غدیر در روسیه: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
== پيش بينى خط نفاق در غدير براى مقابله با سقيفه<ref>انار سيدزاده</ref> == | == پيش بينى خط نفاق در غدير براى مقابله با سقيفه<ref>انار سيدزاده</ref> == | ||
نفاق در پيچيده ترين شكل آن خود را پا به پاى غدير جلو مى برد، و مى بايست با پيشبينى آن براى مردم هشدار گونه اى را در فرا راهشان قرار داد تا از همكارى با آنان بپرهيزند و گول آنان را نخورند | نفاق در پيچيده ترين شكل آن خود را پا به پاى غدير جلو مى برد، و مى بايست با پيشبينى آن براى مردم هشدار گونه اى را در فرا راهشان قرار داد تا از همكارى با آنان بپرهيزند و گول آنان را نخورند. | ||
اين نشان دادن خط نفاق اشاره مستقيم به اهل سقيفه داشت كه در ايام غدير اولين تشكل خود را ايجاد كرده بودند. | |||
بيان مهدويت نيز به مردم فهماند كه روزى منتقم از خط نفاق خواهد آمد و اميد مظلومان اين خط سياه خواهد شد. | |||
غدير را | در زمان پيامبر صلى الله عليه وآله و به خصوص در خطبه آن بزرگوار در غدير بحث منافقين مطرح شده بود. پيامبر صلى الله عليه وآله مى خواست با اين روش مردم را آگاه سازد و براى آنان پيش بينى كند كه منافقين بعد از ايشان حكومت را از دست اهل آن خارج مى كنند و در چنگ خود مى گيرند. اين هشدارها باعث مى شد مردم با آنها همكارى نكنند و گول آنان را نخورند. | ||
به | اگر ما به تاريخ اسلام مراجعه كنيم مى بينيم بعد از وفات پيامبر صلى الله عليه وآله بيعت منافقين در غدير اصلاً مطرح نمى شود و كسى از آنان نمى پرسد كه در برابر بيعت غدير، بيعت سقيفه ديگر چيست؟ با قرار دادن اين مطلب در كنار خطبه پيامبر صلى الله عليه وآله در غدير نتيجه مى گيريم كه منظور پيامبر صلى الله عليه وآله از منافقينى كه در خطبه نام مى برد، همان اهل سقيفه بودند، و منظور پيامبر صلى الله عليه وآله آگاه كردن مردم بود. | ||
در نگاهى ديگر، پيامبر صلى الله عليه وآله با بيان مهدويت به مردم فهماند كه نور مهدى عليه السلام نور خداست، و هر كس او را انكار كند بر باطل است. خداوند به وسيله او قدرت خود را نشان مى دهد و به مردم مى فهماند كه اوست كه خدا او را اميد مظلومان قرار داده، و با وجود او مظلومان از طرف خدا روحيه مى گيرند. | |||
همچنين پيامبر خدا صلى الله عليه وآله در خطبه غدير او را منتقم از ظالمانى كه ظلم را در زمين گسترش داده اند، معرفى كرده و پيغام داده است كه سرانجام همه آنها هلاک مى شوند و عدل الهى در زمين اجرا مى گردد. | |||
== خدا غدير را براى محافظت از بندگانش فرستاد<ref>عبدالواحد ابوى اف</ref> == | |||
غدير را بايد مظهرى از لطف و محبت و مهربانى و كرم خداوندبه شمار آورد، كه بندگان ضعيف خود را اين گونه از هزاران خطرضلالت محاظت فرموده است. لذا بندگان بايد تشكر و قدردانى خاصى درباره غدير به درگاه الهى داشته باشند. | |||
زندگى دنيا و | با اينكه جا دارد همه انسانها نظر به اهميت چنين روزى در زندگى دنيا و آخرت شان آن را بزرگترين جشن خود قرار دهند،ولى ملائكه در اين باره پيش قدم شده اند و چهارده قرن است كه همه آنان در چنين روزى در آسمان ها جشن باشكوهى مى گيرند. | ||
براى ما بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله دو چيز مانده است: يک قرآن و ديگرى امامان، كه درغدير درباره هر دوى آنها سفارش اكيد شد. ما بايد اين دو مسئله را در ذهن خود داشته باشيم و طبق آنها براى رفتن به آخرت فكرى نماييم؛ وگرنه با رسيدن به قبر و قيامت غافلگير مى شويم كه دستِ خالى هستيم. | |||
ما مى بينيم خداوند كسانى را كه خيلى دوست داشته و آنها را براى هدايت مردم فرستاده از اين دنيا نزد خود برده، و ما هم بايد از اين دنياى فانى به سوى او بازگرديم.اكنون كه بايد اين جهان را ترک كنيم خداى مهربان براى آينده ما هدايت گرانى را فرستاده و اين گونه از بندگان خود محافظت فرموده و به او لطف و مهربانى نموده است. | |||
ما بايد خدا را شكر كنيم كه اين همه به بندگان محبت دارد كه حضرت على عليه السلام را درآن روز پر بركت به همه مردم جهان به عنوان وصى پيامبرش معرفى كرده، و به مردم دستور بيعت با او را داده است. مردم در غدير با على عليه السلام بيعت كردند، و به گفته مورخان اولين كسانى كه با آن حضرت دست بيعت دادند ابوبكر و عمر بودند. | |||
غدير درباره | اهميت روز غدير خم از آنجا معلوم است كه جبرئيل درباره عظمت آن مى فرمايد:«به خدا سوگند زيباتر از اين روز نديده ام». اين است كه همه ملائكه اين روز را جشن مى گيرند، و بر حضرت محمد صلى الله عليه وآله صلوات مى فرستند، و براى كسانى كه از حضرت على عليه السلام و ديگر امامان پيروى مى كنند از خداوند طلب آموزش مى كنند. | ||
از امام صادق عليه السلام سؤال كردند: آيا غير از جمعه و عيد قربان و عيد فطر عيد ديگرى داريم، آن حضرت فرمودند: بله، روز غدير خم بزرگترين عيد مسلمين است. | |||
درباره روز غدير احاديث زيادى داريم كه بسيارى از آنها را اهل تسنن نقل كرده اند، و همه دلالت دارد كه پيامبر صلى الله عليه وآله در آن روز حضرت على عليه السلام را از طرف خدا معرفى كرده، و او بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله جانشين پيامبر صلى الله عليه وآله و امام است. | |||
اميد است خداوند متعال تنها يادگار غدير حضرت مهدى عليه السلام را براى عاشقانش برساند، و به دست او مسلمين را بر همه كفار پيروز گرداند. | |||
== غدير اتمام حجتى قبل از اقدامات منافقين بود<ref>روسيه(داغستان) | |||
على عروجاف</ref> == | |||
منافقينى بودند كه مرگ پيامبر صلى الله عليه وآله را انتظار مى كشيدند تا قدرت را پس از ايشان در دست گيرند. | |||
از يک سو مسلمانان از اهداف و اشخاص اين گروه بى اطلاع بودند؛ و ظاهرشان مانع بود كه نفاقشان معلوم باشد، و اگر سخنى مى گفتند از نظر مردم قابل باور بود. | |||
از سوى ديگر آنان هم قدرت چنين كارى را داشتند و هم تصميم بر چنين كارى داشتند. | |||
لذا خدا و رسول خواستند قبل از هر اقدامى از سوى آنان حجت را بر مردم تمام كرده باشند. | |||
مراد از «ناس» در «و اللّه يعصمك من الناس» آن است كه گروه خاصى از منافقين منتظر مرگ پيامبر صلى الله عليه وآله بودند تا قدرت را پس از ايشان در دست گيرند. خدا و رسول اين گروه را مى شناختند، در حالى كه مسلمانان از اهداف و اشخاص اين گروه بى اطلاعبودند؛ و ظاهرسازى رئيس اين گروه و ساير افراد وابسته كسى باور نمى كرد آنان منافق باشند. | |||
به همين جهت خطر تا آنجا جدى بود كه اگر رئيس و افراد اين گروه با شخص پيامبر صلى الله عليه وآله مخالفت مى كردند و مى گفتند: «پيامبر دروغ مى گفته و در پى رسيدن به حكومت بوده» گروهى مى پذيرفتند. در نتيجه مسلمانان دو دسته مى شدند: عده اى گفته آنان را قبول مى كردند و گروهى به طرفدارى از پيامبر صلى الله عليه وآله اقدام مى كردند، و درنتيجه جنگ داخلى بين ياران پيامبر صلى الله عليه وآله در مى گرفت و همه اساسى كه آن حضرت دربيست و سه سال براى آن تلاش نموده بود در هم مى ريخت. | |||
مهم تر آن است كه بدانيم اين گروه منافق قدرت چنين كارى را هم داشتند، همچنان كه توانستند بعد از دو ماه و ده روز كه پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت قدرت را به دست گيرند.خداوند متعال و رسولش خواستند با معرفى على عليه السلام لا اقل منافقين در زمان رسول اللّه صلى الله عليه وآله چنين اقدامى را نتوانند انجام دهند تا حجت پروردگار بر همه تمام گردد.اگر پس از رحلت آن حضرت به نام خود اهدافشان را دنبال كنند اين مردم هستند كه پس از آن اتمام حجت مسئول كوتاهى خود هستند. | |||
توانستند بعد از دو ماه و ده روز كه پيامبر | |||
خداوند متعال و رسولش خواستند با معرفى على | |||
رسول اللّه | |||
اگر پس از رحلت آن حضرت به نام خود اهدافشان را دنبال كنند اين مردم هستند كه | |||
پس از آن اتمام حجت مسئول كوتاهى خود هستند. | |||
== منبع == | == منبع == |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۵۶
تأليف در غدير[۱]
تأليفات مستقل درباره غدیر تا كنون به ۲۰ زبان دنيا به دست آمده است، كه كتاب هاى روسى ۳ کتاب است.
ترجمه خطبه غدير به زبان روسى
براى گسترش بيشتر خطبه غدیر و آشنايى مسلمانانى كه اهل غير اين دو زبان هستند، مجمع جهانى اهل بیت علیهم السلام گامى بجا برداشته و خطبه پرافتخار غدير را به چهارده زبان ترجمه كرده است.يكى از اين ترجمه ها به زبان روسى است. اين ترجمه ها در هر زبان ابتدا شامل مقدمه مجمع و سپس سلسله سند و متن كامل خطبه غدير و در مقابل هر صفحه ترجمه مورد نظر است.نام تمامى اين ترجمه ها به زبان و لغت مورد نظر فعلاً مشخص نيست. به همين جهت نام همه آنها فعلاً «خطبه غدير» است.
تنها ترجمه روسى آن با نام «پالنى تكِست پراپاوِدى پراروكا و گدير خمه» به چاپ رسيده است.همچنين متن اين ترجمه ها به تمام زبان هايى كه گفته شد به پانصد سايت شيعى در اینترنت منتقل شده است.
مقاله درباره غدير[۲]
غديرِ سال ۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدير را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها روسيه است.
پيش بينى خط نفاق در غدير براى مقابله با سقيفه[۳]
نفاق در پيچيده ترين شكل آن خود را پا به پاى غدير جلو مى برد، و مى بايست با پيشبينى آن براى مردم هشدار گونه اى را در فرا راهشان قرار داد تا از همكارى با آنان بپرهيزند و گول آنان را نخورند.
اين نشان دادن خط نفاق اشاره مستقيم به اهل سقيفه داشت كه در ايام غدير اولين تشكل خود را ايجاد كرده بودند.
بيان مهدويت نيز به مردم فهماند كه روزى منتقم از خط نفاق خواهد آمد و اميد مظلومان اين خط سياه خواهد شد.
در زمان پيامبر صلى الله عليه وآله و به خصوص در خطبه آن بزرگوار در غدير بحث منافقين مطرح شده بود. پيامبر صلى الله عليه وآله مى خواست با اين روش مردم را آگاه سازد و براى آنان پيش بينى كند كه منافقين بعد از ايشان حكومت را از دست اهل آن خارج مى كنند و در چنگ خود مى گيرند. اين هشدارها باعث مى شد مردم با آنها همكارى نكنند و گول آنان را نخورند.
اگر ما به تاريخ اسلام مراجعه كنيم مى بينيم بعد از وفات پيامبر صلى الله عليه وآله بيعت منافقين در غدير اصلاً مطرح نمى شود و كسى از آنان نمى پرسد كه در برابر بيعت غدير، بيعت سقيفه ديگر چيست؟ با قرار دادن اين مطلب در كنار خطبه پيامبر صلى الله عليه وآله در غدير نتيجه مى گيريم كه منظور پيامبر صلى الله عليه وآله از منافقينى كه در خطبه نام مى برد، همان اهل سقيفه بودند، و منظور پيامبر صلى الله عليه وآله آگاه كردن مردم بود.
در نگاهى ديگر، پيامبر صلى الله عليه وآله با بيان مهدويت به مردم فهماند كه نور مهدى عليه السلام نور خداست، و هر كس او را انكار كند بر باطل است. خداوند به وسيله او قدرت خود را نشان مى دهد و به مردم مى فهماند كه اوست كه خدا او را اميد مظلومان قرار داده، و با وجود او مظلومان از طرف خدا روحيه مى گيرند.
همچنين پيامبر خدا صلى الله عليه وآله در خطبه غدير او را منتقم از ظالمانى كه ظلم را در زمين گسترش داده اند، معرفى كرده و پيغام داده است كه سرانجام همه آنها هلاک مى شوند و عدل الهى در زمين اجرا مى گردد.
خدا غدير را براى محافظت از بندگانش فرستاد[۴]
غدير را بايد مظهرى از لطف و محبت و مهربانى و كرم خداوندبه شمار آورد، كه بندگان ضعيف خود را اين گونه از هزاران خطرضلالت محاظت فرموده است. لذا بندگان بايد تشكر و قدردانى خاصى درباره غدير به درگاه الهى داشته باشند.
با اينكه جا دارد همه انسانها نظر به اهميت چنين روزى در زندگى دنيا و آخرت شان آن را بزرگترين جشن خود قرار دهند،ولى ملائكه در اين باره پيش قدم شده اند و چهارده قرن است كه همه آنان در چنين روزى در آسمان ها جشن باشكوهى مى گيرند.
براى ما بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله دو چيز مانده است: يک قرآن و ديگرى امامان، كه درغدير درباره هر دوى آنها سفارش اكيد شد. ما بايد اين دو مسئله را در ذهن خود داشته باشيم و طبق آنها براى رفتن به آخرت فكرى نماييم؛ وگرنه با رسيدن به قبر و قيامت غافلگير مى شويم كه دستِ خالى هستيم.
ما مى بينيم خداوند كسانى را كه خيلى دوست داشته و آنها را براى هدايت مردم فرستاده از اين دنيا نزد خود برده، و ما هم بايد از اين دنياى فانى به سوى او بازگرديم.اكنون كه بايد اين جهان را ترک كنيم خداى مهربان براى آينده ما هدايت گرانى را فرستاده و اين گونه از بندگان خود محافظت فرموده و به او لطف و مهربانى نموده است.
ما بايد خدا را شكر كنيم كه اين همه به بندگان محبت دارد كه حضرت على عليه السلام را درآن روز پر بركت به همه مردم جهان به عنوان وصى پيامبرش معرفى كرده، و به مردم دستور بيعت با او را داده است. مردم در غدير با على عليه السلام بيعت كردند، و به گفته مورخان اولين كسانى كه با آن حضرت دست بيعت دادند ابوبكر و عمر بودند.
اهميت روز غدير خم از آنجا معلوم است كه جبرئيل درباره عظمت آن مى فرمايد:«به خدا سوگند زيباتر از اين روز نديده ام». اين است كه همه ملائكه اين روز را جشن مى گيرند، و بر حضرت محمد صلى الله عليه وآله صلوات مى فرستند، و براى كسانى كه از حضرت على عليه السلام و ديگر امامان پيروى مى كنند از خداوند طلب آموزش مى كنند.
از امام صادق عليه السلام سؤال كردند: آيا غير از جمعه و عيد قربان و عيد فطر عيد ديگرى داريم، آن حضرت فرمودند: بله، روز غدير خم بزرگترين عيد مسلمين است.
درباره روز غدير احاديث زيادى داريم كه بسيارى از آنها را اهل تسنن نقل كرده اند، و همه دلالت دارد كه پيامبر صلى الله عليه وآله در آن روز حضرت على عليه السلام را از طرف خدا معرفى كرده، و او بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله جانشين پيامبر صلى الله عليه وآله و امام است.
اميد است خداوند متعال تنها يادگار غدير حضرت مهدى عليه السلام را براى عاشقانش برساند، و به دست او مسلمين را بر همه كفار پيروز گرداند.
غدير اتمام حجتى قبل از اقدامات منافقين بود[۵]
منافقينى بودند كه مرگ پيامبر صلى الله عليه وآله را انتظار مى كشيدند تا قدرت را پس از ايشان در دست گيرند.
از يک سو مسلمانان از اهداف و اشخاص اين گروه بى اطلاع بودند؛ و ظاهرشان مانع بود كه نفاقشان معلوم باشد، و اگر سخنى مى گفتند از نظر مردم قابل باور بود.
از سوى ديگر آنان هم قدرت چنين كارى را داشتند و هم تصميم بر چنين كارى داشتند.
لذا خدا و رسول خواستند قبل از هر اقدامى از سوى آنان حجت را بر مردم تمام كرده باشند.
مراد از «ناس» در «و اللّه يعصمك من الناس» آن است كه گروه خاصى از منافقين منتظر مرگ پيامبر صلى الله عليه وآله بودند تا قدرت را پس از ايشان در دست گيرند. خدا و رسول اين گروه را مى شناختند، در حالى كه مسلمانان از اهداف و اشخاص اين گروه بى اطلاعبودند؛ و ظاهرسازى رئيس اين گروه و ساير افراد وابسته كسى باور نمى كرد آنان منافق باشند.
به همين جهت خطر تا آنجا جدى بود كه اگر رئيس و افراد اين گروه با شخص پيامبر صلى الله عليه وآله مخالفت مى كردند و مى گفتند: «پيامبر دروغ مى گفته و در پى رسيدن به حكومت بوده» گروهى مى پذيرفتند. در نتيجه مسلمانان دو دسته مى شدند: عده اى گفته آنان را قبول مى كردند و گروهى به طرفدارى از پيامبر صلى الله عليه وآله اقدام مى كردند، و درنتيجه جنگ داخلى بين ياران پيامبر صلى الله عليه وآله در مى گرفت و همه اساسى كه آن حضرت دربيست و سه سال براى آن تلاش نموده بود در هم مى ريخت.
مهم تر آن است كه بدانيم اين گروه منافق قدرت چنين كارى را هم داشتند، همچنان كه توانستند بعد از دو ماه و ده روز كه پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت قدرت را به دست گيرند.خداوند متعال و رسولش خواستند با معرفى على عليه السلام لا اقل منافقين در زمان رسول اللّه صلى الله عليه وآله چنين اقدامى را نتوانند انجام دهند تا حجت پروردگار بر همه تمام گردد.اگر پس از رحلت آن حضرت به نام خود اهدافشان را دنبال كنند اين مردم هستند كه پس از آن اتمام حجت مسئول كوتاهى خود هستند.
منبع
دانشنامه غدير، جلد ۱۱،صفحه ۸۹.