پرش به محتوا

اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۷: خط ۴۷:
«اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسليم فرود آورده ‏ايم».
«اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعينم در برابر خدا سر تسليم فرود آورده ‏ايم».


در ادامه همين آيه، دو واژه {{متن قرآن|أَسْلَمْتُمْ}} و «أَسْلَمُوا» را به كار مى ‏گيرد و مى ‏فرمايد: «وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ:
در ادامه همين آيه، دو واژه {{متن قرآن|أَسْلَمْتُمْ}} و {{متن قرآن|أَسْلَمُوا}}را به كار مى ‏گيرد و مى ‏فرمايد: {{متن قرآن|وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ}}:


أَ أَسْلَمْتُمْ؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ...»، يعنى: «به كسانى كه اهل كتاب اند و به بى‏ سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند [[هدایت]] شده‏ اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است».
{{متن قرآن|أَأَسْلَمْتُمْ؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا ...}}{{متن قرآن|وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ}}، يعنى: «به كسانى كه اهل كتاب اند و به بى‏ سوادان بگو: آيا تسليم شديد (و آيا اسلام را پذيرفتيد)؟ اگر اسلام را پذيرفتند [[هدایت]] شده‏ اند، و اگر روى گرداندند بر عهده تو ابلاغ فرمان الهى است».


آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى‏ پردازد كه حق را نمى‏ پذيرند و عذرهاى بيجا مى ‏آورند و آنان را به [[عذاب]] الهى تهديد مى ‏نمايد.
آنگاه به توصيف كفارِ اهل كتاب مى‏ پردازد كه حق را نمى‏ پذيرند و عذرهاى بيجا مى ‏آورند و آنان را به [[عذاب]] الهى تهديد مى ‏نمايد.
خط ۵۵: خط ۵۵:
سپس دين حنيف ابراهيمى را مطرح مى ‏فرمايد و در تبيين دين ابراهيمى و اينكه اسلام دين [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم‏ علیه السلام]] بوده، داستان [[عیسی علیه السلام|حضرت عیسی ‏علیه السلام]] را به ميان مى‏ آورد و سخن را به آنجا مى ‏رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى‏ كنم».
سپس دين حنيف ابراهيمى را مطرح مى ‏فرمايد و در تبيين دين ابراهيمى و اينكه اسلام دين [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم‏ علیه السلام]] بوده، داستان [[عیسی علیه السلام|حضرت عیسی ‏علیه السلام]] را به ميان مى‏ آورد و سخن را به آنجا مى ‏رساند كه آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسى را تصديق مى‏ كنم».


سپس خلاصه دين عيسى ‏عليه السلام را در اين جمله بيان مى‏ فرمايد كه: «إِنَّ اللَّه رَبِّى  وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ».
سپس خلاصه دين عيسى ‏عليه السلام را در اين جمله بيان مى‏ فرمايد كه: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّه رَبِّى  وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ}}


در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى‏ شود و واژه «مُسْلِمُونَ» را به كار مى‏ برد و مى ‏فرمايد: آنگاه كه حضرت عيسى‏ عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: «مَنْ أَنْصارِى إِلَى الله» يعنى:
در آيه ۵۳ وارد نكته حساسى مى‏ شود و واژه {{متن قرآن|مُسْلِمُونَ}}را به كار مى‏ برد و مى ‏فرمايد: آنگاه كه حضرت عيسى‏ عليه السلام در مردم احساس گرايش به كفر نمود فرمود: {{متن قرآن|مَنْ أَنْصارِى إِلَى الله}} يعنى:


«كيست كه با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواريون گفتند: «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه، آمَنَّا بِاللَّه وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورده‏ايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى ‏آوريم)».
«كيست كه با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواريون گفتند: {{متن قرآن|نَحْنُ أَنْصارُ اللَّه، آمَنَّا بِاللَّه وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}}يعنى: «ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورده‏ايم و تو شاهد باش كه ما مسلمانيم (و سر تسليم فرود مى ‏آوريم)».


در آيه۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى ‏كند و مى‏ فرمايد:
در آيه۶۴ مسئله اينكه دين نزد خداوند يكى بيشتر نيست را مطرح مى ‏كند و مى‏ فرمايد:


«اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و...» و آنگاه با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى ‏فرمايد: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»، يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».
«اى اهل كتاب، بياييد به سوى سخنى كه بين ما و شما يكى است و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و براى او هيچ شريكى قائل نشويم و...» و آنگاه با ذكر كلمه {{متن قرآن|مُسْلِمُونَ}}مى ‏فرمايد: {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ}} يعنى: «اگر نپذيرفتند بگو: شما شاهد باشيد كه ما مسلمانيم».


در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى‏ كند كه چرا بر سر دين ابراهيم ‏عليه السلام به مخاصمه مى‏ پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه «مُسْلِم» مى ‏فرمايد:
در آيه ۶۵ به اهل كتاب خطاب مى‏ كند كه چرا بر سر دين ابراهيم ‏عليه السلام به مخاصمه مى‏ پردازند و سپس در آيه ۶۷ با استفاده از كلمه «مُسْلِم» مى ‏فرمايد:


«ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»، يعنى: «حضرت ابراهيم‏ عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».
{{متن قرآن|ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}} يعنى: «حضرت ابراهيم‏ عليه السلام يهودى يا نصرانى نبود، بلكه موحّد و مسلمان بود، و از مشركين نبود».


سپس به بيان تابعين حقيقى دين ابراهيم ‏عليه السلام مى‏پردازد و توطئه‏ هاى اهل كتاب را در رابطه با تحريف دين مطرح مى‏ كند تا آيه ۸۳ كه كلمه «أَسْلَمَ» به ميان مى‏ آيد و مى ‏فرمايد:
سپس به بيان تابعين حقيقى دين ابراهيم ‏عليه السلام مى پردازد و توطئه‏ هاى اهل كتاب را در رابطه با تحريف دين مطرح مى‏ كند تا آيه ۸۳ كه كلمه {{متن قرآن|أَسْلَمَ}} به ميان مى‏ آيد و مى ‏فرمايد:


«أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ»، يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمان ‏ها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده ‏اند و به سوى او باز مى ‏گردند».
{{متن قرآن|أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّه يَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ}} يعنى: «آيا به دنبال غير دين خدا هستند در حالى كه در برابر ذات او هر كس كه در آسمان ‏ها و زمين است چه با اختيار و چه از روى اكراه سر تسليم فرود آورده ‏اند و به سوى او باز مى ‏گردند».


در آيه ۸۴ يک جمع ‏بندى از اتفاق همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى ‏نمايد و با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى ‏فرمايد:
در آيه ۸۴ يک جمع ‏بندى از اتفاق همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى ‏نمايد و با ذكر كلمه «مُسْلِمُونَ» مى ‏فرمايد:


«قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»، يعنى:
{{متن قرآن|قُلْ آمَنَّا بِاللَّه وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِىَ مُوسى وَ عِيسى وَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}} يعنى:


«بگو: [[ایمان]] آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعیل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده، و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد، و ما بين هيچ يک از پيامبران فرق نمى‏ گذاريم و در برابر او سر تسليم فرود مى ‏آوريم».
«بگو: [[ایمان]] آورديم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهيم و اسماعیل و اسحاق و يعقوب و فرزندانش نازل شده، و آنچه به موسى و عيسى و پيامبران از سوى پروردگارشان داده شد، و ما بين هيچ يک از پيامبران فرق نمى‏ گذاريم و در برابر او سر تسليم فرود مى ‏آوريم».
خط ۸۱: خط ۸۱:
به آيه ۸۵ كه مى‏ رسد پس از مقدمات قبلى و اتحاد همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى‏ فرمايد:
به آيه ۸۵ كه مى‏ رسد پس از مقدمات قبلى و اتحاد همه انبياء عليهم السلام بر سر اسلام مى‏ فرمايد:


«وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ»، يعنى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است».
{{متن قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} يعنى: «هر كس دينى غير از اسلام انتخاب كند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زيانكاران است».


تا اينجا مسير آيات در قرآن بود كه اسلام را از روز اول دنيا تا آخر آن تنها دين الهى اعلام كرد و همه انبياء عليهم السلام را مُبشّر و مبلّغ آن دانست.
تا اينجا مسير آيات در قرآن بود كه اسلام را از روز اول دنيا تا آخر آن تنها دين الهى اعلام كرد و همه انبياء عليهم السلام را مُبشّر و مبلّغ آن دانست.


بدون شک اين تنها دين الهى با آنكه اصل و ريشه ‏اش يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف و احكام آن مرحله به مرحله بيان شده و در هر مرحله ارائه آن تكميل گرديده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته شدن پرونده آن اعلام شد و آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» با اين صراحت نازل شد و خداوند امضاى «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» را بر پايان اين پرونده نقش فرمود.
بدون شک اين تنها دين الهى با آنكه اصل و ريشه ‏اش يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف و احكام آن مرحله به مرحله بيان شده و در هر مرحله ارائه آن تكميل گرديده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته شدن پرونده آن اعلام شد و آيه {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}  با اين صراحت نازل شد و خداوند امضاى {{متن قرآن|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}}را بر پايان اين پرونده نقش فرمود.


امروز كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطابه غدير تفسير مى‏ نمايد و مى‏ فرمايد: «غير از اين اسلام نزد خداوند مقبول نيست».
امروز كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطابه غدير تفسير مى‏ نمايد و مى‏ فرمايد: «غير از اين اسلام نزد خداوند مقبول نيست».
خط ۹۵: خط ۹۵:
نتيجه دوم اينكه اسلام به معناى تسليم واقعى است.
نتيجه دوم اينكه اسلام به معناى تسليم واقعى است.


نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و [[ولایت]] بوده است.
نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولایت بوده است.


اين سه نتيجه را طى تحليل ‏هاى اعتقادى زير بيان خواهيم كرد.
اين سه نتيجه را طى تحليل ‏هاى اعتقادى زير بيان خواهيم كرد.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


=== اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول ===
=== اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول ===
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى (رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً) و يک بار در آغاز اين جمله (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً) به كار رفته، از نظر [[ادبیات]] و قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود.
با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى {{متن قرآن|رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً}} و يک بار در آغاز اين جمله {{متن قرآن|وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً}}به كار رفته، از نظر [[ادبیات]] و قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود.


اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت اهل ‏بیت‏ علیهم السلام]] و پذيرش صاحب اختيارى آنان در امور دنيا و آخرت ماست و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مى ‏پذيرد؟
اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت اهل ‏بیت‏ علیهم السلام]] و پذيرش صاحب اختيارى آنان در امور دنيا و آخرت ماست و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مى ‏پذيرد؟


از استشهاد پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم مى‏ شود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» كه در عربى براى نفى ابدى و به معناى «هرگز» استفاده مى ‏شود، چنان اسلام ناقص را رد كرده و فرموده: «فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمى ‏شود»، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است.
از استشهاد پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم مى‏ شود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» كه در عربى براى نفى ابدى و به معناى «هرگز» استفاده مى ‏شود، چنان اسلام ناقص را رد كرده و فرموده: {{متن قرآن|فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}}: «هرگز از او پذيرفته نمى ‏شود»، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است.


استفاده از كلمه «يَبْتَغِ» به معناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكم ‏تر مى ‏كند.
استفاده از كلمه {{متن قرآن|يَبْتَغِ}} به معناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جستجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكم ‏تر مى ‏كند.


يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى تشييد اركان اسلام زحمات طاقت فرسا كشيده ‏اند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش اعجاب برانگيز و تحمل معجزه ‏آسا نموده، تا اين دين پس از يک مسير شش هزار ساله به كمال خود رسيده است، اگر اكنون هم كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين در صورت ناقص آن باشد، در واقع به خدا و رسولانش نيشخند مى‏ زند و نام «كافر» هم براى او كم است.
يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى تشييد اركان اسلام زحمات طاقت فرسا كشيده ‏اند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش اعجاب برانگيز و تحمل معجزه ‏آسا نموده، تا اين دين پس از يک مسير شش هزار ساله به كمال خود رسيده است، اگر اكنون هم كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين در صورت ناقص آن باشد، در واقع به خدا و رسولانش نيشخند مى‏ زند و نام «كافر» هم براى او كم است.


جمله ديگرى كه گوياى اين مهم اعتقادى است دنباله آيه با عبارت «وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ» است.
جمله ديگرى كه گوياى اين مهم اعتقادى است دنباله آيه با عبارت {{متن قرآن|وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ}} است.


«خاسِر» به معناى «زيانكار» كسى است كه تلاشى كرده و زحمتى كشيده ولى هنگام نتيجه مى ‏بيند نه تنها سودى نبرده بلكه اين سعى او تلاشى براى به دست آوردن ضرر بيشتر بوده است!!
«خاسِر» به معناى «زيانكار» كسى است كه تلاشى كرده و زحمتى كشيده ولى هنگام نتيجه مى ‏بيند نه تنها سودى نبرده بلكه اين سعى او تلاشى براى به دست آوردن ضرر بيشتر بوده است!!
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
خداوند مى ‏فرمايد: «هر كس اسلام كامل را نپذيرد روز قيامت كه بر سر ترازوى عدل الهى حاضر مى ‏شود نه تنها برايش هيچ سودى ندارد بلكه اگر تلاشى نمى ‏كرد و اعمالى انجام نمى ‏داد راحت ‏تر بود، چرا كه اعمال او باطل اعلام مى‏ شود و خود را ضرر كرده دنيا و آخرت مى ‏يابد».<ref>آل عمران/۸۵.</ref>
خداوند مى ‏فرمايد: «هر كس اسلام كامل را نپذيرد روز قيامت كه بر سر ترازوى عدل الهى حاضر مى ‏شود نه تنها برايش هيچ سودى ندارد بلكه اگر تلاشى نمى ‏كرد و اعمالى انجام نمى ‏داد راحت ‏تر بود، چرا كه اعمال او باطل اعلام مى‏ شود و خود را ضرر كرده دنيا و آخرت مى ‏يابد».<ref>آل عمران/۸۵.</ref>


در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمى‏ كنم مگر با ولايت على»<ref>اليقين: ص ۲۹۰. بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۲. </ref>، نتيجه ‏اش اين است كه مى ‏فرمايد:
در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمى‏ كنم مگر با ولايت على»<ref>اليقين: ص ۲۹۰؛ بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۲. </ref>، نتيجه ‏اش اين است كه مى ‏فرمايد:


«اگر بنده ‏اى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كرده ‏ام آغاز كرده و ادامه داده باشد ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مى‏ اندازم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref>
«اگر بنده ‏اى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كرده ‏ام آغاز كرده و ادامه داده باشد ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مى‏ اندازم».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref>
۴٬۰۶۴

ویرایش