پیش گیری پیامبر از کارشکنی منافقین در غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== پيش گيرى پيامبر صلى الله عليه و آله از كارشكنى منافقين<ref>اسرار غدير: ص ۲۴. ژرفاى غدير: ص ۴۹.</ref> == | |||
يكى از مسائلى كه پس از اعلام نزديكى شهادت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] و طبعاً در روزها و ماه ها و سال هاى اول پس از شهادت آن حضرت، اسلام را تهدید مى كرد و مى بايست به طور شفاف براى مردم بيان مى شد اقدامات [[منافقین]] بود. | |||
آنچه مى توانست همه نقشه هاى منافقين را يكجا خنثى نمايد و [[اسلام]] را در جوّ اجتماعى آغشته به نفاق زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بر حقيقت خود حفظ كند، و نيز براى جلوگيرى از انحرافات و مقابله با منافقين كه حتى با حضور پیامبر صلی الله علیه و آله توطئه مى كردند، تعيين و اعلان رسمى [[جانشین]] پيامبر صلى الله عليه و آله لازم بود تا اقدامات آنان خنثى شود. | |||
آن حضرت اين مهم را از آغاز [[مبعث|بعثت]] خويش در هر فرصت مناسب بيان مى فرمود، و حتى بارها با سند و پشتوانه اجتماعى مطرح مى كرد، تا آنجا كه روزى [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] را فراخواند و سپس به خادم خود دستور داد تا صد نفر از [[قریش]] و هشتاد نفر از ساير عرب و شصت نفر از [[عَجَم|عجم]] و چهل نفر از اهل [[حبشه]] را جمع نمايد. وقتى اين عده جمع شدند دستور داد ورقه اى بياورند. | |||
سپس به آنان دستور داد مانند صف نماز در كنار يكديگر بايستند و فرمود: | |||
«اى مردم، آيا قبول داريد كه خداوند صاحب اختيار من است و به من امر و نهى مى نمايد و من در برابر سخن خدا حق امر و نهى ندارم»؟ | |||
گفتند: آرى، يا رسول | گفتند: آرى، يا رسول الله. فرمود: | ||
«آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم و به شما امر و نهى مى كنم و شما در برابر سخن من حق امر و نهى نداريد»؟ | «آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم و به شما امر و نهى مى كنم و شما در برابر سخن من حق امر و نهى نداريد»؟ | ||
گفتند: | گفتند: بلى، يا رسول الله. | ||
فرمود: هر كس كه خداوند و من صاحب اختيار اوييم اين على صاحب اختيار او است. او شما را امر و نهى مى كند و شما در برابر سخن او حق امر و نهى نداريد. | فرمود: هر كس كه خداوند و من صاحب اختيار اوييم اين على صاحب اختيار او است. او شما را امر و نهى مى كند و شما در برابر سخن او حق امر و نهى نداريد. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۶: | ||
چه كسى از شما مايل است اين پيمان را باز پس گيرد؟ آنان سه مرتبه گفتند: به خدا و پيامبرش پناه مى بريم از اينكه گفته خود را باز پس گيريم. | چه كسى از شما مايل است اين پيمان را باز پس گيرد؟ آنان سه مرتبه گفتند: به خدا و پيامبرش پناه مى بريم از اينكه گفته خود را باز پس گيريم. | ||
بعد آن حضرت ورقه را بست و با مُهر | بعد آن حضرت ورقه را بست و با مُهر يكايک آن جمع ورقه را مهر نمود و فرمود: اى على، اين نوشته را نزد خود نگه دار، و هر كس اين [[پیمان غدیر بیعت با مهدی علیه السلام(کتاب)|پیمان]] را شكست آن را برايش بخوان تا من در روز [[قیامت]] خصم او باشم.<ref>فيض القدير: ص ۳۹۴.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:دشمنان غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۵
پيش گيرى پيامبر صلى الله عليه و آله از كارشكنى منافقين[۱]
يكى از مسائلى كه پس از اعلام نزديكى شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله و طبعاً در روزها و ماه ها و سال هاى اول پس از شهادت آن حضرت، اسلام را تهدید مى كرد و مى بايست به طور شفاف براى مردم بيان مى شد اقدامات منافقین بود.
آنچه مى توانست همه نقشه هاى منافقين را يكجا خنثى نمايد و اسلام را در جوّ اجتماعى آغشته به نفاق زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بر حقيقت خود حفظ كند، و نيز براى جلوگيرى از انحرافات و مقابله با منافقين كه حتى با حضور پیامبر صلی الله علیه و آله توطئه مى كردند، تعيين و اعلان رسمى جانشین پيامبر صلى الله عليه و آله لازم بود تا اقدامات آنان خنثى شود.
آن حضرت اين مهم را از آغاز بعثت خويش در هر فرصت مناسب بيان مى فرمود، و حتى بارها با سند و پشتوانه اجتماعى مطرح مى كرد، تا آنجا كه روزى امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواند و سپس به خادم خود دستور داد تا صد نفر از قریش و هشتاد نفر از ساير عرب و شصت نفر از عجم و چهل نفر از اهل حبشه را جمع نمايد. وقتى اين عده جمع شدند دستور داد ورقه اى بياورند.
سپس به آنان دستور داد مانند صف نماز در كنار يكديگر بايستند و فرمود:
«اى مردم، آيا قبول داريد كه خداوند صاحب اختيار من است و به من امر و نهى مى نمايد و من در برابر سخن خدا حق امر و نهى ندارم»؟
گفتند: آرى، يا رسول الله. فرمود:
«آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم و به شما امر و نهى مى كنم و شما در برابر سخن من حق امر و نهى نداريد»؟
گفتند: بلى، يا رسول الله.
فرمود: هر كس كه خداوند و من صاحب اختيار اوييم اين على صاحب اختيار او است. او شما را امر و نهى مى كند و شما در برابر سخن او حق امر و نهى نداريد.
خداوندا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند.
خداوندا تو شاهد من بر اينان هستى كه من ابلاغ كردم و دلسوزى نمودم.
سپس دستور داد آن ورقه (كه اين مطالب در آن نوشته شده بود) سه بار براى آنان خوانده شود. بعد سه بار فرمود:
چه كسى از شما مايل است اين پيمان را باز پس گيرد؟ آنان سه مرتبه گفتند: به خدا و پيامبرش پناه مى بريم از اينكه گفته خود را باز پس گيريم.
بعد آن حضرت ورقه را بست و با مُهر يكايک آن جمع ورقه را مهر نمود و فرمود: اى على، اين نوشته را نزد خود نگه دار، و هر كس اين پیمان را شكست آن را برايش بخوان تا من در روز قیامت خصم او باشم.[۲]