۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== آمدن «مَولى» به معناى «وارث»<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص ۳۴۹ - ۳۵۳.</...» ایجاد کرد) |
(اتمام عنوان وارث) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
ما نمى پذيريم كه هر كس بگويد مَولى به معناى «أولى» است، به [[دلالت حدیث غدیر۱|دلالت حدیث غدیر]] به [[امامت]] على عليه السلام قائل است. آيا ابوعُبَيده و ابنانبارى حكم نكرده اند كه واژه «مَولى» در معناى «أولى» به كار مى رود؟ با اينكه اين دو به امامت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قائلاند.<ref>نِهاية العقول (مخطوط).</ref> | ما نمى پذيريم كه هر كس بگويد مَولى به معناى «أولى» است، به [[دلالت حدیث غدیر۱|دلالت حدیث غدیر]] به [[امامت]] على عليه السلام قائل است. آيا ابوعُبَيده و ابنانبارى حكم نكرده اند كه واژه «مَولى» در معناى «أولى» به كار مى رود؟ با اينكه اين دو به امامت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قائلاند.<ref>نِهاية العقول (مخطوط).</ref> | ||
پس سخن فخر رازى كه آمدن «مَولى» به معناى «أولى» را انكار كرده بود، با كلام خود او در تفسيرش و «نِهاية العقول» رد مى شود. چنانچه پيشتر بر اساس سخن او در همين دو كتاب، اثبات كرديم كه انكار او نسبت به صدور حديث غدير نيز باطل است. | |||
'''۲. مَولى به معناى «أولى» در حديثى منقول در صحيحين''' | |||
دلالت «مَولى» به اولويّت در تصرّف به روشنى از حديثى كه بخاری و مسلم از [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] نقل كرده اند ثابت مى شود: | |||
'''بخارى:''' هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه من در دنيا و آخرت نسبت به او از خودش سزاوارترم. اگر دليل مى خواهيد، بخوانيد: «النَبىُّ أولى بِالمُؤمِنينَ مِن أنفُسِهِم».<ref>احزاب / ۶ .</ref> پس هر مؤمنى كه بميرد و مالى بر جاى نهد، خويشاوندان پدرىاش، هر كه باشند، آن مال را از او ارث مى برند. و هر كس وامى يا عيالى بر جاى نهد، عيال يا بستانكارش نزد من آيد كه من مولاى اويم.<ref>صحيح بخارى: ج ۳ ص ۱۵۵، باب فى الاستقراض و أداء الديون و الحجر و التفليس. بخارى همين حديث را در «كتاب التفسير» نيز در تفسير سوره احزاب نقل كرده است: صحيح بخارى (به شرح ابن حَجَر): ج ۸ ص ۴۲۰.</ref> | |||
'''مسلم بن حجّاج:''' سوگند به آن كه جان محمد در دست او است، هيچ مؤمنى در زمين نيست مگر اينكه من سزاوارترين مردم نسبت به او هستم. پس هر كس از شما وام يا عيالى بر جاى نهد من مولاى او خواهم بود، و هر كس از شما مالى بر جاى نهد آن مال به خويشان پدرى مىرسد، هر كس مىخواهند باشند.<ref>صحيح مسلم: كتاب الفرائض.</ref> | |||
اين حديث ظاهر در اين است كه مَولى به معناى «أولى بالتصرّف» است، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله نخست فرموده: «هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه من نسبت به او از خودش سزاوارترم»، و سپس ادامه كلامش، يعنى: «پس هر مؤمنى...» را فرع بر آن قرار داده است. بنابراين، روشن مى شود كه مراد آن حضرت از دنباله كلامش؛ يعنى «من مولاى او خواهم بود» اولويّتى است كه به آن تصريح كرده، و با آيه كريمه [[قرآن]] به آن استدلال نموده است. | |||
در شرح قَسطَلانى بر [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]]، در «كتاب التفسير» در شرح «من مولاى او خواهم بود» آمده است: يعنى من ولىّ كسى هستم كه از دنيا رفته و از جانب او كارهايش را به عهده خواهم گرفت.<ref>ارشاد السارى: ج ۷ ص ۲۸۰.</ref> | |||
ظاهر اين كلام نشان مى دهد كه مراد از «مَولى» در اين [[حدیث]] «متولّى امر» است. | |||
بعضى از شارحان نيز «مَولى» در اين حديث را به معنى ولىّ امر دانسته اند و كسى كه به مصالح امور قيام مى كند. در شرح [[شمس الدین کرمانی]] آمده است: اداى قرض فقرا از ويژگى هاى پيامبر صلى الله عليه و آله است. البته اين كار از مال خالص او يا بنا بر قول ديگر از [[بیت المال]] پرداخت مى شود. بى گمان رسول خدا صلى الله عليه و آله در حال حيات و ممات افراد امت به مصالح ايشان قيام مى كند و در هر دو حال به امور ايشان مى پردازد.<ref>الكواكب الدرارى: ج ۲۳ ص ۱۵۹، كتاب الفرائض.</ref> | |||
نَوَوى مى نويسد: معناى حديث اين است: پيامبر صلى الله عليه و آله گفته است: من در زمان زندگى و [[مرگ]] هر يک از شما به مصالح او قيام مى كنم، و در هر دو حال ولىّ او هستم. از اين رو اگر وامى بر گردن وى باشد و خُلف وعده نكرده باشد، از نزد خود آن را ادا مى كنم. و اگر او مالى داشته باشد، آن مال از آن وارثان او است و من چيزى از آن را نمى گيرم. و اگر خانواده فقيرى به جا نهاده باشد، بايد نزد من آيند كه پرداخت خرجى آنان به عهده من است.<ref>المنهاج فى شرح صحيح مسلم (هامش ارشاد السارى): كتاب الفرائض.</ref> | |||
بنابراين «مَولى» يعنى ولىّ امر و متولّى امر و كسى كه به مصالح متولّى عليه قيام مى كند. در شرح [[ابن حجر عسقلانی]] آمده است: «من مولاى او هستم» يعنى ولىّ او هستم.<ref>فتح البارى: ج ۱۲ ص ۷.</ref> | |||
پس مراد او قطعاً ولىّ امر است. | |||
همچنين مراجعه شود به عنوان: [[دلالت حدیث غدیر۱|دلالت حدیث غدیر]]. | |||
== پانویس == | |||