پرش به محتوا

رسالت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۴: خط ۴۴:
نمونه‏ هايى  از اين فرمايشات چنين است:  
نمونه‏ هايى  از اين فرمايشات چنين است:  


اى مردم، همه پيامبرانِ قبل از من، دورانى از عمر را سپرى كرده ‏اند و سپس خداوند آنان را فرا خوانده و آنان اجابت كرده ‏اند. من نيز نزديک است كه فرا خوانده شوم و اجابت كنم. خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه «اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»، و گويى مرا نيز فرا خوانده و اجابت كرده ‏ام.  
اى مردم، همه پيامبرانِ قبل از من، دورانى از عمر را سپرى كرده ‏اند و سپس خداوند آنان را فرا خوانده و آنان اجابت كرده ‏اند. من نيز نزديک است كه فرا خوانده شوم و اجابت كنم. خداوند لطيف خبير به من خبر داده كه {{متن قرآن|اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}، و گويى مرا نيز فرا خوانده و اجابت كرده ‏ام.  


اى مردم، هر پيامبرى دوران توقفش در ميان قوم خود نصف پيامبر قبلى است. حضرت عيسى بن مريم چهل سال در ميان قوم خود بود و من پس از بيست سال آماده رفتن هستم، و نزديک است از شما  
اى مردم، هر پيامبرى دوران توقفش در ميان قوم خود نصف پيامبر قبلى است. حضرت عيسى بن مريم چهل سال در ميان قوم خود بود و من پس از بيست سال آماده رفتن هستم، و نزديک است از شما  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ولایت]].
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[ولایت]].


== اكمال دين با نبوتِ غديرى<ref>مائده /  ۳. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۵۱ - ۱۹۹.</ref> ==
== اكمال دين با نبوتِ غديرى<ref>مائده /  ۳؛ غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۵۱ - ۱۹۹.</ref> ==
بعد از نزول آيه {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}}پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و فرمود:
بعد از نزول آيه {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}}پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و فرمود:


خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:


== انكار نبوت مساوى با جاهليت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref> ==
== انكار نبوت مساوى با جاهليت<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۵۷ - ۱۷۰.</ref> ==
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش سوم [[خطبه غدیر]] و پس از بيان [[عذاب دائم برای منکرین ولایت|عذاب منکرین ولایت]]، توازن مقام نبوت و [[امامت]] را يادآور شد، و عدم قبول نبوت و امامت را [[جاهلیت]] بيان كرد.  
پیامبر صلی الله علیه و آله در فرازى از بخش سوم [[خطبه غدیر]] و پس از بيان [[عذاب دائم برای منکرین ولایت|عذاب منکرین ولایت]]، توازن مقام نبوت و [[امامت]] را يادآور شد، و عدم قبول نبوت و امامت را [[جاهلیت]] بيان كرد.  


حضرت ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات بيان كرده و فرمود:
حضرت ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات بيان كرده و فرمود:


«وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.
{{متن عربی|وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ}} و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.


مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ.  
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ.
 
فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ}}:  
فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ:  


اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده ‏اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمان‏ ها و زمين ‏ها هستم.  
اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده ‏اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمان‏ ها و زمين ‏ها هستم.  
خط ۱۶۳: خط ۱۶۲:
اين اعتراض ممكن بود در شكل‏ هاى گوناگون رخ نمايد، ولى ساده ‏ترين شكلى كه از آن متصور است اين بود كه بگويند: «معلوم مى‏ شود اين پيامبر در فكر حكومت خود بوده، و كارى به بقاى دينى كه آورده نداشته است»!! بنا بر اين تعيين امام به يک معنى قوام نبوت است.  
اين اعتراض ممكن بود در شكل‏ هاى گوناگون رخ نمايد، ولى ساده ‏ترين شكلى كه از آن متصور است اين بود كه بگويند: «معلوم مى‏ شود اين پيامبر در فكر حكومت خود بوده، و كارى به بقاى دينى كه آورده نداشته است»!! بنا بر اين تعيين امام به يک معنى قوام نبوت است.  


== تكميل رسالت با ابلاغ ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۱۳ - ۱۱۵. اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> ==
== تكميل رسالت با ابلاغ ولايت<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۱۳ - ۱۱۵؛ اسرار غدير: ص ۵۰ .</ref> ==
از جمله مشهورترين آيات غدير آيه ‏اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير [[مکّه|مکه]] به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:
از جمله مشهورترين آيات غدير آيه ‏اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير [[مکّه|مکه]] به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:


«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»<ref>مائده /  ۶۷ .</ref>:
{{متن قرآن|يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ}}<ref>مائده/۶۷ .</ref>:


«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده ‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏ كند. خداوند قوم كافر را [[هدایت]] نمى‏ كند».  
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده ‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏ كند. خداوند قوم كافر را [[هدایت]] نمى‏ كند».  
خط ۱۷۴: خط ۱۷۳:
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله مشكلات اعلان ولايت را مطرح كرد و پيرو آن معذور داشتن خود را از ابلاغ اين پيام در چنان شرايطى درخواست نمود، از طرف خداوند تأكيد بر ابلاغ و عدم امكان الغاى آن مطرح شد.  
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله مشكلات اعلان ولايت را مطرح كرد و پيرو آن معذور داشتن خود را از ابلاغ اين پيام در چنان شرايطى درخواست نمود، از طرف خداوند تأكيد بر ابلاغ و عدم امكان الغاى آن مطرح شد.  


اين پاسخ الهى در بعضى روايات به صورت مجمل ذكر شده و با عبارات «وَعيدٌ مِنْ رَبّى»، «وَعيدٌ بَعْدَ وَعيدٍ»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۶ ح ۲۵۸.</ref>، «تَهْديدٌ وَ وَعيدٌ»<ref>اليقين: ص ۳۷۳.</ref>، «تَهْديدٌ بَعْدَ وَعيدٍ»<ref>امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰.</ref> آمده كه منظور آميزه ‏اى از تهديد و وعده ناگوار است.  
اين پاسخ الهى در بعضى روايات به صورت مجمل ذكر شده و با عبارات {{متن عربی|وَعيدٌ مِنْ رَبّى وَعيدٌ بَعْدَ وَعيدٍ}}<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۶ ح ۲۵۸.</ref>، {{متن عربی|تَهْديدٌ وَ وَعيدٌ}}<ref>اليقين: ص ۳۷۳.</ref>، {{متن عربی|تَهْديدٌ بَعْدَ وَعيدٍ}}<ref>امالى الصدوق: ص ۲۹۰ ح ۱۰.</ref> آمده كه منظور آميزه ‏اى از تهديد و وعده ناگوار است.  


همين اجمال در روايتى چنين آمده: «اتاهُ جَبْرِئيلُ بِالزَّجْرِ وَ الانْتِهارِ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱ .</ref>: «[[جبرئیل]] دستور منع و پيشگيرى از عدم ابلاغ را آورد»، كه به معناى هشدار نسبت عواقب انجام نشدن چنين ابلاغى و منع شديد از چنين فكر و تصميمى است.  
همين اجمال در روايتى چنين آمده:{{متن عربی|اتاهُ جَبْرِئيلُ بِالزَّجْرِ وَ الانْتِهارِ}}<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۱ ح ۵۱ .</ref>: «[[جبرئیل]] دستور منع و پيشگيرى از عدم ابلاغ را آورد»، كه به معناى هشدار نسبت عواقب انجام نشدن چنين ابلاغى و منع شديد از چنين فكر و تصميمى است.  


در روايات ديگرى اين تهديد و وعده ناگوار الهى صريحاً ذكر شده است. در بعضى از اين موارد فقط نارضايتى خدا و ناقص ماندن رسالت الهى و بى‏ ارزش شدن عمل مطرح شده است.  
در روايات ديگرى اين تهديد و وعده ناگوار الهى صريحاً ذكر شده است. در بعضى از اين موارد فقط نارضايتى خدا و ناقص ماندن رسالت الهى و بى‏ ارزش شدن عمل مطرح شده است.  


اصل آن در متن آيه است كه مى ‏فرمايد: «فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، يعنى خداوند رسالتى را بر دوش تو قرار داده و تو از آن شانه خالى كرده ‏اى، و يا به اين معنى كه اگر در ابلاغ ولايت كوتاهى كنى گويا نبوت خود را ناقص گذاشته ‏اى.  
اصل آن در متن آيه است كه مى ‏فرمايد: {{متن قرآن|فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ}} يعنى خداوند رسالتى را بر دوش تو قرار داده و تو از آن شانه خالى كرده ‏اى، و يا به اين معنى كه اگر در ابلاغ ولايت كوتاهى كنى گويا نبوت خود را ناقص گذاشته ‏اى.  


مورد ديگر در متن [[خطبه غدیر]] است؛ در بخش دوم، حضرت سخن را متوجه مطلب اصلى نمودند و تصريح كردند كه بايد فرمان مهمى درباره حضرت امیر ابلاغ كنم، و اگر اين پيام را نرسانم رسالت الهى را نرسانده ‏ام و ترس از عذاب او دارم. حضرت فرمود:  
مورد ديگر در متن [[خطبه غدیر]] است؛ در بخش دوم، حضرت سخن را متوجه مطلب اصلى نمودند و تصريح كردند كه بايد فرمان مهمى درباره حضرت امیر ابلاغ كنم، و اگر اين پيام را نرسانم رسالت الهى را نرسانده ‏ام و ترس از عذاب او دارم. حضرت فرمود:  


وَ كُلُّ ذلِكَ لا يَرْضَى اللَّه مِنّى الاّ انْ ابَلِّغَ...<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>:
{{متن عربی|وَ كُلُّ ذلِكَ لا يَرْضَى اللَّه مِنّى الاّ انْ ابَلِّغَ...}}<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref>:


بعد از همه اين مشكلات خدا از من راضى نمى ‏شود مگر آنكه ابلاغ كنم.
بعد از همه اين مشكلات خدا از من راضى نمى ‏شود مگر آنكه ابلاغ كنم.


مورد ديگر روايتى است كه آن حضرت خطاب به [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] مى ‏فرمايد:  
مورد ديگر روايتى است كه آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام مى ‏فرمايد:  


«لَوْ لَمْ ابَلِّغْ ما امِرْتُ بِهِ مِنْ وِلايَتِكَ لَحَبِطَ عَمَلى»<ref>تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲.</ref>: «اگر ابلاغ نكنم آنچه مأمور به آنم از ولايت تو عمل من بى‏ ارزش مى‏ شود».  
{{متن عربی|لَوْ لَمْ ابَلِّغْ ما امِرْتُ بِهِ مِنْ وِلايَتِكَ لَحَبِطَ عَمَلى}}<ref>تفسير البرهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲.</ref>: «اگر ابلاغ نكنم آنچه مأمور به آنم از ولايت تو عمل من بى‏ ارزش مى‏ شود».  


در رواياتى هم اين تهديد الهى در شديدترين نوع آن يعنى [[عذاب]] و عقوبت الهى مطرح شده كه مى‏ تواند نتيجه نرساندن رسالت و نارضايتى الهى باشد.
در رواياتى هم اين تهديد الهى در شديدترين نوع آن يعنى [[عذاب]] و عقوبت الهى مطرح شده كه مى‏ تواند نتيجه نرساندن رسالت و نارضايتى الهى باشد.


در روايتى تعبير «عُقُوبَة اللَّه ايّاىَ»<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹ ح ۳.</ref>: «عقوبت خدا نسبت به من» آمده است.
در روايتى تعبير {{متن عربی|عُقُوبَة اللَّه ايّاىَ}}<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹ ح ۳.</ref>: «عقوبت خدا نسبت به من» آمده است.


در موردى ديگر مى ‏فرمايد: «فَاوْعَدَنى لاَبَلِّغُها اوْ لَيُعَذِّبُنى»<ref>كتاب سليم: ص ۱۹۹ - ۲۰۰.</ref>: «خدا مرا تهديد كرده كه يا اين پيام را ابلاغ نمايم و يا مرا [[عذاب]] مى ‏نمايد».
در موردى ديگر مى ‏فرمايد:{{متن عربی|فَاوْعَدَنى لاَبَلِّغُها اوْ لَيُعَذِّبُنى}}<ref>كتاب سليم: ص ۱۹۹ - ۲۰۰.</ref>: «خدا مرا تهديد كرده كه يا اين پيام را ابلاغ نمايم و يا مرا [[عذاب]] مى ‏نمايد».


در متن خطابه غدير مى ‏فرمايد: «حَذَراً مِنْ انْ لا افْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لا يَدْفَعُها عَنّى احَدٌ وَ انْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ»<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref>:  
در متن خطابه غدير مى ‏فرمايد: {{متن عربی|حَذَراً مِنْ انْ لا افْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لا يَدْفَعُها عَنّى احَدٌ وَ انْ عَظُمَتْ حيلَتُهُ وَ صَفَتْ خُلَّتُهُ}}<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.</ref>:  


«از ترس اينكه مبادا انجام ندهم و عقوبت هلاک كننده اى از سوى خدا بر من فرود آيد كه احدى نتواند آن را از من دفع كند هر چند كه حيله او عظيم باشد و دوستى او خالص باشد».  
«از ترس اينكه مبادا انجام ندهم و عقوبت هلاک كننده اى از سوى خدا بر من فرود آيد كه احدى نتواند آن را از من دفع كند هر چند كه حيله او عظيم باشد و دوستى او خالص باشد».  


در [[حدیث]] ديگرى از اين هم شديدتر مطرح مى‏ كند و مى ‏فرمايد: «فَهُوَ اهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ انْ يُعاقِبَنِىَ الْعُقُوبَةَ الْمُوجِعَةَ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref>:  
در [[حدیث]] ديگرى از اين هم شديدتر مطرح مى‏ كند و مى ‏فرمايد: {{متن عربی|فَهُوَ اهْوَنُ عَلَىَّ مِنْ انْ يُعاقِبَنِىَ الْعُقُوبَةَ الْمُوجِعَةَ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ}}<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref>:  


«ابلاغ چنين پيامى براى من آسان ‏تر است از اينكه خداوند با عقوبت دردناک در دنيا و آخرت مرا [[عذاب]] كند».  
«ابلاغ چنين پيامى براى من آسان ‏تر است از اينكه خداوند با عقوبت دردناک در دنيا و آخرت مرا [[عذاب]] كند».  
خط ۲۰۹: خط ۲۰۸:


== حديث غدير و نبوت<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۷.</ref> ==
== حديث غدير و نبوت<ref>اسرار غدير: ص ۱۹۷.</ref> ==
جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» از پنج كلمه تشكيل شده است:
جمله {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}} از پنج كلمه تشكيل شده است:


«مَنْ»، يعنى «هر كَس». و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله را قبول دارند مى‏ شود.
{{متن عربی|مَنْ}} يعنى «هر كَس». و اين كلمه شامل تمام مسلمانان يعنى آنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله را قبول دارند مى‏ شود.


«كُنْتُ»، يعنى «من بوده ‏ام». استفاده از فعل ماضى به معناى آنست كه اين منصب براى پيامبر صلى الله عليه و آله پايه نبوت عامه و خاتميت اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشته‏ اند.  
{{متن عربی|كُنْتُ}} يعنى «من بوده ‏ام». استفاده از فعل ماضى به معناى آنست كه اين منصب براى پيامبر صلى الله عليه و آله پايه نبوت عامه و خاتميت اوست و خطاب سخن با كسانى است كه حضرتش را تا كنون به چنين منصبى قبول داشته‏ اند.  


«مَوْلاهُ»، يعنى «مولى و صاحب اختيار او...». اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرموده ‏اند.  
{{متن عربی|مَوْلاهُ}} يعنى «مولى و صاحب اختيار او...». اين كلمه محور اصلى جمله است و خودِ حضرت در همين خطبه و در مواردى ديگر معناى اين كلمه را بيان فرموده ‏اند.  


«مولى» يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در آن اگر به عنوان اعتراض و شک در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است.  
«مولى» يعنى كسى كه اختيار مردم به دست او است و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارد و هر دستورى به آنان دهد بايد بدون چون و چرا اجرا كنند، و كوتاهى در آن اگر به عنوان اعتراض و شک در حقانيت او باشد مساوى با كفر و انكار نبوت است.  


«فَعَلِىٌّ» يعنى «پس على...». تعيين حضرت امیر ‏عليه السلام براى منصب و مقامى كه در كلمه بعدى ذكر مى ‏شود، مشت محكمى به دهان فتنه ‏گران و دسيسه كاران است تا فكر تشكيک در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّله خود بيرون كنند.  
{{متن عربی|فَعَلِىٌّ}} يعنى «پس على...». تعيين حضرت امیر ‏عليه السلام براى منصب و مقامى كه در كلمه بعدى ذكر مى ‏شود، مشت محكمى به دهان فتنه ‏گران و دسيسه كاران است تا فكر تشكيک در شخص امام و يا احتمال تعدد آن را از مخيّله خود بيرون كنند.  


از طرف ديگر با معرفى اين «حضرت امیر‏ عليه السلام»، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص مى‏ كند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيک بسته مى ‏شود.  
از طرف ديگر با معرفى اين «حضرت امیر‏ عليه السلام»، يازده امام ديگر را هم كه بعد از او داراى مقام و منصب او خواهند بود مشخص مى‏ كند به طورى كه راهِ تحريف و تشكيک بسته مى ‏شود.  
خط ۲۲۸: خط ۲۲۷:


== خاتم الانبياء<ref>اسرار غدير: ص ۲۱.</ref> ==
== خاتم الانبياء<ref>اسرار غدير: ص ۲۱.</ref> ==
[[اسلام]] به عنوان آخرين [[دین]] و ناسخِ تمام اديان، حامل والاترين معارف الهى است كه به زمان و مكان محدود نمى‏ شود. اين معارف بايد براى هميشه و در تمام [[دنیا]] به عنوان سازنده فكر و روح مردم و دستورالعمل و قانون‏ نامه بشریت تلقى گردد.  
[[اسلام]] به عنوان آخرين دین و ناسخِ تمام اديان، حامل والاترين معارف الهى است كه به زمان و مكان محدود نمى‏ شود. اين معارف بايد براى هميشه و در تمام دنیا به عنوان سازنده فكر و روح مردم و دستورالعمل و قانون‏ نامه بشریت تلقى گردد.  


اين رسالت عظيم بر عهده خاتم پيامبران حضرت محمد بن عبدالله‏ صلى الله عليه و آله قرار داده شد.  
اين رسالت عظيم بر عهده خاتم پيامبران حضرت محمد بن عبدالله‏ صلى الله عليه و آله قرار داده شد.  
خط ۲۳۶: خط ۲۳۵:
هرچه پيشرفت و قدرت اسلام بيشتر می ‏شد پيامبر صلى الله عليه و آله هم مطالب سنگين‏ ترى بر مردم عرضه مى‏ كردند، و اين روش تا آخرين لحظات عمر شريفشان ادامه داشت.<ref>بحار الانوار: ج ۱۸ و ۱۹ و ۲۰.</ref>  
هرچه پيشرفت و قدرت اسلام بيشتر می ‏شد پيامبر صلى الله عليه و آله هم مطالب سنگين‏ ترى بر مردم عرضه مى‏ كردند، و اين روش تا آخرين لحظات عمر شريفشان ادامه داشت.<ref>بحار الانوار: ج ۱۸ و ۱۹ و ۲۰.</ref>  


== خاتميت پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۴۷ - ۱۵۵، ۱۵۷ - ۱۷۰. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۷ .</ref> ==
== خاتميت پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۴۷ - ۱۵۵، ۱۵۷ - ۱۷۰؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۸۷ .</ref> ==
پيامبر صلى الله عليه و آله در ابتداى بخش دوم [[خطبه غدیر]] حدیث منزلت را فرمود كه نسبت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به من همانند [[هارون علیه السلام|هارون]] به [[موسی علیه السلام|موسی]] است جز اينكه پيامبرى بعد از من نيست.  
پيامبر صلى الله عليه و آله در ابتداى بخش دوم [[خطبه غدیر]] حدیث منزلت را فرمود كه نسبت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به من همانند [[هارون علیه السلام|هارون]] به [[موسی علیه السلام|موسی]] است جز اينكه پيامبرى بعد از من نيست.  


مَعاشِرَ النّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى اِلَىَّ، وَ اَنَا اُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: اِنَّ جَبْرَئيلَ هَبَطَ اِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى وَ هُوَ السَّلامُ اَنْ اَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ: اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى عَلى اُمَّتى وَ اْلاِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى، وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ:  
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، ما قَصَّرْتُ فى تَبْليغِ ما اَنْزَلَ اللَّهُ تَعالى اِلَىَّ، وَ اَنَا اُبَيِّنُ لَكُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآيَةِ: اِنَّ جَبْرَئيلَ هَبَطَ اِلَىَّ مِراراً ثَلاثاً يَأْمُرُنى عَنِ السَّلامِ رَبّى وَ هُوَ السَّلامُ اَنْ اَقُومَ فى هذَا الْمَشْهَدِ فَاُعْلِمَ كُلَّ اَبْيَضَ وَ اَسْوَدَ: اَنَّ عَلِىَّ بْنَ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى عَلى اُمَّتى وَ اْلاِمامُ مِنْ بَعْدى، الَّذى مَحَلُّهُ مِنّى مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدى، وَ هُوَ وَلِيُّكُمْ بَعْدَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ}}:  


اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ‏ام، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مى‏ كنم:  
اى مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل كرده كوتاهى نكرده ‏ام، و من سبب نزول اين آيه را براى شما بيان مى‏ كنم:  
خط ۲۴۹: خط ۲۴۸:
همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان [[عذاب]] منكرين ولايت، توازن مقام نبوت و [[امامت]] و خاتميت را يادآور شد.
همچنين پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم خطبه غدير و پس از بيان [[عذاب]] منكرين ولايت، توازن مقام نبوت و [[امامت]] و خاتميت را يادآور شد.


ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: «وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.
ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: {{متن عربی|وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ}} و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.


مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ:  
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، بى وَ اللَّهِ بَشَّرَ الاَوَّلُونَ مِنَ النَّبِيّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ. فَمَنْ شَكَّ فى ذلِكَ فَقَدْ كَفَرَ كُفْرَ الْجاهِلِيَّةِ الاوُلى، وَ مَنْ شَكَّ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ قَوْلى هذا فَقَدْ شَكَّ فى كُلِّ ما اُنْزِلَ اِلَىَّ، وَ مَنْ شَكَّ فى واحِدٍ مِنَ الاَئِمَّةِ فَقَدْ شَكَّ فِى الْكُلِّ مِنْهُمْ، وَ الشّاكُ فينا فِى النّارِ}}:  


اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده‏اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمان ‏ها و زمين ‏ها هستم.  
اى مردم، به خدا قسم پيامبران و رسولان پيشين به من بشارت داده‏اند، و من به خدا قسم خاتم پيامبران و مرسلين و حجت بر همه مخلوقين از اهل آسمان ‏ها و زمين ‏ها هستم.  
خط ۲۶۸: خط ۲۶۷:
پيامبر صلى الله عليه و آله در فراز پايانى بخش هفتم خطبه غدير نسبت خود را با حضرت امیر ‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. از جمله فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله در فراز پايانى بخش هفتم خطبه غدير نسبت خود را با حضرت امیر ‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. از جمله فرمود:


مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى نَبِىٌّ وَ علِىٌّ وَصِيّى.
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى نَبِىٌّ وَ علِىٌّ وَصِيّى.}}


اى مردم، من پيامبرم و حضرت امیر جانشين من است.
اى مردم، من پيامبرم و حضرت امیر جانشين من است.
خط ۲۷۴: خط ۲۷۳:
همچنين نسبت خود را با حضرت امیر ‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. از جمله فرمود:
همچنين نسبت خود را با حضرت امیر ‏عليه السلام در چند جمله بيان فرمود. از جمله فرمود:


مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى رَسُولٌ وَ عَلِىٌّ الاِمامُ وَ الْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَ الاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ:
{{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، اَلا وَ اِنّى رَسُولٌ وَ عَلِىٌّ الاِمامُ وَ الْوَصِىُّ مِنْ بَعْدى، وَ الاَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ}}:


اى مردم، بدانيد كه من پيامبرم و حضرت امیرامام و وصى بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند.
اى مردم، بدانيد كه من پيامبرم و حضرت امیرامام و وصى بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند.
خط ۲۸۳: خط ۲۸۲:
خداوند -  جل ذكره -  احكام مهم شريعت و آيات فرائض را در زمان‏ هاى مختلف فرستاد، همان گونه كه آسمان ‏ها و زمين را در شش روز خلق فرمود، در حالى كه اگر مى ‏خواست آنها را در كم تر از چشم بر هم زدن خلق كند مى ‏توانست، ولى آرامش و مدارا را نمونه‏ اى براى امانت داران خود و (و نيز) باعث اتمام حجت بر خلقش قرار داد.  
خداوند -  جل ذكره -  احكام مهم شريعت و آيات فرائض را در زمان‏ هاى مختلف فرستاد، همان گونه كه آسمان ‏ها و زمين را در شش روز خلق فرمود، در حالى كه اگر مى ‏خواست آنها را در كم تر از چشم بر هم زدن خلق كند مى ‏توانست، ولى آرامش و مدارا را نمونه‏ اى براى امانت داران خود و (و نيز) باعث اتمام حجت بر خلقش قرار داد.  


اولين مسئله‏ اى كه مردم را بدان مقيد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت به «لا اله الاَّ اللَّه» بود.  
اولين مسئله‏ اى كه مردم را بدان مقيد ساخت اقرار به يگانگى و ربوبيت خود و شهادت به {{متن عربی|لا اله الاَّ اللَّه}} بود.  


وقتى به اين مطلب اقرار كردند پشت سر آن اقرار به نبوت پيامبرش و شهادت به رسالت او را به ميان آورد.  
وقتى به اين مطلب اقرار كردند پشت سر آن اقرار به نبوت پيامبرش و شهادت به رسالت او را به ميان آورد.  


وقتى در برابر اين مسئله هم سر [[تسلیم]] فرود آوردند بر آنان واجب كرد [[نماز]] و سپس [[روزه]] و بعد [[حج]] و سپس [[جهاد]] و بعد از آن [[زکات]] را و سپس صدقات و آنچه از غنايم گرفته مى‏ شود... .<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۷۹. بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲.</ref>  
وقتى در برابر اين مسئله هم سر تسلیم فرود آوردند بر آنان واجب كرد نماز و سپس [[روزه]] و بعد حج و سپس [[جهاد]] و بعد از آن [[زکات]] را و سپس صدقات و آنچه از غنايم گرفته مى‏ شود... .<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۷۹. بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲.</ref>  


== رسالت جهانى و غدير<ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۱۱۷ - ۱۴۰.</ref> ==
== رسالت جهانى و غدير<ref>تجلّى غدير در عصر ظهور: ص ۱۱۷ - ۱۴۰.</ref> ==
غدير آن پيشواى هدايتگرى است كه رسالت جهانى خاتم پيامبران ‏صلى الله عليه وآله را به عهده گرفت و امت را امامت كرد، تا هدف غايى خداى بزرگ از ارسال رسولش را محقق سازد؛ آنجا كه فرمود:  
غدير آن پيشواى هدايتگرى است كه رسالت جهانى خاتم پيامبران ‏صلى الله عليه وآله را به عهده گرفت و امت را امامت كرد، تا هدف غايى خداى بزرگ از ارسال رسولش را محقق سازد؛ آنجا كه فرمود:  


«هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون»<ref>توبه /  ۳۳.</ref>:  
{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref>توبه /  ۳۳.</ref>:  


او كسى است كه رسولش را با هدايت و آئين حق فرستاد تا آن را بر همه آئين‏ ها پيروز گرداند گر چه شرک ورزان كراهت داشته باشند.  
او كسى است كه رسولش را با هدايت و آئين حق فرستاد تا آن را بر همه آئين‏ ها پيروز گرداند گر چه شرک ورزان كراهت داشته باشند.  
خط ۲۹۸: خط ۲۹۷:
در اين آيه نكاتى چند در نگاه ابتدايى قابل تأمّل و انديشه است:
در اين آيه نكاتى چند در نگاه ابتدايى قابل تأمّل و انديشه است:


الف) خداى سبحان از لطف بى‏پايانش براى كمال و سعادت انسان، پيامبرش‏ صلى الله عليه و آله را فرستاد.
الف) خداى سبحان از لطف بى ‏پايانش براى كمال و سعادت انسان، پيامبرش‏ صلى الله عليه و آله را فرستاد.


ب) او پيامبر و فرستاده خويش را انتخاب فرمود.
ب) او پيامبر و فرستاده خويش را انتخاب فرمود.
خط ۳۰۸: خط ۳۰۷:
هـ) منكران حق يا كفرورزانند يا مشركان، كه تمام گروه ‏هاى باطل را در بر مى‏ گيرد.
هـ) منكران حق يا كفرورزانند يا مشركان، كه تمام گروه ‏هاى باطل را در بر مى‏ گيرد.


[[امام کاظم ‏علیه السلام]] در [[تفسیر]] آيه شريفه «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله و لو كره المشركون» چنين مى ‏فرمايد:
امام کاظم علیه السلام در [[تفسیر]] آيه شريفه{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}» چنين مى ‏فرمايد:
 
هو الذى امر رسوله بالولايه لوصيه -  و الولاية هى دين الحق -  ليظهره على الدين كله؛ يظهره على جميع الاديان عند قيام القائم ‏عليه السلام.


يقول اللَّه: «و اللَّه متمّ نوره»؛ ولايه القائم ‏عليه السلام. «و لو كره الكافرون» بولايه على ‏عليه السلام<ref>الكافى: ج ۱ ص ۴۳۲ ح ۹۱.</ref>:
{{متن عربی|هو الذى امر رسوله بالولايه لوصيه -  و الولاية هى دين الحق -  ليظهره على الدين كله؛ يظهره على جميع الاديان عند قيام القائم ‏عليه السلام. يقول اللَّه}}:{{متن قرآن|و اللَّه متمّ نوره}}؛{{متن عربی|ولايه القائم ‏عليه السلام.}} {{متن قرآن|و لو كره الكافرون}} {{متن عربی|بولايه على ‏عليه السلام}}<ref>الكافى: ج ۱ ص ۴۳۲ ح ۹۱.</ref>:


او است كه رسولش را به ولايت وصيش امر كرد، و ولايت همان دين حق است. تا آن را بر هر دينى پيروز گرداند؛ يعنى آن را در زمان قيام قائم‏ عليه السلام بر همه دين ‏ها پيروز سازد.  
او است كه رسولش را به ولايت وصيش امر كرد، و ولايت همان دين حق است. تا آن را بر هر دينى پيروز گرداند؛ يعنى آن را در زمان قيام قائم‏ عليه السلام بر همه دين ‏ها پيروز سازد.  
خط ۳۱۸: خط ۳۱۵:
خدا مى‏ فرمايد: «و خداوند تمام كننده نور خود است»؛ يعنى ولايت قائم‏ عليه السلام، «اگر چه كافران» به ولايت حضرت امیر‏ عليه السلام «كراهت داشته باشند».  
خدا مى‏ فرمايد: «و خداوند تمام كننده نور خود است»؛ يعنى ولايت قائم‏ عليه السلام، «اگر چه كافران» به ولايت حضرت امیر‏ عليه السلام «كراهت داشته باشند».  


در سخن ديگرى ابوبصير مى‏ گويد: [[امام صادق ‏علیه السلام]] فرمود: و اللَّه ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتى يخرج القائم ‏عليه السلام. فاذا خرج القائم‏ عليه السلام، لم يبق كافر باللَّه العظيم و لا مشرک بالامام الا كره خروجه...<ref>بحار الانوار: ج ۵۱ ص ۳۲۴.</ref>: به خدا سوگند اين آيه تحقق نيافته و تحقق نمى ‏يابد تا روزى كه قائم ‏عليه السلام ظهور كند.  
در سخن ديگرى ابوبصير مى‏ گويد: امام صادق علیه السلام فرمود: {{متن عربی|و اللَّه ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتى يخرج القائم ‏عليه السلام. فاذا خرج القائم‏ عليه السلام، لم يبق كافر باللَّه العظيم و لا مشرک بالامام الا كره خروجه...}}<ref>بحار الانوار: ج ۵۱ ص ۳۲۴.</ref>: به خدا سوگند اين آيه تحقق نيافته و تحقق نمى ‏يابد تا روزى كه قائم ‏عليه السلام ظهور كند.  


هنگامى كه او ظهور كند هيچ كافر به خداى بزرگ و يا مشرک به امام نمى‏ ماند مگر آنكه ظهور او را دوست نخواهد داشت... .  
هنگامى كه او ظهور كند هيچ كافر به خداى بزرگ و يا مشرک به امام نمى‏ ماند مگر آنكه ظهور او را دوست نخواهد داشت... .  


== شک در نبوت مساوى با كفر<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۰ - ۲۵۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۸۶ .</ref> ==
== شک در نبوت مساوى با كفر<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۰- ۲۵۷؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۸۶ .</ref> ==
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم [[خطبه غدیر]] و پس از بيان فضائل اميرالمؤمنين‏ عليهم السلام، توازن مقام نبوت و [[امامت]] را يادآور شد.  
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش سوم [[خطبه غدیر]] و پس از بيان فضائل اميرالمؤمنين‏ عليهم السلام، توازن مقام نبوت و [[امامت]] را يادآور شد.  


ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: «وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ» و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.  
ابتدا گستره حجت بودن خود را بر تمام مخلوقات به صراحت بيان كرده فرمود: {{متن عربی|وَ اَنَا وَ اللَّهِ خاتَمُ الاَنْبِياءِ وَ الْمُرْسَلينَ ، وَ الْحُجَّةُ عَلى جَميعِ الْمَخْلُوقينَ مِنْ اَهْلِ السَّماواتِ وَ الاَرَضينَ}} و تصريح كرد كه اين عنايتى از طرف خداوند است و تعجبى ندارد.  


سپس شک در نبوت و امامت را يكسان دانست، و شک در يكى از امامان را نيز مانند شک در همه آنان اعلام كرد، و نتيجه چنين شكى را كفرِ [[جاهلیت]] و آتش جهنم قرار داد.
سپس شک در نبوت و امامت را يكسان دانست، و شک در يكى از امامان را نيز مانند شک در همه آنان اعلام كرد، و نتيجه چنين شكى را كفرِ [[جاهلیت]] و آتش جهنم قرار داد.


== صفات پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۹۰.</ref> ==
== صفات پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۹۰.</ref> ==
[[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در اوائل [[خطبه غدیر]] جملاتى درباره خود و مقام نبوت بيان داشتند. از جمله فرمودند:
پیامبر صلی الله علیه و آله در اوائل [[خطبه غدیر]] جملاتى درباره خود و مقام نبوت بيان داشتند. از جمله فرمودند:


من حجت خدا بر همه مخلوقاتِ او از اهل آسمان و زمين هستم. هر كس در اين مطلب شک كند كافر است.
من حجت خدا بر همه مخلوقاتِ او از اهل آسمان و زمين هستم. هر كس در اين مطلب شک كند كافر است.
خط ۳۴۲: خط ۳۳۹:
هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را به من آموخته است.
هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را به من آموخته است.


== غدير روز پايان رسالت<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۰۰. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۲۲۴.</ref> ==
== غدير روز پايان رسالت<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۰۰؛ تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۲۲۴.</ref> ==
يكى از تأكيدات معصومين‏ عليهم السلام درست فكر كردن درباره غدير و اجتناب از قالب ريزى‏ هاى غلط يا اشتباه است.  
يكى از تأكيدات معصومين‏ عليهم السلام درست فكر كردن درباره غدير و اجتناب از قالب ريزى‏ هاى غلط يا اشتباه است.  


خط ۳۴۹: خط ۳۴۶:
و لذا يكى از عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و خطبه غدير و كلمات معصومين‏ عليهم السلام «روز پايان رسالت» است:
و لذا يكى از عناوين بر گرفته از آيات غدير در معرفى فرهنگ غدير در ماجرا و خطبه غدير و كلمات معصومين‏ عليهم السلام «روز پايان رسالت» است:


غدير روزى بود كه مسير شش هزار ساله انبياء عليهم السلام با منصوب كردن جانشين ختم نبوت به پايان خود رسيد، و اين مهم در قرآن كريم با يک دستور منعكس گرديد كه «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»<ref>انشراح /  ۷.</ref> و اين بدان معنى بود كه نقطه ختم رسالت نصب مقام ولايت است.  
غدير روزى بود كه مسير شش هزار ساله انبياء عليهم السلام با منصوب كردن جانشين ختم نبوت به پايان خود رسيد، و اين مهم در قرآن كريم با يک دستور منعكس گرديد كه {{متن قرآن|فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ}}<ref>انشراح /  ۷.</ref> و اين بدان معنى بود كه نقطه ختم رسالت نصب مقام ولايت است.  


براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]].
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]].
خط ۳۵۸: خط ۳۵۵:
پس غدير براى پيامبر صلى الله عليه و آله، و پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير، و هر دو بر محور خدا بودند.
پس غدير براى پيامبر صلى الله عليه و آله، و پيامبر صلى الله عليه و آله براى غدير، و هر دو بر محور خدا بودند.


[[امام صادق‏ علیه السلام]] مراحل رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در ابلاغ پيام غدير را چنين بيان مى ‏فرمايد:
امام صادق علیه السلام مراحل رسالت پيامبر صلى الله عليه و آله در ابلاغ پيام غدير را چنين بيان مى ‏فرمايد:


خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب»: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»؛ منظور اين است:  
خداوند عزوجل به پيامبرش فرمود: {{متن قرآن|فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب وَ اِلى رَبِّكَ فَارغَب}}: «آنگاه كه فراغت يافتى منصوب كن و به سوى پروردگارت رغبت نما»؛ منظور اين است:  


آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيتت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن.
آنگاه كه فراغت يافتى عَلَم و علامت خود را نصب كن و وصيتت را معرفى نما و فضيلت او علناً بيان كن.


آنگاه كه از [[حجةالوداع]] باز مى‏ گشت آيه «يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ...» نازل شد.
آنگاه كه از [[حجةالوداع]] باز مى‏ گشت آيه{{متن قرآن|يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيكَ مِن رَبِّكَ...}} نازل شد.


حضرت مردم را ندا داد تا جمع شدند و فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>
حضرت مردم را ندا داد تا جمع شدند و فرمود: {{متن قرآن|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.}}<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۴ ح ۷.</ref>


== فرهنگ غدير و نبوت<ref>ژرفاى غدير: ص ۴۶.</ref> ==
== فرهنگ غدير و نبوت<ref>ژرفاى غدير: ص ۴۶.</ref> ==
۴٬۰۶۴

ویرایش