آيه ۵۴ نور و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۵

«قُلْ أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ...»[۱]

با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده و در قسمت آيات نازل شده در غدير ذكر شد، آياتى هم در ضمن كلام به صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است.

اين موارد در تفسير ۱۸ آيه است، كه از جمله اين آيات، آيه ۵۴ سوره نور و آيه ۱۸ سوره عنكبوت است:

«قُلْ أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ»:

«بگو: خدا و رسول را اطاعت نماييد. اگر روى گرداندند بر اوست آنچه مكلف شده و بر شماست آنچه بر آن تكليف شده ‏ايد، و اگر از او اطاعت كنيد هدايت مى‏ شويد و بر عهده رسول جز ابلاغ آشكار نيست».

«وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ»[۲]:

«اگر تكذيب كنند امت‏ هايى قبل از شما تكذيب شده ‏اند و بر عهده رسول جز ابلاغ آشكار نيست».

اين آيات از پنج بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

مَعاشِرَ النّاسِ، قَدِ اسْتَشْهَدْتُ اللَّه وَ بَلَّغْتُكُمْ رِسالَتى، وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ:

اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالت خويش را به شما رساندم، و بر عهده رسول جز بلاغ مبين نيست.

موقعيت تاريخى

خطبه مراحل اصلى را پشت سر گذاشته و خاطر پيامبر صلى الله عليه و آله آسوده گشته كه با بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اعلان امامت دوازده امام ‏عليهم السلام بعد از خود رسالتى كه از سوى پروردگار با امر «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» بر عهده او قرار داده شده بود، به انجام رسانده است.

در چنين مقطعى، پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله اعلام مى‏ كند كه من وظيفه الهى خود را انجام دادم و بيش از اين از من خواسته نشده است، چرا كه بر عهده رسول جز تبليغ روشنگرانه چيزى نيست.

حضرت اين اعلام را با اقتباس بخشى از آيه قرآن در كلام خود بيان مى‏ فرمايد كه «ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ»، و تصريح به قرآن بودن آن نمى‏ فرمايد.

موقعيت قرآنى

از نظر موقعيت قرآنى مضمون اين جمله در چندين آيه وجود دارد، ولى عين جمله ذكر شده در خطبه در انتهاى دو آيه از قرآن ديده مى‏ شود، و يكى را به طور معين براى اين مورد نمى ‏توان تعيين كرد.

يكى در سوره نور است كه آغاز آن امر به اطاعت خدا و رسول و نهى از سرپيچى و رويگردانى از اوامر ايشان است و اين مطيع بودن را رمز هدايت مى‏ داند، و در پايان اين اطاعت را بلاغ مبين تلقى مى‏ كند كه رسولان در پيشگاه الهى انجام وظيفه مى‏ كنند.

ديگرى در سوره عنكبوت است كه آغاز آيه مربوط به تكذيب رسولان الهى است و اينكه نپذيرفتن سخنان انبيا تازگى ندارد و در همه امم گذشته وجود داشته است، و اين بدان مبنا استوار است كه پيامبران وظيفه رساندن حكم خدا را انجام مى‏ دهند، خواه مردم بپذيرند و خواه انكار نمايند.

تحليل تاريخى

اكنون بايد ببينيم آنچه تبليغ آن در غدير بر عهده خاتم انبيا حضرت محمد صلى الله عليه و آله گذارده شده بود، چه بود و چه زمانى حضرت به تبليغ آن دستور داده شد و حضرت چگونه آن را ابلاغ فرمود كه در اين مقطع پايان مأموريت خود را با جمله «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ» اعلام مى‏ فرمايد.

دستور ابلاغ ولايت از مدينه به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد و سپس در مكه پس از اعمال حج به طور خاص مورد تأكيد قرار گرفت؛ و لذا حضرت در همانجا دستور حضور مردم در غدير را صادر فرمود.[۳]

در بين راه مكه تا غدير سه مرتبه تأكيد بر ابلاغ اين پيام الهى امر را مؤكدتر نمود.

پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز خطبه مى‏ فرمايد:

«آنچه بر من وحى شده ادا مى ‏نمايم براى آنكه مبادا اگر انجام ندهم عذاب پروردگار بر من نازل شود، چرا كه خداوند به من اعلام فرموده اگر آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ‏ام».[۴]

در فراز ديگر مى‏ فرمايد: خداوند به من وحى فرموده:

«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ ابلاغ كن آنچه از سوى پروردگارت درباره على بر تو نازل شده» يعنى خلافت على بن ابى ‏طالب «و اگر انجام ندهى رسالت او را ابلاغ نكرده ‏اى».[۵] و پس از يادآورى خطر منافقين مى‏ فرمايد: و با همه اينها خدا از من راضى نمى‏ شود مگر آنكه آنچه در حق على نازل كرده ابلاغ نمايم.[۶]

محتواى كامل پيامى كه با اين مقدمات ابلاغ شده از كلامى معلوم مى‏ شود كه حضرت در اواخر خطبه به عنوان اقرار از مردم مى‏ خواهد كه آن را تكرار كنند و به ابلاغ حضرت شهادت دهند.

آنجا كه مى‏ فرمايد:

همگى چنين بگوييد:

ما شنيديم و مطيعيم و سر تسليم فرود مى ‏آوريم در برابر آنچه از پروردگارمان و پروردگارت رساندى و ابلاغ نمودى درباره اماممان على اميرالمؤمنين و امامانى كه از صلب او به دنيا مى‏ آيند.[۷]

اين جمله حضرت را مى ‏توان در امامت دوازده امام‏ عليهم السلام خلاصه نمود.

در پايان بخش سوم خطبه مى‏ فرمايد:

بدانيد كه من ابلاغ نمودم، بدانيد كه من شنوانيدم، بدانيد كه من واضح نمودم[۸]، و در پايان بخش چهارم مى‏ فرمايد: خدايا تو را شاهد مى ‏گيرم كه ابلاغ نمودم[۹]، و در نسخه ‏اى مى ‏فرمايد:

خدايا تو را شاهد مى‏ گيرم و تو در گواه بودن كافى هستى كه من ابلاغ نمودم.[۱۰]

سپس در پايان بخش پنجم مى‏ فرمايد:

اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم (كه اشاره به فقرات قبل است، و آنگاه مى ‏فرمايد:) رسالت خود را ابلاغ نمودم (كه همان ولايت دوازده امام‏ عليهم السلام پس از پيامبر صلى الله عليه و آله است، و مُهر پايانى كه بر اين تبليغ بزرگ مى‏ زند:) «وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ» است. و بعد از اين مورد در اواسط بخش ششم نيز مى‏ فرمايد: من رساندم آنچه مأمور به تبليغش بودم.[۱۱]

تحليل اعتقادى

يا رسول‏ اللَّه، بلاغى از اين مبين ‏تر نمى ‏شود. تو در غدير سخنى باقى نگذاشتى و عذرى براى احدى بر جاى نماند.

خدايا، تو را سپاس گزاريم كه چنين مُبلّغ با عظمتى را براى تبليغ پيام امامت و ولايتِ امامان در غدير برگزيدى كه با لسان فصيحش و در سايه ضمانت حفظ تو، بدون هيچ ترس و واهمه‏ اى، در كامل‏ ترين شكل و با تبيين يک ساعته آن از فراز منبر غدير، بلاغ مبين را در زيباترين صورتى كه ممكن بود به انجام رساند.

پروردگارا، به ما توفيق ده تا با نگاهى عميق‏ تر روشنگرى ‏هاى خطبه غدیر را مطالعه كنيم، و آن را در سفره اعتقادمان بچينيم.

پانویس

  1. نور /  ۵۴ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۱۶-۱۱۹.
  2. عنكبوت /  ۱۸.
  3. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۱.
  4. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.
  5. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۳۸ بخش ۲.
  6. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۰ بخش ۲.
  7. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۱.
  8. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.
  9. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴.
  10. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴ پاورقى ۲ از نسخه «الف» .
  11. مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶ .