هوای نفس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
وقتى اكثريتى با كشش ها و علل متفاوت كه اكثراً جاذبه هاى بى ارزشى هستند تشكيل شد كم كم احساس قدرت مى كند، و براى خود خواسته هايى را مطرح مى كند، و با تكيه بر قدرت اجرايى خود در صدد اجراى آنها بر مى آيد. دامنه اين خواسته ها تا آنجا پيش مى رود كه از [[پیامبران علیهم السلام|پیامبران]] نيز انتظار پيدا مى كنند طبق خواسته هاى آنان سخن بگويند و عمل كنند! | وقتى اكثريتى با كشش ها و علل متفاوت كه اكثراً جاذبه هاى بى ارزشى هستند تشكيل شد كم كم احساس قدرت مى كند، و براى خود خواسته هايى را مطرح مى كند، و با تكيه بر قدرت اجرايى خود در صدد اجراى آنها بر مى آيد. دامنه اين خواسته ها تا آنجا پيش مى رود كه از [[پیامبران علیهم السلام|پیامبران]] نيز انتظار پيدا مى كنند طبق خواسته هاى آنان سخن بگويند و عمل كنند! | ||
اين در واقع انتظار از [[خداوند]] است كه دستوراتى مطابق هواى نفس مردم نازل كند، و بازگشت چنين انتظارى به [[مسخره | اين در واقع انتظار از [[خداوند]] است كه دستوراتى مطابق هواى نفس مردم نازل كند، و بازگشت چنين انتظارى به [[استهزاء|مسخره]] کردن خدا و رسول و فرامين الهى است، چرا كه در اين صورت نيازى به دستورات الهى نخواهد بود، و در واقع هوس ها هستند كه حكم تعيين كننده در همه موارد را صادر مى كنند! | ||
اينجاست كه خداوند با چنين مردمى به شدت برخورد مى كند و آنان را نابود مى نمايد، چرا كه اين به معناى اعلام موجوديت گروهى به نام «اكثريت» است كه در برابر پروردگار تصميم گيرى مى كند و قانون تسليم محض در برابر خدا را بر هم مى زند. | اينجاست كه خداوند با چنين مردمى به شدت برخورد مى كند و آنان را نابود مى نمايد، چرا كه اين به معناى اعلام موجوديت گروهى به نام «اكثريت» است كه در برابر پروردگار تصميم گيرى مى كند و قانون تسليم محض در برابر خدا را بر هم مى زند. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
در مرحله بعد نوبت به تكذيب انبياءعليهم السلام براى پيش برد و اجراى هوس هايشان مى رسد، و اگر پيامبران با آنان مقابله كنند نوبت به برداشتن آنان از سر راه و قتل ايشان مى رسد. | در مرحله بعد نوبت به تكذيب انبياءعليهم السلام براى پيش برد و اجراى هوس هايشان مى رسد، و اگر پيامبران با آنان مقابله كنند نوبت به برداشتن آنان از سر راه و قتل ايشان مى رسد. | ||
نتيجه اى كه از اين آيه و مرحله عملى آن در تاريخ مى توان گرفت اين است كه كشش هاى نفسانى - كه هميشه انسانها را به سوى [[شیطان]] سوق مى دهد - وقتى به صورت | نتيجه اى كه از اين آيه و مرحله عملى آن در تاريخ مى توان گرفت اين است كه كشش هاى نفسانى - كه هميشه انسانها را به سوى [[شیطان]] سوق مى دهد - وقتى به صورت «[[اکثریت]]» تشكّل پيدا مى كند و قدرت آن به تعداد نفرات اين اكثريت افزايش مى يابد، براى رسيدن به اهداف شيطانى و ضد خدايى با تمام توان وارد عمل مى شود و حد و مرزى براى خود نمى شناسد. | ||
در واقع آن علت كه هواى نفس است براى اين اهداف كه شيطانى است، آخرين توانايى ها را به كار مى بندد. | در واقع آن علت كه هواى نفس است براى اين اهداف كه شيطانى است، آخرين توانايى ها را به كار مى بندد. |
نسخهٔ ۶ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۵
آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»[۱]
بزرگترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظیم، هم جهاتى كه مى توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد.
پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه غدير، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدیر بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۷۱ سوره صافات است:
«وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» :
«قبل از آنان اكثر پيشينيان گمراه شدند» .
در اينجا اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
۱- متن خطبه غدير
مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ:
اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.[۲]
۲- تحليل اعتقادى
با توجه به آنچه در علل گرايش عموم مردم به سوى اکثریت در عنوان «اكثريت» بيان كرديم، علت بى ارزش بودن آن نيز معلوم گرديد. اساساً جمعى كه به داعى هاى غلط و يا بى ارزش گرد هم آيند طبعاً كشش فكرى و عملى آنان نيز به همان جوانب سوق داده خواهد شد، و در تصميم گيرى هايشان آن داعيه هاى غلط را دخالت خواهند داد.
الف. علت قرآنى گمراهى اكثريت
قرآن کریم درباره علل گمراهى اكثريت به نقطه اى اشاره مى كند كه جامع همه علت هاست.
در سوره بقره پس از ذكر برخى امت ها كه اكثريتشان گمراه بوده و به عذاب گرفتار شدند مى فرمايد: «أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ»[۳]: »آيا هر بار كه پيامبرى نزد شما آمد و آنچه نفس هاى شما آن را نمى پسنديد برايتان آورد سركشى كرديد و عده اى او را تكذيب كرده و عده اى ديگر او را مى كُشيد» ؟
اين بدان معنى است كه علت انحراف اكثريت ها پيروى از هوای نفس خويش است، كه البته «هواى نفس» به صورتى كه در اين آيه به كار رفته در خور توضيح است:
ب. قدرت شيطانى اكثريت
وقتى اكثريتى با كشش ها و علل متفاوت كه اكثراً جاذبه هاى بى ارزشى هستند تشكيل شد كم كم احساس قدرت مى كند، و براى خود خواسته هايى را مطرح مى كند، و با تكيه بر قدرت اجرايى خود در صدد اجراى آنها بر مى آيد. دامنه اين خواسته ها تا آنجا پيش مى رود كه از پیامبران نيز انتظار پيدا مى كنند طبق خواسته هاى آنان سخن بگويند و عمل كنند!
اين در واقع انتظار از خداوند است كه دستوراتى مطابق هواى نفس مردم نازل كند، و بازگشت چنين انتظارى به مسخره کردن خدا و رسول و فرامين الهى است، چرا كه در اين صورت نيازى به دستورات الهى نخواهد بود، و در واقع هوس ها هستند كه حكم تعيين كننده در همه موارد را صادر مى كنند!
اينجاست كه خداوند با چنين مردمى به شدت برخورد مى كند و آنان را نابود مى نمايد، چرا كه اين به معناى اعلام موجوديت گروهى به نام «اكثريت» است كه در برابر پروردگار تصميم گيرى مى كند و قانون تسليم محض در برابر خدا را بر هم مى زند.
يقيناً اين قدرتى كه اكثريت در خود مى بيند باعث مى شود در برابر خدا هتّاک تر و در پيش برد اهدافش گستاخ تر باشد.
ج. تكذيب پيامبران توسط اكثريت
در مرحله بعد نوبت به تكذيب انبياءعليهم السلام براى پيش برد و اجراى هوس هايشان مى رسد، و اگر پيامبران با آنان مقابله كنند نوبت به برداشتن آنان از سر راه و قتل ايشان مى رسد.
نتيجه اى كه از اين آيه و مرحله عملى آن در تاريخ مى توان گرفت اين است كه كشش هاى نفسانى - كه هميشه انسانها را به سوى شیطان سوق مى دهد - وقتى به صورت «اکثریت» تشكّل پيدا مى كند و قدرت آن به تعداد نفرات اين اكثريت افزايش مى يابد، براى رسيدن به اهداف شيطانى و ضد خدايى با تمام توان وارد عمل مى شود و حد و مرزى براى خود نمى شناسد.
در واقع آن علت كه هواى نفس است براى اين اهداف كه شيطانى است، آخرين توانايى ها را به كار مى بندد.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ» .