پرش به محتوا

شاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷۳: خط ۲۷۳:
امام صادق‏ عليه السلام اين مظلوميت مكرر غدير را با سابقه ديگرى كه مردم در تغافل داشتند چنين بيان فرموده است:
امام صادق‏ عليه السلام اين مظلوميت مكرر غدير را با سابقه ديگرى كه مردم در تغافل داشتند چنين بيان فرموده است:


مردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز مشربه امّ‏ابراهيم خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!
مردم درباره روز غدير خم خود را به غفلت زدند همان گونه كه در روز مشربه امّ‏ ابراهيم خود را به غفلت زدند! روز مشربه مردم اطراف حضرت بودند كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام آمد، ولى براى حضرت جا باز نكردند!!


پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده‏ ام و در بين شما هستم به اهل‏بيت من بى‏ اعتنايى مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى‏ شود ... !<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref>
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اى مردم، آيا در حالى كه من زنده‏ ام و در بين شما هستم به اهل‏بيت من بى‏ اعتنايى مى‏ كنيد؟ بدانيد اگر من از ميان شما غايب شوم خداوند از شما غايب نمى‏ شود ... !<ref>اثبات الهداة: ج ۱ ص ۵۲۶ ح ۲۸۵.</ref>
خط ۳۳۱: خط ۳۳۱:
با گذشت بيست و پنج سال، چه كسى احتمال مى‏داد خاكسترِ سياه سقيفه اثرى از غدير در دل‏ها باقى گذاشته باشد. اما بنيانگذارش چنان برنامه ‏اى تدارك ديده كه هيچ اقدامى قادر به محو آن نمى‏ توانست باشد.
با گذشت بيست و پنج سال، چه كسى احتمال مى‏داد خاكسترِ سياه سقيفه اثرى از غدير در دل‏ها باقى گذاشته باشد. اما بنيانگذارش چنان برنامه ‏اى تدارك ديده كه هيچ اقدامى قادر به محو آن نمى‏ توانست باشد.


پس از بيست و پنج سال خفقان كه مى ‏رفت نسل‏ هاى جديد را از غدير بى‏ خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، آن حضرت براى احياى غدير اقدامات اساسى فرمود. در چنان شرايط حساسى كه غدير مى‏ رفت تا جان تازه‏اى به خود گيرد، نياز به عده ‏اى از حاضران در غدير بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته ‏اند و به چشم خود ديده ‏اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمى باشند كه در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا كرده ‏اند و بسيارى از باورها برايشان در مرحله ابتدائى است.
پس از بيست و پنج سال [[خفقان]] كه مى ‏رفت نسل‏ هاى جديد را از غدير بى‏ خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، آن حضرت براى احياى غدير اقدامات اساسى فرمود. در چنان شرايط حساسى كه غدير مى‏ رفت تا جان تازه‏اى به خود گيرد، نياز به عده ‏اى از حاضران در غدير بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته ‏اند و به چشم خود ديده ‏اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمى باشند كه در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا كرده ‏اند و بسيارى از باورها برايشان در مرحله ابتدائى است.


شايد فرصت ديگرى پيش نيايد كه يك اتمام حجت كامل عيار عمومى براى غدير در جمع حاضران انجام شود. پس تا صاحب غدير زنده است و قدرت را در دست دارد حساس ‏ترين زمان براى اجراى اين هدف است، كه يك روز هم نبايد آن را به تأخير انداخت.
شايد فرصت ديگرى پيش نيايد كه يك اتمام حجت كامل عيار عمومى براى غدير در جمع حاضران انجام شود. پس تا صاحب غدير زنده است و قدرت را در دست دارد حساس ‏ترين زمان براى اجراى اين هدف است، كه يك روز هم نبايد آن را به تأخير انداخت.
خط ۳۳۷: خط ۳۳۷:
بايد مجلسى لايق اين هدف و اين موقعيت پر حساسيت تنظيم كرد، كه از نظر مكان و افراد پاسخگو باشد همان گونه كه گفته‏ هاى چنين مجلسى بايد با اهداف آن تطابق كامل داشته باشد.
بايد مجلسى لايق اين هدف و اين موقعيت پر حساسيت تنظيم كرد، كه از نظر مكان و افراد پاسخگو باشد همان گونه كه گفته‏ هاى چنين مجلسى بايد با اهداف آن تطابق كامل داشته باشد.


به دليل همين حساسيت، مكان چنين مجلسى ميدان بزرگ كوفه در فضاى باز تعيين شد، كه از نظر موقعيت جغرافيايى مركزى ‏ترين نقطه پايتخت كشور پهناور اسلام بود، كه شامل حجاز و عراق و شام و ايران مى‏شد. ميدانى كه كنار مسجد كوفه و دار الاماره قرار داشت و جايى وسيع‏تر و همگانى ‏تر و حساس‏تر از آن وجود نداشت.
به دليل همين حساسيت، مكان چنين مجلسى ميدان بزرگ كوفه در فضاى باز تعيين شد، كه از نظر موقعيت جغرافيايى مركزى ‏ترين نقطه پايتخت كشور پهناور اسلام بود، كه شامل حجاز و عراق و شام و ايران مى ‏شد. ميدانى كه كنار مسجد كوفه و دار الاماره قرار داشت و جايى وسيع‏تر و همگانى ‏تر و حساس‏تر از آن وجود نداشت.


از نظر افراد صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله كه در غدير حاضر بودند، چه از دوستان غدير و چه از مخالفين آن به مجلس دعوت شدند، تا گذشته از حضور در مجلس درباره آن شهادت دهند، و بايد پيش بينى مى ‏شد كه اگر به نيت تخريب غدير درباره آن شهادت ندادند چه عكس ‏العملى انجام شود.
از نظر افراد صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله كه در غدير حاضر بودند، چه از دوستان غدير و چه از مخالفين آن به مجلس دعوت شدند، تا گذشته از حضور در مجلس درباره آن شهادت دهند، و بايد پيش بينى مى ‏شد كه اگر به نيت تخريب غدير درباره آن شهادت ندادند چه عكس ‏العملى انجام شود.


اكنون صاحب غدير حكومت را در دست داشت و كار زدودنِ آثار سقيفه آغاز شده بود. احياى غدير نشانه ‏گيرى قلب سقيفه با تير فولادين ولايت بود، كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اولين اقدامات خود دست به كار آن شد.
اكنون [[صاحب غدیر]] حكومت را در دست داشت و كار زدودنِ آثار سقيفه آغاز شده بود. احياى غدير نشانه ‏گيرى قلب سقيفه با تير فولادين ولايت بود، كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اولين اقدامات خود دست به كار آن شد.


شيوه تبليغ غدير در آن شرايط، استفاده از شهرت و شيوع خبر آن بود كه طرفداران سقيفه هم به عنوان جذاب‏ترين خاطره زندگى آن را به ياد داشتند، حتى اگر جنگ بدر و اُحُد و خيبر را فراموش كرده بودند!
شيوه تبليغ غدير در آن شرايط، استفاده از شهرت و شيوع خبر آن بود كه طرفداران [[سقیفه]] هم به عنوان جذاب‏ترين خاطره زندگى آن را به ياد داشتند، حتى اگر جنگ بدر و اُحُد و خيبر را فراموش كرده بودند!


مجلسى عظيم و غير عادى تشكيل شد، كه تا آن زمان مردم تجربه نكرده بودند. در ميدان بزرگ كوفه سيل عظيم جمعيت آمدند و در برابر منبرى آماده نشستند، و در رديف‏ هاى اول جلوى منبر حاضرين در غدير را نشاندند.
مجلسى عظيم و غير عادى تشكيل شد، كه تا آن زمان مردم تجربه نكرده بودند. در ميدان بزرگ كوفه سيل عظيم جمعيت آمدند و در برابر منبرى آماده نشستند، و در رديف‏ هاى اول جلوى منبر حاضرين در غدير را نشاندند.
خط ۳۷۵: خط ۳۷۵:
و تو اى اشعث، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه مى‏ فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز براى من به ولايت شهادت نمى‏ دهى، از دنيا نروى مگر آنكه خداوند چشمانت را كور كند.
و تو اى اشعث، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه مى‏ فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز براى من به ولايت شهادت نمى‏ دهى، از دنيا نروى مگر آنكه خداوند چشمانت را كور كند.


و اما تو اى خالد بن يزيد، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى‏ فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ و امروز به ولايت براى من شهادت نمى ‏دهى، خدا تو را به مرگ جاهليت بميراند.
و اما تو اى خالد بن يزيد، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى‏ فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ و امروز به ولايت براى من شهادت نمى ‏دهى، خدا تو را به [[مرگ جاهلیت]] بميراند.


و اما تو اى براء بن عازب، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى ‏فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز به ولايت من شهادت نمى‏ دهى، خدا تو را در همانجايى كه از آن هجرت كرده ‏اى (يعنى يمن) بميراند.
و اما تو اى براء بن عازب، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى ‏فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز به ولايت من شهادت نمى‏ دهى، خدا تو را در همانجايى كه از آن هجرت كرده ‏اى (يعنى يمن) بميراند.
خط ۳۸۵: خط ۳۸۵:
خلاصه اينكه همه هشت نفر به بلاهايى كه حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده اميرالمؤمنين ‏عليه السلام معروف گرديدند. اين بلاى الهى بر منكرين غدير به معناى اتمام حجت الهى و اثبات پشتوانه خدايى براى غدير بود و نتيجه ‏اى كه از آن گرفته شد اين بود كه اگر شاهدان غدير با بهانه دروغين براى شهادت به پا نمى خيزند ولى اين خداوند است كه با رسوا كردن آنان، براى غدير شهادت مى ‏دهد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۹۰ ۸۹. الغدير: ج ۱ ص ۹۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۴ . شرح نهج ‏البلاغه: ج ۱ ص ۳۶۱ و ج ۴ ص ۴۸۸. تاريخ ابن عساكر: ج ۳ ص ۵۰ .</ref>
خلاصه اينكه همه هشت نفر به بلاهايى كه حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده اميرالمؤمنين ‏عليه السلام معروف گرديدند. اين بلاى الهى بر منكرين غدير به معناى اتمام حجت الهى و اثبات پشتوانه خدايى براى غدير بود و نتيجه ‏اى كه از آن گرفته شد اين بود كه اگر شاهدان غدير با بهانه دروغين براى شهادت به پا نمى خيزند ولى اين خداوند است كه با رسوا كردن آنان، براى غدير شهادت مى ‏دهد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۹۰ ۸۹. الغدير: ج ۱ ص ۹۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۴ . شرح نهج ‏البلاغه: ج ۱ ص ۳۶۱ و ج ۴ ص ۴۸۸. تاريخ ابن عساكر: ج ۳ ص ۵۰ .</ref>


اين نفرين براى احياى غدير و اثبات دروغ آنان در عذر بى‏ جايشان، از لسان كسى انجام شد كه مستجاب الدعوه بود و همه به اين مطلب اعتراف داشتند؛ و هر هشت نفر به نفرين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مبتلا شدند.
اين نفرين براى [[احیای غدیر]] و اثبات دروغ آنان در عذر بى‏ جايشان، از لسان كسى انجام شد كه مستجاب الدعوه بود و همه به اين مطلب اعتراف داشتند؛ و هر هشت نفر به نفرين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مبتلا شدند.


اين بود بزرگ‏ترين و مهم‏ترين مجلس تاريخ بعد از واقعه غدير، كه در شهر صاحب غدير با شكوه و حساسيت تمام برگزار شد؛ و آميخته‏ اى از معجزه و اتمام حجت و ابلاغ را در زمينه غدير با حضور اميرِ غدير به انجام رساند.
اين بود بزرگ‏ترين و مهم‏ترين مجلس تاريخ بعد از واقعه غدير، كه در شهر صاحب غدير با شكوه و حساسيت تمام برگزار شد؛ و آميخته‏ اى از معجزه و اتمام حجت و ابلاغ را در زمينه غدير با حضور اميرِ غدير به انجام رساند.
خط ۳۹۱: خط ۳۹۱:
'''شهادت اهل بدر براى غدير در صفين'''
'''شهادت اهل بدر براى غدير در صفين'''


جنگ صفين يكى از حساس ترين مقاطعى بود كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرصت را براى تبليغ غدير در آن مغتنم شمرد. آن سوى ميدان جنگ معاويه با پرچم ضد غدير و اين سو على‏ عليه السلام با عَلَم ولايتِ الهى. شرايط حساسى براى يك خطابه غديرى پيش آمده كه بايد غير منتظره آن را ايراد كرد، در حالى كه مهاجرين و انصار و نيز فرستادگان معاويه حضور داشته باشند، تا خبرها را براى آن سوى ميدان ببرند.
جنگ [[صفین]] يكى از حساس ترين مقاطعى بود كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرصت را براى تبليغ غدير در آن مغتنم شمرد. آن سوى ميدان جنگ معاويه با پرچم ضد غدير و اين سو على‏ عليه السلام با عَلَم ولايتِ الهى. شرايط حساسى براى يك خطابه غديرى پيش آمده كه بايد غير منتظره آن را ايراد كرد، در حالى كه مهاجرين و انصار و نيز فرستادگان معاويه حضور داشته باشند، تا خبرها را براى آن سوى ميدان ببرند.


در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود:
در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود:
خط ۴۲۱: خط ۴۲۱:
شما را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا مى‏ دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را منصوب كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: بايد حاضران به غايبان خبر دهند؟ جمعيت حاضر گفتند: آرى به خدا قسم.
شما را به خدا قسم مى ‏دهم، آيا مى‏ دانيد كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام را منصوب كرد و ولايت را براى او اعلام نمود و فرمود: بايد حاضران به غايبان خبر دهند؟ جمعيت حاضر گفتند: آرى به خدا قسم.


و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> اين به معناى اشتهار غدير در اوج خفقان اموى بود.
و اين اقرار در حكم تبليغ ۲۰۰ نفر از حاضرين غدير در مجلسى بود كه در ايام حج و با حضور ۵۰۰ نفر ديگر از بزرگان تشكيل شده بود.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۶.</ref> اين به معناى [[اشتهار غدیر]] در اوج خفقان اموى بود.


'''همگان شاهد غدير'''
'''همگان شاهد غدير'''


ظلم در حق غدير عجيب است كه از بى ‏اعتنايى آغاز شد و به تغافل رسيد. گام بعدى انكار پيمان غدير با اقرار به اصل آن بود. مرحله نهايى انكار اصل آن بود، كه در اوج بى ‏پروايى و ناديده گرفتن روز حساب انجام گرفت و گفتند: «اصلاً چنين اتفاقى در تاريخ نيفتاده است»!! امام باقرعليه السلام انكار عمومى امت نسبت به حقيقت بزرگ ولايت در غدير را اين گونه بيان فرموده است:
ظلم در حق غدير عجيب است كه از بى ‏اعتنايى آغاز شد و به تغافل رسيد. گام بعدى انكار [[پیمان غدیر بیعت با مهدی علیه السلام(کتاب)|پیمان غدیر]] با اقرار به اصل آن بود. مرحله نهايى انكار اصل آن بود، كه در اوج بى ‏پروايى و ناديده گرفتن روز حساب انجام گرفت و گفتند: «اصلاً چنين اتفاقى در تاريخ نيفتاده است»!! امام باقرعليه السلام انكار عمومى امت نسبت به حقيقت بزرگ ولايت در غدير را اين گونه بيان فرموده است:


اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref>
اين امت انكار كردند پيمانى را كه پيامبرصلى الله عليه وآله از ايشان براى على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام گرفت، در روزى كه او را براى مردم منصوب فرمود و آنان را در زمان حياتش به ولايت و اطاعت او فراخواند و خود آنان را بر اين مطلب شاهد گرفت.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۴ ح ۵۸۴ .</ref>
خط ۴۴۸: خط ۴۴۸:


== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير (محدّثى) : ص ۳۳۰ ۳۲۹. </ref> ==
== شاهدان غدير معترضان سقيفه<ref>فرهنگ غدير (محدّثى) : ص ۳۳۰ ۳۲۹. </ref> ==
   آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبرخداصلى الله عليه وآله، اميرمؤمنان‏ عليه السلام را به امامت و خلافت نصب كرد، به عنوان يك سند و حجت بار ها مورد استناد و احتجاج و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على‏ عليه السلام چه از سوى ديگران.
   آنچه در غدير خم با حضور هزاران نفر اتفاق افتاد و پيامبرخداصلى الله عليه وآله، اميرمؤمنان‏ عليه السلام را به امامت و خلافت نصب كرد، به عنوان يك سند و حجت بار ها مورد استناد و [[احتجاج]] و استشهاد قرار گرفت، چه از سوى حضرت على‏ عليه السلام چه از سوى ديگران.


هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده‏ ها و شنيده‏ هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند. از جمله شهادت دادن يك گروه دوازده نفرى در حساس‏ترين موقعيت، حائز اهميت بود.
هر چند برخى با آنكه در صحنه حاضر بودند، از شهادت دادن در هنگام نياز سرباز زدند، اما كسانى هم متعهدانه ديده‏ ها و شنيده‏ هاى خود را بازگو كردند و از گواهان غدير گشتند. از جمله شهادت دادن يك گروه دوازده نفرى در حساس‏ترين موقعيت، حائز اهميت بود.
خط ۴۵۸: خط ۴۵۸:
آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد، ابىّ بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، سلمان فارسى، عبداللَّه بن مسعود، بريده اسلمى (از مهاجرين) و خزيمة بن ثابت دوالشهادتين، سهل بن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن تيهان.
آن دوازده نفر عبارت بودند از: خالد بن سعيد بن عاص، مقداد، ابىّ بن كعب، عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، سلمان فارسى، عبداللَّه بن مسعود، بريده اسلمى (از مهاجرين) و خزيمة بن ثابت دوالشهادتين، سهل بن حنيف، ابوايوب انصارى و ابوالهيثم بن تيهان.


روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، واقعه غدير خم و حديث غدير را يادآور شدند و از كنار گذاشتن على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام از خلافت و مخالفت با دستور پيامبرصلى الله عليه وآله انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند. جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند.
روز جمعه بود كه آنان اطراف منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشستند و به ترتيب از جا برخاستند و به ابوبكر نسبت به تصدّى خلافت هشدار دادند، واقعه غدير خم و [[حدیث غدیر]] را يادآور شدند و از كنار گذاشتن على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام از خلافت و مخالفت با دستور پيامبرصلى الله عليه وآله انتقاد كردند، و به اين شكل حكومت و خلافت را بدون مستند شرعى دانستند. جز اين دوازده نفر، ديگرانى هم برخاسته و سخن گفتند.


نتيجه گواهى اين شاهدان غدير شكست ابوبكر بود. از اين رو ابوبكر كه دليل و جوابى نداشت سه روز در خانه نشست. روز سوم عمر، طلحه، زبير، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى‏وقاص و ابوعبيده جرّاح (از كار چاق‏كنان سقيفه و خلافت ابوبكر) هر كدام با ده نفر از مردان عشيره خود با سلاح‏ هاى آخته سراغ ابوبكر آمدند.
نتيجه گواهى اين شاهدان غدير شكست ابوبكر بود. از اين رو ابوبكر كه دليل و جوابى نداشت سه روز در خانه نشست. روز سوم عمر، طلحه، زبير، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى‏ وقاص و ابوعبيده جرّاح (از كار چاق‏ كنان سقيفه و خلافت ابوبكر) هر كدام با ده نفر از مردان عشيره خود با سلاح‏ هاى آخته سراغ ابوبكر آمدند.


او را از خانه بيرون آورده و به مسجد بردند و بر منبر نشاندند. مردم را نيز تهديد كردند كه اگر كسى باز هم آنگونه سخنان بگويد، با شمشير جواب خواهد شنيد. مردم هم ترسيدند و در خانه ها نشستند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۸.</ref>
او را از خانه بيرون آورده و به مسجد بردند و بر منبر نشاندند. مردم را نيز تهديد كردند كه اگر كسى باز هم آنگونه سخنان بگويد، با شمشير جواب خواهد شنيد. مردم هم ترسيدند و در خانه ها نشستند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۸.</ref>


== عذاب شهادت ندادن به غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۶۲  - ۲۶۰.</ref> ==
== عذاب شهادت ندادن به غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۶۲  - ۲۶۰.</ref> ==
   اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود عده‏اى از شاهدان عينى غدير را به خدا قسم داد كه برخيزند و در مقابل مردم به آنچه ديده ‏اند شهادت دهند. عده‏ اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند.
   اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در زمان خلافت ظاهرى خود عده ‏اى از [[شاهدان]] عينى غدير را به خدا قسم داد كه برخيزند و در مقابل مردم به آنچه ديده ‏اند شهادت دهند. عده‏ اى برخاسته و شهادت دادند ولى هشت نفر ابا كردند.


حضرت فرمود: «اگر شما دروغ مى‏ گوييد و بهانه مى ‏آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ‏ايد، خدا هر يك از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند» .
حضرت فرمود: «اگر شما دروغ مى‏ گوييد و بهانه مى ‏آوريد در حالى كه در غدير حاضر بوده و شنيده ‏ايد، خدا هر يك از شما را به بلايى آشكار گرفتار كند» .