پرش به محتوا

آیه ۳ مائده و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
امام باقر عليه السلام در اين باره مى‌فرمايد: «آخرين فريضه‏‌اى كه خداوند تعالى نازل كرد ولايت بود و بعد از آن فريضه‏‌اى نازل نكرد و سپس آيه اكمال را نازل كرد».<ref>تفسير القمى، ج۱، ص۱۶۲؛ تفسير العياشى، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳، ح۲۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۲۲، ح۱۶۹ و ۱۷۰.</ref> [[امام باقر عليه السلام]] معناى {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ}} را دقيقاً مطابق با {{متن عربی|لا انْزِلُ بَعْدَهُ}} قرار داده فرمود: فرائض يكى پس از ديگرى نازل مى‏‌شد، و ولايت آخرين فريضه بود. پس خداوند عزوجل اين آيه را نازل كرد: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم»؛ در واقع خدا مى‏‌فرمايد: «بعد از اين فريضه، فريضه ديگرى بر شما نازل نمى‌‏كنم، و فرائض شما را كامل نمودم».<ref>تفسير العياشى، ج۱، ص۲۹۳؛ الكافى، ج۱، ص۲۸۹، ح۴؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۳۸؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۵.</ref>  
امام باقر عليه السلام در اين باره مى‌فرمايد: «آخرين فريضه‏‌اى كه خداوند تعالى نازل كرد ولايت بود و بعد از آن فريضه‏‌اى نازل نكرد و سپس آيه اكمال را نازل كرد».<ref>تفسير القمى، ج۱، ص۱۶۲؛ تفسير العياشى، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳، ح۲۰؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۲۲، ح۱۶۹ و ۱۷۰.</ref> [[امام باقر عليه السلام]] معناى {{قرآن|أَكْمَلْتُ لَكُمْ}} را دقيقاً مطابق با {{متن عربی|لا انْزِلُ بَعْدَهُ}} قرار داده فرمود: فرائض يكى پس از ديگرى نازل مى‏‌شد، و ولايت آخرين فريضه بود. پس خداوند عزوجل اين آيه را نازل كرد: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم»؛ در واقع خدا مى‏‌فرمايد: «بعد از اين فريضه، فريضه ديگرى بر شما نازل نمى‌‏كنم، و فرائض شما را كامل نمودم».<ref>تفسير العياشى، ج۱، ص۲۹۳؛ الكافى، ج۱، ص۲۸۹، ح۴؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۳۸؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۵.</ref>  


جالب است كه منافقين هم با احساس نزديكى رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله سؤالى مطرح كردند كه از پاسخ آن آخرين بودن ولايت روشن شد. آنان از حضرت پرسيدند: آيا بعد از آنچه بر ما واجب كرده‏اى چيز ديگرى نزد پروردگارت مانده كه آن را هم واجب كنى تا خيالمان راحت شود كه چيز ديگرى باقى نمانده است؟!خداوند در اين باره اين آيه را نازل كرد: {{قرآن|قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ}}: «من شما را به يک چيز نصيحت مى ‏كنم». بعد امام باقر عليه السلام فرمود: يعنى ولايت ... ، و بعد از ابلاغ آن فرمود: {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...}}.<ref>بحار الانوار: ج ۹۰ ص ۱۲۲. الاحتجاج: ج ۱ ص ۳۷۹.</ref>
[[منافقین|منافقان]] هم با احساس نزديكى رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله سؤالى مطرح كردند كه از پاسخ آن آخرين‌بودن ولايت روشن شد. آنان از حضرت پرسيدند: آيا بعد از آنچه بر ما واجب كرده‏اى چيز ديگرى نزد پروردگارت مانده كه آن را هم واجب كنى تا خيالمان راحت شود كه چيز ديگرى باقى نمانده است؟ خداوند در اين باره اين [[آيه ۴۶ سبأ و غدیر|آيه ۴۶ سوره سبأ]] را نازل كرد: {{قرآن|قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ|ترجمه=من شما را به يک چيز نصيحت مى‌كنم}}؛ بعد امام باقر عليه السلام فرمود: يعنى ولايت...، و بعد از ابلاغ آن فرمود: {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...}}.<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۵؛ بحارالانوار، ج۹۰، ص۱۲۲. </ref>


البته مخفى نماند كه ولايت از اولين مسايل ابلاغ شده اسلام بود كه در «يوم الدار» پيامبر صلى الله عليه و آله عده ‏اى از خويشان را جمع كرد و فرمود: چه كسى اسلام را مى‏ پذيرد تا جانشينى من براى او باشد، و كسى جز اميرالمؤمنين عليه السلام برنخاست و پاسخ مثبت نداد.در طول ۲۳ سال هم در فرصت‏ هاى مناسب پيامبر صلى الله عليه و آله از ابلاغ اين پيام دريغ نمى‏ كرد به گونه ‏اى كه هيچ حكمى اين گونه به استمرار ابلاغ نشده است؛ ولى بدون شک ابلاغ رسمى آن با تبيين كامل موضوع به عنوان آخرين مورد از رساندن رسالت ‏هاى الهى توسط پيامبر صلى الله عليه و آله بود.مهم اين است كه چرا بايد ولايت در آخر قرار بگيرد و اسرار اين تأخير چيست؟ با دقت در تاريخچه اعلام آن و شرايط حاكم بر جامعه اسلامى آن روز، چهار وجه براى آخرين بودن ولايت به نظر مى‏ رسد:
ولایت به‌عنوان یکی از نخستین مسائل ابلاغ شده در اسلام، در «یوم الدار» توسط پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح شد؛ زمانی که ایشان از خویشان خود خواستند تا اسلام را بپذیرند و تنها امیرالمؤمنین علیه السلام پاسخ مثبت داد. در طول ۲۳ سال، پیامبر به طور مداوم این پیام را ابلاغ کرد، اما ابلاغ رسمی و کامل آن به‌عنوان آخرین مورد از رسالت‌های الهی، در نهایت در غدیر صورت گرفت.


'''وجه اول: تحقق عينى ولايت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله'''
حال سؤال این است که چرا بايد ابلاغ [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت]] در آخر قرار بگيرد و اسرار اين تأخير چيست؟ با دقت در تاريخچه اعلام آن و شرايط حاكم بر جامعه اسلامى آن روز، چهار وجه براى آخرين بودن ولايت به نظر مى‏‌رسد:


از آنجا كه بسيارى از ابعاد ولايت مربوط به بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و مسئله امامت و خلافت عملاً بعد از آن حضرت تحقق عينى پيدا مى كرد، ترتيب امور همين اقتضا را داشت كه ولايت در نزديک ترين موقعيت مناسب زمانى به رحلت حضرت اعلام شود.
==== وجه اول: تحقق عينى ولايت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله ====
از آنجا كه بسيارى از ابعاد ولايت مربوط به بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود و مسئله امامت و خلافت عملاً بعد از آن حضرت تحقق عينى پيدا مى‌كرد، ترتيب امور همين اقتضا را داشت كه ولايت در نزديک‌ترين موقعيت مناسب زمانى به رحلت حضرت اعلام شود.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۱۸۵.</ref>


'''وجه دوم: جلوگيرى از فتنه هاى احتمالى'''
==== وجه دوم: جلوگيرى از فتنه‌هاى احتمالى ====
 
به‌خاطر اهميت مسئله ولايت و وجود مخالفان بسيار درباره آن، اعلام چنين مسئله‌‏اى در نزديک‌ترين فاصله زمانى به مرحله عمل، بهترين روش براى كاستن از فتنه‏‌ها و توطئه‏‌هاى احتمالى بود. پس، چون مرحله عمل درباره ولايت و خلافت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله بود اعلام آن تا نزديک‌ترين زمان ممكن به تأخير انداخته شد.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۱۸۶.</ref>
به خاطر اهميت مسئله ولايت و وجود مخالفين بسيار درباره آن، اعلام چنين مسئله ‏اى در نزديک ‏ترين فاصله زمانى به مرحله عمل، بهترين روش براى كاستن از فتنه‏ ها و توطئه‏ هاى احتمالى بود. لذا چون مرحله عمل درباره ولايت و خلافت بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله بود اعلام آن تا نزديک ترين زمان ممكن به تأخير انداخته شد.


'''وجه سوم: ثبت در خاطره‏ ها'''
'''وجه سوم: ثبت در خاطره‏ ها'''