|
|
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| 1. حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در حدیثی واقعهی غدیر را چنین نقل فرمودند: پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در واقعهی معروف و مشهور غدیر امیرالمؤمنین علیهالسلام را معرفی كردند و از مردم پرسیدند: آیا من صاحب اختیارتر از شما نسبت به خودتان نیستم؟ گفتند: آری، یا رسول اللَّه. حضرت نگاهی به آسمان كرده فرمودند: «خدایا، شاهد باش»، و این كار را سه بار تكرار كردند. سپس فرمودند: «بدانید هر كس من مولای او و صاحب اختیارتر نسبت به او هستم این علی مولا و صاحب اختیار اوست». [553] .
| |
|
| |
|
| 2. امام كاظم علیهالسلام در بیان توطئهی منافقان در غدیر چنین فرمودند: آنگاه كه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در روز غدیر خم امیرالمؤمنین علیهالسلام را منصوب كرد و به
| | امام کاظم علیه السلام در مناسبتها و فرصتهای به دست آمده، به حدیث غدیر و ماجرای غدیر اشاره می کرد و مردم را از حقیقت ماجرا مطلع می ساخت. |
|
| |
|
| | == مسجدغدیر == |
| | عبد الرحمن برای خداحافظی به خاطر سفر به مکه نزد امام کاظم علیه السلام آمد و از نماز در مسجد غدیرخم پرسید. |
|
| |
|
| [ صفحه 280] | | امام فرمود: {{متن عربی|صَلِّ فِيهِ فَإِنَّ فِيهِ فَضْلًا وَ قَدْ كَانَ أَبِي يَأْمُرُ بِذَلِكَ.}}؛ «در آن مکان [مقدس] نماز بخوان که فضیلتی بس عظیم دارد و پدرم همواره به نماز خواندن در آنجا دستور می داد.»<ref>الكافي، ج۴، ص۵۶۶؛ وسائل الشيعة، ج۱۴، ص۳۷۴؛ مرآة العقول، ج۱۸، ص۲۸۳. </ref> |
|
| |
|
| | == '''ماجرای مشهور و معروف غدیر''' == |
| | حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در حدیثی واقعه غدیر را چنین نقل فرمودند: |
|
| |
|
| | پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در واقعه معروف و مشهور غدیر امیرالمؤمنین علیهالسلام را معرفی كردند و از مردم پرسیدند: آیا من صاحب اختیارتر از شما نسبت به خودتان نیستم؟ |
|
| |
|
| بزرگان مهاجران و انصار دستور داد با او بیعت كنند، آنان در ظاهر بیعت كردند ولی بین خود نقشهی دو توطئه را ریختند: یكی اینكه امر خلافت را پس از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از علی علیهالسلام بگیرند، و دیگر اینكه در صورت امكان هر دو بزرگوار را بكشند... [554] .
| | گفتند: آری، یا رسول اللَّه. |
|
| |
|
| 3. در ایامی كه حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در زندان بودند، روزی هارون حضرت را احضار كرد و مسائلی را سؤال نمود كه از جمله دربارهی ولایت اهلبیت علیهمالسلام بر مردم بود. حضرت فرمود: ما میگوییم ولایت همهی خلایق با ماست... ما این ادعا را از كلام پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در غدیر خم داریم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ». [555] .
| | حضرت نگاهی به آسمان كرده فرمودند: «خدایا، شاهد باش»، و این كار را سه بار تكرار كردند. |
|
| |
|
| ==== امام موسی بن جعفر علیه السلام ====
| | سپس فرمودند:{{متن عربی|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ}} <ref>تأویل الآیات، ص ۳۷؛ بحارالأنوار،ج۳۷،ص ۱۴۲.</ref> |
| حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام در مناسبتها و فرصتهای به دست آمده، به حدیث غدیر و ماجرای شورانگیز و تاریخی آن اشاره می کرد و مردم را از حقیقت ماجرا مطلع می ساخت. عبد الرحمن بن حجاج از جمله افرادی است که امام در سخنانش او را از این حقیقت مسلّم تاریخی آگاه کرد. عبد الرحمن برای خداحافظی به خاطر سفر به مکه نزد امام کاظم علیه السلام آمد و از نماز در مسجد غدیرخم پرسید. امام فرمود: «صَلِّ فِیهِ فَاِنَّ فِیهِ فَضْلاً وَ قَدْ کَانَ اَبِی یَأْمُرُ بِذَلِکَ؛ در آن مکان [مقدس] نماز بخوان که فضیلتی بس عظیم دارد و پدرم همواره به نماز خواندن در آنجا دستور می داد.»<ref>الكافي (ط - الإسلامية) / ج۴ / ۵۶۶ / باب مسجد غدير خم ..... ص : ۵۶۶</ref>
| |
|
| |
|
| حدیث مطوّلی از امام کاظم علیهالسلام در شرح ماجرای غدیر است. که در ادامه، به بخشهایی از حدیث امام کاظم علیه السلام درباره رویداد غدیر پرداخته میشود.
| | «بدانید هر كس من مولای او و صاحب اختیارتر نسبت به او هستم این علی مولا و صاحب اختیار اوست». |
|
| |
|
| امام کاظم علیهالسلام فرمود: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَمَّا أَوْقَفَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ مَوْقِفَهُ الْمَشْهُورَ الْمَعْرُوفَ ثُمَّ قَالَ یَا عَبِیدَ اللَّهِ انْسُبُونِی فَقَالُوا أَنْتَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ وَ أَنَا مَوْلَاكُمْ وَ أَوْلَى بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَنَظَرَ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ یَقُولُ ذَلِكَ ثَلَاثاً وَ یَقُولُونَ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ وَ أَوْلَى بِهِ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ أَوْلَى بِهِمْ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. | | == '''ولایت همه خلایق با ماست''' == |
| | در ایامی كه امام کاظم علیهالسلام در زندان بودند، روزی هارون حضرت را احضار كرد و مسائلی را سؤال نمود كه از جمله درباره ولایت اهلبیت علیهمالسلام بر مردم بود. |
|
| |
|
| '''هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر، امیرالمؤمنین علیهالسلام را در آن توقفگاه مشهور و معروف نگاه داشت، فرمود ای بندگان خدا، نَسَب مرا بگویید. گفتند تو محمد بن عبدالله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف هستی. فرمود ای مردم، آیا من نسبت به خود شما برتر نیستم و من مولای شما نیستم؟ گفتند بله ای رسول خدا؛ پس به آسمان نگاهی کردند و سه بار فرمود «خدایا تو شاهد باش» و آنها نیز سه بار اینچنین گفتند. بعد فرمود هرکه من مولای اویم و در این زمینه بر او اولی هستم، پس این علی مولای اوست و نسبت به آنها اولی است. خدایا، هرکه او را مولایش قرار دهد، ولیّ او باش و هرکه با او دشمنی میورزد، دشمن او باش و یاریکننده او را یاری کن و خوارکننده او را خوار کن. '''
| | حضرت فرمود: |
|
| |
|
| ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا أَبَا بَكْرٍ فَبَایِعْ لَهُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ فَفَعَلَ ذَلِكَ وَ بَایَعَ لَه ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا عُمَرُ فَبَایِعْ لَهُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ فَبَایَع ثُمَّ قَالَ بَعْدَ ذَلِكَ لِتَمَامِ التِّسْعَةِ ثُمَّ لِرُؤَسَاءِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَبَایَعُوا كُلُّهُمْ فَقَامَ مِنْ بَیْنِ جَمَاعَتِهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ قَالَ '''بَخْ بَخْ لَكَ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ''' أَصْبَحْتَ مَوْلَایَ وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ثُمَّ تَفَرَّقُوا عَنْ ذَلِكَ وَ قَدْ وُكِّدَتْ عَلَیْهِمُ الْعُهُودُ وَ الْمَوَاثِیقُ
| | ما میگوییم ولایت همه خلایق با ماست... ما این ادعا را از كلام پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در غدیر خم داریم كه فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلَِّى مَوْلَاه}}<ref>بحارالانوار، ج۴۸، ص ۱۴۷.</ref> |
|
| |
|
| '''سپس فرمود برخیز ای ابابکر و با علی بر امیری مؤمنان بیعت کن. پس ابوبکر برخاست و بیعت کرد. سپس فرمود: برخیز عمر و با وی به عنوان امیرمؤمنان بیعت کن. پس وی برخاست و بیعت کرد. سپس به همه آن نه نفر و بعد از آنها، بزرگان مهاجرین و انصار را فراخواند و همگی بیعت کردند، سپس عمر بن خطاب از میان جماعت برخاسته و گفت: مبارک باد، مبارک باد بر تو ای پسر ابوطالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن شدی. سپس پراکنده شدند، در حالی که عهد و میثاقهای محکم بر این امر از ایشان گرفته شده بود.''' | | == '''دشمنان غدیر در روز غدیر''' == |
| | امام كاظم علیهالسلام در بیان توطئه منافقان در غدیر چنین فرمودند: |
|
| |
|
| ثُمَّ إِنَّ قَوْماً مِنْ مُتَمَرِّدِیهِمْ وَ جَبَابِرَتِهِمْ تَوَاطَئُوا بَیْنَهُمْ إِنْ كَانَتْ لِمُحَمَّدٍ ص كَائِنَةٌ لَنَدْفَعَنَّ عَنْ عَلِیٍّ هَذَا الْأَمْرَ وَ لَا نَتْرُكَنَّهُ لَهُ فَعَرَفَ اللَّهُ ذَلِكَ مِنْ قِبَلِهِمْ وَ كَانُوا یَأْتُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ یَقُولُونَ لَقَدْ أَقَمْتَ عَلِیّا أَحَبَّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْكَ وَ إِلَیْنَا كَفَیْتَنَا بِهِ مَئُونَةَ الظَّلَمَةِ لَنَا وَ الْجَائِرِینَ فِی سِیَاسَتِنَا
| | وقتی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله علی علیه السلام را روز غدیر خم به امامت منصوب کرد و به عُمَر و همه نُه نفر از رؤسای مهاجرین و انصار امر فرمود که با علی علیه السلام به عنوان« امیر المؤمنین» بیعت کنند، آنان چنین کردند و بین خود توطئه کردند که امر امامت را از علی علیه السلام بردارند و پیامبر و علی صلوات الله علیهما را نابود کنند؛ و از جمه دسیسه هایشان این بود که اولین نفرشان گفت: تاکنون به هیچ بیعتی همچون این بیعت اطمینان نداشته ام. امید دارم که خداوند به خاطر آن دری از قصرهای بهشت را به روی من بگشاید و مرا از برترین ساکنان و مقیمان آن قرار دهد. |
|
| |
|
| '''گروهی از سرکشان ستمگر آن قوم، در میان خویش دسیسه چیده و توافق کردند و گفتند: «اگر برای محمّد (حادثهای رخ داد و از دنیا رفت ما قطعاً این امر را از علی علیهالسلام میگیریم و اجازه نمیدهیم این مقام برای او باشد و در این جایگاه بماند. اما خداوند متعال از دلهای آنان و آنچه در آن میگذشت، آگاه بود. آنها نزد رسولخدا (میآمدند و میگفتند: «به راستی که علی را نزد خداوند، خودت و ما محبوب�ترین آفریدگان قرار دادی و او را برای در امان نگاهداشتن ما از حکومت بیدادگران و ستمگران کافی دانستی و ما را در این موارد کفایت کردی».'''
| | نفر دوم عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا! تنها پس از این بیعت بود که از راه یافتن خود به بهشت و نجات یافتن از دوزخ اطمینان یافتم و به خدا سوگند در ازای سرباز زدن و روی بر تافتن از این بیعت هیچ عطا و پاداشی مرا خوشحال نمی کند، حتی اگر برایم سرتاسر زمین و آسمان را آکنده از مرواریدهای تر و گوهرهای درخشان کنند. |
|
| |
|
| وَ عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى فِی قُلُوبِهِمْ خِلَافَ ذَلِكَ مِنْ مُوَالاةِ بَعْضِهِمْ لِبَعْض وَ أَنَّهُمْ عَلَى الْعَدَاوَةِ مُقِیمُونَ وَ لِدَفْعِ الْأَمْرِ عَنْ مُحِقِّه مُؤْثِرُونَ فَأَخْبَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُحَمَّداً عَنْهُمْ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ '''وَ مِن النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ''' الَّذِی أَمَرَكَ بِنَصْبِ عَلِیٍّ إِمَاماً وَ سَائِساً لِأُمَّتِكَ وَ مُدَبِّراً '''وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ''' بِذَلِكَ وَ لَكِنَّهُمْ مُوَاطِئُونَ عَلَى هَلَاكِكَ وَ هَلَاكِهِ یُوَطِّنُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَى التَّمَرُّدِ عَلَى عَلِیٍّ إِنْ كَانَتْ بِكَ كَائِنَةٌ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ '''یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون'''
| | سومی عرض کرد: ای رسول خدا! به خدا سوگند پس از این بیعت، شادمانی در جانم، جای هراس را گرفت و امید به بهشت خداوند متعال در دلم پر گشود و اطمینان یافتم که اگر بار گناه تمامی اهل زمین بر دوش من باشد، با این بیعت از همه ی آن پاک شده ام. |
|
| |
|
| '''این در حالی بود که خداوند متعال میدانست آنان در دل، خلاف گفتههایشان و در سر، دسیسهای دارند و در راه دشمنی با او استوارند و برآنند تا این مرد شایسته را از این امر کنار زنند؛ لذا خداوند محمد (ص) (را از نیّت آنها با خبر ساخت و فرمود: ای محمد، «وَ مِن النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ؛ بعضی از مردم میگویند ما به خداوند ایمان داریم» که تو را فرمان داد تا علی علیهالسلام را امام و مهتر و پیشوای امت خود کنی؛ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ؛ حال آنکه آنان به این مطلب (ولایت علی (علیهالسلام)) ایمان ندارند؛ بلکه بر کشتن تو و او تبانی کرده و خود را آماده کردهاند تا بعد از مرگ تو از علی سرپیچی کنند. این گفته خداست که یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون؛ با خدا و مؤمنان نیرنگ مىبازند، اما جز بر خویشتن نیرنگ نمىزنند، و شعور ندارند.'''<ref> بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۳۷، ص: ۱۴۲
| | سپس بر راستی گفته خود سوگند خورد؛ سپس دیگر ستمگران و سرکشان نیز پس از این سه تن، پوزش خواستند و چنین سخنانی گفتند. خداوند عز و جل به محمّد صلی الله علیه و آله فرمود: {{قرآن|يُخادِعُونَ اللَّه}} <ref>بقره/ ۹.</ref>یعنی با سوگند خوردن بر آن چه که خلاف باورشان است، قصد دارند رسول خدا را فریب دهند {{قرآن|وَ الَّذينَ آمَنُوا}} و نیز فریب دهند آنان را که علی بن ابی طالب علیه السلام سرور و مهترشان است. |
|
| |
|
| ________________________________________
| | سپس فرمود: {{قرآن|وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ}} یعنی نیرنگ آن ها تنها به خودشان زیان می رساند؛ چرا که خداوند تبارک و تعالی از آن ها و یاریشان بی نیاز است و اگر نبود فرصتی که حق تعالی به آن ها داده است، هرگز یارای گستاخی و گردن کشی نداشتند. |
| | |
| مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.</ref>
| |
| | |
| امام کاظم علیهالسلام در این چند فراز، ابعادی از جریان غدیر را از زاویهنگاه مغرضان غدیر و بر اساس آیات 8 و 9 سوره بقره تشریح کردند. در فراز اول، به بیان معرفی امیرالمؤمنین علیهالسلام و لزوم پایبندی به ولایت ایشان و لعن و نفرین دشمنان ایشان از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله پرداختند. در فراز دوم، به تقلای رسول خدا صلیالله علیه و آله درباره بیعت مسلمانان به ویژه صفاولیهای اسلام نسبت به امیرالمؤمنین علیهالسلام اشاره کردند. در فراز سوم، از توطئه معاندان و منافقان نسبت به جریان غدیر و روحیه نفاق آنها خبر میدهند و در فراز آخر، به تأویل و اصل تفسیر نزول آیات هشتم و نهم سوره بقره پرداختند<ref> تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: ۳۷</ref>.
| |
|
| |
|
| | {{قرآن|وَ ما يَشْعُرُون}} درک نکردند که ماجرا این گونه است و خداوند پیامبرش را از دورویی و کفرورزی و دروغ گویی آن ها آگاه ساخت و فرمان داد تا آنان را در جرگه ی ستمکاران و عهد شکنان لعنت گوید؛ لعنتی که در دنیا از آن ها جدا نشود و بر زبان بندگان برگزیده ی خداوند جاری شود و در آخرت به سخت ترین عذاب خداوند گرفتار آیند. <ref>بحار الأنوار، ج۶، ص ۵۱</ref> |
| == پانویس == | | == پانویس == |
| | [[رده:احتجاج به غدیر]] |
| | <references /> |
| | [[رده:احتجاج معصومین علیهم السلام با غدیر ]] |
امام کاظم علیه السلام در مناسبتها و فرصتهای به دست آمده، به حدیث غدیر و ماجرای غدیر اشاره می کرد و مردم را از حقیقت ماجرا مطلع می ساخت.
مسجدغدیر
عبد الرحمن برای خداحافظی به خاطر سفر به مکه نزد امام کاظم علیه السلام آمد و از نماز در مسجد غدیرخم پرسید.
امام فرمود: «صَلِّ فِيهِ فَإِنَّ فِيهِ فَضْلًا وَ قَدْ كَانَ أَبِي يَأْمُرُ بِذَلِكَ.»؛ «در آن مکان [مقدس] نماز بخوان که فضیلتی بس عظیم دارد و پدرم همواره به نماز خواندن در آنجا دستور می داد.»[۱]
ماجرای مشهور و معروف غدیر
حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام در حدیثی واقعه غدیر را چنین نقل فرمودند:
پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در واقعه معروف و مشهور غدیر امیرالمؤمنین علیهالسلام را معرفی كردند و از مردم پرسیدند: آیا من صاحب اختیارتر از شما نسبت به خودتان نیستم؟
گفتند: آری، یا رسول اللَّه.
حضرت نگاهی به آسمان كرده فرمودند: «خدایا، شاهد باش»، و این كار را سه بار تكرار كردند.
سپس فرمودند:«اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ» [۲]
«بدانید هر كس من مولای او و صاحب اختیارتر نسبت به او هستم این علی مولا و صاحب اختیار اوست».
ولایت همه خلایق با ماست
در ایامی كه امام کاظم علیهالسلام در زندان بودند، روزی هارون حضرت را احضار كرد و مسائلی را سؤال نمود كه از جمله درباره ولایت اهلبیت علیهمالسلام بر مردم بود.
حضرت فرمود:
ما میگوییم ولایت همه خلایق با ماست... ما این ادعا را از كلام پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در غدیر خم داریم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلَِّى مَوْلَاه»[۳]
دشمنان غدیر در روز غدیر
امام كاظم علیهالسلام در بیان توطئه منافقان در غدیر چنین فرمودند:
وقتی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله علی علیه السلام را روز غدیر خم به امامت منصوب کرد و به عُمَر و همه نُه نفر از رؤسای مهاجرین و انصار امر فرمود که با علی علیه السلام به عنوان« امیر المؤمنین» بیعت کنند، آنان چنین کردند و بین خود توطئه کردند که امر امامت را از علی علیه السلام بردارند و پیامبر و علی صلوات الله علیهما را نابود کنند؛ و از جمه دسیسه هایشان این بود که اولین نفرشان گفت: تاکنون به هیچ بیعتی همچون این بیعت اطمینان نداشته ام. امید دارم که خداوند به خاطر آن دری از قصرهای بهشت را به روی من بگشاید و مرا از برترین ساکنان و مقیمان آن قرار دهد.
نفر دوم عرض کرد: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا! تنها پس از این بیعت بود که از راه یافتن خود به بهشت و نجات یافتن از دوزخ اطمینان یافتم و به خدا سوگند در ازای سرباز زدن و روی بر تافتن از این بیعت هیچ عطا و پاداشی مرا خوشحال نمی کند، حتی اگر برایم سرتاسر زمین و آسمان را آکنده از مرواریدهای تر و گوهرهای درخشان کنند.
سومی عرض کرد: ای رسول خدا! به خدا سوگند پس از این بیعت، شادمانی در جانم، جای هراس را گرفت و امید به بهشت خداوند متعال در دلم پر گشود و اطمینان یافتم که اگر بار گناه تمامی اهل زمین بر دوش من باشد، با این بیعت از همه ی آن پاک شده ام.
سپس بر راستی گفته خود سوگند خورد؛ سپس دیگر ستمگران و سرکشان نیز پس از این سه تن، پوزش خواستند و چنین سخنانی گفتند. خداوند عز و جل به محمّد صلی الله علیه و آله فرمود: يُخادِعُونَ اللَّه [۴]یعنی با سوگند خوردن بر آن چه که خلاف باورشان است، قصد دارند رسول خدا را فریب دهند وَ الَّذينَ آمَنُوا و نیز فریب دهند آنان را که علی بن ابی طالب علیه السلام سرور و مهترشان است.
سپس فرمود: وَ ما يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ یعنی نیرنگ آن ها تنها به خودشان زیان می رساند؛ چرا که خداوند تبارک و تعالی از آن ها و یاریشان بی نیاز است و اگر نبود فرصتی که حق تعالی به آن ها داده است، هرگز یارای گستاخی و گردن کشی نداشتند.
وَ ما يَشْعُرُون درک نکردند که ماجرا این گونه است و خداوند پیامبرش را از دورویی و کفرورزی و دروغ گویی آن ها آگاه ساخت و فرمان داد تا آنان را در جرگه ی ستمکاران و عهد شکنان لعنت گوید؛ لعنتی که در دنیا از آن ها جدا نشود و بر زبان بندگان برگزیده ی خداوند جاری شود و در آخرت به سخت ترین عذاب خداوند گرفتار آیند. [۵]
پانویس
- ↑ الكافي، ج۴، ص۵۶۶؛ وسائل الشيعة، ج۱۴، ص۳۷۴؛ مرآة العقول، ج۱۸، ص۲۸۳.
- ↑ تأویل الآیات، ص ۳۷؛ بحارالأنوار،ج۳۷،ص ۱۴۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۴۸، ص ۱۴۷.
- ↑ بقره/ ۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۶، ص ۵۱