بیعت با امامان علیهم السلام در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== بیعت لسانی ==
يكى از نكات مهم در بيعتِ غدير اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت لسانى را به چه صورت انجام دادند.
يكى از نكات مهم در بيعتِ غدير اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت لسانى را به چه صورت انجام دادند.



نسخهٔ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۲

بیعت لسانی

يكى از نكات مهم در بيعتِ غدير اين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت لسانى را به چه صورت انجام دادند.

در اواخر خطبه با درخواست ‏هاى مكرر از مردم تكرار سخن خود را طلب كردند كه عبارات آن چنين است: همگى اين جملات را بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت مى ‏كنيم و راضى هستيم و سر تسليم فرود مى‏ آوريم درباره امر امامتِ اماممان على اميرالمؤمنين و امامانى كه از صلب او به دنيا مى ‏آيند. بر اين مطلب با قلب ‏هايمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بيعت مى ‏كنيم ...» ، كه همان متن مفصل را حضرت برايشان تعيين فرمودند.

«اى مردم، آنچه به شما گفتم تكرار كنيد. اى مردم، چه مى‏ گوييد؟ خداوند اَصوات را مى‏ شنود و از پنهان‏ هاى قلب‏ ها خبر دارد». كنايه از اينكه اگر چه اصوات بهم مخلوط است و از باطن‏ها هم كسى خبر ندارد، ولى خداوند ناظر و شاهد است.

«بگوييد سخنى را كه خداوند به خاطر آن از شما راضى شود. بگوييد: حمد و سپاس خداى را كه ما را به اين مطلب هدايت كرد، و اگر خداوند هدايت نكرده بود هدايت نمى‏ يافتيم».

از جمله نكاتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در بيعت غدير تأكيد داشتند اين بود كه با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان‏ عليهم السلام بيعت كنيد.

همچنين حضرت دستور دادند تا مردم ابتدا با خود او (پيامبرصلى الله عليه وآله) به عنوان اقرار به سخنانش در حق امامان ‏عليهم السلام بيعت كنند، و سپس با شخص على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام بيعت نمايند.

به تعبير ديگر: عنوان اصلىِ بيعت در غدير عبارت بود از اقرار و قبولِ امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و امامان از فرزندان او عليهم السلام تا آخرينِ آنها كه حضرت مهدى‏ عليه السلام بوده و امامتشان تا روز قيامت است، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متنِ خطبه ذكر شده است.

پس موضوع اصلىِ بيعت غدير فقط امامت و خلافتِ على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام نيست، بلكه امامت همه ائمه ‏عليهم السلام است كه امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد. امامانى كه قبل و بعد از ايشان امامى نيست و كسى جز آنها حق چنين ادعايى را ندارد.

مردم كه با على‏ عليه السلام بيعت كردند، در واقع مستقيماً با همه امامان بيعت نمودند.

پيامبرصلى الله عليه وآله در اين باره به مردم چنين فرمود:

با خداوند بيعت كنيد، و با من و على و حسن و حسين و امامان بيعت كنيد.

غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يك دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه‏ اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى‏ خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه ‏اى براى آينده ‏ها تعيين كرد.

بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه وآله بدان ها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى ‏شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۱۰ سوره فتح است:

«إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»[۱]:

«كسانى كه با تو بيعت مى‏ كنند در واقع با خدا بيعت مى ‏كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد».

این آیه از سه بُعد قابل بررسی است:

متن خطبه غدير

پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود: الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلاِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّه وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى، وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ: «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً»:

بدانيد كه من پس از پايان خطابه ‏ام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مى‏ خوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كرده ‏ام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مى‏ گيرم.

(خداوند مى ‏فرمايد)[۲]: «كسانى كه با تو بيعت مى ‏كنند در واقع با خدا بيعت مى ‏كنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد».[۳]

...مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّه يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ ... ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ».

مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّه مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى »فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً» :

اى مردم چه مى‏ گوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانى ‏هاى هر كسى را مى‏ داند ...، و هر كس بيعت كند در حقيقت با خدا بيعت مى ‏نمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است.

اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاک مى‏ نمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مى‏ دهد.

هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى ‏فرمايد.[۴]

موقعيت قرآنى

اين آيه در سوره فتح آمده و منظور از فتح مبين صلح حديبيه است كه مردم در آنجا با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت كردند و پيمان وفادارى بستند. در سوره فتح مسئله بيعت دو بار مطرح شده است: يكى آيه ۱۸: «لَقَدْ رَضِىَ اللَّه عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ ...» ،

و ديگرى آيه ۱۰: «إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه ...».

اين بيعت هنگامى صورت گرفت كه پيامبرصلى الله عليه وآله به قصد عمره از مدينه به سوى مكه مكرمه حركت كرد.

اهل مكه به گمان اينكه حضرت براى جنگ آمده چند گروه را به مقابله با آن حضرت فرستادند. عده‏اى حدود ۱۴۰۰ نفر با حضرت بودند و با حضرت بيعت كردند و وعده پايدارى دادند.

چنين بيعتى با پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت با خدا خوانده شد و مورد مدح خداوند قرار گرفت. اكنون در غدير با استشهاد به همين آيه، بار ديگر بيعت با خداوند به ميان آمده است.

تحليل اعتقادى

تحليل اعتقادى اول

درباره محتوا و موضوع بيعت الهى غدير بايد دانست شفاف ‏ترين بيعتى كه در طول تاريخ صورت گرفته و محتواى آن دقيقاً روشن بوده و كيفيت آن طى مراحلى حساب شده به انجام رسيده همانا بيعت غدير است، و اين بيعت است كه نشان بيعت با خدا را بر پيشانى دارد.

محتوا و موضوع بيعت غدير باز مى‏گردد به آنچه در طول خطابه درباره آن صحبت شده و آن نيست مگر اقرار و قبول امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و امامان از فرزندان او تا آخرين آنها كه حضرت مهدى‏ عليه السلام است و امامتشان تا روز قيامت ادامه دارد، با قبول تمام شئون و مقاماتى كه درباره آنان در متن خطبه ذكر شده است.

وقتى در پايان خطبه بلندى مسئله بيعت مطرح مى‏ شود واضح است كه اين پيمان بر سر محتواى خطبه خواهد بود و نيازى به ذكر دوباره موضوع بيعت نيست، ولى با اين همه پيامبر صلى الله عليه وآله مراحل اين بيعت را به قدرى دقيق طى كرد كه كوچك‏ترين ابهامى پيرامون آن نماند.

ابتدا اعلام فرمود كه بعد از خطبه مراسم بيعت انجام خواهد شد و كيفيت آن را همانجا اعلام كرد كه ابتدا با خود من بر سر ولايت امامان بيعت مى‏ كنيد و سپس با على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام.[۵]

تحلیل اعتقادی دوم

  • الف) عمق معناى بيعت با خدا در غدير

اكنون نوبت آن است كه معناى بيعت با خداوند در غدير را بدانيم. در آخرين فرازهاى مربوط به بيعت، پيامبرصلى الله عليه وآله تمام جوانب آن را در يك جمله جمع كرد كه تفسير ملخص ولى كامل عيار آن به حساب آمد و فرمود: پس با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با اميرالمؤمنين على و حسن و حسين و امامان از نسل آنان بيعت كنيد.

اين بدان معنى بود كه آنچه در آيه به عنوان «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه» آمده به عنوان تمثيل اين بيعت به بيعت با خداوند نيست، بلكه با ضميمه بيعت لسانى كه مطرح شد مردم در درجه اول حقيقتاً با خدا بيعت مى ‏كنند و پيمان مى‏ بندند و لذا حضرت مى‏ فرمايد: «بايِعُوا اللَّه ...».

در درجه دوم مردم با پيامبر صلى الله عليه وآله بر سر اين خواسته ‏اى كه خلاصه۲۳سال زحمت آن حضرت است بيعت مى ‏كنند، و در درجه سوم با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به عنوان امام بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله، و در درجه چهارم با همه يازده امام بعد از آن حضرت در همان غدير بيعت مى‏ كنند.

  • ب) پیام بیعت الهی غدیر

اين تركيب خاص كلام پيامبرصلى الله عليه وآله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مى‏ تواند باشد:

از يک سو اينكه در غدير مردم بايد به همه امامان معتقد شوند و اين به معناى اتحاد سلسله امامت در هدف و فرمايشات ايشان است، و كلام و روش همه امامان براى ما به عنوان يک مجموعه واحد به حساب مى‏آيد و هيچ فرقى بين راه و گفتار و اهداف امامان‏ عليهم السلام وجود ندارد.

از سوى ديگر راه خدا و پيامبر و امامان‏ عليهم السلام يكى بيشتر نيست و صراط مستقيم نزد خدا اسلام است و اسلام واقعى راهى است كه خدا و پيامبر و دوازده امام‏ عليهم السلام راهنما و معرّف آن هستند.

بنابراين آنچه خدا مى‏ گويد محمد و على ‏عليهما السلام هم مى‏ گويند، و آنچه على ‏عليه السلام مى‏ گويد يازده امام ‏عليهم السلام از نسل او هم همان را مى‏ گويند.

همان گونه كه هر كس با خدا بيعت مى‏ كند با محمد و على ‏عليهما السلام بيعت كرده، و هر كه با ايشان بيعت كرده با يازده امام ‏عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هر گونه تفكيكى در اينجا انحراف از صراط مستقيم است، و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا و پيامبر و دوازده امام‏ عليهم السلام در اعتقاد بوده است.

  • ج) دست بالای خدا در بیعت غدیر

نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با خداوند نهفته جمله »يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ« در آيه است. بيعت كننده غدير در واقع مى‏پذيرد كه تحت اختيار بيعت شونده باشد، و اين فقط درباره خداوند و پيامبر و معصومين‏ عليهم السلام ممكن است كه ولايت مطلقه و صاحب اختيارى تمام عيار مردم با ايشان است.

وقتى دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است؛ اين به معناى قرار گرفتن همه آنان تحت اختيار و فرمان الهى است، و اين بيعت به معناى پذيرفتن و اقرار به چنان ولايتى بود.

لذا در كيفيت بيعت نيز اين مسئله مراعات شد كه دست بيعت كنندگان زير دست پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام قرار بگيرد. حديثى از امام رضا عليه السلام به جزئيات اين مطلب اشاره مى‏ كند:

هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايت عهدى وادار كردند و حضرت در مقامى نشست كه مردم با ايشان بيعت كنند، طبق ساير بيعت‏ ها دست خود را دراز نكردند تا از سمت راست با بيعت كننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مى‏ گرفتند به طورى كه پشت دستشان به طرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود. آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مى‏ آمد حضرت از بالا دست خود را پايين مى‏ آوردند و كف دست بيعت كننده از پايين در دست حضرت قرار مى ‏گرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى مأمون به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضا عليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله اين گونه بيعت مى ‏فرمود.[۶]

یكى از اقدامات پيامبر صلى الله عليه وآله در انتهاى خطبه غدير اين بود كه چون بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه، از طرفى غير ممكن بود و از سوى ديگر امكان داشت افراد به بهانه‏ هاى مختلف از بيعت شانه خالى كنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملى و گواهى قانونى از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: اى مردم، چون با يك كف دست و با اين وقت كم و با اين سيل جمعيت، امكان بيعت براى همه وجود ندارد، پس همگى اين سخنى را كه من مى‏ گويم تكرار كنيد و بگوييد:

«ما فرمان تو را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى‏ طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندى اطاعت مى‏ كنيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت مى‏ كنيم ... . عهد و پيمان در اين باره براى ايشان از ما، از قلب ‏ها و جان‏ ها و زبان‏ ها و ضماير و دستانمان گرفته شد. هر كس با دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار كرده است».

پيداست كه حضرت، عين كلامى را كه مى ‏بايست مردم تكرار كنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص كردند تا هر كس به شكل خاصى براى خود اقرار نكند، بلكه همه به مطلب واحدى كه حضرت از آنان مى‏ خواهد التزام دهند و بر سر آن بيعت نمايند.

وقتى كلام پيامبرصلى الله عليه وآله پايان يافت همه مردم سخن او را تكرار كردند و بدين وسيله بيعت عمومى گرفته شد.[۷]

پس از پايان بخش دهم از خطبه غدير كه سكوت همچنان بر مجلس حكمفرما بود، پيامبر صلى الله عليه وآله وارد آخرين بخش سخنرانى خود شد. آنچه مردم در اين بخش شنيدند اقدام بى‏ سابقه ‏اى بود كه هرگز فكرش را نكرده بودند. پيامبرصلى الله عليه وآله بيعت را به صورت جدى ‏ترى مطرح كرده در يک اقدام بديع از فراز منبر غدير با صد و بيست هزار نفر بيعت كرد و از همه اقرار گرفت.

آن حضرت براى اين كار سه جهت را با هم به اجرا درآورد:

  • الف) با مطرح كردن كثرت جمعيت حاضر، اعلام كرد كه خدا دستور داده قبل از بيعت با دست از زبان‏ هاى شما اقرار بگيرم.
  • ب) موضوع بيعت را امامت دوازده امام‏ عليهم السلام قرار داد.
  • ج) در مرحله سوم جملاتى را به عنوان بيعت مطرح كرد و از مردم خواست آنها را تكرار كنند. آنگاه براى آنكه مردم در گونه‏ هاى متفاوت بيعت نكرده باشند، از آنان خواست عين جملاتى را كه حضرت مى‏گويد به عنوان بيعت لسانى تكرار كنند.

آن عبارات از يک سو شامل شنيدن و اطاعت و رضايت و تسليم درباره امر ولايت بود. از سوى ديگر بيعت زبانى حاكى از بيعت با قلب و جان و دست قرار داده شد.

در نگاهى ديگر شامل پايدارى بر سر اين بيعت بود كه به دور از هرگونه تبديل و شک و انكار و پيمان شكنى استمرار مى ‏يافت.

در جهتى ديگر براى كسانى كه احتمالاً بيعت با دست برايشان ميسر نمى‏ شد اين اقرار بيعت با دست حساب مى‏ شد. در آخرين نگاه تعهد بر ابلاغ پيام غدير به نسل‏ هاى حاضر و آينده بود، و در نهايت آن حضرت خدا را شاهد بر اين وعده خود قرار داد.

در جمله آخرِ اين تعهّد آيه ۹۶ سوره اسراء: «قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ» را آورد و خدا را بر اين بيعت لسانى شاهد گرفت.

در فراز بعدى به عنوان كسى كه گفتنى‏ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مى‏ پرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى‏ دانيد؟

اين برخورد را پيامبر صلى الله عليه وآله با يک سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟...» : «اى مردم چه مى‏ گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى‏ هاى هر نفسى اطلاع دارد».

آنگاه با لسان نصيحت گونه ‏اى آيه۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها»: «هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است» .

از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى‏ آمدند، لذا پيامبر صلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ» و آيه ۲۸ سوره زخرف «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يک سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد.

بیعت لسانی با ائمّه علیهم السلام در غدیر[۸]

به همان اندازه که بلند کردن و معرفی امیرالمؤمنین علیه السلام از فراز منبر غدیر، مهم ترین اقدام عملی در خطابه غدیر به شمار می آید، بیعت گرفتن یکجا از صد و بیست هزار نفر نیز از شگرف ترین اقداماتی بود که مردم تا آن روز نظیرش را ندیده بودند و احتمال هم نمی دادند که چگونه به انجام خواهد رسید.

ناگهان شنيدند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: چون من يک دست دارم و از فراز اين منبر نمى‏ توانم با صد و بيست هزار دست بيعت كنم، راه ديگر آن است كه من مطالبى را با نيت بيعت به شما بگويم و شما عين آن جملات را با من تكرار كنيد.

مضمون آن جملات بيعت بر سر اطاعت از دوازده امام‏ عليهم السلام با قلب و جان و زبان و دست بود، و پيمان بر سر پايدارى و تغيير ندادن تا روز قيامت بسته مى‏شد. نكته جالب اين بيعت لسانى ميثاق بستن بر سر ابلاغ پيام غدير به همه نسل‏ها در طول زمان‏ ها و همه مردم در گستره مكان ‏ها بود.

در يك لحظه همه گوش‏ ها متوجه جمله جمله سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله شد تا بتوانند آن را دقيقاً تكرار كنند. صداى يكپارچه صد و بيست هزار نفر كه يكصدا پس از شنيدن جملات از پيامبرصلى الله عليه وآله آن را تكرار مى‏ كردند، هيبت عجيبى بر سرزمين غدير حاكم كرده بود.

تصور كنيد كه يک جمله تكرار نمى‏ شد، بلكه متن بلندى بود كه به خاطر ياد گرفتن مردم بايد در فرازهاى كوتاه به مردم گفته مى‏ شد. چه منظره بديعى بود كه در كمال نظم چهل قطعه پشت سر هم به مردم گفته شد و آنان تكرار كردند، و صداى درهم آميخته مردم تا اوج آسمان‏ ها رسيد.

به راستى كه اين بيعت از بيعت با دست فراتر بود، و كدام سياستى بالاتر از اينكه قبل از بيعت با دست‏ ها محتواى اين بيعت روشن شود. اين روشنگرى هم براى مخاطبين غدير و هم براى همه نسل‏ هايى كه در حد خود به گونه ‏اى در اين بيعت شركت داشتند، شفافيت اسلام و گونه‏ هاى تبليغى آن را به همه نشان داد؛ و تا قيامت مايه افتخار مكتب اسلام شد.

پيامبر صلى الله عليه وآله در فرازهاى اول از يازدهمين و آخرين بخش از خطبه غدير مسئله بيعت را مطرح كرده و از جمله در مورد امامت امامان ‏عليهم السلام از صد و بيست هزار نفر بيعت زبانى و اقرار گرفت.

سپس به عنوان كسى كه گفتنى ‏ها را گفته و پيمان را هم گرفته، گويا از مردم مى‏ پرسيد: بعد از اين همه لطف الهى كه بهترين راه و بهترين امامان را براى شما برگزيده و به شما اجازه نداده با فكر خود پيش برويد و مشكل آفرينى كنيد، آيا قدر اين همه نعمت را مى‏دانيد؟ اين برخورد را پيامبر صلى الله عليه وآله با يك سؤال آغاز كرد و فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ ...»: «اى مردم چه مى گوييد؟ خدا از هر صدايى و مخفى‏ هاى هر نفسى اطلاع دارد». آنگاه با لسان نصيحت گونه ‏اى آيه ۱۵ سوره اسراء را خواند: «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» : «هر كس هدايت يابد به نفع خويش عمل كرده و هر كس گمراه شود بر ضرر خود گمراه شده است»:

و از آنجا كه پس از منبر همه بايد براى بيعت مى‏ آمدند، لذا پيامبر صلى الله عليه وآله بار ديگر آيه ۱۰ سوره فتح: «اِنَّ الَّذينَ يُبايِعُونَكَ اِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ»، و آيه ۲۸ سوره زخرف: «وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فى عَقِبِهِ» را با اشاره به جزئيات اين بيعت تكرار كرده، آن را از يک سو بيعت با خدا دانسته و از سوى ديگر بيعت با همه امامان دانست، و امامت آنان را در دنيا و آخرت مطرح كرد. سپس ثمره اين بيعت را به نفع خود مردم اعلام فرمود:

مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّكُمْ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُصافِقُونى بِكَفٍّ واحِدٍ فى وَقْتٍ واحِدٍ، وَ قَدْ اَمَرَنِىَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ آخُذَ مِنْ اَلْسِنَتِكُمُ الاِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ لِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الاَئِمَّةِ مِنّى وَ مِنْهُ، عَلى ما اَعْلَمْتُكُمْ اَنَّ ذُرِّيَّتى مِنْ صُلْبِهِ.

فَقُولُوا بِاَجْمَعِكُمْ: «اِنّا سامِعُونَ مُطيعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّكَ فى اَمْرِ اِمامِنا عَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الاَئِمَّةِ. نُبايِعُكَ عَلى ذلِكَ بِقُلُوبِنا وَ اَنْفُسِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَيْدينا. عَلى ذلِكَ نَحْيى وَ عَلَيْهِ نَمُوتُ وَ عَلَيْهِ نُبْعَثُ. وَ لا نُغَيِّرُ وَ لا نُبَدِّلُ، وَ لا نَشُكُّ وَ لا نَجْحَدُ وَ لا نَرْتابُ، وَ لا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَ لا نَنْقُضُ الْميثاقَ.

وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللَّهِ فى عَلِىٍّ اَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ الاَئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ اللَّهُ بَعْدَهُما.

فَالْعَهْدُ وَ الْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا، مِنْ قُلُوبِنا وَ اَنْفُسِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ ضَمائِرِنا وَ اَيْدينا. مَنْ اَدْرَكَها بِيَدِهِ وَ اِلاّ فَقَدْ اَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَ لا نَبْتَغى بِذلِكَ بَدَلاً وَ لا يَرَى اللَّهُ مِنْ اَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّى ذلِكَ عَنْكَ الدّانى وَ الْقاصى مِنْ اَوْلادِنا وَ اَهالينا، وَ نُشْهِدُ اللَّهَ بِذلِكَ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً وَ اَنْتَ عَلَيْنا بِهِ شَهيدٌ».

مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ، «فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها»، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّهَ، «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ اَيْديهِمْ».

مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّهَ وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الاَْئِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى. «فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ اَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ اَجْراً عَظيماً»:

اى مردم، شما بيش از آن هستيد كه با يک دست و در يک زمان با من دست دهيد، و پروردگارم مرا مأمور كرده است كه از زبان شما اقرار بگيرم درباره آنچه منعقد نمودم براى على اميرالمؤمنين و امامانى كه بعد از او مى‏ آيند و از نسل من و اويند، چنانكه به شما فهماندم كه فرزندان من از صلب اويند.

پس همگى چنين بگوييد: «ما شنيديم و اطاعت مى ‏كنيم و راضى هستيم و سر تسليم فرود مى ‏آوريم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندى درباره امر امامتِ اماممان على اميرالمؤمنين و امامانى كه از صلب او به دنيا مى ‏آيند. بر اين مطلب با قلب‏هايمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بيعت مى‏ كنيم. بر اين عقيده زنده ‏ايم و با آن مى ‏ميريم و روز قيامت با آن محشور مى‏ شويم. تغيير نخواهيم داد و تبديل نمى‏ كنيم و شک و انكار نمى ‏نماييم و ترديد به دل راه نمى‏ دهيم و از اين قول بر نمى ‏گرديم و پيمان را نمى‏ شكنيم.

تو ما را به موعظه الهى نصيحت نمودى درباره على اميرالمؤمنين و امامانى كه گفتى بعد از او از نسل تو و فرزندان اويند، يعنى حسن و حسين و آنان كه خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است.

پس براى آنان عهد و پيمان از ما گرفته شد، از قلب‏هايمان و جان‏هايمان و زبان‏هايمان و ضمائرمان و دست‏هايمان.

هر كس توانست با دست بيعت مى‏ نمايد و گرنه با زبانش اقرار مى‏ كند. هرگز در پى تغيير اين عهد نيستيم و خداوند (در اين باره) از نفس‏هايمان دگرگونى نبيند. ما اين مطالب را از قول تو به نزديک و دور از فرزندانمان و فاميلمان مى‏ رسانيم، و خدا را بر آن شاهد مى‏ گيريم. خداوند در شاهد بودن كفايت مى‏ كند و تو نيز بر اين اقرار ما شاهد هستى».

اى مردم، چه مى‏ گوييد؟ خداوند هر صدايى را و پنهانى ‏هاى هر كسى را مى‏ داند. پس هر كس هدايت يافت به نفع خودش است و هر كس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است، و هر كس بيعت كند با خداوند بيعت مى‏ كند. دست خداوند بر روى دست بيعت كنندگان است.

اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از ايشان در دنيا و آخرت، به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار مى‏ دهد. و هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است، و هر كس به آنچه با خدا پيمان بسته وفا كند خداوند به او اجر عظيمى عنايت مى ‏فرمايد.

پانویس

  1. فتح/۱۰.
  2. داخل پرانتز به خاطر برگشت كلام از مخاطب به غايب، و تغيير مخاطب از مردم به پيامبرصلى الله عليه وآله اضافه شده است.
  3. اسرار غدير: ص ۱۵۴ بخش ۹.
  4. اسرار غدیر: ص۱۵۹ بخش ۱۱.
  5. اسرار غدیر: ص۱۵۴ بخش ۹.
  6. بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۴۶. روضة الواعظين: ص ۲۲۶. الارشاد (شيخ مفيد) : ج ۲ ص ۲۶۱. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۳۶۴. اعلام الورى: ص ۳۳۴.
  7. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۱۵، ۲۱۹.
  8. سخنرانی استثنائی غدیر: ص۶۳، ۲۳۳-۲۴۲.