۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۱٬۳۰۹: | خط ۱٬۳۰۹: | ||
<big>اينجا بود كه در پاسخ منافقين، خداوند اين آيه را نازل كرد:</big> | <big>اينجا بود كه در پاسخ منافقين، خداوند اين آيه را نازل كرد:</big> | ||
<big>«وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ . بَلِ اللَّه فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»<ref>زمر/ | <big>«وَ لَقَدْ أُوحِىَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ . بَلِ اللَّه فَاعْبُدْ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ»<ref>زمر/۶۵، ۶۶.</ref>:</big> | ||
<big>«به تو وحى شده و به آنان كه قبل از تو بودند كه اگر شريك نمايى عمل تو ساقط مى شود و از زيانكاران خواهى بود. بلكه خدا را عبادت كن و از شكر گزاران باش».</big> | <big>«به تو وحى شده و به آنان كه قبل از تو بودند كه اگر شريك نمايى عمل تو ساقط مى شود و از زيانكاران خواهى بود. بلكه خدا را عبادت كن و از شكر گزاران باش».</big> | ||
خط ۱٬۳۱۹: | خط ۱٬۳۱۹: | ||
<big>آنگاه كه معاذ بن جبل مى آيد شخصى را كه با وجود او در پسند مردم تعادل ايجاد مى شود به صراحت نشان مى دهد، كه در واقع برگرفته از امضاى صحيفه ملعونه است و هدف پياده كردن آن اهداف شوم است.</big> | <big>آنگاه كه معاذ بن جبل مى آيد شخصى را كه با وجود او در پسند مردم تعادل ايجاد مى شود به صراحت نشان مى دهد، كه در واقع برگرفته از امضاى صحيفه ملعونه است و هدف پياده كردن آن اهداف شوم است.</big> | ||
<big>معاذ چنين گفت: يا رسول اللَّه، اگر ابوبكر و عمر را با على در خلافت شريک نمايى تا مردم در اين باره آرام گيرند، با اين عمل آنچه صلاح آنان است به انجام مى رسد.<ref>شرح الاخبار: ج | <big>معاذ چنين گفت: يا رسول اللَّه، اگر ابوبكر و عمر را با على در خلافت شريک نمايى تا مردم در اين باره آرام گيرند، با اين عمل آنچه صلاح آنان است به انجام مى رسد.<ref>شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۴۵ ح ۲۷۳.</ref></big> | ||
<big>در روايت ديگرى معاذ گفت: ابوبكر و عمر را در ولايت على شريک نما تا مردم براى پذيرفتن سخن تو آمادگى پيدا كنند و تو را تصديق نمايند.<ref>بحار الانوار: ج | <big>در روايت ديگرى معاذ گفت: ابوبكر و عمر را در ولايت على شريک نما تا مردم براى پذيرفتن سخن تو آمادگى پيدا كنند و تو را تصديق نمايند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۶۲ و ج ۳۶ ص ۱۵۲.</ref></big> | ||
<big>در اينجا معاذ با نام بردن ابوبكر و عمر از يک سو اهداف صحيفه را روشن كرد، و از سوى ديگرى تأمين نظر منافقين و دشمنان على عليه السلام را با حضور اين دو مهره شناخته شده در مقام خلافت به ميان آورد.</big> | <big>در اينجا معاذ با نام بردن ابوبكر و عمر از يک سو اهداف صحيفه را روشن كرد، و از سوى ديگرى تأمين نظر منافقين و دشمنان على عليه السلام را با حضور اين دو مهره شناخته شده در مقام خلافت به ميان آورد.</big> | ||
خط ۱٬۳۳۳: | خط ۱٬۳۳۳: | ||
<big>اكنون نوبت آن بود كه شخص نامزد شده براى خلافت از طرف معاذ، شخصاً نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آيد تا از نزديک شاهد برخورد پيامبرصلى الله عليه وآله باشد. اما او تنها نمى آيد، بلكه گروهى از قريش را - كه همان منافقين هستند - با خود جمع مىكند و همراه آنان نزد حضرت مى آيند.</big> | <big>اكنون نوبت آن بود كه شخص نامزد شده براى خلافت از طرف معاذ، شخصاً نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آيد تا از نزديک شاهد برخورد پيامبرصلى الله عليه وآله باشد. اما او تنها نمى آيد، بلكه گروهى از قريش را - كه همان منافقين هستند - با خود جمع مىكند و همراه آنان نزد حضرت مى آيند.</big> | ||
<big>همچنين گونه اى منّت آميز از سخن را آماده مى كند و براى آنكه خود را مطرح كند مى گويد: يا رسول اللَّه! ما پرستش بتها را رها كرديم و پيرو تو شديم!! پس ما را در ولايت او شركت ده تا شريک او باشيم.<ref>بحار الانوار: ج | <big>همچنين گونه اى منّت آميز از سخن را آماده مى كند و براى آنكه خود را مطرح كند مى گويد: يا رسول اللَّه! ما پرستش بتها را رها كرديم و پيرو تو شديم!! پس ما را در ولايت او شركت ده تا شريک او باشيم.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۴۹.</ref></big> | ||
== <big>كانديداى غصب خلافت</big><ref>غدیر در قرآن: | == <big>كانديداى غصب خلافت</big><ref>غدیر در قرآن: ج۱ ص۳۵۱-۳۵۳.</ref> == | ||
<big>دشمنان داخلى اسلام يعنى منافقين كه انجام دقيق برنامه غدير و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام از فراز منبرِ آن، تمام نقشه هايشان را در هم ريخته بود و آيه يأس بر يكديگر مى خواندند و «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ» از چهره ها و رفتار آنان ديده مى شد، در پى راه هاى تازه اى بودند كه شايد گريزى از كار انجام شده پيدا كنند.</big> | <big>دشمنان داخلى اسلام يعنى منافقين كه انجام دقيق برنامه غدير و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام از فراز منبرِ آن، تمام نقشه هايشان را در هم ريخته بود و آيه يأس بر يكديگر مى خواندند و «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ» از چهره ها و رفتار آنان ديده مى شد، در پى راه هاى تازه اى بودند كه شايد گريزى از كار انجام شده پيدا كنند.</big> | ||
خط ۱٬۳۴۲: | خط ۱٬۳۴۲: | ||
<big>منافقين ابتدا اين مطلب را در بين خود مطرح كردند. سپس رسماً به حضور پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و مطلب را مطرح كردند. آنگاه به عنوان كسى كه به خيال آنان جايگزين على عليه السلام مى شود صريحاً نام ابوبكر و عمر را به ميان آوردند!</big> | <big>منافقين ابتدا اين مطلب را در بين خود مطرح كردند. سپس رسماً به حضور پيامبرصلى الله عليه وآله آمدند و مطلب را مطرح كردند. آنگاه به عنوان كسى كه به خيال آنان جايگزين على عليه السلام مى شود صريحاً نام ابوبكر و عمر را به ميان آوردند!</big> | ||
<big>نزول آيه | <big>نزول آيه ۱۵ [[سوره يونس]] بعد از نقل سخنشان پاسخ قاطعى به آنان بود كه دليل آن را نيز همراه داشت. [[متونى]] كه جزئيات و مراحل اين توطئه منافقين را ترسيم مى كند چهار حديث است كه ذيلاً مى آوريم:</big> | ||
خط ۱٬۳۵۴: | خط ۱٬۳۵۴: | ||
<big>منظور از اين كلام خداوند آن است كه گفتند: «اگر به جاى على عليه السلام ابوبكر و عمر را قرار دهد تابع او مى شويم»!!<ref>بحار الانوار: ج | <big>منظور از اين كلام خداوند آن است كه گفتند: «اگر به جاى على عليه السلام ابوبكر و عمر را قرار دهد تابع او مى شويم»!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۸ ح ۱۲۴. </ref></big> | ||
== <big>كفر ابوبكر و عمر و عثمان با انكار غدير</big><ref>اسرار غدير: | == <big>كفر ابوبكر و عمر و عثمان با انكار غدير</big><ref>اسرار غدير: ۲۷۷. چهارده قرن با غدير: ص ۷۲. </ref> == | ||
<big>[[امام صادق عليه السلام]] درباره آيه «ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم» فرمود:</big> | <big>[[امام صادق عليه السلام]] درباره آيه «ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كفروا ثم ازدادوا كفراً لن تقبل توبتهم» فرمود:</big> | ||
<big>اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» كافر شدند.</big> | <big>اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا به دين پيامبرصلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «من كنت مولاه فعلى مولاه» كافر شدند.</big> | ||
<big>سپس به [[ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام]] اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج | <big>سپس به [[ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام]] اقرار كردند ولى آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند!! اينان كسانى اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref></big> | ||
== <big>محاكمه در عصر ظهور و رجعت و قيامت</big><ref>غدير در قرآن: ج | == <big>محاكمه در عصر ظهور و رجعت و قيامت</big><ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص۲۳۹-۲۴۱.</ref> == | ||
<big>از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و پيش از اتمام مراسم حج بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد، اِخبار خداوند از صحيفه ملعونه اول بود:</big> | <big>از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و پيش از اتمام مراسم حج بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد، اِخبار خداوند از صحيفه ملعونه اول بود:</big> | ||
<big>«وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ»<ref>زخرف/ | <big>«وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ»<ref>زخرف/۱۹.</ref>:</big> | ||
<big>«ملائكه اى را كه بندگان خدايند مؤنث مى پندارند. آيا در خلقت آنها حاضر بوده اند؟ به زودى شهادت آنان نوشته مى شود و مورد سؤال قرار مى گيرند».</big> | <big>«ملائكه اى را كه بندگان خدايند مؤنث مى پندارند. آيا در خلقت آنها حاضر بوده اند؟ به زودى شهادت آنان نوشته مى شود و مورد سؤال قرار مى گيرند».</big> |