رایات (حدیث): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== اشاره به حديث رايات در خطبه غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۷۶-۱۷۸.</ref> == | == اشاره به حديث رايات در خطبه غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۷۶-۱۷۸.</ref> == | ||
در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود | در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود. | ||
آنچه در اينجا قابل ذكر است اشاره حضرت به حديث رايات در دو مورد از خطبه | [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] هم در [[خطبه غدیر]] اين مفهوم را به شكل هاى مختلف از جمله [[ثقلین(حدیث)|حدیث ثقلین]] و حديث رايات در روز [[قیامت]] بيان فرمود. | ||
آنچه در اينجا قابل ذكر است اشاره حضرت به حديث رايات در دو مورد از [[خطبه غدیر]] است: | |||
إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى: | إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى: | ||
من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خدا را بر شما براى آن شاهد گرفتم. ببينيد چگونه با امانت هاى من رفتار مى كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى آييد چيست؟<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج | من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خدا را بر شما براى آن شاهد گرفتم. | ||
ببينيد چگونه با امانت هاى من رفتار مى كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى آييد چيست؟<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۷.</ref> | |||
الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟ : | الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟: | ||
بدانيد كه من پيش از شما بر سر حوض | بدانيد كه من پيش از شما بر سر [[حوض کوثر]] حاضر مى شوم و شما از پى من مى آييد و بر سر حوض کوثر بر من وارد مى شويد. | ||
آنگاه كه مرا ملاقات مى كنيد از شما درباره دو يادگار گران بهايم سؤال میكنم: پس از من با آنان چگونه رفتار كرديد؟<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۷۶.</ref> | |||
=== تحليل اعتقادى === | |||
نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه و آله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم. | |||
صحنه اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند. | |||
آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى فرمايد: | |||
امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى شوند: | امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى شوند: | ||
اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و | اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و [[تابعین]] او نيز همين گونه مى شوند. | ||
از آنان مى پرسم: بعد از من با دو يادگار گرانقدر من چگونه رفتار كرديد؟ در پاسخ مى گويند: ثِقْل بزرگتر (يعنى قرآن) را [[تکذیب]] نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچک تر (عترت) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم. | |||
آنگاه من مى گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى شوند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | |||
سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده اند... . | |||
دست رئيس آنان را مى گيرم، و به محض آنكه دست او را مى گيرم رويش سياه مى شود و قدم هايش مى لرزد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و آنان كه تابع او بوده اند نيز چنين مى شوند. | |||
من مى گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟ | |||
مى گويند: ثِقل بزرگتر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. | |||
من مى گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | |||
سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم. | |||
آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | |||
من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ | |||
مى گويند: ثِقل اكبر را [[تکذیب]] كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. | |||
من میگويم: شما به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | |||
سپس رايت مِخْدَج نزد من مى آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. | |||
به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | |||
مى گويم: بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ | |||
مى گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى گويم: شما هم به راه گروه هاى قبل برويد. | |||
آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده باشند. | |||
سپس رايت | سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى شود. | ||
مى گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مى گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمک كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم. | |||
من مى گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان | |||
مانند ماه چهارده شبه و همچون نورانى ترين ستاره در آسمان است. | |||
سپس | سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟ | ||
گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.<ref>اليقين: ص ۲۷۵ باب ۹۶.</ref> | |||
ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى گوييم: يا رسول الله! اين پنج گروه را نيک مى شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى دهيم، و اميدواريم زير پرچم [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|على بن ابى طالب عليه السلام]] از [[تابعین]] و تصديق كنندگان قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم. | |||
== منبع == | |||
دانشنامه غدير،جلد ۱۱،صفحه ۴۴. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:خطابه غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۹
اشاره به حديث رايات در خطبه غدير[۱]
در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود.
پیامبر صلی الله علیه و آله هم در خطبه غدیر اين مفهوم را به شكل هاى مختلف از جمله حدیث ثقلین و حديث رايات در روز قیامت بيان فرمود.
آنچه در اينجا قابل ذكر است اشاره حضرت به حديث رايات در دو مورد از خطبه غدیر است:
إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى:
من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خدا را بر شما براى آن شاهد گرفتم.
ببينيد چگونه با امانت هاى من رفتار مى كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى آييد چيست؟[۲]
الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟:
بدانيد كه من پيش از شما بر سر حوض کوثر حاضر مى شوم و شما از پى من مى آييد و بر سر حوض کوثر بر من وارد مى شويد.
آنگاه كه مرا ملاقات مى كنيد از شما درباره دو يادگار گران بهايم سؤال میكنم: پس از من با آنان چگونه رفتار كرديد؟[۳]
تحليل اعتقادى
نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه و آله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم.
صحنه اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند.
آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى فرمايد:
امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى شوند:
اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعین او نيز همين گونه مى شوند.
از آنان مى پرسم: بعد از من با دو يادگار گرانقدر من چگونه رفتار كرديد؟ در پاسخ مى گويند: ثِقْل بزرگتر (يعنى قرآن) را تکذیب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچک تر (عترت) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم.
آنگاه من مى گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى شوند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند.
سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده اند... .
دست رئيس آنان را مى گيرم، و به محض آنكه دست او را مى گيرم رويش سياه مى شود و قدم هايش مى لرزد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و آنان كه تابع او بوده اند نيز چنين مى شوند.
من مى گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟
مى گويند: ثِقل بزرگتر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم.
من مى گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند.
سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى آيند. من بر مى خيزم و دست او را مى گيرم.
آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند.
من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟
مى گويند: ثِقل اكبر را تکذیب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم.
من میگويم: شما به راه گروه هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند.
سپس رايت مِخْدَج نزد من مى آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم.
به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند.
مى گويم: بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟
مى گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى گويم: شما هم به راه گروه هاى قبل برويد.
آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده باشند.
سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود. من بپا مى خيزم و دست او را مى گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى شود.
مى گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مى گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمک كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم.
من مى گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه اى مى نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان
مانند ماه چهارده شبه و همچون نورانى ترين ستاره در آسمان است.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟
گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.[۴]
ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى گوييم: يا رسول الله! اين پنج گروه را نيک مى شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى طالب عليه السلام از تابعین و تصديق كنندگان قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم.
منبع
دانشنامه غدير،جلد ۱۱،صفحه ۴۴.