پرش به محتوا

مفسّرین: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲٬۰۰۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲۸: خط ۴۲۸:


<big>وَ لا خاطَبَ اللَّه الَّذينَ آمَنُوا الاّ بَدَأَ بِهِ: خداوند در قرآن مؤمنين را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز نموده است.</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ </ref>
<big>وَ لا خاطَبَ اللَّه الَّذينَ آمَنُوا الاّ بَدَأَ بِهِ: خداوند در قرآن مؤمنين را مورد خطاب قرار نداده مگر آنكه با او آغاز نموده است.</big><ref>اسرار غدير: ص ۱۴۷ بخش ۵ </ref>
<big>اين كلام رسول اللَّه‏ صلى الله عليه وآله از دو بُعد قابل بررسى است:</big>
'''<big>موقعيت تاريخى</big>'''
<big>در لحظات اوليه پس از بلند كردن على‏ عليه السلام و معرفى آن حضرت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله، در ادامه معرفى او همچنان جملاتى عظيم بر لسان آن حضرت جارى بود كه از جمله تفسير موارد «الَّذينَ آمَنُوا» در سراسر قرآن را مطرح فرمود.</big>
'''<big>تحليل اعتقادى</big>'''
<big>در قرآن بيش از 90 بار خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» به كار رفته و غير از اين عبارت در گونه‏ هاى مختلف ديگرى نيز مورد خطاب خداوند قرار گرفته اند. در همه اين موارد صف بلند مؤمنان را كه در نظر آوريم اول آنان و رئيس شان على ‏عليه السلام است</big>
<big>از همين جاست كه لقب«اميرالمؤمنين» اختصاص به على بن ابى طالب‏ عليه السلام دارد.</big><ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۴۰ - ۲۹۰. امالى الطوسى: ص ۱۸۵. الهداية الكبرى: ص ۴۰. المائة منقبة: المنقبة ۲۶. تفسير فرات: ص ۶۴ . تفسير العياشى: ج ۱ ص ۱۸۱. </ref>
<big>اين بدان معنى است كه سر دسته مؤمنان و رئيس آنان در ظاهر و باطن على‏ عليه السلام است. اولين كسى كه به پيامبرصلى الله عليه وآله ايمان و اسلام را اظهار كرد على‏ عليه السلام بود</big><ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۸۸  - ۲۰۱</ref><big>كه منابع بسيارى از اهل‏ سنت را نيز آورده است. ، اگر چه از روز اول خلقت محمد و على‏ عليهما السلام نورى بودند كنار هم و تمام جهان به بركت آنان خلق شد.</big>
<big>در باطن هم بالاترين درجه ايمان را على ‏عليه السلام داشت كه فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً»اگر پرده كنار رود يقين من بيشتر نخواهد شد</big><ref>بحار الانوار: ج ۶۷ ص ۳۲۱</ref><big>و همو بود كه آن گونه با خدايش مناجات مى ‏كرد و اشك مى ‏ريخت و بيهوش مى‏ شد، و آن گونه به استقبال مرگ مى ‏رفت، و آن گونه مظاهرِ ايمان در صبر او جلوه مى ‏كرد.</big>
<big>اگر چه همه اينها مظاهر بسيار كوچكى از ايمان على‏ عليه السلام است و آن گونه كه بوده قابل درك ما نيست، ولى براى اينكه امثال ابوبكر بن ابى‏ قحافه و عمر بن خطاب در يك كلمه ساده نگويند:«انْتُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ انَا اميرُكُمْ»شما مؤمنانيد و من امير شمايم</big><ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۹۷ ۲۶۱. الغدير: ج ۸ ص ۸۷  ۸۶ . الامامة و السياسة: ص ۱۳. تاريخ طبرى: ج ۵ ص ۲۲. مقدمه ابن خلدون: ص ۲۲۷</ref>
<big>بايد اين مظاهر ايمان را كه از على‏ عليه السلام به ظهور رسيده باز گوييم تا اختصاص امارت مؤمنان به آن حضرت روشن شود.</big>
<big>همانطور كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ اميرُ الْمُؤْمِنينَ، وَ شيعَتُك الْمُؤْمِنُونَ</big><ref>التحصين )ابن طاووس( : ص ۵۴۷ باب ۹. </ref>
يا <big>على، تو اميرالمؤمنين هستى و شيعيانت مؤمنين هستند، و يا فرمود: انْتَ يا عَلِىُّ اميرُ مَنْ فِى السَّماءِ وَ اميرُ مَنْ فِى الْارْضِ ، وَ انَّ اهْلَ السَّماواتِ يُسَمُّونَكَ اميرَ الْمُؤْمِنينَ: يا على، تو امير اهل آسمان و اهل زمين هستى ، و اهل آسمان‏ها تو را اميرالمؤمنين صدا مى‏ زنند.</big><ref>التحصين )ابن طاووس( : ص ۵۶۹ باب ۲۳</ref>
<big>و اين امامت و امارت مؤمنان اختصاص به دنيا ندارد كه دامنه ‏اش تا بهشت امتداد مى‏ يابد، آنگاه كه منادى ندا دهد: هذا عَلِىُّ بْنُ ابى‏طالِبٍ، اميرُالْمُؤْمِنينَ وَ امامُ الْمُتَّقينَ وَ قائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الى جَنّاتِ النَّعيمِ: اين على بن ابى ‏طالب است، كه امير مؤمنان و امام متقيان و راهبر پيشانى سفيدان نشانه ‏دار به سوى بهشت برين است</big><ref>بحار الانوار: ج ۷ ص ۱۳۴. اليقين: ص ۱۵۰. تاريخ بغداد: ج ۱۳ ص ۱۲۲.</ref>
<big>اينجاست كه معناى بلند اين فراز غدير را در احاديث ديگرى با بيانى ديگر مى‏ يابيم. اگر در غدير مى‏ فرمايد: خداوند هر جا مؤمنين را مخاطب قرار داده با على آغاز نموده است. در بيانى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏ فرمايد: ما انْزَلَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ آيَةً فيها «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» الاّ وَ عَلِىٌّ رَأْسُها وَ اميرُها: خداوند آيه‏اى نازل نكرده كه در آن«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» باشد مگر آنكه على سر دسته آنان و اميرشان است</big><ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۳۰۰ ج ۲۰ و ج ۴۰ ص ۲۱ ح ۳۷.اليقين: ص ۴۶۳ ۴۶۲ ۱۷۶. امالى الطوسى: ج ۱ ص ۳۴۰. مناقب خوارزمى: ص ۱۸۸. الغدير: ج ۸ ص ۸۸ . حلية الاولياء: ج ۱ ص ۶۴ . الرياض النضرة: ج ۲ ص ۲۰۶. كفاية الطالب: ص ۵۴ . تذكرة الخواص: ص ۸ . كنز العمال: ج ۶ ص ۲۹. </ref>
'''<big>اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در قرآن</big>'''<ref>اسرار غدير: ۹۹. </ref>
   <big>در كنار مباحث قرآنىِ غدير، بد نيست اشاره شود كه يكى از اعتقادات شيعه اين است كه سراسر قرآن مدح اهل‏بيت‏ عليهم السلام و به خصوص اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است و بسيارى از آيات و حتى سوره‏ هاى قرآن به طور كامل به آن حضرت اختصاص دارد.</big>
<big>در اينجا چند نمونه از آيات و سوره‏ هايى كه در مورد اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است را يادآور مى شويم:</big>
<big>-  هيچ آيه‏ اى درباره رضاى خداوند نازل نشده مگر در مورد على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام.</big>
<big>-  خداوند، مؤمنين را در قرآن مورد خطاب قرار نداده مگر اينكه اول شخص آنان على است.</big>
<big>-  خداوند، سوره «هل أتى» را نازل نكرده است مگر در مورد على بن ابى‏ طالب، و با آن جز على  را مدح نكرده است.</big>
<big>-  به خدا قسم سوره «والعصر»درباره على بن ابى ‏طالب نازل شده است.</big>
<big>-  قرآن به شما معرفى مى ‏كند كه امامان بعد از على از فرزندان اويند ، آنجا كه مى ‏گويد: »وَ جَعَلها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ« .</big>
<big>-  خداوند فضائل على بن ابى‏ طالب را در قرآن نازل نموده است.</big>
<big>-  على بن ابى‏ طالب است كه نماز را بپا داشت، و در حال ركوع به قصد خداوند عزوجل زكات )صدقه( داد، و در هر حالى خدا را قصد مى‏ كند. )تفسير آيه »اِنَّما وَليُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ</big>
<big>-  قول خداوند تعالى: »...مِنْ قَبْلِ اَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى اَدْبارِها« ، قصد نشده از اين آيه مگر قومى از اصحاب من كه آنها را به نام و نَسَبشان مى‏ شناسم ولى مأمورم آنان را نام نبرم.</big>
== <big>'''اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و تفسير قرآن'''</big><ref>اسرار غدير: ص ۲۰۴</ref> ==
   <big>از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه هيچ علمى نيست مگر آنكه خداوند آن را به پيامبرصلى الله عليه وآله و ائمه‏ عليهم السلام آموخته و در قلب آنان قرار داده است، به خصوص علم تفسير.</big>
<big>همچنين به مفهوم پاسخگويى به نيازهاى علمى مردم، كه لازمه‏ اش علم به جميع ما يحتاج مردم است اشاره شده، و اين مطلب به تعابير زير آمده است:</big>
<big>او در بر دارنده علم من است، و بعد از من به شما مى‏ فهماند و براى شما بيان مى‏ كند.</big>
<big>جانشين و خليفه من بر تفسير قرآن است.</big>
== '''<big>اهل‏بيت‏ عليهم السلام مبيّن و مفسّر قرآن</big>'''<ref>ژرفاى غدير: ص ۵۶ </ref> ==
   <big>در غدير و خطبه غدير، قرآن و عترت به عنوان تنها مرجع دينى مردم معرفى شده و كيفيت مراجعه به آنها نيز تعليم داده شده است. بدين صورت كه قرآن كتاب دائمى و متقن پروردگار است و پيامبر و امامان‏ عليهم السلام در كنار قرآن دو نقش اساسى دارند:</big>
<big>اول. مبيِّن و مفسِّر قرآنند و با همان عصمت و علمى كه دارند مفاهيم و معارف گوناگون قرآن را در اختيار مردم قرار مى‏ دهند.</big>
<big>دوم. ادامه آنچه در قرآن گفته نشده و يا به صورت مجمل بيان شده توسط آنان بايد ارائه شود تا مصونيت قطعى احكام الهى از هر تحريف و اشتباهى ضمانت شده باشد. لذا تعابيرى از قبيل «لن يفترقا» و يا «كل واحد منهما مُنبِئٌ عن صاحبه» در صدد پايه‏ ريزى اعتقادى در غدير بوده است.</big>
<big>  همچنين مراجعه شود به عنوان: تفسير /  خطبه غدير و تفسير</big>.
== <big>'''تحقيق در آيات غدير'''</big><ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۵۷  - ۱۵۳</ref> ==
   <big>از جمله موضوعاتى كه درباره غدير بايد مورد تحقيق و تأليف قرارگيرد و هنوز جاى آنها خالى است تحقيق در مورد آياتى كه در غدير و يا در رابطه با غدير نازل شده است، كه بيش از 50 آيه است و عمده آنها سه آيه است:«يا أيها الرسول..»، «اليوم أكلمت لكم دينكم...» ، «سأل سائل بعذاب»</big>
== <big>'''تحليل نزول و تفسير آيات قرآن در غدير'''</big><ref>ژرفاى غدير: ص ۸۵  - ۸۳ </ref> ==
   <big>از آغاز دستور اعلان حركت مردم از مدينه تا روزهايى كه كاروان در راه بود و در ايام حج و پس از آن تا رسيدن به غدير و در ايام سه روزه غدير و بعد از آن در ادامه راه تا بازگشت به مدينه، آيات قرآن در هر موقعيتى نازل مى‏ شد و برنامه غدير را همراهى مى ‏كرد.</big>
<big>در خطابه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله آيات بسيارى از قرآن را تفسير كردند و مطالبى هم در معرفى قرآن بيان فرمودند.</big>
<big>ذيلاً به تحليل اين ارتباط تنگاتنگ قرآن و غدير مى ‏پردازيم:</big>
<big>'''1-'''  معرفى قرآن در غدير</big>
<big>در ارتباط با قرآن چهار جهت به طور كامل در خطابه غدير بيان شده كه عبارتند از مقام قرآن و محتواى آن و نيز معرفى سرپرست قرآن و وظايف ما در قبال آن، و بدين صورت جلوه زيباى قرآن در آن موقعيت حساس ترسيم شده است. عين عبارات خطبه در اين باره مطالعه كردنى است:</big>
<big>الف. منزلت قرآن</big>
<big>قرآن يادگار و نشانه پيامبرصلى الله عليه وآله در ميان مسلمين است.</big>
<big>( قرآن ثقل اكبر )در «إنّى تاركٌ فيكم الثقلين» ( است و از ثقل اصغر خبر مى ‏دهد.)</big>
<big>ب. مطالعه قرآن</big>
<big>در قرآن تدبّر و دقت نماييد و آيات آن را بفهميد.</big>
<big>در محكمات قرآن نظر كنيد و متشابهات آن را ترك نماييد.</big>
<big>ج. تفسير قرآن</big>
<big>مفسّر قرآن و بيان كننده باطن آن فقط اهل‏بيت‏ عليهم السلام هستند.</big>
<big>اهل‏بيت‏ عليهم السلام خليفه و جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله در تفسير قرآن و كسانى هستند كه به امضاى آن حضرت چنين حقى دارند.</big>
<big>د. رابطه قرآن با اهل‏بيت‏ عليهم السلام</big>
<big>قرآن با اهل‏بيت‏ عليهم السلام موافق است و از ايشان جدا نمى‏ شود.</big>
<big>هر يك از اين دو درباره ديگرى خبر مى ‏دهد.</big>
<big>فضايل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را خداوند در قرآن نازل كرده است.</big>
<big>قرآن مى‏ گويد كه امامان از فرزندان پيامبر و على‏ عليهما السلام هستند.</big>
<big>'''2-'''  نزول پياپى وحى در غدير</big>
<big>نزول بيش از چهل آيه از قرآن درباره اقدامات پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير دليل بر عنايت خاص خداوند به اين برنامه اسلام است. شاخص‏ترين اين آيات دو آيه «يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك ...»و آيه «اليوم أكملت لكم دينكم ...»است.</big>
<big>از سوى ديگر نزول بيش از هشتاد آيه در افشاگرى عليه اقدامات منافقين در ايام غدير، از يك سو حاكى از ضمانتِ حفظ و حراست خداوند نسبت به پيامبرصلى الله عليه وآله و اجراى مراسم غدير است؛ و از سوى ديگر نشانگر تلاش بى ‏وقفه دشمنان ولايت اهل‏بيت‏ عليهم السلام در ايام آخر عمر پيامبرصلى الله عليه وآله است.</big>
<big>'''3''' -  تفسير آيات قرآن در غدير</big>
<big>تفسير سه سوره كامل قرآن كه سوره‏ هاى حمد و عصر و انسان است و نيز دوازده آيه به صورت صريح و بيش از هفتاد آيه به صورت اقتباس و استشهاد كه در رابطه با جوانب مختلف غدير در سراسر ايام غدير در متن خطبه و در مناسبت‏هاى مختلف آن تحقق يافته، شاهد زنده‏ اى بر ارتباط تنگاتنگ غدير با قرآن است.</big>
<big>'''4-'''  جهت‏گيرى آيات قرآن در غدير</big>
<big>آيات مربوط به غدير را به چند دسته مى ‏توان تقسيم كرد</big>
<big>الف. آياتى كه مربوط به اصل ماجراست مثل «يا أيها الرسول بلغ ..»، «سأل سائل بعذاب واقع» ،</big>
<big>«اليوم أكملت لكم دينكم ...» .</big>
<big>ب. آياتى كه در خطبه غدير -  يعنى در متن واقعه -  به آن استشهاد شده است.</big>
<big>ج. آياتى كه در حاشيه واقعه به عنوان اعمال منافقين تفسير شده مثل «ثم ذهب إلى أهله يتمطّى» كه درباره حركات معاويه در غدير است.</big>
<big>د. آياتى كه به صورت كلى به مسئله غدير تفسير شده مثل «وإنه لتنزيل رب العالمين ...»كه به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز غدير تفسير شده است.</big>
<big>ه . آياتى كه به عنوان مصداق اتمّ به غدير تفسير شده است.</big>
== '''<big>تفسير صريح هجده آيه در خطبه غدير</big>'''<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۸۵  - ۴۷ </ref> ==
   <big>در غدير 18 آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است. آيات مزبور را به ترتيب اهميت جايگاه اعتقادى آن در پيام غدير ذكر مى‏ كنيم و البته هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن»آمده است:</big>
'''<big>سوره زخرف</big>'''<ref>آيه ۲۸</ref>
<big>«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» .</big>
'''<big>سوره يس</big>'''<ref>آيه ۱۲</ref>
<big>«إِنَّا نَحْنُ نُحْىِ الْمَوْتى وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ» .</big>
'''<big>سوره مائده</big>'''<ref>آيه ۵۵</ref>
<big>«إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ» .</big>
'''<big>سوره زمر</big>'''<ref>آيه ۵۶</ref>
<big>«أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّه وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ» .</big>
'''<big>سوره غافر</big>'''<ref>آيه ۴۰</ref>
<big>«مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى إِلاّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ و أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيها بِغَيْرِ حِسابٍ».</big>
'''<big>سوره انعام</big>'''<ref>آيه ۸۲</ref>
<big>«الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ».</big>
'''<big>سوره مجادله</big>'''<ref>آیه۲۲</ref>
<big>«لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّه وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ، أُولئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِىَ اللَّه عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّه، أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّه هُمُ الْمُفْلِحُونَ» .</big>
'''<big>سوره اعراف</big>'''<ref>آیه۳۸</ref>
<big>«قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ، قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ» .</big>