پرش به محتوا

ائمه ضلال: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
=== <big>1- آيه «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ»<ref>نحل/29. غدیر در قرآن: ج2 ص139، 141.</ref></big> ===
=== <big>آيه «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ»<ref>نحل/29. غدیر در قرآن: ج2 ص139، 141.</ref></big> ===
<big>با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آن ها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۲۹سوره نحل است:</big>
<big>با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آن ها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه يكى از اين آيات، آيه ۲۹سوره نحل است:</big>


خط ۱۰: خط ۱۰:


<big>اى مردم، امامانى كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى‏ كنند، و ياران و تابعين و پيروانشان در پايين ‏ترين درجه آتش جهنم جاى دارند و چه بد است اقامتگاه متكبرين ... . بدانيد كه آنان اصحاب صحيفه ‏اند.</big><ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .</ref>
<big>اى مردم، امامانى كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى‏ كنند، و ياران و تابعين و پيروانشان در پايين ‏ترين درجه آتش جهنم جاى دارند و چه بد است اقامتگاه متكبرين ... . بدانيد كه آنان اصحاب صحيفه ‏اند.</big><ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .</ref>


<big>آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است:</big>
<big>آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است:</big>


==== '''<big>1- انصارِ امامانِ آتش</big>''' ====
==== '''<big>انصارِ امامانِ آتش</big>''' ====
<big>نكته اول در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است.</big>
<big>نكته اول در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است.</big>


خط ۷۶: خط ۷۵:
<big>اين آيه در ذيل تصوير اعتقادى داستان حضرت موسى‏ عليه السلام و فرعون در قرآن آمده است، آنگاه كه آن حضرت با معجزات پروردگار نزد فرعون مى‏ آيد و فرعون و فرعونيان او را ساحر مى‏ پندارند و كار تا آنجا پيش مى‏ رود كه فرعون مى‏ گويد: «من براى شما خدايى جز خود نمى‏ شناسم»!</big>
<big>اين آيه در ذيل تصوير اعتقادى داستان حضرت موسى‏ عليه السلام و فرعون در قرآن آمده است، آنگاه كه آن حضرت با معجزات پروردگار نزد فرعون مى‏ آيد و فرعون و فرعونيان او را ساحر مى‏ پندارند و كار تا آنجا پيش مى‏ رود كه فرعون مى‏ گويد: «من براى شما خدايى جز خود نمى‏ شناسم»!</big>


<big>البته مدعى خدايى كه پشت سر اين ادعا مى ‏گويد: «اى هامان، براى من بناى بلندى بساز كه از فراز آن تماشا كنم، تا شايد خداى موسى را ببينم!!» اينجاست كه خداوند از فرعون با عنوان امامى ياد مى ‏كند كه به آتش دعوت مى‏ نمايد و در آيه بعدى مى ‏فرمايد: «در اين دنيا لعنت در پى آنان فرستاديم».</big><ref>اين آيه در مورد ديگرى از احاديث غدير آمده است. مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج 3 ص 372، و نيز به خود اين آيه در عنوان «قرآن».</ref>  
<big>البته مدعى خدايى كه پشت سر اين ادعا مى ‏گويد: «اى هامان، براى من بناى بلندى بساز كه از فراز آن تماشا كنم، تا شايد خداى موسى را ببينم!!» اينجاست كه خداوند از فرعون با عنوان امامى ياد مى ‏كند كه به آتش دعوت مى‏ نمايد و در آيه بعدى مى ‏فرمايد: «در اين دنيا لعنت در پى آنان فرستاديم».</big><ref>اين آيه در مورد ديگرى از احاديث غدير آمده است. مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۲، و نيز به خود اين آيه در عنوان «قرآن».</ref>  


==== '''<big>4- تحلیل تاریخی</big>''' ====
==== '''<big>4- تحلیل تاریخی</big>''' ====
خط ۹۱: خط ۹۰:
<big>«صحيفه» به معناى نوشته، اولين و اساسى‏ ترين پيمان نام ه‏اى بود كه بر ضد خلافت و امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام امضا شد. خط فكرى اين پيمان ‏نامه از روزهاى آغازين ظهور اسلام در مكه نشأت گرفت و عده ‏اى با نيت‏ هاى سوء و با طمع در آينده جامعه اسلامى به پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند و از همان روز فكرهاى دور و درازى را در سر مى‏ پروراندند و دائماً موقعيت‏ ها را زير نظر داشتند.</big>
<big>«صحيفه» به معناى نوشته، اولين و اساسى‏ ترين پيمان نام ه‏اى بود كه بر ضد خلافت و امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام امضا شد. خط فكرى اين پيمان ‏نامه از روزهاى آغازين ظهور اسلام در مكه نشأت گرفت و عده ‏اى با نيت‏ هاى سوء و با طمع در آينده جامعه اسلامى به پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند و از همان روز فكرهاى دور و درازى را در سر مى‏ پروراندند و دائماً موقعيت‏ ها را زير نظر داشتند.</big>


<big>در اين باره احمد بن اسحاق قمى اين سؤال را از محضر بقيةاللَّه الاعظم ارواحنا فداه پرسيد: آيا اولى و دومى به اختيار خود مسلمان شدند يا به اجبار؟ و آن حضرت فرمود: آنان از روى طمع اسلام را پذيرفتند.</big><ref>دلائل الامامة: ص 516. بحار الانوار: ج 52 ص 86.</ref>
<big>در اين باره احمد بن اسحاق قمى اين سؤال را از محضر بقيةاللَّه الاعظم ارواحنا فداه پرسيد: آيا اولى و دومى به اختيار خود مسلمان شدند يا به اجبار؟ و آن حضرت فرمود: آنان از روى طمع اسلام را پذيرفتند.</big><ref>دلائل الامامة: ص ۵۱۶. بحار الانوار: ج ۵۲ ص ۸۶.</ref>


<big>هر روز كه اسلام پيروزى ‏هاى جديدى به دست مى ‏آورد انبوهى از مردم دين جديد را مى ‏پذيرفتند، كه در ميان آنان بسيارى از دورويان بودند كه فقط در ظاهر اسلام مى ‏آوردند.</big>
<big>هر روز كه اسلام پيروزى ‏هاى جديدى به دست مى ‏آورد انبوهى از مردم دين جديد را مى ‏پذيرفتند، كه در ميان آنان بسيارى از دورويان بودند كه فقط در ظاهر اسلام مى ‏آوردند.</big>
خط ۹۷: خط ۹۶:
<big>آن دو نفر مخفيانه ارتباط خود را با منافقين قوى كردند و بدين گونه در موارد متعددى در فرامين پيامبر صلى الله عليه وآله و نظام جامعه ‏اى كه پيامبر صلى الله عليه وآله ساخته بود كارشكنى مى‏ كردند.</big>
<big>آن دو نفر مخفيانه ارتباط خود را با منافقين قوى كردند و بدين گونه در موارد متعددى در فرامين پيامبر صلى الله عليه وآله و نظام جامعه ‏اى كه پيامبر صلى الله عليه وآله ساخته بود كارشكنى مى‏ كردند.</big>


<big>هر چه به سال‏ هاى آخر عمر حضرت نزديک ‏تر مى‏ شد عده منافقين بيشتر و اقدامات آنان علنى ‏تر مى‏ گشت و خطر آنان جدى ‏تر احساس مى ‏شد، تا آنجا كه اكثر آيات مربوط به منافقين در سال‏ هاى اخير حيات حضرت نازل شده است.</big><ref>بحار الانوار: ج 22، و نيز به سوره‏هاى آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، محمدصلى الله عليه وآله، فتح، مجادله، حديد، منافقين، و حشر مراجعه شود.</ref>
<big>هر چه به سال‏ هاى آخر عمر حضرت نزديک ‏تر مى‏ شد عده منافقين بيشتر و اقدامات آنان علنى ‏تر مى‏ گشت و خطر آنان جدى ‏تر احساس مى ‏شد، تا آنجا كه اكثر آيات مربوط به منافقين در سال‏ هاى اخير حيات حضرت نازل شده است.</big><ref>بحار الانوار: ج ۲۲، و نيز به سوره‏هاى آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، محمدصلى الله عليه وآله، فتح، مجادله، حديد، منافقين، و حشر مراجعه شود.</ref>


===== <big>'''ب) اوج نفاق در حجةالوداع'''</big> =====
===== <big>'''ب) اوج نفاق در حجةالوداع'''</big> =====
خط ۱۰۵: خط ۱۰۴:


===== '''<big>ج) سردمداران خط نفاق و صحیفه</big>''' =====
===== '''<big>ج) سردمداران خط نفاق و صحیفه</big>''' =====
<big>قبل از همه و پيش از اطلاع هر شخص ديگرى، اولى و دومى بنيان اين توطئه را ريختند و بين خود هم پيمان شدند كه هرگز در پيشبرد هدف خود كوتاه نيايند و كنار نكشند. هدف را هم در يک جمله حساب شده تابلو كردند كه «اگر محمد از دنيا رفت يا كشته شد نگذاريم خلافت و جانشينى او در اهل‏ بيتش مستقر شود، اگر چه به ما هم نرسد».</big><ref>بحارالانوار: ج17 ص29 و ج37 ص114، 135. کتاب سلیم: ص346.</ref>
<big>قبل از همه و پيش از اطلاع هر شخص ديگرى، اولى و دومى بنيان اين توطئه را ريختند و بين خود هم پيمان شدند كه هرگز در پيشبرد هدف خود كوتاه نيايند و كنار نكشند. هدف را هم در يک جمله حساب شده تابلو كردند كه «اگر محمد از دنيا رفت يا كشته شد نگذاريم خلافت و جانشينى او در اهل‏ بيتش مستقر شود، اگر چه به ما هم نرسد».</big><ref>بحارالانوار: ج۱۷ ص۲۹ و ج۳۷ ص۱۱۴، ۱۳۵. کتاب سلیم: ص۳۴۶.</ref>




<big>در مرحله بعد سه نفر را داخل پيمان خود نمودند. يكى ابوعبيده جراح بود كه به عنوان امين بين امضا كنندگان و ناظر بر اجراى پيمان انتخاب كردند. ديگرى معاذ بن جبل بود كه مُهره‏اى با نفوذ بود و ظاهرى مقدس داشت. او را براى حل مشكل انصار در نظر گرفتند، چرا كه قريش را به راحتى مى‏ توانستند با خود همراه كنند ولى سعد بن عباده رئيس كل انصار كسى نبود كه با ابوبكر و عمر هم پيمان شود و آنگاه ممكن بود انصار در مقابل اقدامات اين گروه مقاومت كنند و عملاً نقشه‏ ها بر آب شود.</big>
<big>در مرحله بعد سه نفر را داخل پيمان خود نمودند. يكى ابوعبيده جراح بود كه به عنوان امين بين امضا كنندگان و ناظر بر اجراى پيمان انتخاب كردند. ديگرى معاذ بن جبل بود كه مُهره‏اى با نفوذ بود و ظاهرى مقدس داشت. او را براى حل مشكل انصار در نظر گرفتند، چرا كه قريش را به راحتى مى‏ توانستند با خود همراه كنند ولى سعد بن عباده رئيس كل انصار كسى نبود كه با ابوبكر و عمر هم پيمان شود و آنگاه ممكن بود انصار در مقابل اقدامات اين گروه مقاومت كنند و عملاً نقشه‏ ها بر آب شود.</big>


<big>معاذ بن جبل به آنان گفت: شما مسئله را از جهت قريش حل كنيد. من درباره انصار مشكلات را رفع مى‏ كنم. او براى اين هدف بشير بن سعيد و اسيد بن حضير را در نظر گرفت كه هر كدام بر نيمى از انصار -یعنى دو طايفه اوس و خزرج نفوذ و حكومت داشتند- و مخفى از سعد بن عباده آنان را بر سر غصب خلافت با خود هم پيمان نمود.</big><ref>كتاب سليم: ص 346. بحار الانوار: ج 30 ص 128. </ref>
<big>معاذ بن جبل به آنان گفت: شما مسئله را از جهت قريش حل كنيد. من درباره انصار مشكلات را رفع مى‏ كنم. او براى اين هدف بشير بن سعيد و اسيد بن حضير را در نظر گرفت كه هر كدام بر نيمى از انصار -یعنى دو طايفه اوس و خزرج نفوذ و حكومت داشتند- و مخفى از سعد بن عباده آنان را بر سر غصب خلافت با خود هم پيمان نمود.</big><ref>كتاب سليم: ص ۳۴۶. بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۲۸. </ref>




<big>سومين نفرى كه ملحق شد سالم مولى ابى‏ حذيفه بود. ورود اين شخص در پيمان آنان از آنجا آغاز شد كه جلسه مذاكره آنان در اين باره مورد استراق سمع او قرار گرفت و از آن اطلاع يافت و چون با راه آنان موافق بود صلاح ندانستند او را از خود جدا بدانند كه مبادا خبر را منتشر كند.</big>
<big>سومين نفرى كه ملحق شد سالم مولى ابى‏ حذيفه بود. ورود اين شخص در پيمان آنان از آنجا آغاز شد كه جلسه مذاكره آنان در اين باره مورد استراق سمع او قرار گرفت و از آن اطلاع يافت و چون با راه آنان موافق بود صلاح ندانستند او را از خود جدا بدانند كه مبادا خبر را منتشر كند.</big>


<big>اين گروه پنج نفرى پس از اتمام اعمال حج، در مكه كنار كعبه جمع شدند و پيمان نامه ‏اى را با هدف مذكور امضا كردند، و آن را داخل كعبه زير خاک پنهان نمودند تا سندى براى التزام عملى آنان به پيمانشان باشد، و ابوعبيده را هم ناظر بين خود قرار دادند.</big><ref>بحار الانوار: ج 28 ص 101.</ref> <big>و اين گونه بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير «اصحاب صحيفه» را امامانى معرفى كرد كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى‏ كنند.</big>
<big>اين گروه پنج نفرى پس از اتمام اعمال حج، در مكه كنار كعبه جمع شدند و پيمان نامه ‏اى را با هدف مذكور امضا كردند، و آن را داخل كعبه زير خاک پنهان نمودند تا سندى براى التزام عملى آنان به پيمانشان باشد، و ابوعبيده را هم ناظر بين خود قرار دادند.</big><ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۱.</ref> <big>و اين گونه بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير «اصحاب صحيفه» را امامانى معرفى كرد كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى‏ كنند.</big>


===== '''<big>د) افشای خبر صحیفه در سقیفه</big>''' =====
===== '''<big>د) افشای خبر صحیفه در سقیفه</big>''' =====
خط ۱۲۴: خط ۱۲۳:
<big>ابوبكر گفت: تو از كجا مى‏ دانى؟ ما تو را از آن مطلع نكرده بوديم؟ فرمود: اى زبير و اى سلمان و اى ابوذر و اى مقداد، شما را به خدا و به حق اسلام قسم مى‏ دهم آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله نشنيديد كه مى‏ فرمود: «فلانى و فلانى -و حضرت همه اين پنج نفر را بر شمرد-  بين خود نوشته ‏اى نوشته ‏اند و در آن هم پيمان شده ‏اند و بر سر برنامه‏ هاى خود پس از قتل يا مرگ من قسم‏ هايى ياد كرده ‏اند؟»</big>
<big>ابوبكر گفت: تو از كجا مى‏ دانى؟ ما تو را از آن مطلع نكرده بوديم؟ فرمود: اى زبير و اى سلمان و اى ابوذر و اى مقداد، شما را به خدا و به حق اسلام قسم مى‏ دهم آيا از پيامبر صلى الله عليه و آله نشنيديد كه مى‏ فرمود: «فلانى و فلانى -و حضرت همه اين پنج نفر را بر شمرد-  بين خود نوشته ‏اى نوشته ‏اند و در آن هم پيمان شده ‏اند و بر سر برنامه‏ هاى خود پس از قتل يا مرگ من قسم‏ هايى ياد كرده ‏اند؟»</big>


<big>سلمان و ابوذر و مقداد و زبير گفتند: آرى به خدا قسم، از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيديم كه به تو خبر مى ‏داد: «آنان هم پيمان شده ‏اند و براى برنامه خود با يكديگر پيمان بسته ‏اند و در بين خود نوشته‏ اى نوشته ‏اند كه اگر من كشته شدم يا مُردم بر ضد تو قيام كنند و خلافت را از تو يا على مانع شوند».</big><ref>کتاب سلیم: ص154، 155، 269.</ref>
<big>سلمان و ابوذر و مقداد و زبير گفتند: آرى به خدا قسم، از پيامبر صلى الله عليه وآله شنيديم كه به تو خبر مى ‏داد: «آنان هم پيمان شده ‏اند و براى برنامه خود با يكديگر پيمان بسته ‏اند و در بين خود نوشته‏ اى نوشته ‏اند كه اگر من كشته شدم يا مُردم بر ضد تو قيام كنند و خلافت را از تو يا على مانع شوند».</big><ref>کتاب سلیم: ص۱۵۴، ۱۵۵، ۲۶۹.</ref>


<big>هنگامى كه در غدير پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «بدانيد كه امامان دعوت كننده به آتش اصحاب صحيفه ‏اند»، اكثريت مردم منظور حضرت را متوجه نشدند، ولى در روز بيعت اجبارى بود كه همه مردم از اسرار صحيفه و سقيفه با خبر شدند و حجت بر همگان تمام شد و اساس غصب خلافت روشن گرديد.</big>
<big>هنگامى كه در غدير پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: «بدانيد كه امامان دعوت كننده به آتش اصحاب صحيفه ‏اند»، اكثريت مردم منظور حضرت را متوجه نشدند، ولى در روز بيعت اجبارى بود كه همه مردم از اسرار صحيفه و سقيفه با خبر شدند و حجت بر همگان تمام شد و اساس غصب خلافت روشن گرديد.</big>
خط ۱۷۹: خط ۱۷۸:
<big>امت من هيچ گاه بر گمراهى متفق نخواهند شد و مسلمانان يد واحدى در برابر دشمنانشان هستند». بين مسلمين كسى اختلاف نمى‏ اندازد مگر اينكه تكروى مى ‏كند و دشمن آن هاست و به دشمنان مسلمانان كمک مى ‏كند.</big>
<big>امت من هيچ گاه بر گمراهى متفق نخواهند شد و مسلمانان يد واحدى در برابر دشمنانشان هستند». بين مسلمين كسى اختلاف نمى‏ اندازد مگر اينكه تكروى مى ‏كند و دشمن آن هاست و به دشمنان مسلمانان كمک مى ‏كند.</big>


<big>خدا و رسولش خون او را مباح و قتل او را حلال كرده ‏اند. الحمد للَّه ربّ العالمين.</big><ref>بحارالانوار: ج28 ص103، 104.</ref>
<big>خدا و رسولش خون او را مباح و قتل او را حلال كرده ‏اند. الحمد للَّه ربّ العالمين.</big><ref>بحارالانوار: ج۲۸ ص۱۰۳، ۱۰۴.</ref>


==== '''<big>5- تحلیل اعتقادی</big>''' ====
==== '''<big>5- تحلیل اعتقادی</big>''' ====
خط ۲۴۰: خط ۲۳۹:
<big>فرعونيت عملى به اين شرح است كه بزرگ‏ترين فرمان خدا را كه ولايت و خلافت و امامت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود علناً زير پا گذاشتند و نه تنها از آن سر بر تافتند بلكه در برابر خداوند خليفه ‏اى معرفى كردند، و تا آنجا پيش رفتند كه خليفةاللَّه را به بيعت با خليفه خود اجبار نمودند؛ و اين گونه به پروردگار نشان دادند كه ما اراده خود را بر كرسى نشانديم و امر تو را بر زمين زديم، اگر چه در واقع خداوند بود كه به آنان مهلت مى ‏داد همان گونه كه به فرعون مهلت داد.</big>
<big>فرعونيت عملى به اين شرح است كه بزرگ‏ترين فرمان خدا را كه ولايت و خلافت و امامت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود علناً زير پا گذاشتند و نه تنها از آن سر بر تافتند بلكه در برابر خداوند خليفه ‏اى معرفى كردند، و تا آنجا پيش رفتند كه خليفةاللَّه را به بيعت با خليفه خود اجبار نمودند؛ و اين گونه به پروردگار نشان دادند كه ما اراده خود را بر كرسى نشانديم و امر تو را بر زمين زديم، اگر چه در واقع خداوند بود كه به آنان مهلت مى ‏داد همان گونه كه به فرعون مهلت داد.</big>


<big>پس از آن روز با غصب فدك، در برابر فرمان الهى در اعطاى آن به فاطمه‏ عليها السلام قد عَلَم كردند و شهادت پروردگار به طهارت فاطمه‏ عليها السلام را علناً رد كردند و او را با ساير مردم مساوى دانستند!</big><ref>بحارالانوار: ج29 ص 134، 189، 194-199. کتاب سلیم: ص226، 390. کنز العمال: ج5 ص301. السنن الکبری: ج5 ص40.</ref>
<big>پس از آن روز با غصب فدك، در برابر فرمان الهى در اعطاى آن به فاطمه‏ عليها السلام قد عَلَم كردند و شهادت پروردگار به طهارت فاطمه‏ عليها السلام را علناً رد كردند و او را با ساير مردم مساوى دانستند!</big><ref>بحارالانوار: ج۲۹ ص ۱۳۴، ۱۸۹، ۱۹۴-۱۹۹. کتاب سلیم: ص۲۲۶، ۳۹۰. کنز العمال: ج۵ ص۳۰۱. السنن الکبری: ج۵ ص۴۰.</ref>


<big>ديرى نپاييد كه «مُتْعَتانِ مُحَلَّلَتانِ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله انَا احَرِّمُهُما» را اعلان كردند و كلام صريح خداوند در قرآن درباره حج تمتع و ازدواج متعه را زير پا گذاشتند و آن را حرام كردند!</big><ref>بحارالانوار: ج30 ص594-638.</ref>
<big>ديرى نپاييد كه «مُتْعَتانِ مُحَلَّلَتانِ عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللَّه ‏صلى الله عليه وآله انَا احَرِّمُهُما» را اعلان كردند و كلام صريح خداوند در قرآن درباره حج تمتع و ازدواج متعه را زير پا گذاشتند و آن را حرام كردند!</big><ref>بحارالانوار: ج۳۰ ص۵۹۴-۶۳۸.</ref>


<big>آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى ‏تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟</big>
<big>آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى ‏تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟</big>
خط ۲۴۹: خط ۲۴۸:
<big>اينها در روزهايى بود كه محتاطانه ادعاى خدايى مى‏ كردند، و روزى كه بر كرسى قدرت تكيه زدند چنان با جهلشان بى ‏باكانه در همه فرامين الهى با پروردگار به ضديت برخاستند كه بدعت در احكام دين را امرى عادى تلقى كردند.</big>
<big>اينها در روزهايى بود كه محتاطانه ادعاى خدايى مى‏ كردند، و روزى كه بر كرسى قدرت تكيه زدند چنان با جهلشان بى ‏باكانه در همه فرامين الهى با پروردگار به ضديت برخاستند كه بدعت در احكام دين را امرى عادى تلقى كردند.</big>


<big>در قضاوت‏ ها، با آنكه ضوابط دين الهى روشن بود جاهلانه و بر خلاف آنها رفتار مى‏ كردند.<ref>در اين باره به كتاب الغدير: ج 6 ص 333-83 مراجعه شود. </ref> حتى در مسئله ارث -كه مفصل در قرآن آمده - بر خلاف حكم خداوند سخن مى ‏گفتند.</big><ref>از نمونه ‏هاى آن مسئله فدک بود كه آن را ارث حساب كردند و سپس ارث پيامبرصلى الله عليه وآله را از همه ارث‏ها مستثنى دانستند. نمونه معروف آن هم احكام متعدد و متضادى بود كه ابوبكر و عمر درباره ارث جَدّ و جَدّه دادند. در اين باره به الغدير: ج 6 ص 117 و ج 7 ص 120 مراجعه شود. </ref>
<big>در قضاوت‏ ها، با آنكه ضوابط دين الهى روشن بود جاهلانه و بر خلاف آنها رفتار مى‏ كردند.<ref>در اين باره به كتاب الغدير: ج ۶ ص ۳۳۳-۸۳ مراجعه شود. </ref> حتى در مسئله ارث -كه مفصل در قرآن آمده - بر خلاف حكم خداوند سخن مى ‏گفتند.</big><ref>از نمونه ‏هاى آن مسئله فدک بود كه آن را ارث حساب كردند و سپس ارث پيامبرصلى الله عليه وآله را از همه ارث‏ها مستثنى دانستند. نمونه معروف آن هم احكام متعدد و متضادى بود كه ابوبكر و عمر درباره ارث جَدّ و جَدّه دادند. در اين باره به الغدير: ج 6 ص 117 و ج 7 ص 120 مراجعه شود. </ref>


<big>اعمال اذان و وضو و غسل و نماز را تغيير داده و اضافه يا كم كردند.</big><ref>عمر در وضو مسح كامل سر و دو گوش و نيز شستن پا را بدعت گذاشت و مسح روى جوراب را مجاز شمرد. درباره غسل گفت: «هر كس آب براى غسل پيدا نكند نبايد نماز بخواند تا آب پيدا كند» و تيمم به جاى غسل را نپذيرفت!! در اذان «حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را حذف كرد، و در نماز صبح دستور داد به جاى آن «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» گفته شود. درباره نماز، قرار دادن دست راست بر روى دست چپ، حذف «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» و «آمين» گفتن پس از سوره حمد و نيز نماز تراويح را بدعت گذاشت.
<big>اعمال اذان و وضو و غسل و نماز را تغيير داده و اضافه يا كم كردند.</big><ref>عمر در وضو مسح كامل سر و دو گوش و نيز شستن پا را بدعت گذاشت و مسح روى جوراب را مجاز شمرد. درباره غسل گفت: «هر كس آب براى غسل پيدا نكند نبايد نماز بخواند تا آب پيدا كند» و تيمم به جاى غسل را نپذيرفت!! در اذان «حَىَّ عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ» را حذف كرد، و در نماز صبح دستور داد به جاى آن «الصَّلاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ» گفته شود. درباره نماز، قرار دادن دست راست بر روى دست چپ، حذف «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» و «آمين» گفتن پس از سوره حمد و نيز نماز تراويح را بدعت گذاشت.