ترور امیرالمؤمنین علیه السلام: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «== <big>اِخبار خداوند در غدير از ترور توسط منافقين</big><ref>غدير در قرآن: ج 1 ص 464.</ref>...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۳
اِخبار خداوند در غدير از ترور توسط منافقين[۱]
پس از معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير و بيعت همگانى، همگان شاهد معجزه اى بزرگ از اميرالمؤمنين عليه السلام بودند. ابوبكر همراه ديگر سران منافقين - كه از اين همه بزرگى و فضيلت به غيظ آمده بودند - رسماً دست به كار شدند و به فكر عملى كردن نقشه هايشان افتادند. خداوند هم پيامبر صلى الله عليه و آله را از اين اقدامات آنان با خبر نمود.[۲]
از جمله تصميم آنان بر قتل پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه خداوند فرمود: لكِنَّهُمْ يَتَواطَئُونَ عَلى اهْلاكِكَ وَ اهْلاكِهِ[۳]: ولى آنان توطئه بر هلاک نمودن تو و على كرده اند.
از اين مجموعه رفتار بر مى آيد كه گويا چشم ديدن مؤمنين را ندارند و حتى از ديدن گُل روى آنان مشمئز مى شوند، كه اين حاكى از باطن خبيث آنان دارد كه تطابقى با طيّب بودن ندارد.
شدت غيظ و غضبشان در رفتار مسخره آميز و حيله گرانه جلوه مى كند، و با ايجاد تشويش در افكار مردم ضربه هاى كارى بر پيكره اجتماعى مى زنند كه تازه در حال ساخته شدن است. با كتمان اقدامات خود و ظاهرسازى دروغين نقشه هاى خود را به آسانى عملى مى كنند، و تصميم هاى عظيمى در پشت پرده كارشان درباره قتل بزرگان اسلام و تمرد از دستوراتشان در سر دارند.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن / آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِالله وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ...».
اسرار ترور اميرالمؤمنين عليه السلام[۴]
از جمله مشهورترين آيات غدير آيه اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ الله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ الله لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»[۵]:
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند».
دو نكته در اينجا قابل ذكر است:
زمينه ترور حضرت
اينكه اوضاع مسلمانان و نفوذ منافقين بين آنان به گونه اى بود كه خود پيامبر صلى الله عليه و آله ترور را حدس مى زد. و لذا از خداوند در مورد ابلاغ ولايت مهلتى خواست و خداوند هم آيه تبليغ را نازل كرد.
البته اين خطر كه در بازگشت از تبوک سابقه داشت، و منافقين نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را در راه بازگشت از جنگ تبوک و قتل اميرالمؤمنين عليه السلام را هنگام استقبال از پيامبر صلى الله عليه و آله در همان جنگ كشيده بودند و اجرا هم كردند؛ ولى خداوند آن دو بزرگوار را حفظ كرد.[۶]
پس از امضاى صحيفه ملعونه كه تعهدنامه اصلى براى همه توطئه ها بود، دو نقشه ترور براى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام با نتايج پيش بينى شده بر ضد غدير طرح شد. البته نقشه ترور پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام قبلاً در مدينه به هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود، كه با نزول وحى خنثى شد.[۷]
در اين موقعيت هم به طور جدى در چنين فكرى بودند و از هنگامى كه متوجه جدى بودن مراسم غدير شدند سعى داشتند قبل از اعلان ولايت در غدير آن حضرت را به قتل برسانند[۸]، و وقتى موقعيتى نيافتند باز هم دست برنداشتند تا در گردنه هَرشى در بازگشت از غدير نقشه خود را عملى كردند؛ ولى خداوند به پيامبرش خبر داد و او را از شر آنان نجات داد.[۹]
اين خطر نيز به صراحت در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است كه فرمود: «اىْ رَبِّ، انّى اخافُ قُرَيْشاً وَ النّاسَ عَلى نَفْسى وَ عَلِىٍّ»[۱۰]: «پروردگارا، من از قريش و مردم بر جان خود و على مى ترسم».
آثار ترور
در كنار همه خطراتى كه اسلام و جامعه اسلامى را تهديد مىكرد، به خطر افتادن جان پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام در آن موقعيت - چه قبل از اعلان ولايت و چه بعد از آن - آسان ترين راه براى منافقين بود كه هر چه سريع تر اهداف خود را به عمل برسانند، بدون آنكه واهمه اى از مقامى بلند چون پيامبر صلى الله عليه و آله يا على عليه السلام داشته باشند.
مهمتر اينكه فقط مسئله به شهادت رسيدن اين دو بزرگوار نبود، بلكه توطئه هايى بود كه در پى اين قتلها انجام مى گرفت.
اين بسيار مهم است كه همين اصحاب صحيفه ملعونه با عدهاى ديگر رسماً نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را كشيدند. خدايى كه ضامن حفظ پيامبر صلى الله عليه و آله بود آن حضرت را تا ميان معركه برد و در محاصره آن چهارده نفر قرار داد، و سپس به طور معجزه آسا او را نجات داد.
اين گونه بود كه بر همه معلوم شد غدير خدايى دارد و وعده «وَ الله يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» را عملى خواهد كرد. اينک به فرازهايى در اين باره اشاره مى كنيم:
خدا به پيامبرش چنين خبر داد: «لكِنَّهُمْ مُواطِئُونَ عَلى هَلاكِكَ وَ هَلاكِهِ»[۱۱]: «آنان درباره هلاک كردن تو و على نقشه ريخته اند».
منافقين در سفر بازگشت از حجةالوداع اين گونه توطئه كردند: «دارَ الْكَلامُ بَيْنَهُمْ وَ اعادُوا الْخِطابَ وَ اجالُوا الرَّأْىَ فَاتَّفَقُوا عَلى انْ يَنْفِرُوا بِالنِّبِىِّ ناقَتَهُ عَلى عَقَبَةِ هَرْشى»[۱۲]:
«در بين آنها گفتگو واقع شد و در اين باره سخن گفتند و نظريه دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز گردنه كوه هَرشى بِرَمانند».
- ↑ غدير در قرآن: ج 1 ص 464.
- ↑ تفسير الامام العسكرى عليه السلام: ص111-123. عوالم العلوم: ج3/15 ص154-161. بحارالانوار: ج30 ص223-226 و ج37 ص142-148. مدینة المعاجز: ج1 ص438. تأویل الآیات: ج1 ص40 ح11. تفسیر البرهان: ج1 ص59 ح1. اثبات الهداة: ج3 ص573.
- ↑ عوالم العلوم: ج 3/15 ص 155.
- ↑ غدير در قرآن: ج 1 ص107، 108، 130-132. ژرفای غدیر: ص154.
- ↑ مائده/67.
- ↑ بحار الانوار: ج 21 ص185-252.
- ↑ درباره نقشه قتل پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام در تبوك به اين منابع مراجعه شود: مجمع البيان: ج 5 ص67، 79. الاحتجاج: ج 1 ص 30. تفسير الامام العسكرى عليه السلام : ص 152. بحار الانوار: ج 21 ص185-252. دلائل النبوة: ص 247. مجمع الزوائد: ج 1 ص 110. المعجم الكبير: ج 6 ص 195.
- ↑ بحار الانوار: ج 28 ص97، 98.
- ↑ مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج 1 ص108، 131، 217، 230، 235، 476 و ج2 ص101، 406 و ج3 ص77.
- ↑ اليقين: ص 373.
- ↑ بحار الانوار: ج 37 ص 143.
- ↑ بحار الانوار: ج 28 ص 97 و ج 37 ص115، 116.