پرش به محتوا

سند مکتوب غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۷۰۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ دسامبر ۲۰۲۱
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: »وَ النَّجْمِ إِذا هَوى« ، خداوند عزوجل مى ‏گويد: »قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد« . »ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ« يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام گمراه نشده، »وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« يعنى درباره مقام على ‏عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏ گويد. »إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« : »آنچه مى ‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود« .<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ </ref>
خداوند تبارك و تعالى هم اين آيات را نازل كرد: »وَ النَّجْمِ إِذا هَوى« ، خداوند عزوجل مى ‏گويد: »قسم به خالق ستاره هنگامى كه پايين آمد« . »ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ« يعنى محمدصلى الله عليه وآله در محبت على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام گمراه نشده، »وَ ما غَوى وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« يعنى درباره مقام على ‏عليه السلام از روى اغوا و هواى نفس سخن نمى‏ گويد. »إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى« : »آنچه مى ‏گويد وحيى است كه بر او نازل مى ‏شود« .<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۷۲. امالى الصدوق: ص ۶۶۰ </ref>


'''۲.تحليل دوم'''
آنچه به عنوان تفسير از اين آيه در ارتباط با غدير بايد استفاده كرد ارتباط مستقيم مراسم اعلام ولايت در غدير با منبع وحى است. خداوند متعال در غدير به گونه ‏هاى مختلف در صدد اثبات اين ارتباط براى مردم بود تا بدانند هر گونه مخالفتى با ولايت در واقع مخالفت با خداوند است و هر گونه بهانه‏ اى در اين رابطه ناپذيرفته است.
يك بار با سنگ آسمانى بر سر حارث فهرى اين مطلب بر همگان ثابت شد، و بار ديگر با ظهور جبرئيل براى مردم اين مهم به اثبات رسيد. چند مورد هم آيات قرآن نازل شد كه اين مورد يكى از آنهاست. در اينجا خداوند از دو سوى نفى و اثبات وَحْيانى بودن غدير را مطرح مى‏ نمايد كه به توضيح آن مى ‏پردازيم:
'''الف. نفى هواى نفس درباره غدير:''' ((وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى))
خداوند براى اثبات اين مطلب كه غدير هيچ رنگ و بويى از هواهاى نفسانى در خود ندارد، مسئله را به صورت ريشه‏ اى مطرح مى‏ نمايد؛ و آن اينكه پيامبر مكرم‏ صلى الله عليه وآله در هيچ موردى از روى هواى نفس سخن نمى‏ گويد تا نوبت به غدير برسد.
آن حضرت حتى در گفته‏ هاى مربوط به زندگى شخصى خويش هم پيرو هواى نفس نيست و هيچ امرى و نهيى و سخنى كه برخاسته از هواى نفس باشد بر لسان مبارك آن حضرت جارى نمى ‏شود؛ و اين معناى مقام عصمت است كه »ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى« .
وقتى اين ريشه اعتقادى را پذيرفته باشيم، چگونه ممكن است در مسئله غدير با آن برنامه عظيم و مفصل و با آن خطابه ‏اى كه حضرتش بيش از ۱۰۰ مورد به آيات قرآن كريم استناد فرموده، بتوان خدشه وارد كرد كه از روى هواى نفس سخن فرموده باشد؟!
'''ب. اثبات وَحْيانيت غدير:''' ((إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى))
جلوه اثباتى در ارزش غدير -  پس از نفى هواى نفس درباره آن -  نزول دستور مستقيم آن از طرف خداست.
اين مسئله در آيه شريفه با استفاده از تركيب مفيد انحصار آمده است؛ كه ابتدا حرف نفى )اِنْ( به كار رفته و سپس با كلمه استثناء )الاّ( اين انحصار به اثبات رسيده است. آنجا كه مى ‏فرمايد: ((إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْىٌ يُوحى)): (نيست آن مگر وحيى كه نازل مى ‏شود) .
با اين تركيب خاص، خداوند قاطعيت فوق العاده‏اى درباره غدير نشان داده و در صدد بيان اين مطلب است كه »غدير« و »ولايت« و تركيب اين دو، يعنى »اعلام ولايت در غدير« همه به دستور خاص الهى در »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...« بوده و پشتيبان آن خداست، چرا كه او آن را فرستاده است.