ۲۵۰. مجمع الزوائد (هيثمى) : ج ۷ ص ۱۲۶. تفسير قرطبى: ج ۱۸ ص ۱۸۷. زادالمسير (ابن جوزى) : ج ۸ ص ۵۱ . مسند احمد: ج ۱ ص ۳۳ و ج ۶ ص ۵۲ .</ref>:
با اين مقدمه به استقبال ماجرايى مى‏ رويم كه حذيفه از اين مرحله غدير ترسيم كرده و مى‏ گويد<ref>ارشاد القلوب: ج ۲ ص۱۱۲- ۱۳۵؛  كشف اليقين: ص ۱۳۷؛ تفسير فرات: ص ۱۸۵؛ مجمع البيان: ج ۱ ص ۵۶؛ نور الثقلين: ج ۵ ص ۳۷۰ ح ۸؛ مناقب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: ج ۲ ص ۳۴۶؛ تأويل الآيات: ج ۲ ص ۶۹۷؛ الصراط المستقيم: ج ۳ ص ۱۶۸؛ تفسير قمى: ج ۲ ص ۳۷۶؛ امالى الشيخ الطوسى: ص ۳۰۲؛ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹،۲۳۲ ح ۲۴۳،۴ ح ۲۴۶ ۹ ح ۱۷ و ج ۲۷ ص ۲۴۶ ح ۱۷ و ج ۲۸ ص ۱۰۷،۱۰۶،۹۷،۹۵ و ج ۳۰ ص ۳۸۳ و ج ۳۱ ص ۶۴۰ ح ۱۵۷؛ صحيح بخارى: ج ۷ ص ۱۷، ج ۸ ص ۴۴۹؛ صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴؛ السيرة النبوية: ج ۴ ص ۴۴۹؛ فتح القدير شوكانى: ج ۵ ص ۲۵۰؛ مجمع الزوائد: ج ۷ ص ۱۲۶؛ تفسير قرطبى: ج ۱۸ ص ۱۸۷؛ زادالمسير: ج ۸ ص ۵۱ ؛مسند احمد: ج ۱ ص ۳۳ و ج ۶ ص ۵۲ .</ref>:


اعمال حج پايان يافت و پيامبر صلى الله عليه و آله از مِنا به مكه بازگشت. در اينجا جبرئيل نازل شد و چنين پيام آورد:
اعمال حج پايان يافت و پيامبر صلى الله عليه و آله از مِنا به مكه بازگشت. در اينجا جبرئيل نازل شد و چنين پيام آورد:
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
اين گونه بود كه سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله به دست عايشه و حفصه افشا شد، و پيرو آن خداوند اين آيات را نازل كرد كه خبر از كار آن دو زن مى‏ داد، آنجا كه فرمود:
اين گونه بود كه سرّ پيامبر صلى الله عليه و آله به دست عايشه و حفصه افشا شد، و پيرو آن خداوند اين آيات را نازل كرد كه خبر از كار آن دو زن مى‏ داد، آنجا كه فرمود:


«وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّه عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ»:
{{متن قرآن|وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّه عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ}}:


«هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله گفتارى پنهانى به بعضى از همسرانش سپرد. آنگاه كه آن زن راز پيامبر صلى الله عليه و آله را افشا كرد و خدا پيامبرش را از اين مسئله باخبر نمود، آن حضرت قسمتى از كارشان را براى آنان بازگو كرد و از گفتن قسمتى ديگر اعراض نمود.
«هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله گفتارى پنهانى به بعضى از همسرانش سپرد. آنگاه كه آن زن راز پيامبر صلى الله عليه و آله را افشا كرد و خدا پيامبرش را از اين مسئله باخبر نمود، آن حضرت قسمتى از كارشان را براى آنان بازگو كرد و از گفتن قسمتى ديگر اعراض نمود.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
سپس خداوند با آيه بعدى به پيامبرش خبر داد كه اگر اظهار توبه هم نمايند ولى قلوبشان منحرف است، و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند ياور آن حضرت خدا و جبرئيل و ملائكه و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند. آيه چنين است:
سپس خداوند با آيه بعدى به پيامبرش خبر داد كه اگر اظهار توبه هم نمايند ولى قلوبشان منحرف است، و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند ياور آن حضرت خدا و جبرئيل و ملائكه و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند. آيه چنين است:


«إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّه فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّه هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ»:
{{متن قرآن|إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّه فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّه هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِيرٌ}}:


«اگر شما دو نفر نزد خدا توبه هم كنيد، ولى قلب هايتان از حق منحرف شده است، و اگر بر ضد او اقدام نماييد بدانيد كه خدا صاحب اختيار اوست و جبرئيل و صالحِ مؤمنين و ملائكه بعد از خدا كمک اويند».
«اگر شما دو نفر نزد خدا توبه هم كنيد، ولى قلب هايتان از حق منحرف شده است، و اگر بر ضد او اقدام نماييد بدانيد كه خدا صاحب اختيار اوست و جبرئيل و صالحِ مؤمنين و ملائكه بعد از خدا كمک اويند».
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
آنان قسم ياد كردند كه چنين كارى نكرده ‏اند و راز حضرت را فاش ننموده ‏اند. اينجا بود كه آيه ديگر در تكذيب آنان نازل شد:
آنان قسم ياد كردند كه چنين كارى نكرده ‏اند و راز حضرت را فاش ننموده ‏اند. اينجا بود كه آيه ديگر در تكذيب آنان نازل شد:


«يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»: «اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مى ‏شويد» .
{{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}: «اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مى ‏شويد» .


از سوى ديگر منافقين مشورت خود را ادامه دادند و به اظهار نظر پرداختند، تا آنكه متفق شدند بر آنكه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز كوه «هَرشى» بِرَمانند -  كه نظير آن را در جنگ تبوک هم عملى كردند -  ولى خداوند اين شر را از پيامبرش دفع نمود.<ref>براى داستان مفصل آن مراجعه كنيد به: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۰۷.</ref>
از سوى ديگر منافقين مشورت خود را ادامه دادند و به اظهار نظر پرداختند، تا آنكه متفق شدند بر آنكه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز كوه «هَرشى» بِرَمانند -  كه نظير آن را در جنگ تبوک هم عملى كردند -  ولى خداوند اين شر را از پيامبرش دفع نمود.<ref>براى داستان مفصل آن مراجعه كنيد به: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۰۷.</ref>
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
حضرت فرمود: اگر اين گونه است كه مى‏ گويى نبايد رازى را كه سفارش كتمان آن را به تو نمودم افشا مى ‏كردى. با اين كار هم خود را هلاک نمودى و هم گروهى از مردم را به هلاكت انداختى.
حضرت فرمود: اگر اين گونه است كه مى‏ گويى نبايد رازى را كه سفارش كتمان آن را به تو نمودم افشا مى ‏كردى. با اين كار هم خود را هلاک نمودى و هم گروهى از مردم را به هلاكت انداختى.


پس از اين ماجرا بود كه عايشه و حفصه با همدستى پدرانشان تصميم بر مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست يابند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] با گذشت دو ماه از واقعه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله را به دست [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] و [[حفصه بنت عمر|حفصه]] مسموم كردند.
پس از اين ماجرا بود كه عايشه و حفصه با همدستى پدرانشان تصميم بر مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله گرفتند تا زودتر به اهداف خود دست يابند. [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر با گذشت دو ماه از واقعه غدير، پيامبر صلى الله عليه و آله را به دست [[عایشه بنت ابی بکر|عایشه]] و [[حفصه بنت عمر|حفصه]] مسموم كردند.


هنگامى كه حضرت در بستر افتاد آنان سم را به اسم دارو به حضرت مى ‏دادند، و وقتى حضرت بى‏ حال مى‏ شد آن را به زور در حلق پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ ريختند، و در آن حال هر چه حضرت از خوردن آن ابا مى‏ كرد آنان به زور آن را در دهان مباركش مى‏ ريختند.
هنگامى كه حضرت در بستر افتاد آنان سم را به اسم دارو به حضرت مى ‏دادند، و وقتى حضرت بى‏ حال مى‏ شد آن را به زور در حلق پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ ريختند، و در آن حال هر چه حضرت از خوردن آن ابا مى‏ كرد آنان به زور آن را در دهان مباركش مى‏ ريختند.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
وقتى حضرت به حال آمد فرمود:
وقتى حضرت به حال آمد فرمود:


مگر من به شما اشاره نمى‏ كردم كه دارو را به زور به من نخورانيد؟! در پاسخ گفتند: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را كرديم!! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!!!<ref>السيرة النبوية (ابن كثير) : ج ۴ ص ۴۴۹. صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۰. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. مسند احمد: ج ۶ ص ۵۲ .</ref>
مگر من به شما اشاره نمى‏ كردم كه دارو را به زور به من نخورانيد؟! در پاسخ گفتند: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را كرديم!! فرمود: همه شما بر اين كار متفق بوديد!!!<ref>السيرة النبوية: ج ۴ ص ۴۴۹؛ صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۰؛ صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴؛ مسند احمد: ج ۶ ص ۵۲ .</ref>


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:
اين علوم بسيار فراتر از نياز بشر است و متصل به درياى بيكران علم الهى است، كه بشر با سؤال از اين حجج الهى پاسخ و راه چاره همه مشكلاتش را خواهد يافت.
اين علوم بسيار فراتر از نياز بشر است و متصل به درياى بيكران علم الهى است، كه بشر با سؤال از اين حجج الهى پاسخ و راه چاره همه مشكلاتش را خواهد يافت.


و اما ودايع مادى از يک سو شامل صحف [[آدم علیه السلام|آدم]] و [[شیث بن آدم|شیث]] و نوح و [[ادریس علیه السلام|ادریس]] و [[ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] ‏عليهم السلام و [[تورات]] و [[انجیل]] و قرآن است، و از سوى ديگر شامل كتابى به نام «جامعه» است كه در بر دارنده همه احكام الهى حتى ديه خراش است، و همه اينها ذخاير علم الهى به حساب مى ‏آيند.
و اما ودايع مادى از يک سو شامل صحف آدم و [[شیث بن آدم|شیث]] و نوح و [[ادریس علیه السلام|ادریس]] و [[ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] ‏عليهم السلام و [[تورات]] و [[انجیل]] و قرآن است، و از سوى ديگر شامل كتابى به نام «جامعه» است كه در بر دارنده همه احكام الهى حتى ديه خراش است، و همه اينها ذخاير علم الهى به حساب مى ‏آيند.


همچنين شامل يادگارهاى پيامبران است از قبيل پيراهن آدم و عصاى موسى و انگشتر سليمان، و نيز شامل يادگارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله همچون پرچم و شمشير و زره و سپر و کلاه خود و [[انگشتر سلیمان علیه السلام|انگشتر]] و كفش آن حضرت است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص۲۰۱ - ۲۲۲.</ref>
همچنين شامل يادگارهاى پيامبران است از قبيل پيراهن آدم و عصاى موسى و انگشتر سليمان، و نيز شامل يادگارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله همچون پرچم و شمشير و زره و سپر و کلاه خود و [[انگشتر سلیمان علیه السلام|انگشتر]] و كفش آن حضرت است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص۲۰۱ - ۲۲۲.</ref>
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
پيامبر صلى الله عليه وآله در اين باره به او فرمود:
پيامبر صلى الله عليه وآله در اين باره به او فرمود:


انْ اضَعْتِهِ وَ تَرَكْتِ رِعايَةَ ما الْقِىَ الَيْكِ مِنْهُ كَفَرْتِ بِرَبِّكِ وَ حَبِطَ اجْرُكِ وَ بَرِئَتْ مِنْكِ ذِمَّةُ اللَّه وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ وَ كُنْتِ مِنَ الْخاسِرينَ...، وَ لَعَنَكِ اللَّه وَ الْمَلائِكَةُ وَ النّاسُ اجْمَعينَ<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶.</ref>:
{{متن عربی|انْ اضَعْتِهِ وَ تَرَكْتِ رِعايَةَ ما الْقِىَ الَيْكِ مِنْهُ كَفَرْتِ بِرَبِّكِ وَ حَبِطَ اجْرُكِ وَ بَرِئَتْ مِنْكِ ذِمَّةُ اللَّه وَ ذِمَّةُ رَسُولِهِ وَ كُنْتِ مِنَ الْخاسِرينَ...، وَ لَعَنَكِ اللَّه وَ الْمَلائِكَةُ وَ النّاسُ اجْمَعينَ}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶.</ref>:


اگر اين راز را فاش كنى و مراعات آنچه از مسئله ولايت به تو گفته شد ترک نمايى به پروردگارت كافر شده ‏اى و اجر تو سقوط مى ‏كند و ذمّه خدا و رسولش از تو بريئ مى‏ گردد و از زيانكاران خواهى بود، و خدا و ملائكه و همه مردم تو را لعنت خواهند كرد.
اگر اين راز را فاش كنى و مراعات آنچه از مسئله ولايت به تو گفته شد ترک نمايى به پروردگارت كافر شده ‏اى و اجر تو سقوط مى ‏كند و ذمّه خدا و رسولش از تو بريئ مى‏ گردد و از زيانكاران خواهى بود، و خدا و ملائكه و همه مردم تو را لعنت خواهند كرد.
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
ب) عايشه مستقيماً داخل اين سرّ نبود، و به زور خود را وارد آن كرد و با اصرار از پيامبر صلى الله عليه وآله خواست كه به او خبر دهد، و اين بر او لازم ‏تر مى ‏كند كه در كتمان آن بكوشد.
ب) عايشه مستقيماً داخل اين سرّ نبود، و به زور خود را وارد آن كرد و با اصرار از پيامبر صلى الله عليه وآله خواست كه به او خبر دهد، و اين بر او لازم ‏تر مى ‏كند كه در كتمان آن بكوشد.


ج) عايشه نزد آن حضرت قول داد و ضمانت كرد كه به هيچ وجه آن سرّ افشا نشود و حضرت هم از او التزام گرفت و فرمود: فَلْيَكُنِ الامْرُ مِنْكِ تَحْتَ سُوَيْداءِ قَلْبِكِ الى انْ يَأْذَنَ اللَّه بِالْقِيامِ بِهِ: اين مسئله نزد تو در پس پرده قلبت بماند تا خداوند اجازه اقدام به آن را بدهد.
ج) عايشه نزد آن حضرت قول داد و ضمانت كرد كه به هيچ وجه آن سرّ افشا نشود و حضرت هم از او التزام گرفت و فرمود: {{متن عربی|فَلْيَكُنِ الامْرُ مِنْكِ تَحْتَ سُوَيْداءِ قَلْبِكِ الى انْ يَأْذَنَ اللَّه بِالْقِيامِ بِهِ}}: اين مسئله نزد تو در پس پرده قلبت بماند تا خداوند اجازه اقدام به آن را بدهد.


د) عايشه آن راز را به كسانى كه اصل كتمان به خاطر آنان بود (يعنى اصحاب صحيفه) باز گفت، نه اينكه به مردم عادى گفته باشد، و اين خيانت عظيم است.
د) عايشه آن راز را به كسانى كه اصل كتمان به خاطر آنان بود (يعنى اصحاب صحيفه) باز گفت، نه اينكه به مردم عادى گفته باشد، و اين خيانت عظيم است.
خط ۲۱۳: خط ۲۱۳:
با در نظر گرفتن جهات شش گانه مذكور است كه نزول آيات پى در پى براى تقبيح اين خيانت عايشه توجه را جلب مى‏ كند و مى ‏بينيم برخورد پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره جدّى است. به نمونه‏ هايى از اين مقابله قاطع با عايشه دقت كنيم:
با در نظر گرفتن جهات شش گانه مذكور است كه نزول آيات پى در پى براى تقبيح اين خيانت عايشه توجه را جلب مى‏ كند و مى ‏بينيم برخورد پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره جدّى است. به نمونه‏ هايى از اين مقابله قاطع با عايشه دقت كنيم:


الف) خداوند خيانت عايشه را به صراحت در قرآن آورده با آنكه معمولاً جزئيات مسائل در متن قرآن نمى ‏آيد، آنجا كه مى‏ فرمايد: «وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ ...» .
الف) خداوند خيانت عايشه را به صراحت در قرآن آورده با آنكه معمولاً جزئيات مسائل در متن قرآن نمى ‏آيد، آنجا كه مى‏ فرمايد: {{متن قرآن|وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ ...}}


ب) وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله علت افشاى سرّ را از او سؤال كرد او به دروغ قسم ياد كرد كه چنين نكرده است، ولى باز قرآن صريحاً او را تكذيب و تقبيح نمود و مُهر كُفر را بر پيشانى او زد، آنجا كه فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ ...»، و اين بدان معنى است كه عذر عايشه بيهوده است و او به قصد خيانت سرّ پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله را افشا كرده است.
ب) وقتى پيامبر صلى الله عليه وآله علت افشاى سرّ را از او سؤال كرد او به دروغ قسم ياد كرد كه چنين نكرده است، ولى باز قرآن صريحاً او را تكذيب و تقبيح نمود و مُهر كُفر را بر پيشانى او زد، آنجا كه فرمود:{{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ ...}} و اين بدان معنى است كه عذر عايشه بيهوده است و او به قصد خيانت سرّ پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله را افشا كرده است.


ج) پيامبر صلى الله عليه وآله براى توبيخ جدى عايشه به گونه ‏اى كه همه متوجه خيانت او شوند، پس از بازگشت از سفر غدير، پا در خانه عايشه نگذاشت و تا يك ماه اين كار را ادامه داد تا روزى كه او براى عذر خواهى آمد. اين به معناى قهر با خيانتكاران است، آن هم زنى كه همسر پيامبر صلى الله عليه وآله باشد.
ج) پيامبر صلى الله عليه وآله براى توبيخ جدى عايشه به گونه ‏اى كه همه متوجه خيانت او شوند، پس از بازگشت از سفر غدير، پا در خانه عايشه نگذاشت و تا يك ماه اين كار را ادامه داد تا روزى كه او براى عذر خواهى آمد. اين به معناى قهر با خيانتكاران است، آن هم زنى كه همسر پيامبر صلى الله عليه وآله باشد.


د) پس از آنكه عايشه به عنوان عذر خواهى آمد، حضرت او را به شدت بر سر خيانتش ملامت كرد. يک بار به او فرمود: قَدْ خالَفْتِ امْرى اشَدَّ خِلافٍ، و بار ديگر فرمود: لَوْ كانَ الامْرُ كَما تَقُولينَ لَما اظْهَرْتِ سِرّاً اوْصَيْتُكِ بِكِتْمانِهِ، لَقَدْ هَلَكْتِ وَ اهْلَكْتِ امَّةً مِنَ النّاسِ.
د) پس از آنكه عايشه به عنوان عذر خواهى آمد، حضرت او را به شدت بر سر خيانتش ملامت كرد. يک بار به او فرمود: {{متن عربی|قَدْ خالَفْتِ امْرى اشَدَّ خِلافٍ}} و بار ديگر فرمود: {{متن عربی|لَوْ كانَ الامْرُ كَما تَقُولينَ لَما اظْهَرْتِ سِرّاً اوْصَيْتُكِ بِكِتْمانِهِ، لَقَدْ هَلَكْتِ وَ اهْلَكْتِ امَّةً مِنَ النّاسِ.}}


هـ) خداوند متعال در آيات بعدىِ همين سوره، خيانت عايشه را به مرحله صراحت مى ‏رساند و او را به دو زن خيانتكارِ معروف -  يعنى همسران حضرت نوح و حضرت لوط عليهما السلام -  تشبيه مى‏كند كه به آن دو پيامبر معظّم خيانت كردند. متن آيه چنين است:
هـ) خداوند متعال در آيات بعدىِ همين سوره، خيانت عايشه را به مرحله صراحت مى ‏رساند و او را به دو زن خيانتكارِ معروف -  يعنى همسران حضرت نوح و حضرت لوط عليهما السلام -  تشبيه مى‏كند كه به آن دو پيامبر معظّم خيانت كردند. متن آيه چنين است:


«ضَرَبَ اللَّه مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ، كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا مِنَ اللَّه شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ»<ref>تحريم /  ۱۰.</ref>:
{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّه مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ، كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا مِنَ اللَّه شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}}<ref>تحريم/۱۰.</ref>:


«خداوند براى كسانى كه كافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال مى ‏زند كه در ازدواج دو بنده صالح ما بودند ولى به آنان خيانت كردند. در نتيجه نزد خداوند همسر پيامبر بودن براى آنان هيچ فايده‏ اى برايشان نداشت و به آنان گفته شد كه با داخل شوندگان داخل آتش شويد».
«خداوند براى كسانى كه كافر شدند همسر نوح و همسر لوط را مثال مى ‏زند كه در ازدواج دو بنده صالح ما بودند ولى به آنان خيانت كردند. در نتيجه نزد خداوند همسر پيامبر بودن براى آنان هيچ فايده‏ اى برايشان نداشت و به آنان گفته شد كه با داخل شوندگان داخل آتش شويد».


==== نكته چهارم: شهادت و مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله ====
==== نكته چهارم: شهادت و مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله ====
در قسمتى از اين ماجرا آمده است كه پس از خيانت عايشه، منافقين به طور جدى اقدامات خود را بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز كردند و از راه مسموم كردن حضرت پيش رفتند. عبارت چنين است: فَاجْتَمَعُوا فِى امْرِ رَسُولِ اللَّه‏صلى الله عليه وآله مِنَ الْقَتْلِ وَ الاغْتِيالِ وَ اسْقاءِ السَّمِّ عَلى غَيْرِ وَجْهٍ.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷.</ref>
در قسمتى از اين ماجرا آمده است كه پس از خيانت عايشه، منافقين به طور جدى اقدامات خود را بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز كردند و از راه مسموم كردن حضرت پيش رفتند. عبارت چنين است: {{متن عربی|فَاجْتَمَعُوا فِى امْرِ رَسُولِ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله مِنَ الْقَتْلِ وَ الاغْتِيالِ وَ اسْقاءِ السَّمِّ عَلى غَيْرِ وَجْهٍ}}.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۷.</ref>


بنابراين جا دارد در اينجا مسئله شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و مسموم شدن آن حضرت به دست عايشه و حفصه را پيگيرى نماييم:
بنابراين جا دارد در اينجا مسئله شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و مسموم شدن آن حضرت به دست عايشه و حفصه را پيگيرى نماييم:


===== الف) پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله درباره شهادت خود =====
===== الف) پيشگويى پيامبر صلى الله عليه و آله درباره شهادت خود =====
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى من به شهادت رسيدم على صاحب اختيار شما خواهد بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه اشک مى ‏ريخت پرسيد: پدر و مادرم به فدايت يا نبی ‏اللَّه، آيا شما كشته می ‏شويد؟! فرمود: آرى، من با سمّ شهيد مى‏شوم و از دنيا می روم.<ref>كتاب سليم: ص ۳۶۲.</ref>
روزى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى من به شهادت رسيدم على صاحب اختيار شما خواهد بود. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در حالى كه اشک مى ‏ريخت پرسيد: پدر و مادرم به فدايت يا نبی ‏اللَّه، آيا شما كشته می ‏شويد؟! فرمود: آرى، من با سمّ شهيد مى ‏شوم و از دنيا می روم.<ref>كتاب سليم: ص ۳۶۲.</ref>


===== ب) مسموميت پيامبر صلى الله عليه و آله =====
===== ب) مسموميت پيامبر صلى الله عليه و آله =====
روايات متعددى در شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله وارد شده كه تصريح به مسمويت آن حضرت دارد. از جمله صاحب «المجدى فى الأنساب»، شيخ مفيد، شيخ طوسى، علامه حلى، علامه مجلسى و محقق اردبيلى از شيعه، و نيز حاكم حسكانى، ابن‏ سعد، [[ابن ‏کثیر]] از [[اهل سنت|اهل‏ تسنن]] تصريح كرده ‏اند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سن ۶۳ سالگى مسموماً شهيداً از دنيا رفت.<ref>المجدى فى الانساب: ص ۶ . مقنعه: ص ۴۵۶. منتهى المطلب: ج ۲ ص ۸۸۷ . تهذيب الاحكام: ج ۶ ص ۱. بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۵۱۴ . جامع الرواة: ج ۲ ص ۴۶۳. مستدرك حاكم: ج ۳ ص ۵۹ . الطبقات الكبرى (ابن ‏سعد) : ج ۲ ص ۳۰۳. السيرة النبوية (ابن ‏كثير) : ج ۴ ص ۴۴۹.</ref>
روايات متعددى در شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله وارد شده كه تصريح به مسمويت آن حضرت دارد. از جمله صاحب «المجدى فى الأنساب»، شيخ مفيد، شيخ طوسى، علامه حلى، علامه مجلسى و محقق اردبيلى از شيعه، و نيز حاكم حسكانى، ابن‏ سعد، [[ابن ‏کثیر]] از [[اهل سنت|اهل‏ تسنن]] تصريح كرده ‏اند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سن ۶۳ سالگى {{متن عربی|مسموماً شهيداً}} از دنيا رفت.<ref>المجدى فى الانساب: ص ۶؛ مقنعه: ص ۴۵۶؛ منتهى المطلب: ج ۲ ص ۸۸۷؛ تهذيب الاحكام: ج ۶ ص ۱؛ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۵۱۴؛ جامع الرواة: ج ۲ ص ۴۶۳؛مستدرك حاكم: ج ۳ ص ۵۹؛ الطبقات الكبرى: ج ۲ ص ۳۰۳؛ السيرة النبوية: ج ۴ ص ۴۴۹.</ref>


[[امام صادق‏ علیه السلام]] در اين باره می فرمايد: آيا مى‏ دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله به مرگ طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى ‏فرمايد: «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ»:
امام صادق علیه السلام در اين باره می فرمايد: آيا مى‏ دانيد پيامبر صلى الله عليه و آله به مرگ طبيعى از دنيا رفت يا كشته شد؟ خداوند مى ‏فرمايد:{{متن قرآن|أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ}}:


«اگر پيامبر از دنيا برود يا كشته شود آيا عقبگرد خواهيد كرد»؟ اين بدان معنى است كه خداوند مسئله قتل را درباره آن حضرت به ميان مى ‏آورد.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>
«اگر پيامبر از دنيا برود يا كشته شود آيا عقبگرد خواهيد كرد»؟ اين بدان معنى است كه خداوند مسئله قتل را درباره آن حضرت به ميان مى ‏آورد.<ref>تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>


===== ج) نقشه مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله =====
===== ج) نقشه مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله =====
عاملان مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه بودند، و علت اين اقدامشان رسيدن هر چه زودتر به اهدافشان بود.
عاملان مسموم كردن پيامبر صلى الله عليه و آله ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه بودند، و علت اين اقدامشان رسيدن هر چه زودتر به اهدافشان بود.


امام صادق ‏عليه السلام طراح اين جنايت را آن چهار نفر معرفى كرده مى‏ فرمايد: ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه، چهار نفرى نقشه سم دادن به پيامبر صلى الله عليه و آله را طراحى كردند».<ref>تفسير القمى: ص ۶۸۶ . بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹.</ref>
امام صادق ‏عليه السلام طراح اين جنايت را آن چهار نفر معرفى كرده مى‏ فرمايد: ابوبكر و عمر و عايشه و حفصه، چهار نفرى نقشه سم دادن به پيامبر صلى الله عليه و آله را طراحى كردند».<ref>تفسير القمى: ص ۶۸۶؛ بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۳۹.</ref>


آنگاه درباره علت اين نقشه مى ‏فرمايد: «وقتى ابوبكر و عمر از نزديكى شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش‏بينى آن حضرت در مسئله خلافت آگاه شدند، براى اجراى هر چه سريع‏ تر نقشه‏ هاى خود تصميم به مسموم كردن آن حضرت گرفتند».<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۴۶.</ref>
آنگاه درباره علت اين نقشه مى ‏فرمايد: «وقتى ابوبكر و عمر از نزديكى شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله و پيش‏بينى آن حضرت در مسئله خلافت آگاه شدند، براى اجراى هر چه سريع‏ تر نقشه‏ هاى خود تصميم به مسموم كردن آن حضرت گرفتند».<ref>بحار الانوار: ج ۲۲ ص ۲۴۶.</ref>
خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:
مُجريان اين نقشه در تاريخ معرفى شده ‏اند و طرز كار آنان افشا شده است.
مُجريان اين نقشه در تاريخ معرفى شده ‏اند و طرز كار آنان افشا شده است.


امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: بدانيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسموم شد و عايشه و حفصه بودند كه آن حضرت را مسموم كردند.<ref>تفسير نورالثقلين: ج ۱ ص ۴۰۱. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>
امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: بدانيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله مسموم شد و عايشه و حفصه بودند كه آن حضرت را مسموم كردند.<ref>تفسير نورالثقلين: ج ۱ ص ۴۰۱؛ تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۰۰؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱ و ج ۳۱ ص ۶۴۱ .</ref>


خود عايشه جزئيات اجراى نقشه را چنين گفته است:
خود عايشه جزئيات اجراى نقشه را چنين گفته است:


هنگام مريضى آخر پيامبر در لحظات بی حالى دارويى را به اجبار در حلق آن حضرت می ‏ريختيم. در آن حال حضرت به ما اشاره می كرد كه اين كار را نكنيم، ولى ما كار خود را انجام می ‏داديم! وقتى حضرت به حال آمد گفت: مگر به شما اشاره نمی كردم كه دارو را به اجبار به من نخورانيد؟ در پاسخ گفتيم: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را می كرديم! فرمود: «همه شما بر اين كار متفق بوديد»!<ref>السيرة النبوية (ابن‏ كثير) : ج ۴ ص ۴۴۹. صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۰. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴. مسند احمد: ج ۶ ص ۵۲ .</ref>
هنگام مريضى آخر پيامبر در لحظات بی حالى دارويى را به اجبار در حلق آن حضرت می ‏ريختيم. در آن حال حضرت به ما اشاره می كرد كه اين كار را نكنيم، ولى ما كار خود را انجام می ‏داديم! وقتى حضرت به حال آمد گفت: مگر به شما اشاره نمی كردم كه دارو را به اجبار به من نخورانيد؟ در پاسخ گفتيم: ما به عنوان اينكه مريض دارو را دوست ندارد اين كار را می كرديم! فرمود: «همه شما بر اين كار متفق بوديد»!<ref>السيرة النبوية: ج ۴ ص ۴۴۹؛ صحيح البخارى: ج ۷ ص ۱۷ و ج ۸ ص ۴۰؛ صحيح مسلم: ج ۷ ص ۲۴؛ مسند احمد: ج ۶ ص ۵۲ .</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]
۴٬۰۶۴

ویرایش