۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۳۴: | خط ۴۳۴: | ||
دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجراى غدير شهادت دادند، و ساير مردم هم در اين باره مطالبى گفتند و سر و صدا بلند شد. عمر ترسيد مردم سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام را بپذيرند، و لذا مجلس را تعطيل كرد!!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۸۶. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۵. </ref> | دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجراى غدير شهادت دادند، و ساير مردم هم در اين باره مطالبى گفتند و سر و صدا بلند شد. عمر ترسيد مردم سخنان اميرالمؤمنين عليه السلام را بپذيرند، و لذا مجلس را تعطيل كرد!!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۸۶. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۵. </ref> | ||
بار دوم كه اهل سقيفه به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام حمله كردند، و درب خانه را آتش زدند و شكستند و بدون اجازه وارد شدند و حضرت زهرا و حضرت محسن عليهما السلام را بين در و ديوار قرار دادند و جراحات سنگينى بر ايشان وارد كردند كه منجر به شهادت هر دو گل پيامبرصلى الله عليه وآله گرديد، و طناب به گردن اميرالمؤمنين عليه السلام انداختند و شمشيرها بر سر | بار دوم كه اهل سقيفه به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام حمله كردند، و درب خانه را آتش زدند و شكستند و بدون اجازه وارد شدند و حضرت زهرا و حضرت محسن عليهما السلام را بين در و ديوار قرار دادند و جراحات سنگينى بر ايشان وارد كردند كه منجر به شهادت هر دو گل پيامبرصلى الله عليه وآله گرديد، و طناب به گردن اميرالمؤمنين عليه السلام انداختند و شمشيرها بر سر [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] گرفتند و به اجبار آن حضرت را براى بيعت به مسجد آوردند، در همان حال ابوبكر بر فراز منبر بود و عمر مى گفت: بيعت كن وگرنه تو را مى كشيم! | ||
در چنين حالتى مولا اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى مسلمانان، اى مهاجرين و انصار، شما را به خدا قسم مى دهم آيا از پيامبرصلى الله عليه وآله نشنيديد كه در روز غدير خم چه مى فرمود؟!! | در چنين حالتى مولا اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى مسلمانان، اى مهاجرين و انصار، شما را به خدا قسم مى دهم آيا از پيامبرصلى الله عليه وآله نشنيديد كه در روز غدير خم چه مى فرمود؟!! | ||
خط ۴۴۲: | خط ۴۴۲: | ||
شايد بتوان گفت كه شيرين ترين و تلخ ترين احتجاج به غدير همين مورد است كه صاحب غدير از زير شمشيرهاى آخته اى كه بر سر او گرفته اند و از حلقومى كه در فشار طناب غاصبين بود، نام غدير را بر زبان جارى نموده است!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref> | شايد بتوان گفت كه شيرين ترين و تلخ ترين احتجاج به غدير همين مورد است كه صاحب غدير از زير شمشيرهاى آخته اى كه بر سر او گرفته اند و از حلقومى كه در فشار طناب غاصبين بود، نام غدير را بر زبان جارى نموده است!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۳.</ref> | ||
يكى از آياتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد امتحان امت در خطبه | يكى از آياتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در مورد امتحان امت در [[خطبه غدیر]] به آن استشهاد فرمود آيه ۱۴۴ سوره آل عمران است: | ||
«وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ»<ref>آل عمران / ۱۴۴. </ref>: | «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ»<ref>آل عمران / ۱۴۴. </ref>: | ||
خط ۴۴۸: | خط ۴۴۸: | ||
«و محمد نيست جز رسولى كه قبل از او پيامبران بوده اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود به عقب باز مى گرديد، و هركس به عقب باز گردد به خدا هيچ ضررى نمى رساند و به زودى خدا شاكرين را جزا مى دهد» . | «و محمد نيست جز رسولى كه قبل از او پيامبران بوده اند. آيا اگر بميرد يا كشته شود به عقب باز مى گرديد، و هركس به عقب باز گردد به خدا هيچ ضررى نمى رساند و به زودى خدا شاكرين را جزا مى دهد» . | ||
[[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در خطبه غدير فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، انْذِرُكُمْ انّى رَسُولُ اللَّه قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ، افَإِنْ مِتُّ اوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ الصّابِرينَ. الا وَ انَّ عَلِيّاً هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّكْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ: | |||
اى مردم، من شما را مى ترسانم و انذار مى نمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بوده اند، آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقبگرد مى نماييد؟ هر كس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى رساند؛ و خداوند به زودى شاكرين و صابرين را پاداش مى دهد. بدانيد كه على است توصيف شده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنين اند.<ref> اسرار غدير: ص ۱۴۹،۱۴۸ بخش ۶ . </ref> | اى مردم، من شما را مى ترسانم و انذار مى نمايم كه من رسول خدا هستم و قبل از من پيامبران بوده اند، آيا اگر من بميرم يا كشته شوم شما عقبگرد مى نماييد؟ هر كس به عقب باز گردد به خدا ضررى نمى رساند؛ و خداوند به زودى شاكرين و صابرين را پاداش مى دهد. بدانيد كه على است توصيف شده به صبر و شكر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنين اند.<ref> اسرار غدير: ص ۱۴۹،۱۴۸ بخش ۶ . </ref> | ||
آنچه در اينجا مورد اشاره است فراز اول: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ» است. ذكر اين جمله در جايى كه پيامبرصلى الله عليه وآله مردم را درباره دشمنى و مخالفت با على عليه السلام هشدار شديد مى دهد، اشاره به شباهت | آنچه در اينجا مورد اشاره است فراز اول: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِىَ الرُّسُلُ» است. ذكر اين جمله در جايى كه پيامبرصلى الله عليه وآله مردم را درباره دشمنى و مخالفت با على عليه السلام هشدار شديد مى دهد، اشاره به شباهت [[تبلیغ]] رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله به تبليغ پيامبران گذشته است. يعنى همان گونه كه امت هاى گذشته پس از رحلت انبياى خود در معرض انحراف و گمراهى قرار داشتند و اين ضلالت ها سردمدارانى داشت، به همان صورت در اين امت هم خواهد بود، و نبايد امت [[اسلام]] را منزَّه از ابتلائات امت هاى گذشته دانست. | ||
به امام | به [[امام باقر علیه السلام|امام باقرعلیه السلام]] عرض شد: مردم گمان مى كنند بيعت ابوبكر كه مردم بر او اتفاق كردند مورد رضاى خدا بود، چرا كه [[خداوند]] امت محمدصلى الله عليه وآله را بعد از رحلت او به فتنه نمى اندازد!! حضرت فرمود: مگر كتاب خدا را نمى خوانند؟! آيا خدا نمى فرمايد: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ...» ؟ | ||
آيا خدا درباره امت هاى قبل از آنان خبر نداده كه بعد از آمدن براهين و بينات اختلاف كردند؟ آنجا كه مى فرمايد: «وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ... فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ» ، يعنى: «به حضرت عيسى دليل هاى روشن داديم و او را با روح القدس مؤيد داشتيم ... عده اى از آنان ايمان آوردند و عده اى كافر شدند» . | آيا خدا درباره امت هاى قبل از آنان خبر نداده كه بعد از آمدن براهين و بينات اختلاف كردند؟ آنجا كه مى فرمايد: «وَ آتَيْنا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّناتِ وَ أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ... فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ» ، يعنى: «به حضرت عيسى دليل هاى روشن داديم و او را با روح القدس مؤيد داشتيم ... عده اى از آنان ايمان آوردند و عده اى كافر شدند» . | ||
خط ۴۶۱: | خط ۴۶۱: | ||
== بيعت با غدير در تبليغ غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۰،۱۰۷.</ref>== | == بيعت با غدير در تبليغ غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۲۰،۱۰۷.</ref>== | ||
عظمت | عظمت [[غدیر]] اقتضا مى كند به بلنداى آن برنامه ريزى داشته باشيم، و گمان نكنيم پيامى با آن عظمت را در گونه هاى كم ابهت [[تبلیغ]] مى توان جلوه گر ساخت. احترام به مقام با عظمت غدير به ما فرمان مى دهد كه آن را در جذاب ترين و ارزشمندترين گونه هاى رسانه اى جلوه گر سازيم، و هر گونه تبليغى در رابطه با غدير را لايق شأن آن و به عظمت ساحت مقدس اولين مبلِّغ آن يعنى پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به انجام رسانيم. | ||
يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير پيمان با غدير در تبليغ غدير است: | يكى از اين راهكارهاى تبليغ غدير پيمان با غدير در تبليغ غدير است: | ||
اگر در سخنرانى غدير مسئله بيعت مطرح شد تا از مردم عهد و پيمان گرفته شود، امروز هم نبايد مخاطبين غدير را با مجرد اطلاع رسانى به حال خود رها سازيم؛ بلكه پس از تفهيم معانى بلند غدير آنان را وارد جرگه اعتقاد نماييم، و از آنان عهد و پيمان وفادارى بگيريم. يعنى هم از پذيرش آنان نسبت به پيام غدير مطمئن شويم، و هم از تعهد آنان در برابر غدير - چه در عمل به مقتضاى آن و چه در ابلاغ آن به ديگران اطمينان حاصل كنيم. | اگر در سخنرانى غدير مسئله بيعت مطرح شد تا از مردم عهد و پيمان گرفته شود، امروز هم نبايد مخاطبين غدير را با مجرد اطلاع رسانى به حال خود رها سازيم؛ بلكه پس از تفهيم معانى بلند غدير آنان را وارد جرگه اعتقاد نماييم، و از آنان عهد و پيمان وفادارى بگيريم. يعنى هم از پذيرش آنان نسبت به پيام غدير مطمئن شويم، و هم از تعهد آنان در برابر غدير - چه در عمل به مقتضاى آن و چه در [[ابلاغ غدیر|ابلاغ]] آن به ديگران اطمينان حاصل كنيم. | ||
== بيعت براى حلال و حرام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۱ .</ref>== | == بيعت براى حلال و حرام<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۱ .</ref>== | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] هيجده اقدام فوق العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود: | پيامبرصلى الله عليه وآله در [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] هيجده اقدام فوق العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود: | ||
در خطبه غدير، همه مردم هنوز از هضم يک مرحله از فرازهاى غير عادى خطبه | در خطبه غدير، همه مردم هنوز از هضم يک مرحله از فرازهاى غير عادى [[خطبه غدیر]] عبور نمى كردند كه با مطلب تازه ترى رو به رو مى شدند. گاهى به نظر مى رسد كه شايد بسيارى از مخاطبين غدير فقط مى شنيدند و به خاطر مى سپردند، و تجزيه و تحليل مطالب را به فرصتى ديگر موكول مى كردند! | ||
در نظر بگيريد كه پيامبرى مى خواست در آخرين ماه هاى عمر خود همه قوانين باقى مانده اسلام را يک جا به مسلمين بياموزد، در حالى كه تا آن روز براى تعليم يک دهم آن هم فرصت نيافته بود. چگونه چنين كارى ممكن بود؟ اوج بلاغت و سخنورى آنجا خود را نشان داد كه اين هدف مى خواست در خطبه اى يک ساعته انجام شود. | در نظر بگيريد كه پيامبرى مى خواست در آخرين ماه هاى عمر خود همه قوانين باقى مانده اسلام را يک جا به مسلمين بياموزد، در حالى كه تا آن روز براى تعليم يک دهم آن هم فرصت نيافته بود. چگونه چنين كارى ممكن بود؟ اوج [[بلاغت]] و سخنورى آنجا خود را نشان داد كه اين هدف مى خواست در خطبه اى يک ساعته انجام شود. | ||
عجيب تر آن بود كه كارى به اين عظمت و اهميت فقط با يک جمله كوتاه در بليغ ترين نوع خود فيصله يافت و همه حلال ها و حرام ها تا روز قيامت تبيين گرديد. اين يک اقدام بى نظير در خطابه غدير بود كه تا امروز هر شنونده اى را به حيرت واداشته است. | عجيب تر آن بود كه كارى به اين عظمت و اهميت فقط با يک جمله كوتاه در بليغ ترين نوع خود فيصله يافت و همه حلال ها و حرام ها تا روز قيامت تبيين گرديد. اين يک اقدام بى نظير در خطابه غدير بود كه تا امروز هر شنونده اى را به حيرت واداشته است. | ||
خط ۴۹۷: | خط ۴۹۷: | ||
وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ - ايُّهَا النّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ: | وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ - ايُّهَا النّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ: | ||
از | از [[جبرئیل]] خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از [[ابلاغ غدیر|ابلاغ]] اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى [[منافقین]] و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى گويند آنچه در قلبهايشان نيست و اين كار را سهل مى شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<big><ref> اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲. </ref></big> | ||
خط ۵۰۳: | خط ۵۰۳: | ||
'''موقعيت تاريخى''' | '''موقعيت تاريخى''' | ||
در اوايل خطابه كه آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» تلاوت شده و حضرت به صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، در همان حال ناگهان لحن سخن عوض مى شود و حضرت به صراحت تمام مى فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئله معاف بدارد و علت آن حضور منافقين است. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن را كنار هم قرار مى دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى كند و به عنوان كلام خداوند مطرح مى فرمايد. | در اوايل خطابه كه آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» تلاوت شده و حضرت به صراحت فرموده كه اين دستور درباره [[خلافت]] على عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، در همان حال ناگهان لحن سخن عوض مى شود و حضرت به صراحت تمام مى فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئله معاف بدارد و علت آن حضور منافقين است. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از [[قرآن]] را كنار هم قرار مى دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى كند و به عنوان كلام [[خداوند]] مطرح مى فرمايد. | ||
خط ۵۰۹: | خط ۵۰۹: | ||
'''موقعيت قرآنى''' | '''موقعيت قرآنى''' | ||
دو آيه مزبور در قرآن در دو سوره جداگانه آمده است. آيه ۱۱ سوره فتح در توصيف منافقينى است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند. | دو آيه مزبور در قرآن در دو سوره جداگانه آمده است. آيه ۱۱ سوره فتح در توصيف منافقينى است كه از [[شجره (مسجد)|بيعت شجره]] تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند. | ||
خداوند درباره عذرهاى آنان مى فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى گويند كه در قلب هايشان نيست» . آنگاه دورويى آنان را مورد استهزا قرار مى دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله ها كارى پيش خواهيد برد؟! | خداوند درباره عذرهاى آنان مى فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى گويند كه در قلب هايشان نيست» . آنگاه دورويى آنان را مورد استهزا قرار مى دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله ها كارى پيش خواهيد برد؟! | ||
خط ۵۲۰: | خط ۵۲۰: | ||
== بيعت در خطبه غدير<big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۲ ،۶۳، ۲۳۳-۲۴۲ . واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۶. اسرار غدير: ص ۹۸،۵۰. </ref></big> == | == بيعت در خطبه غدير<big><ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۲ ،۶۳، ۲۳۳-۲۴۲ . واقعه قرآنى غدير: ص ۱۰۶. اسرار غدير: ص ۹۸،۵۰. </ref></big> == | ||
[[پیامبر صلی الله علیه و آله]] در آخرين مرحله از [[خطبه غدیر]]، بيعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بيعت با دست، از زبان هاى شما اقرار بگيرم» . سپس مطلبى را كه مى بايست همه مردم به آن اقرار مى كردند تعيين كردند كه خلاصه آن اطاعت از [[ائمه اثنی عشر|دوازده امام علیهم السلام]] و عهد و پيمان بر عدم تغيير و تبديل و بر رساندن پيام غدير به نسل هاى آينده و غائبان از غدير بود. در ضمن بيعت با دست هم حساب مى شد زيرا حضرت فرمودند: «بگوئيد با جان و زبان و دستمان بيعت مى كنيم» . | |||
كلمات نهايى پيامبرصلى الله عليه وآله دعا براى اقراركنندگان به سخنانش و نفرين بر منكرين اوامر آن حضرت بود و با حمد خداوند خطابه حضرت پايان يافت. | كلمات نهايى پيامبرصلى الله عليه وآله دعا براى اقراركنندگان به سخنانش و نفرين بر منكرين اوامر آن حضرت بود و با حمد [[خداوند]] خطابه حضرت پايان يافت. | ||
گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير ۱۰ جمله هم در مورد بيعت بيان داشتند. از جمله فرمودند: | گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير ۱۰ جمله هم در مورد بيعت بيان داشتند. از جمله فرمودند: | ||
من بعد از خطبه ام شما را دعوت مى كنم كه با من به عنوان بيعت با على و اقرار به مقام او دست دهيد، و بعد از من با خود او دست دهيد. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ام و على هم با من بيعت كرده است، و من براى او به نيابت از خداوند بيعت مى گيرم. پس هركس بيعت خود را بشكند بر ضرر خود كار كرده است. | من بعد از خطبه ام شما را دعوت مى كنم كه با من به عنوان بيعت با على و [[اقرار]] به مقام او دست دهيد، و بعد از من با خود او دست دهيد. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ام و على هم با من بيعت كرده است، و من براى او به نيابت از خداوند بيعت مى گيرم. پس هركس بيعت خود را بشكند بر ضرر خود كار كرده است. | ||
من مأمورم از شما بيعت بگيرم و با شما دست دهم بر قبول آنچه از جانب خداوند عز و جل درباره اميرالمؤمنين على و ائمه بعد از او آورده ام - كه آنان از من و از على هستند - و مهدى قائم از آنهاست. | من مأمورم از شما بيعت بگيرم و با شما دست دهم بر قبول آنچه از جانب خداوند عز و جل درباره اميرالمؤمنين على و ائمه بعد از او آورده ام - كه آنان از من و از على هستند - و مهدى قائم از آنهاست. | ||
خط ۵۴۰: | خط ۵۴۰: | ||
به بيان ديگر: پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود: | به بيان ديگر: پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات اين بود: | ||
به همان اندازه كه بلند كردن و معرفى | به همان اندازه كه بلند كردن و معرفى [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] از فراز منبر غدير، مهمترين اقدام عملى در خطابه غدير به شمار مى آيد، بيعت گرفتن يكجا از صد و بيست هزار نفر نيز از شگرف ترين اقداماتى بود كه مردم تا آن روز نظيرش را نديده بودند و احتمال هم نمى دادند كه چگونه به انجام خواهد رسيد. | ||
ناگهان شنيدند كه | ناگهان شنيدند كه [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] فرمود: چون من يک دست دارم و از فراز اين منبر نمى توانم با صد و بيست هزار دست بيعت كنم، راه ديگر آن است كه من مطالبى را با نيت بيعت به شما بگويم و شما عين آن جملات را با من تكرار كنيد. | ||
مضمون آن جملات بيعت بر سر اطاعت از دوازده امام عليهم السلام با قلب و جان و زبان و دست بود، و پيمان بر سر پايدارى و تغيير ندادن تا روز قيامت بسته مى شد. نكته جالب اين بيعت لسانى ميثاق بستن بر سر ابلاغ پيام غدير به همه نسل ها در طول زمان ها و همه مردم در گستره مكان ها بود. | مضمون آن جملات بيعت بر سر اطاعت از دوازده امام عليهم السلام با قلب و جان و زبان و دست بود، و پيمان بر سر پايدارى و تغيير ندادن تا روز قيامت بسته مى شد. نكته جالب اين بيعت لسانى ميثاق بستن بر سر [[ابلاغ غدیر|ابلاغ]] پيام غدير به همه نسل ها در طول زمان ها و همه مردم در گستره مكان ها بود. | ||
در يک لحظه همه گوش ها متوجه جمله جمله سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله شد تا بتوانند آن را دقيقاً تكرار كنند. صداى يكپارچه صد و بيست هزار نفر كه يكصدا پس از شنيدن جملات از پيامبرصلى الله عليه وآله آن را تكرار مى كردند، هيبت عجيبى بر سرزمين غدير | در يک لحظه همه گوش ها متوجه جمله جمله سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله شد تا بتوانند آن را دقيقاً تكرار كنند. صداى يكپارچه صد و بيست هزار نفر كه يكصدا پس از شنيدن جملات از پيامبرصلى الله عليه وآله آن را تكرار مى كردند، هيبت عجيبى بر سرزمين غدير حاکم كرده بود. | ||
تصور كنيد كه يک جمله تكرار نمى شد، بلكه متن بلندى بود كه به خاطر ياد گرفتن مردم بايد در فرازهاى كوتاه به مردم گفته مى شد. چه منظره بديعى بود كه در كمال نظم چهل قطعه پشت سر هم به مردم گفته شد و آنان تكرار كردند، و صداى درهم آميخته مردم تا اوج آسمان ها رسيد. | تصور كنيد كه يک جمله تكرار نمى شد، بلكه متن بلندى بود كه به خاطر ياد گرفتن مردم بايد در فرازهاى كوتاه به مردم گفته مى شد. چه منظره بديعى بود كه در كمال نظم چهل قطعه پشت سر هم به مردم گفته شد و آنان تكرار كردند، و صداى درهم آميخته مردم تا اوج آسمان ها رسيد. | ||
به راستى كه اين بيعت از بيعت با دست فراتر بود، و كدام سياستى بالاتر از اينكه قبل از بيعت با دستها محتواى اين بيعت روشن شود. اين روشنگرى هم براى مخاطبين غدير و هم براى همه نسل هايى كه در حد خود به گونه اى در اين بيعت شركت داشتند، شفافيت اسلام و گونه هاى تبليغى آن را به همه نشان داد، و تا قيامت مايه افتخار مكتب اسلام شد.<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۲ .</ref> | به راستى كه اين بيعت از بيعت با دست فراتر بود، و كدام سياستى بالاتر از اينكه قبل از بيعت با دستها محتواى اين بيعت روشن شود. اين روشنگرى هم براى مخاطبين غدير و هم براى همه نسل هايى كه در حد خود به گونه اى در اين بيعت شركت داشتند، شفافيت [[اسلام]] و گونه هاى تبليغى آن را به همه نشان داد، و تا قيامت مايه افتخار مكتب اسلام شد.<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۲ .</ref> | ||
پس از پايان بخش دهم از خطبه | پس از پايان بخش دهم از [[خطبه غدیر]] كه سكوت همچنان بر مجلس حكم فرما بود، پيامبر صلى الله عليه و آله وارد آخرين بخش سخنرانى خود شد. آنچه مردم در اين بخش شنيدند اقدام بى سابقه اى بود كه هرگز فكرش را نكرده بودند. پيامبر صلى الله عليه و آله بيعت را به صورت جدى ترى مطرح كرده در يک اقدام بديع از فراز منبر غدير با صد و بيست هزار نفر بيعت كرد و از همه اقرار گرفت. | ||
آن حضرت براى اين كار سه جهت را با هم به اجرا درآورد: از يک سو با مطرح كردن كثرت جمعيت حاضر، اعلام كرد كه خدا دستور داده قبل از بيعت با دست از زبان هاى شما اقرار بگيرم. از سوى ديگر موضوع بيعت را امامت دوازده امام عليهم السلام قرار داد، و در مرحله سوم جملاتى را به عنوان بيعت مطرح كرد و از مردم خواست آنها را تكرار كنند. | آن حضرت براى اين كار سه جهت را با هم به اجرا درآورد: از يک سو با مطرح كردن كثرت جمعيت حاضر، اعلام كرد كه خدا دستور داده قبل از بيعت با دست از زبان هاى شما اقرار بگيرم. از سوى ديگر موضوع بيعت را امامت دوازده امام عليهم السلام قرار داد، و در مرحله سوم جملاتى را به عنوان بيعت مطرح كرد و از مردم خواست آنها را تكرار كنند. | ||
خط ۵۵۸: | خط ۵۵۸: | ||
آنگاه براى آنكه مردم در گونه هاى متفاوت بيعت نكرده باشند، از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند. | آنگاه براى آنكه مردم در گونه هاى متفاوت بيعت نكرده باشند، از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند. | ||
آن عبارات از يک سو شامل شنيدن و اطاعت و رضايت و تسليم درباره امر ولايت بود. از سوى ديگر بيعت زبانى حاكى از بيعت با قلب و جان و دست قرار داده شد. در نگاهى ديگر شامل پايدارى بر سر اين بيعت بود كه به دور از هرگونه تبديل و شک و انكار و | آن عبارات از يک سو شامل شنيدن و اطاعت و رضايت و تسليم درباره امر ولايت بود. از سوى ديگر بيعت زبانى حاكى از بيعت با قلب و جان و دست قرار داده شد. در نگاهى ديگر شامل پايدارى بر سر اين بيعت بود كه به دور از هرگونه تبديل و شک و انكار و پیمان شكنی استمرار مى يافت. در جهتى ديگر براى كسانى كه احتمالاً بيعت با دست برايشان ميسر نمى شد اين اقرار بيعت با دست حساب مى شد. در آخرين نگاه تعهد بر ابلاغ پيام غدير به نسل هاى حاضر و آينده بود، و در نهايت آن حضرت خدا را شاهد بر اين وعده خود قرار داد. | ||
در جمله آخرِ اين تعهّد آيه ۹۶ سوره اسراء: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ» را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى شاهد گرفت. | در جمله آخرِ اين تعهّد آيه ۹۶ سوره اسراء: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ» را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى شاهد گرفت. | ||
خط ۵۶۴: | خط ۵۶۴: | ||
در فراز بعدى به عنوان كسى كه گفتنى ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مى پرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى دانيد؟ | در فراز بعدى به عنوان كسى كه گفتنى ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مى پرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى دانيد؟ | ||
اين برخورد را | اين برخورد را [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] با يک سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ...» : «اى مردم چه مى گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى هاى هر نفسى اطلاع دارد» . آنگاه با لسان نصيحت گونه اى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» : «هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است» . | ||
از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى آمدند، لذا پيامبرصلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» و آيه ۲۸ سوره زخرف «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يک سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد. | از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى آمدند، لذا پيامبرصلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» و آيه ۲۸ سوره زخرف «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يک سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد. | ||
خط ۵۷۰: | خط ۵۷۰: | ||
در واقع آخرين اقدام استثنائى و غير عادى از فراز منبر غدير آن بود كه پس از تكرار بيعت لسانى توسط مردم و بازگشت سكوت مطلق بر جمعيت نشسته در برابر منبر غدير، خطيب معظم مردم را مورد سؤال قرار داد و فرمود: ما تقولون؟! چه مى گوييد؟ | در واقع آخرين اقدام استثنائى و غير عادى از فراز منبر غدير آن بود كه پس از تكرار بيعت لسانى توسط مردم و بازگشت سكوت مطلق بر جمعيت نشسته در برابر منبر غدير، خطيب معظم مردم را مورد سؤال قرار داد و فرمود: ما تقولون؟! چه مى گوييد؟ | ||
اين سؤال پس از آن همه جملاتى كه مردم پس از پيامبرصلى الله عليه وآله تكرار كردند و بر زبان آوردند، يک پرسش حقيقى نبود؛ چرا كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم مى ديد و هم مى شنيد كه مردم چه مى گويند. بنابراين يک استفهام تقريرى بود كه معنايش اين گونه مى شد: پس از شنيدن اين همه سخن و اين همه اقرارها چه مى گوييد؟ آيا باز هم سخنى براى گفتن مانده است؟ آيا مى توانيد نزد خداوند عذر نرسيدن پيام الهى را بياوريد؟ | اين سؤال پس از آن همه جملاتى كه مردم پس از پيامبرصلى الله عليه وآله تكرار كردند و بر زبان آوردند، يک پرسش حقيقى نبود؛ چرا كه پيامبرصلى الله عليه وآله هم مى ديد و هم مى شنيد كه مردم چه مى گويند. بنابراين يک استفهام تقريرى بود كه معنايش اين گونه مى شد: پس از شنيدن اين همه سخن و اين همه اقرارها چه مى گوييد؟ آيا باز هم سخنى براى گفتن مانده است؟ آيا مى توانيد نزد [[خداوند]] عذر نرسيدن پيام الهى را بياوريد؟ | ||
معناى اين اقدام - چنانكه خود حضرت تصريح فرمود - آن بود كه شما در ظاهر اقرار و بيعت نموديد، اما بدانيد كه خدا از باطن دلها و اسرار قلبها آگاه است. من حجت را آن چنان بر شما تمام كردم كه هيچ كجاى دنيا نمونه اش را پيدا نمى كنيد. اكنون اين شما هستيد كه در برابر امتحانى عظيم در وفادارى به اين ابلاغ قرار داريد. | معناى اين اقدام - چنانكه خود حضرت تصريح فرمود - آن بود كه شما در ظاهر اقرار و بيعت نموديد، اما بدانيد كه خدا از باطن دلها و اسرار قلبها آگاه است. من حجت را آن چنان بر شما تمام كردم كه هيچ كجاى دنيا نمونه اش را پيدا نمى كنيد. اكنون اين شما هستيد كه در برابر امتحانى عظيم در وفادارى به اين ابلاغ قرار داريد. |