آیه ۷ مائده و غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '<references />' به '{{پانویس}}') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:قرآن و غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۳
«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ...»[۱]
يكى از آياتى كه در مدینه و پيش از سفر حجةالوداع بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد اين آيه بود:
«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّه إِنَّ اللَّه عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» :
«به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيمانى كه از شما گرفت آنگاه كه گفتيد: شنيديم و اطاعت نموديم و تقواى خدا را پيشه كنيد كه خدا به آنچه در سينه هاست آگاه است».
اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
موقعيت تاريخى
پس از نزول آيه «النَّبِىُّ اَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ...» در مسير پيامبر صلى الله عليه و آله به سوى غدير و با اين اقرار كه مردم در برابر مقام «اولى به نفس بودن پيامبرصلى الله عليه و آله» نمودند، آيه اى ديگر به عنوان سند و شاهدى از اين اعتراف نازل شد:
«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ اِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»:
«نعمت خدا بر شما و پيمان او را به ياد آوريد كه با شما ميثاق بست، آنگاه كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم، و تقواى خدا را پيشه كنيد كه خداوند به باطن قلب ها آگاه است»[۲]
توضيح اينكه: در پىِ نزول آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» در مدينه و سؤال مردم از معناى آن و پاسخ پيامبر صلى الله عليه و آله كه «سمع و طاعت مطلق» است، مردم بر اين ولايت اقرار كردند و پيمان بستند كه وفادار بمانند، و اين عهد را با جمله «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» اعلان كردند. متعاقب اين پيمان آيه نازل شد كه اين عهد و پيمان را به ياد داشته باشيد، چرا كه زمينه هاى مختلفى براى شكستن آن در پيش بود.
حذيفه يمانى پس از آنكه نزول آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ...» را در مدينه به عنوان مقدمه اى بر سفر غدير ذكر مى كند، در دنباله ماجرا با ذكر ارتباط محتواى آيه با غدير تصريح به نزول آن در آغاز اين داستان پر ماجرا مى نمايد:
گفتند: يا رسول اللَّه! اين كدام ولايت است كه شما در آن بر ما از خودمان سزاوارتريد؟ حضرت فرمود: سمع و طاعت در آنچه دوست بداريد يا خوش نداريد. ما هم گفتيم: «سَمِعْنا وَ اطَعْنا». اينجا بود كه خداوند اين آيه را نازل كرد:
«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»: «بياد آوريد نعمت خدا را بر شما، و پيمانى كه با شما بست آنگاه كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم».[۳]
در روايات ديگرى نزولِ اين آيه پس از نزولِ آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ...» در بازگشت از مكه به غدير ذكر شده است. عبارت چنين است: فَاَنْزَلَ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ...» ثُمَّ اَنْزَلَ: «اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ ...»[۴]؛ كه به هر حال اصل نزول آيه در موسم غدير مسلّم است.
تحليل اعتقادى
نزول اين آيه در چنين موقعيتى، با هدفِ خاطر نشان ساختن پيمان هاى بعدى بر سر همين مسئله ولايت صورت گرفت؛ چرا كه در حديثى امام محمد باقر علیه السلام درباره همين آيه شريفه می فرمايد: ميثاق و پيمان (كه در آيه ذكر شده) آن چيزى است كه خداوند در حجةالوداع بيان كرد ... ، كه نصب اميرالمؤمنين عليه السلام به عنوان امام همه خلق است.[۵]
در حديث ديگرى در تفسیر همين آيه شريفه مى فرمايد: آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله پيمان ولايت را از مردم گرفت گفتند: سَمِعْنا وَ اطَعْنا، ولى سپس پيمان خداوند را شكستند.[۶]
اينك با مرورى بر پيمان بستن هاى متعدد مردم در مقاطع مختلف غدير در مى يابيم كه ميثاق واحدى در جلوه هاى مختلف بر حسب مسير واقعه بوده، كه هر يک ديگرى را مؤكدتر مى كند و نزول آيه در شأن همه اين موارد مى تواند باشد:
بار اول در مدينه براى ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله «سَمِعْنا وَ اطَعْنا» گفتند.
بار دوم در اواخر خطابه غدير بود كه حضرت از مردم اقرار لسانى گرفت و صراحتاً كلمه عهد و پيمان را به ميان آورد و بدين صورت پيمان دوم به انجام رسيد، آنجا كه فرمود:
فَقُولُوا بِأجْمَعِكُمْ: انّا سامِعُونَ مُطيعُونَ...، لا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَ لا نَنْقُضُ الْميثاقَ... . فَالْعَهْدُ وَ الْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا مِنْ قُلُوبِنا وَ أنُفِسنا وَ ألْسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ أيْدينا...، لا نَبْتَغى بِذلِكَ بَدَلاً وَ لا يَرَى اللَّه مِنْ انْفُسِنا حِوَلاً[۷]:
پس همگى چنين بگوييد: ما شنيديم و اطاعت مى كنيم...، از اين قول بر نمى گرديم و پيمان را نمى شكنيم... . پس براى آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلب هايمان و جان هايمان و زبان هايمان و ضمائرمان و دست هايمان...، هرگز در پى تغيير اين عهد نيستيم و خداوند در اين باره از نفس هايمان دگرگونى نبيند.
بار سوم با پايان يافتنِ خطبه، مردم به طرف منبر پيامبر صلى الله عليه و آله جلو آمدند و صداى مردم بلند شد:
نَعَمْ، نَعَمْ! سَمِعْنا وَ أطَعْنا امْرَ اللَّه وَ امْرَ رَسُولِهِ بِقُلُوبِنا وَ انْفُسِنا وَ الْسِنَتِنا وَ ايْدينا : آرى، آرى! شنيديم و اطاعت مى كنيم امر خدا و رسولش را با قلب ها و جان ها و زبان ها و دستانمان.[۸]
بار چهارم بيعت رسمى بود كه هم با پيامبر صلى الله عليه وآله و هم با اميرالمؤمنين عليه السلام رسماً دست بيعت دادند و اين ميثاق الهى را به محكم ترين شكل ممكن نشان دادند.
مى بينيم هيچ پيمانى چنين مراحل بهم پيوسته و محكمى نداشته، و هيچ پيمان مستحكمى اين گونه زير پا گذاشته نشده است. پس جا دارد خداوند آن را به رخ مردم بكشد و يادآور شود كه:
«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّه عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»، و از مردم بخواهد كه در اين باره از خدا بترسند كه خدا از نيت قلب ها آگاه است: «وَ اتَّقُوا اللَّه إِنَّ اللَّه عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ».
يكى از جلوه هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است. در بسيارى از دعاها و زيارات - به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است - ناگفته هايى از مسئله غدير به چشم مى خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى شود. در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:
«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ، إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ للَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ»:
«بياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيمانى كه از شما گرفته آنگاه كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم، و تقوى را به كار بنديد كه خداوند از راز سينه ها آگاه است. اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خاطر خدا استوار و بر عدالت شاهد باشيد، و كينه توزى با قومى باعث نشود كه بىعدالتى نماييد. عدل پيشه كنيد كه آن به تقوى نزديكتر است و تقوا پيشه كنيد كه خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.
«وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ»[۹]:
«و چنين بوديم كه روز قيامت را تكذيب مى كرديم».
اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:
متن دعا
امام صادق علیه السلام درباره ملاقات دو مؤمن با ولايت در غدير، دستور داده اند كه وقتى به يكديگر مى رسند چنين بگويند:
الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى اكْرَمَنا بِهذَا الْيَوْمِ وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُوفينَ بِعَهْدِهِ الَّذى عَهِدَهُ الَيْنا وَ ميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ امْرِهِ وَ الْقُوّامِ بِقِسْطِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدينَ وَ الْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الّدينِ:
سپاس خدايى را كه ما را به اين روز اكرام فرموده و ما را از مؤمنين و وفا كنندگان به پيمانش - كه با ما عهد بسته و ميثاقى كه با ما پيمان بسته - قرار داده، كه آن پيمان صاحب اختيارى واليان امرش و قائمين به عدلش است، و خدا را شكر كه ما را از منكرين و تكذيب كنندگان به روز قيامت قرار نداده است.[۱۰]
نتيجه اعتقادى
در اين فراز از دعا دو آيه قرآن تضمين شده است. يكى آيه ميثاق كه فعل آن به خاطر سياق دعا از ضمير خطاب به متكلم برگردانده شده و به جاى «واثَقَكُمْ» كلمه «واثَقَنا» آمده است.
ديگرى آيه سوره مدثر است كه جمله «كُنَّا نُكَذِّبُ» به صورت اسم فاعل و كلمه «الْمُكَذِّبينَ» آورده شده است.
از اين دعايى كه براى ملاقات برادران مؤمن در روز غدير آموخته اند، دو نكته مهم فرا مى گيريم كه در واقع تفسير دو آيه قرآن است:
نكته اول: واليان امر خدا
پيمانى كه خدا با ما به نام ولايت بسته بايد تفسير شود. در اين دعا با نسبت دادن «وُلاة امر» و نيز «قائمين به عدل» به خدا با ضمير «ه» به ما مى فهماند كه اگر ما ولايت را پذيرفته ايم به خاطر آن است كه واليان امر از طرف خداوند تعيين شده اند، و آنكه بتواند عدالت واقعى را بر قرار كند كسى است كه از طرف خدا براى اين كار منصوب شود.
درباره اين آيه دو حديث وارد شده كه عمق مطلب را روشن تر مى نمايد:
الف) اطاعت اگر چه خوشمان نيايد
حذيفة بن يمان مىگويد: وقتى آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» نازل شد، پرسيدند: يا رسول اللَّه، اين ولايتى كه شما از خود ما بر ما صاحب اختيارتريد، كدام است؟ فرمود: گوش به فرمان بودن و اطاعت در آنچه خوشتان بيايد يا شما را خوش نيايد.
گفتيم: گوش به فرمانيم و اطاعت مى كنيم. اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِىواثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ أَطَعْنا».[۱۱]
ب) اطاعت ياد نعمت است
درباره آيه «وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ...» فرمود: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله بر مردم پيمان ولايت را گرفت گفتند: شنيديم و اطاعت مى كنيم، ولى بعد پيمان خود را شكستند.[۱۲]
نتيجه اين است كه ما با خداوند متعال پيمان بسته ايم كه فقط منصوب شدگان از طرف او را به صاحب اختيارى خود بپذيريم، و در اين باره از آنچه در توان داريم دريغ نكنيم.
نكته دوم: انكار به معناى تكذيب
آيا انكار ولايت ارتباطى با انكار روز قيامت دارد؟ در اين دعا پس از آنكه از خداوند مى خواهيم ما را در ولايت ثابت قدم فرمايد متقابلاً مى گوييم: ما را از منكرين قرار مده؛ و با اشاره به آيه قرآن انكار ولايت را تكذيب روز قيامت به حساب مى آوريم.
اين بدان معنى است كه اگر كسى اين دستور و پيمان الهى را زير پا مى گذارد گويا قبول ندارد كه روزى در پيشگاه الهى بايد پاسخگوى سؤال درباره آن باشد، وگرنه چه پاسخى در برابر سؤال روز قيامت خواهد داشت.
در عرفات در سفر حجةالوداع، جبرئيل نازل شد و با اشاره به آيه ۷ سوره مائده «وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ» - كه در مدينه قبل از سفر نازل شده بود - اين پيام را آورد:
«اى محمد، خداوند عز و جل به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:
اجل تو نزديک شده و مدت تو پايان يافته است؛ و من تو را به سوى آنچه چاره اى و فرارى از آن نيست (يعنى مرگ) خواهم برد.
اكنون عهد خويش را بسپار و وصيت خود را پيش بينى نما؛ و آنچه از علم و ميراث علوم انبياى قبل از توست واسلحه و تابوت و همه آنچه از نشانه هاى پيامبران نزد توست به وصى و خليفه بعد از خود تحويل ده، كه او حجت تمام عيار من بر خلقم على بن ابى طالب است.
او را به عنوان علامت براى مردم به پا دار و عهد و پيمان و بيعت او را تجديد كن، و به آنان ياد آورى كن آنچه از آنان تعهد گرفته ام از بيعتم و پيمانى كه با آنان محكم كرده ام، و عهدى كه با آنان داشته ام درباره ولايت وليم و صاحب اختيار آنان و هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على بن ابى طالب».
آنگاه خداوند با اشاره به آيه ۳ سوره مائده «اليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ» - كه هنوز نازل نشده بود - ارتباط كمال دين را با ولايت على عليه السلام بيان كرد ... .[۱۳]
هنگامى كه نماز صبح دوشنبه هيجدهم ذى الحجة در مسير بازگشت از حجةالوداع به سوى غدير خم خوانده شد و كاروان به حركت خود به سمت غدير ادامه داد و حدود پنج ساعت ديگر از راه باقى مانده بود، پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواند و نزول آيه تبليغ را خبر داد.
بقيه مسير با سرعت بيشترى طى شد و پيامبر صلى الله عليه و آله براى اجراى فرمان الهى عجله نشان داد. همزمان آيه ۷ سوره مائده كه در مدينه قبل از سفر حج نازل شده بود تكرار شد:
«وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ ميثاقَهُ الَّذى واثَقَكُمْ بِهِ اِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا»:
«به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما و پيمانى را كه با شما محكم نمود آنگاه كه گفتيد: پذيرفتيم و اطاعت مى كنيم». اين پيمان اشاره به «سَمِعْنا وَ اَطَعْنا» بود كه مردم قبل از حركت به سوى مكه در مدينه درباره آيه «النَّبِىُّ اَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ ...» گفتند، و اكنون نتايج آن را در غدير با «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» مى گرفتند.[۱۴]
پانویس
- ↑ مائده / ۸،۷ . غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۵ و ج ۳ ص۳۸۹ - ۳۹۱. واقعه قرآنى غدير: ص ۶۹،۲۶،۱۱ .
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷،۲۹۶. الاقبال: ص ۴۵۹،۴۵۳.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۶. الاقبال: ص۴۵۳ - ۴۵۹.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۱۵ ح ۱۵۱.
- ↑ فقه القرآن (راوندى) : ج ۲ ص ۲۸۴. مستدرك الوسائل: ج ۱۷ ص ۶۱ ح ۱۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۷۰ ح ۴۶. تفسير القمى: ج ۱ ص ۳۶۷.
- ↑ اسرار غدير: ص ۱۵۸،۱۵۷ بخش ۱۱.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۱۷ ح ۱۳۳.
- ↑ مدّثر / ۴۶.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۱۵. الاقبال: ص ۴۷۵.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۷.
- ↑ تفسير القمى: ج ۱ ص ۱۶۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۳،۲۰۲،۱۵۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۹۷،۱۷۷،۱۷۶،۵۲،۵۱. الاحتجاج: ج ۱ ص ۶۶ .
- ↑ تفسير برهان: ج ۱ ص ۴۸۸ ح ۲. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۱۵.