پرش به محتوا

آیه ۱۲ تا ۲۴ هود و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:


۱-  موقعيت تاريخى
=== ۱-  موقعيت تاريخى ===
 
در راه بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله از مكه و سفر حجةالوداع به سوى غدير، پس از توقف حضرت در منزل «قُديد» و دعاهاى آن حضرت در مورد مودّت و اخوت و وصايت اميرالمؤمنین ‏عليه السلام، از ميان جمعيت عظيم كاروان -  كه ناظر ماجرا بودند -  ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:
در راه بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله از مكه و سفر حجةالوداع به سوى غدير، پس از توقف حضرت در منزل «قُديد» و دعاهاى آن حضرت در مورد مودّت و اخوت و وصايت اميرالمؤمنین ‏عليه السلام، از ميان جمعيت عظيم كاروان -  كه ناظر ماجرا بودند -  ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:


خط ۸۷: خط ۸۶:


اين گونه بود كه يك منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد و بيدار باش عظيم را براى مردم اعلام كرد، تا فرداى آن روز با چشم و گوش باز به استقبال غدير بروند، همان گونه كه تسلاى قلب پيامبر صلى الله عليه وآله در برابر حركات فتنه انگيز منافقين بود<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶.</ref> ، و عزم راسخ آن حضرت را براى اعلان ولايت در آينده ‏اى به فاصله كمتر از ۲۴ ساعت به همه نشان می داد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹-۵۱ . بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۵ ص ۳۵۸ ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵،۳۵۴،۳۵۳ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۵۱ و ج ۳۹ ص ۲۹۰،۲۸۹ و ج ۴۰ ص ۷۲.</ref>
اين گونه بود كه يك منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد و بيدار باش عظيم را براى مردم اعلام كرد، تا فرداى آن روز با چشم و گوش باز به استقبال غدير بروند، همان گونه كه تسلاى قلب پيامبر صلى الله عليه وآله در برابر حركات فتنه انگيز منافقين بود<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶.</ref> ، و عزم راسخ آن حضرت را براى اعلان ولايت در آينده ‏اى به فاصله كمتر از ۲۴ ساعت به همه نشان می داد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹-۵۱ . بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۵ ص ۳۵۸ ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵،۳۵۴،۳۵۳ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۵۱ و ج ۳۹ ص ۲۹۰،۲۸۹ و ج ۴۰ ص ۷۲.</ref>




خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
الف. دعا براى محبت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در دل مردم
الف. دعا براى محبت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در دل مردم


با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف ‏ها آماده شد. پيامبر صلى الله عليه وآله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه‏ اى كه همه بشنوند: اللهمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ : خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما« .××× 1 تفسير العياشى: ج 2 ص 142. بحار الانوار: ج 35 ص 353 ح 2. ×××
با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف ‏ها آماده شد. پيامبر صلى الله عليه وآله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه‏ اى كه همه بشنوند: «اللهمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ : خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما.»<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲.</ref>
 
 
آنگاه على‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم. يا على، بگو: اللهمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً: خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده. اميرالمؤمنين‏عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.××× 2 بحار الانوار: ج 35 ص 354 ح 4، ص 357 356 355. ×××


آنگاه على ‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم. يا على، بگو: اللهمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً: خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۴، ص ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵.</ref>


همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: اللهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.××× 3 بحار الانوار: ج 35 ص 358. ×××
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: اللهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۸.</ref>


ب. استجابت دعا و نزول آيه
ب. استجابت دعا و نزول آيه


پس از دعاى اميرالمؤمنين‏عليه السلام و آمين پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم، اين دو آيه از سوره مريم نازل شد:
پس از دعاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و آمين پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم، اين دو آيه از سوره مريم نازل شد:
 
 
»إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا«××× 1 مريم /  97 96. ×××:
 


»كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى‏دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى« .
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا»<ref>مريم /  ۹۷ ۹۶.</ref>:


«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام می ‏دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار می دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى».


نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.××× 2 بحار الانوار: ج 35 ص 353 ح ص 356. ××× پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: يا على، خداوند آيه‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است.××× 3 بحار الانوار: ج 39 ص 290 ح 90. ×××
نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲، ص ۳۵۶.</ref> پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله فرمود: يا على، خداوند آيه ‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۹۰ ح ۹۰.</ref>


سپس فرمود: الْحَمْدُ للَّه الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ الَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ: شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۵.</ref>و آنگاه فرمود: هيچ مؤمنى را نمی بينى مگر آنكه در قلب او محبت على بن ابى‏ طالب است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۸۹ ح ۸۸ .</ref>


سپس فرمود: الْحَمْدُ للَّه الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ الَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ: شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد.××× 4 بحار الانوار: ج 35 ص 355. ××× و آنگاه فرمود: هيچ مؤمنى را نمى‏بينى مگر آنكه در قلب او محبت على بن ابى‏طالب است.××× 5 بحار الانوار: ج 39 ص 289 ح 88 . ×××
امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه دوم می فرمايد: خداوند اين ولايت و مودت را بر لسان پيامبرش به آسانى جارى كرد آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به عنوان عَلَم و نشانه هدايت منصوب كرد و مؤمنين را بدان بشارت داد و كافران را با آن انذار فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۳.</ref>
 
 
امام صادق‏عليه السلام درباره آيه دوم مى‏فرمايد: خداوند اين ولايت و مودت را بر لسان پيامبرش به آسانى جارى كرد آنگاه كه اميرالمؤمنين‏عليه السلام را به عنوان عَلَم و نشانه هدايت منصوب كرد و مؤمنين را بدان بشارت داد و كافران را با آن انذار فرمود.××× 6 بحار الانوار: ج 35 ص 354 ح 3. ×××
 
در همين موقعيت پيامبرصلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمود:
 
 
انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ:
 
 
من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.××× 1 تفسير العياشى: ج 2 ص 142. بحار الانوار: ج 35 ص 354 و ج 36 ص 147 ح 119. ×××


در همين موقعيت پيامبرصلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ:من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>


ج. استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله
ج. استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله


اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يك مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار مى‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏طالب‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.
اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يك مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار می آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.
 
 
براى شكستن اين عظمت دهان بى‏پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:
 
 
به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه مى‏شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه‏اى مى‏كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت مى‏كند او هم مى‏پذيرد!!××× 2 تفسير العياشى: ج 2 ص 142. بحار الانوار: ج 36 ص 147 ح 119. ×××


براى شكستن اين عظمت دهان بى‏ پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه می شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه‏اى می كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت می كند او هم می پذيرد!!<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲. بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>


د. عكس العمل وحى و نزول آيات درباره گفته ابوبكر و عمر
د. عكس العمل وحى و نزول آيات درباره گفته ابوبكر و عمر


اين حركت تخريب كننده كه با هدف كاستن از اهميت غدير و ولايت انجام مى‏شد و فرهنگ دنياپرستى را در دل مردم زنده مى‏كرد و ارزش‏هاى معنوى را از قلوب مردم ساقط مى‏نمود، بر قلب مبارك پيامبرصلى الله عليه وآله سنگينى مى‏كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت.××× 1 تفسير فرات: ص 186 ح 236. شواهدالتنزيل: ج 1 ص 358. ×××
اين حركت تخريب كننده كه با هدف كاستن از اهميت غدير و ولايت انجام مى‏شد و فرهنگ دنياپرستى را در دل مردم زنده می ‏كرد و ارزش‏هاى معنوى را از قلوب مردم ساقط می نمود، بر قلب مبارك پيامبر صلى الله عليه وآله سنگينى می ‏كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت.<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶. شواهدالتنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸.</ref>
 
 
در حضور مردمى كه تازه از جاهليت رها شده و هنوز تعصبات بى‏اساس آن در دل هايشان ريشه داشت، اين گونه جسورانه سخن گفتن و رسول الهى را به مسخره گرفتن، همه مسايلى بودند كه چون كوهى بر سر راه غدير خود نمايى مى‏كردند و ظاهر قضايا اجراى برنامه آن را محال مى‏نمود.
 


لذا پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به جبرئيل فرمود: »خدايم مى‏داند كه من از قريش چه كشيده‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمك من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟« .××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 151 ح 37. عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 51 . تفسير العياشى: ج 2 ص 97 ح 89 . ×××
در حضور مردمى كه تازه از جاهليت رها شده و هنوز تعصبات بى‏اساس آن در دل هايشان ريشه داشت، اين گونه جسورانه سخن گفتن و رسول الهى را به مسخره گرفتن، همه مسائلى بودند كه چون كوهى بر سر راه غدير خود نمايى می كردند و ظاهر قضايا اجراى برنامه آن را محال می نمود.


لذا پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به جبرئيل فرمود: «خدايم مى‏داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمك من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref>


اينجا بود كه آيه 12 تا 24 از سوره هود نازل شد، كه در بالا گذشت.
اينجا بود كه آيه 12 تا 24 از سوره هود نازل شد، كه در بالا گذشت.


=== ۲-  تحليل اعتقادى ===
با در نظر گرفتن شأن نزول اين آيات و روشن شدن مرجع ضميرها از فرمايش امام صادق‏ عليه السلام، تفسير گونه‏ اى بر چهره اين آيات می‏توان نوشت كه عمق آنها را روشن می سازد.


2-  تحليل اعتقادى
ناگفته پيداست كه جهت گيرى اين آيات به سوى مخالفين غدير و ولايت و خلافتِ بلافصل و تمام عيار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است، و با تفاصيلى كه در اين فرازهاى قرآنى آمده منافقين ضربه‏ هاى كوبنده ‏اى از طرف خداوند دريافت كرده ‏اند، و براى طالبين حقيقت همه چيز روشن شده است.
 
با در نظر گرفتن شأن نزول اين آيات و روشن شدن مرجع ضميرها از فرمايش امام صادق‏عليه السلام، تفسير گونه‏اى بر چهره اين آيات مى‏توان نوشت كه عمق آنها را روشن مى‏سازد.
 
 
ناگفته پيداست كه جهت گيرى اين آيات به سوى مخالفين غدير و ولايت و خلافتِ بلافصل و تمام عيار اميرالمؤمنين‏عليه السلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است، و با تفاصيلى كه در اين فرازهاى قرآنى آمده منافقين ضربه‏هاى كوبنده‏اى از طرف خداوند دريافت كرده‏اند، و براى طالبين حقيقت همه چيز روشن شده است.
 
همه اين مطالب را در يك قدمى غدير از لسان خداوند شنيدن ارزشى چند برابر بدان مى‏دهد كه به عنوان يك سند تاريخى و آينه‏اى براى سنجش آينده‏هاى نزديك پس از غدير كارآيى دارد. در اينجا يك بار ديگر ترجمه آيات مزبور به صورت تفسير شده -  با توجه به كلام امام صادق‏عليه السلام كه در بالا ذكر شد -  تقديم مى‏شود:
 
 
شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترك كنى و سينه‏ات از سخن ابوبكر و عمر به تنگ آيد كه گفتند: »كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏شد يا ملائكه‏اى با او همراه مى‏گشت« . ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط مى‏شود.
 
 
و يا اينكه به تو مى‏گويند: »ولايت را از پيش خود درآورده‏اى و به خدا نسبت دروغ مى‏دهى« ! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى‏خواهيد كمك بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى‏شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.
 


آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى‏كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى‏آوريد يا نه؟!
همه اين مطالب را در يك قدمى غدير از لسان خداوند شنيدن ارزشى چند برابر بدان می ‏دهد كه به عنوان يك سند تاريخى و آينه‏ اى براى سنجش آينده ‏هاى نزديك پس از غدير كارآيى دارد. در اينجا يك بار ديگر ترجمه آيات مزبور به صورت تفسير شده -  با توجه به كلام امام صادق‏ عليه السلام كه در بالا ذكر شد -  تقديم می ‏شود:


ابوبكر و عمر و هوادارانشان در پىِ زندگى دنيا و زينت آن بوده‏اند و بنا نيست خدا مانع كسى از رسيدن به منافع دنيوى شود، و مسلماً چنين كسانى از نظر دنيا ضرر نمى‏كنند، ولى در آخرت جز آتش در انتظارشان نيست و آنچه به نام اسلام انجام داده‏اند پوچ و باطل خواهد بود.
شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترك كنى و سينه ‏ات از سخن ابوبكر و عمر به تنگ آيد كه گفتند: «كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏شد يا ملائكه ‏اى با او همراه می گشت» . ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط می ‏شود.


و يا اينكه به تو می گويند: «ولايت را از پيش خود درآورده ‏اى و به خدا نسبت دروغ می ‏دهى»! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى ‏خواهيد كمك بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى‏ شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.


پيامبرصلى الله عليه وآله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى‏طالب‏عليه السلام شاهد او بود. قبل از او هم كتاب موسى )تورات( شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب‏اند و به ولايت على‏عليه السلام كافرند، وعده گاهشان آتش جهنم است. بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى‏خواهند آن را بپذيرند.
آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى ‏كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى ‏آوريد يا نه؟!


ابوبكر و عمر و هوادارانشان در پىِ زندگى دنيا و زينت آن بوده ‏اند و بنا نيست خدا مانع كسى از رسيدن به منافع دنيوى شود، و مسلماً چنين كسانى از نظر دنيا ضرر نمى‏ كنند، ولى در آخرت جز آتش در انتظارشان نيست و آنچه به نام اسلام انجام داده‏ اند پوچ و باطل خواهد بود.


هيچ كس ظالم‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ‏هايى را به خدا افترا مى‏بندند، چنانكه با تكذيب آنچه درباره ولايت على‏عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى مى‏كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت مى‏دهند كه »نبوت و خلافت در يك خاندان جمع نمى‏شود« .
پيامبرصلى الله عليه وآله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شاهد او بود. قبل از او هم كتاب موسى (تورات) شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏ عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب‏ اند و به ولايت على‏ عليه السلام كافرند، وعده گاهشان آتش جهنم است. بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى‏ خواهند آن را بپذيرند.


هيچ كس ظالم‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ‏ هايى را به خدا افترا می ‏بندند، چنان كه با تكذيب آنچه درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى می كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت می دهند كه «نبوت و خلافت در يك خاندان جمع نمی ‏شود» .


اينان گمان نكنند پرونده‏اى با خدا ندارند، بلكه روزى با ادعاهايشان نزد خدا آورده مى‏شوند و امامان كه شاهدان خدا بر مردم هستند كذب و افتراى آنان را در پيشگاه الهى ثابت خواهند كرد. خدا سقيفه و پيروانش را -  كه ظالمين حق آل محمدعليهم السلام هستند -  لعنت كند.
اينان گمان نكنند پرونده ‏اى با خدا ندارند، بلكه روزى با ادعاهايشان نزد خدا آورده مى‏ شوند و امامان كه شاهدان خدا بر مردم هستند كذب و افتراى آنان را در پيشگاه الهى ثابت خواهند كرد. خدا سقيفه و پيروانش را -  كه ظالمين حق آل محمدعليهم السلام هستند -  لعنت كند.


ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا -  كه ولايت مطلقه دوازده امام‏ عليهم السلام تا آخرين روز دنياست -  مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اينها بى‏ اعتقادى به آخرت بود.


ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا -  كه ولايت مطلقه دوازده امام‏عليهم السلام تا آخرين روز دنياست -  مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اينها بى‏اعتقادى به آخرت بود.