ایام غدیریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
(صفحه‌ای تازه حاوی «== <big>تاريخچه و زيربناى دهه غدير</big><ref>غدير در گذر زمان (مهدى‏ پور): ص19-27.</ref> == <b...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹۲: خط ۹۲:


<big>ز) ماجراى روزه و صدقه ‏دادن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و نزول سوره «هل ‏أتى».</big>
<big>ز) ماجراى روزه و صدقه ‏دادن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و نزول سوره «هل ‏أتى».</big>


<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ايام غديريه /  رخداد هاى ايام غدير.</big>
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ايام غديريه /  رخداد هاى ايام غدير.</big>
خط ۱۱۲: خط ۱۱۱:


=== <big>نهم ذى ‏الحجة</big> ===
=== <big>نهم ذى ‏الحجة</big> ===
<big>'''الف) صدور حديث شريف سدّ الابواب'''</big>


==== <big>'''الف) صدور حديث شريف سدّ الابواب'''</big> ====
<big>پس از ورود پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه وآله به مدينه و ساختن مسجد، اصحاب در اطراف مسجد خانه ‏هاى خود را ساختند و درب خانه ‏هاى خود را به سمت مسجد باز نمودند. خداوند اراده كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و آل معصومين ايشان ‏عليهم السلام را با فضيلتى بر ديگران برترى دهد. روز نهم ذى‏ الحجه بود كه جبرئيل نازل شد و گفت: درب ‏هاى منازلى كه به سوى مسجد باز شده ‏اند ببندند، قبل از آنكه عذابى بر شما نازل شود. به جز درب خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و على ‏عليه السلام.</big>
<big>پس از ورود پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه وآله به مدينه و ساختن مسجد، اصحاب در اطراف مسجد خانه ‏هاى خود را ساختند و درب خانه ‏هاى خود را به سمت مسجد باز نمودند. خداوند اراده كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و آل معصومين ايشان ‏عليهم السلام را با فضيلتى بر ديگران برترى دهد. روز نهم ذى‏ الحجه بود كه جبرئيل نازل شد و گفت: درب ‏هاى منازلى كه به سوى مسجد باز شده ‏اند ببندند، قبل از آنكه عذابى بر شما نازل شود. به جز درب خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و على ‏عليه السلام.</big>


<big>بعضى از صحابه اعتراض كردند. پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله فرمود: اين خداوند متعال بود كه شما را بيرون كرد و على‏ عليه السلام را داخل نمود. ابوبكر و عمر با اصرار تقاضا كردند كه به اندازه يک پنجره يا يک كف دست و يا حداقل يک چشم فضايى به سمت مسجد باز گذارند. اما پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه نداد و فرمود: حتى به اندازه يک سوزن هم نبايد باز بگذاريد.<ref>بحار الانوار: ج 39 ص23-29 و ج95 ص188.</ref></big>
<big>بعضى از صحابه اعتراض كردند. پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله فرمود: اين خداوند متعال بود كه شما را بيرون كرد و على‏ عليه السلام را داخل نمود. ابوبكر و عمر با اصرار تقاضا كردند كه به اندازه يک پنجره يا يک كف دست و يا حداقل يک چشم فضايى به سمت مسجد باز گذارند. اما پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه نداد و فرمود: حتى به اندازه يک سوزن هم نبايد باز بگذاريد.<ref>بحار الانوار: ج 39 ص23-29 و ج95 ص188.</ref></big>


 
==== '''<big>ب) روز عرفه</big>''' ====
'''<big>ب) روز عرفه</big>'''
 
<big>براى علت نامگذارى روز عرفه دو مطلب نقل شده است:</big>
<big>براى علت نامگذارى روز عرفه دو مطلب نقل شده است:</big>


خط ۱۲۷: خط ۱۲۴:
<big>دوم. در روز اَلَست يا همان عالم ذرّ، خداوند از پشت آدم ‏عليه السلام همه ذريه او را خارج كرد و آنها را مانند ذرات در عرفات منتشر كرد. سپس با آنها تكلم كرد.<ref>وسائل الشيعة: ج 11 ص 227.</ref></big>
<big>دوم. در روز اَلَست يا همان عالم ذرّ، خداوند از پشت آدم ‏عليه السلام همه ذريه او را خارج كرد و آنها را مانند ذرات در عرفات منتشر كرد. سپس با آنها تكلم كرد.<ref>وسائل الشيعة: ج 11 ص 227.</ref></big>


==== <big>'''ج) انتقال نور پيامبر صلى الله عليه و آله به حضرت آمنه'''</big> ====
<big>پس از ازدواج حضرت عبدالله با آمنه‏ عليهما السلام، در شب جمعه 9 ذی ‏الحجه نور پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت آمنه منتقل شد.<ref>كنز الفوائد: ج 1 ص 166.</ref></big>
<big>تذكر: مشركين ايام حج را در ماه ‏هاى ديگر قرار مى‏ دادند تا تجارتشان پرسودتر شود. به اين عمل «نسى‏ء» مى‏ گويند. و لذا مراد از «ليله عرفه» ممكن است به حساب نسى‏ء باشد، كه البته خداوند مى ‏فرمايد: «النسى‏ء زيادة فى كفر».<ref>توبه/37.</ref>پس مراد از ميلاد هفده ربيع‏ الاول و يا انتقال نور در 9 ذى‏ الحجه با حساب نسى‏ء صحيح مى ‏باشد.<ref>اثبات الوصية: ص108، 109.</ref></big>
==== '''<big>د) ميلاد حضرت ابراهيم‏ عليه السلام</big>''' ====
<big>در «المجموعة النفيسة فى تاريخ الائمه ‏عليهم السلام» آمده كه تولد حضرت [[ابراهیم علیه السلام|ابراهيم ‏عليه السلام]] در نهم ذى ‏الحجه بوده است.<ref>المجموعة النفيسة فى تاريخ الائمة: ص 43.</ref>البته در بعضى روايات آن را در اول ذى‏ الحجه دانسته، و روزه آن روز را كفاره شصت سال بيان كرده ‏اند.<ref>الكافى: ج 4 ص 149.</ref></big>
<big>از امام صادق ‏عليه السلام نقل شده است كه مراد از كلمات «فأتمهنّ» در قرآن، همان كلماتى است كه بر حضرت [[آدم علیه السلام|آدم ‏عليه السلام]] القاء شد و با همان كلمات توبه كرد: «فتلقّى آدم من ربه كلمات».<ref>بقره/37.</ref></big>
<big>و آن اين بود كه گفت: يا رب اسئلك بحق محمد و على و فاطمه و الحسن و الحسين ‏عليهم السلام الا تبت علىّ.  فتاب الله عليه: يعنى حضرت آدم ‏عليه السلام خدا را به حق اهل‏ بيت ‏عليهم السلام قسم داد تا خداوند او را ببخشد، و خدا هم بخشيد.</big>
<big>از امام صادق ‏عليه السلام سؤال شد: «فأتمهنّ» يعنى چه؟ فرمود: يعنى «فاتمهنّ الى القائم ‏عليه السلام اثنى ‏عشر اماماً؛ تسعة من ولد الحسين ‏عليه السلام»؛ يعنى معرفت و توسل حضرت ابراهيم ‏عليه السلام علاوه بر پنج نور مقدس، ادامه پيدا كرد و با ائمه ‏عليهم السلام بعد تكميل شد، و با رساندن به امام‏ زمان‏ عليه السلام معرفت او به تمام و كمال رسيد.<ref>البرهان: ج 1 ص 317.</ref></big>
==== <big>'''هـ) قبول توبه حضرت داوود عليه السلام'''</big> ====
<big>شيخ صدوق روايت كرده است: توبه حضرت داوود عليه السلام (انتخاب ايشان به عنوان خليفة الله) در نهم ذى ‏الحجه نازل شد، و كسى كه آن روز را روزه بگيرد كفاره گناهان نود ساله او است.<ref>من لا يحضره الفقيه: ج 2 ص 87.</ref></big>


<big>'''ج) انتقال نور پيامبر صلى الله عليه و آله به حضرت آمنه'''</big>
<big>خداوند در قرآن مى‏ فرمايد:</big>


<big>پس از ازدواج حضرت عبدالله با آمنه‏ عليهما السلام، در شب جمعه 9 ذی ‏الحجه نور پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت آمنه منتقل شد.<ref>كنز الفوائد: ج 1 ص 166.</ref></big>
<big>«...و ظنّ داوود انما فتنّاه فاستغفر ربه و خرّ راكعاً و اناب  . فغفرنا له ذلك و ان له عندنا لزلفى و حسن مآب . يا داوود انا جعلناك خليفة فى الارض...»<ref>ص/24-26.</ref>: ...و داوود دانست كه ما او را آزموده ‏ايم از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود به سجده افتاد و توبه كرد. ما اين عمل را به او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نيكو است. اى داوود ما تو را خليفه و نماينده خود در زمين قرار داديم... .</big>
 
==== <big>'''و) ماجراى صحيفه ملعونه توسط منافقين'''</big> ====
<big>در سال 10 هجرى و ايام [[حجةالوداع]] تعدادى از صحابه هم ‏پيمان شدند كه نگذارند اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به خلافت برسد. اين پيمان را در صحيفه ‏اى مكتوب كرده، و توسط ابى‏ عبيده جراح در كنار خانه كعبه دفن كردند.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص103-106.</ref>خداوند آن را افشاء نمود و به «صحيفه ملعونه» مشهور شد.</big>
 
<big>پس از اين پيمان، منافقين در صدد جمع‏آورى افراد و قبائل و برنامه ‏ريزى گسترده براى عمل كردن آن بر آمدند. از سوى ديگر، پيامبر صلى الله عليه و آله نيز با تشكيل سپاه اسامه و فرستادن اكثر صحابه و خالى كردن مدينه از افراد، تلاش گسترده‏اى براى حمايت از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به جا آوردند. البته با كارشكنى منافقين زحمات پيامبر صلى الله عليه و آله به نتيجه مطلوب نرسيد. ولى جولان اهل دنيا موقتى است و عاقبت براى شيعيان است. «والعاقبة للمتقين».<ref>اعراف/128.</ref></big>
<span dir="RTL"></span>
 
== <big>پانویس</big> ==

نسخهٔ ‏۳۱ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۸

تاريخچه و زيربناى دهه غدير[۱]

مراسم جشن و سرور و شادى در ايام موفور السرور عيد غدير پيشينه ‏اى بس ديرينه دارد. در اينجا گزارشى فهرستوار از جشن‏ هاى غدير و نيز دهه غدير ارائه مى ‏كنيم:

الف) عيد غدير در تاريخ

  1. همه پيامبران‏ عليهم السلام به اوصياى خود توصيه مى‏ كردند كه روز غدير خم را جشن بگيرند.[۲]
  2. پيامبر عظيم الشأن اسلام ‏صلى الله عليه وآله پس از نصب اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به خلافت، سه روز تمام در سرزمين غدير خم جشن گرفتند، و به حاضران -  كه تعدادشان بالغ بر 120000 نفر بود -  فرمودند: هنّئونى هنّئونى، انّ الله خصّنى بالنبوة و خصّ اهل‏ بيتى بالامامة: به من تبريک بگوييد، به من تهنيت بگوييد، خداوند مرا به نبوت و خاندانم را به امامت اختصاص داد.[۳]
  3. پيامبر صلى الله عليه و آله به حسّان بن ثابت امر فرمود كه با سرودن قطعه شعرى هنگامه غدير را در جهان ادبيات جاودانه سازد.
  4. پيامبرصلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام امر فرمود كه روز عيد غدير را همه ساله جشن بگيرد.
  5. خاندان عصمت و طهارت و شيعيان به تبع آنان، همه ساله عيد غدير را جشن مى گرفتند.[۴]
  6. امام رضا عليه السلام در سال 203 ق عيد غدير را در خراسان جشن گرفتند. فيّاض طوسى كه در آن مراسم حضور داشت، مشاهدات خود را به سال 259 ق گزارش داده است.[۵]
  7. معزّ الدوله -  پادشاه مقتدر آل ‏بويه -  در سال 352 ق روز غدير را رسماً جشن گرفت.[۶]
  8. اهالى مصر و مراكش در سال 362 ق به مدت ده روز «دهه غدير» را جشن گرفتند.[۷]
  9. مقريزى (م 845 ق) گزارش جامع و دقيقى از مراسم جشن و سرور «دهه غدير» در دولت فاطميان و صل ه‏ها و تبرّعات آنان در سال 516 ق در طول اين دهه ارائه داده است.[۸]
  10. از سال 907 ق، همه ساله در سر تا سر ايران عيد سعيد غدير در سطح گسترده و طىّ مراسم با شكوهى جشن گرفته مى‏ شود.[۹]

حتى مراجع عصر حاضر نيز طى بيانات خود سفارش كرده ‏اند كه عيد غدير در يک دهه برگزار شود. به پيروى از اين پيشينه و سفارشات سالانه همايش‏ هاى بزرگ به مناسبت غدير برگزار مى ‏شود. در اين همايش ‏ها با ارائه مقالات و تشكيل ميزگردها و... ، خطوط كلى مجالس دهه غدير تعيين مى‏ گردد. حتى به منظور تربيت مبلّغان، كلاس‏ هاى تخصصى غدير دائر مى‏ شود.

ب) نخستين دهه غدير

تقى ‏الدين احمد بن على مقريزى (م 845 ق) در كتاب كم نظير «الخطط المقريزية» گزارش جامعى از مراسم دهه غدير در دولت فاطميان در قاهره ارائه داده است.

مجموع اين گزارش ‏ها را مرحوم محمدهادى امينى -  فرزند مرحوم علامه امينى -  در كتاب ارزشمندى گرد آورده، و 12 نمونه از اشعار شعراى فاطمى در قرن چهارم تا ششم هجرى را نقل كرده است. همچنين سه نمونه از خطبه‏ هاى فاطميان را در روز عيد غدير، مصر، يمن و شامات ثبت كرده است.[۱۰]

در اينجا فرازهايى از كتاب گرانسنگ «الخطط المقريزية» را مى ‏آوريم:

نخستين جشن رسمى غدير به سال 352 ق، در ايام معزّالدوله بوَيهى (ت 303 - م 356 ق) در عراق پايه ‏گذارى شد. اساس اين جشن روايت احمد بن حنبل است كه در مسند كبير خود از براء بن عازب روايت كرده كه گفت: در يكى از سفرها در خدمت رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله بوديم كه در غدير خم فرود آمديم. فرمان اجتماع براى نماز اعلام شد. زير دو درخت براى رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله جارو زده شد و نماز ظهر را خوانديم. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دست على‏ عليه السلام را گرفت و فرمود: آيا مى‏ دانيد كه من براى مؤمنان از خودشان صاحب اختيارتر (اولى به نفس) هستم؟ همه گفتند: آرى. فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. عمر بن خطاب او را ملاقات كرد و گفت: گوارايت باد اى پسر ابوطالب! مولاى من و هر مؤمن و مؤمنه گشتى.[۱۱]


آنگاه مقريزى شرح مختصرى در مورد سرزمين غدير خم مى ‏نويسد:

غدير خم در سه ميلى جحفه در سمت چپ راه مى‏ باشد. چشمه ‏اى در آن بركه مى ‏ريزد. درختان فراوانى در اطراف آن هست، و از سنت آن ها (شيعيان) است كه همواره در اين روز روز 18 ذی حجة عيد برگزار مى‏ شود. احياء شب عيد با عبادت مى‏ باشد، نزديک زوال نيز دو ركعت نماز مى‏ خوانند، جامه‏ هاى نو مى‏ پوشند، برده ‏ها خريده و آزاد مى‏ كنند، قربانى مى‏ كشند و كارهاى خير فراوان انجام مى ‏دهند.[۱۲]

سپس مى‏ افزايد: هنگامى كه شيعيان در عراق اين عيد را جشن گرفتند، عوام سنى‏ ها خواستند خود را به آن ها تشبيه كنند و زهرچشمى بگيرند. پس در سال 389 ق هشت روز پس از غدير، جشن مفصلى گرفته و اظهار شادمانى كرده و كارهاى لهو انجام دادند و گفتند: امروز روز ورود پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله با ابوبكر صديق در غار مى ‏باشد. در آن روز خود را آرايش كرده و چادرها نصب كردند و آتش افروزى كردند و كارهايى انجام دادند كه در تاريخ بغداد ياد شده است.[۱۳]

جالب توجه است كه: اولاً: هجرت در شب اول ربيع الاول آغاز شده و دخول پيامبرصلى الله عليه وآله به غار بدون ترديد در اول ربيع بوده است، نه 26 ذی حجة الحرام! ثانياً: بر اساس تحقيق، ابوبكر در غار نبود، بلكه شخص ديگرى به نام: عبدالله بن اريقط به عنوان راهنما در غار بود.[۱۴]

ج) نخستين جشن رسمى غدير در مصر

مقريزى در ادامه مى‏ گويد: در روز 18 ذی حجة الحرام 362 ق، براى نخستين بار جشن مفصلى در مصر و مغرب (مراكش) برگزار شد، و جمعيت انبوهى براى دعا و عبادت گرد آمدند. آن روز روز عيد بود، زيرا در آن روز پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله على‏ عليه السلام را به عنوان خليفه برگزيده و پيمان خلافت بسته بود.

در آن روز اجتماع با شكوهى در مسجد جامع قاهره برگزار شد. قاريان قرآن تلاوت كردند، شعرا شعر انشاء كردند، فقها گرد آمدند و مراسم تا ظهر ادامه يافت. آنگاه به قصر رفتند و از دست خليفه جايزه دريافت كردند.[۱۵].

سپس مقريزى مى‏ نويسد: در دهه ميانى ذی حجة، همه امرا و درجه ‏داران خود را مهياى حضور در مراسم عيد غدير مى‏ كنند. روز هجدهم ذيحجة، خليفه بدون سايبان و بدون تشخّص براى حضور در مراسم قرائت خطبه حاضر مى‏ شود. در آن روز، طبق روال وزير داخل قصر مى ‏شود. خليفه حركت مى ‏كند تا براى جلوس روى تخت مهيا شود، و وزير با خدم و حشم خليفه را همراهى مى‏ كند. تخت خليفه را در مقابل درب كاخ مى‏ گذارند.

بيش از 5000 نفر نظامى سواره و در حدود 1000 نفر تيرانداز پياده و در حدود 7000 نفر پرچم به دست، از اصناف مختلف و در صف‏ هاى منظم در اطراف خليفه حركت مى‏ كنند تا به مقام رأس الحسين‏ عليه السلام مشرف مى‏ شوند. خليفه در جايگاه قرار مى‏ گيرد، و خطيب به منبر رفته و متن خطبه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله را -  كه در روز غدير ايراد فرموده بود -  قرائت مى‏ كند. پس از القاى خطبه، قاضى ‏القضاة آمده و دو ركعت نماز عيد را با مردم مى ‏خواند.

در نزد آن ها عيد غدير بيش از عيد قربان اهميت دارد، و در آن بيش از عيد قربان قربانى ذبح مى شود. سپس قاضى بر عرشه منبر قرار مى‏ گيرد و اشعار نغز و پرمغزى پيرامون غدير خم مى ‏خواند.

در سال 516 ق در مراسم جشن غدير، هزاران تن از اشراف و اعيان و فقرا و مساكين گرد آمده و جايزه دريافت كردند. همگان؛ از عالى و دانى، ثروتمند و مستمند منتظر جايزه غدير هستند. كسانى كه دختر دم بخت دارند يا قصد داماد كردن پسر دارند، منتظر مى‏ شوند كه دهه غدير فرا رسد و از جايزه خليفه به اهداف خود برسند. شعرا شعر مى‏ خوانند و صله مخصوص دريافت مى ‏كنند: 790 دينار به درجه‏داران تقديم مى‏ شود، 144 قطعه لباس فاخر تقسيم مى‏ شود، 258 دينار از سوى وزير جايزه داده مى‏ شود.

موقع اذان بانگ تكبير همه جا طنين ‏انداز مى‏ شود و نماز ظهر به امامت قاضى ‏القضاة ادا مى‏ گردد. خليفه به قصر مى‏ رود تا نزديكان و خاندانش را ديدار نمايد، و پسرش به جاى او با مردم ديدار مى‏ كند و جايزه مى‏ دهد.

مسئول بيت‏ المال با صندوقى كه در آن 5000 دينار است مى‏ آيد و آن را تقسيم مى ‏كند. مسئول خزانه لباس مى‏ آيد و لباس‏ هاى فاخر بين مردم تقسيم مى ‏كند. وزير دستور مى‏ دهد كتاب ‏هايى براى مطالعه به نزد خليفه ببرند.

به هر كدام از برادران و خويشاوندان خليفه 1000 دينار مى‏ دهند. آنچه باقى بماند به نماينده دولت مى‏ دهند تا در ميان مهمانان و درجه‏ داران و مستخدمان تقسيم كند.[۱۶]

اين بود اشاره ‏اى كوتاه به آمار و ارقام مربوط به دهه غدير در ايام دولت فاطميان، كه نزديک به يک هزار سال پيش در دهه غدير توسط فاطميون نثار مى ‏شد.

د) چرا دهه غدير؟

روز غدير به نصّ قرآن كريم روز «اكمال دين» و «اتمام نعمت» است.[۱۷]از سوى ديگر، از ديدگاه قرآن كريم عدد 10 عدد اكمال و اتمام مى ‏باشد:

  1. خداوند با حضرت موسى ‏عليه السلام براى يک ماه وعده گذاشت، سپس آن را با ده روز ديگر به «اتمام» رساند: «و واعدنا موسى ثلاثين ليلة و اتممناها بعشر»[۱۸]: ما سى شب با موسى وعده گذاشتيم سپس آن را با ده شب ديگر به اتمام رسانديم.
  2. اگر كسى در حج واجب دسترسى به قربانى نداشته باشد، بايد 10 روز روزه بگيرد؛ سه روز آن را در حج و هفت روز آن را در وطن: «فمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام فى الحج و سبعة اذا رجعتم تلك عشرة كاملة»[۱۹]: اگر كسى قربانى پيدا نكند سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت بايد روزه بگيرد اين ده روز كامل است.

در كتاب تفسيرى «الميزان» در مورد واژگان اكمال و اتمام به تفصيل سخن گفته، و در آخر به اين نتيجه رسيده كه «اتمام» عبارت است از انضمام همه اجزاء چيزى پس از شروع در آن. ولى «اكمال» عبارت است از حالتى كه اگر چيزى به آن حالت نرسد، به اثر مطلوب خود نخواهد رسيد.[۲۰]

در ادبيات عرب نيز كمتر از ده را «جمع قلّة»، و ده به بالا را «جمع كَثرة» گويند. راغب در اين رابطه مى ‏نويسد: العشرة هو العدد الكامل: ده عدد كامل مى ‏باشد.[۲۱]

بر اين اساس، اگر عيد سعيد غدير را يک روز، سه روز يا يک هفته برگزار كنيم بسيار خوب است، ولى تا به صورت دهگى نباشد به حدّ تمام و كمال نمى‏ رسد.

و لذا مى‏ بينيم كه در آداب و رسوم ما دهه عاشورا، دهه اربعين، دهه فاطميه، دهه محسنيه، دهه مهدويه و دهه كرامت، همه و همه ده روز گرفته مى ‏شود.

در اصل بنيانگذار مجالس دهگى حضرت امام رضا عليه السلام مى ‏باشد، كه روز اول محرم خانه را سياهپوش كرد، و به ريّان بن شبيب در روز اول محرم فرمود: يابن ‏شبيب، ان كنت باكياً لشى‏ء فابك للحسين‏ عليه السلام: اى پسرشبيب، اگر خواستى به چيزى گريه كنى به امام حسين‏ عليه السلام گريه كن.[۲۲]

و لذا علماى ربانى و مراجع درد آشناى جهان تشيع دستور اكيد دارند كه عيد سعيد غدير به عنوان دهگى گرفته شود.

تبليغ غدير با وقايع هفته غدير[۲۳]

يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت ‏هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد هفته غدير است.

بحث در رخدادهاى هفته غدير كه به غير از خود غدير چند واقعه است:

الف) خاتم ‏بخشى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و نزول آيه «إنما وليكم الله...».

ب) ازدواج اميرالمؤمنين‏ عليه السلام با حضرت زهرا عليها السلام.

ج) خطبه خلافت كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در روز اول خلافت ظاهرى خود كه مصادف با غدير بود ايراد فرمودند.

د) حديث بساط كه ماجرايى معروف است.

هـ) پيمان برادرى بين مهاجرين و انصار كه پيامبر صلى الله عليه و آله هم خود را با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام برادر نمود.

و) ماجراى مباهله پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با اهل‏ بيت ‏عليهم السلام با نصاراى نجران.

ز) ماجراى روزه و صدقه ‏دادن پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و نزول سوره «هل ‏أتى».

براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ايام غديريه /  رخداد هاى ايام غدير.

رخدادهاى ايام غدير[۲۴]

بزرگداشت غدير، هم بزرگداشت امامت است و هم بزرگداشت نبوت. در ايام عيد غدير حتى مى‏ توانيم «دهه غدير» برگزار كنيم و غدير را در يک دهه گرامى بداريم، كه آغاز اين دهه عيد غدير و پايان آن روز مباهله باشد. لذا بايد در بزرگداشت آن كوشيد و آن را به صورت دهه برگزار كرد، كه مراجع شيعه نيز تأكيد خاصى بر آن داشته ‏اند.

توضيح اينكه: روز عيد غدير 18 ماه ذى‏ الحجه و روز مباهله 24 اين ماه مبارك است. در كنار غدير، مهم‏ترين رويدادى كه حقانيت شيعه را ثابت مى‏كند مباهله است. مباهله پيامبرصلى الله عليه وآله با نصاراى نجران از دو جنبه نشان درستى و صداقت پيامبرصلى الله عليه وآله است:

اولاً: خود پيشنهاد مباهله از جانب پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله گواه اين مدعاست، زيرا تا كسى به صداقت و حقانيت خود ايمان راسخ نداشته باشد پا در اين راه نمى ‏نهد.

ثانياً: پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله كسانى را با خود به ميدان مباهله آورد كه عزيزترين افراد و جگرگوشه‏ هاى او بودند. اين خود نشان عمق ايمان و اعتقاد پيامبر صلى الله عليه و آله به درستى دعوتش است. مفسران و محدثان شيعه و اهل‏ تسنن تصريح كرده ‏اند كه آيه مباهله در حق اهل‏ بيت پيامبرعليهم السلام نازل شده است، و پيامبر صلى الله عليه و آله تنها كسانى را كه همراه خود به ميعادگاه برد، فرزندانش حسن و حسين و دخترش فاطمه و دامادش على‏ عليهم السلام بودند.

به همين دليل و به لطف الهى چند سالى است كه ايام غديريه -  كه «هفته غدير» و «دهه غدير» نيز جزو آن به شمار مى ‏آيد -  مورد توجه محبان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام قرار گرفته است، چرا كه بستر بسيار مناسبى جهت بيان استدلال‏ هاى مذهب حقّه جعفرى است. مانند نزول آيات و روايات غدير، مباهله، بخشش انگشتر در ركوع، نزول سوره هل‏ اتى، ابلاغ سوره برائت، فتح خيبر، بخشش فدک، نزول آيه اولى ‏الامر و آيه تبليغ و آيه اكمال، ميلاد امام كاظم و امام هادى ‏عليهما السلام ‏و... .

در اينجا تلاش شده تا تعدادى از اين مناسبت‏ ها جمع ‏آورى شده و توضيح بسيار مختصر در مورد هر كدام داده شود. تفصيل بعضى از اين موارد در همين دانشنامه و در واژه مربوط به آن آمده است. اميد است پيروان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام از فرصت‏ هاى بسيار مناسب اين ايام در جهت ترويج و ابقاء معارف ناب علوى در فضايى شاد و مفرح استفاده كنند.

در اينجا به اين رخدادها اشاره مى‏ شود:

نهم ذى ‏الحجة

الف) صدور حديث شريف سدّ الابواب

پس از ورود پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه وآله به مدينه و ساختن مسجد، اصحاب در اطراف مسجد خانه ‏هاى خود را ساختند و درب خانه ‏هاى خود را به سمت مسجد باز نمودند. خداوند اراده كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله و آل معصومين ايشان ‏عليهم السلام را با فضيلتى بر ديگران برترى دهد. روز نهم ذى‏ الحجه بود كه جبرئيل نازل شد و گفت: درب ‏هاى منازلى كه به سوى مسجد باز شده ‏اند ببندند، قبل از آنكه عذابى بر شما نازل شود. به جز درب خانه پيامبر صلى الله عليه و آله و على ‏عليه السلام.

بعضى از صحابه اعتراض كردند. پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله فرمود: اين خداوند متعال بود كه شما را بيرون كرد و على‏ عليه السلام را داخل نمود. ابوبكر و عمر با اصرار تقاضا كردند كه به اندازه يک پنجره يا يک كف دست و يا حداقل يک چشم فضايى به سمت مسجد باز گذارند. اما پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه نداد و فرمود: حتى به اندازه يک سوزن هم نبايد باز بگذاريد.[۲۵]

ب) روز عرفه

براى علت نامگذارى روز عرفه دو مطلب نقل شده است:

اول. در مورد حضرت آدم ‏عليه السلام: جبرئيل آدم‏ عليه السلام را به عرفات منتقل كرد. وقتى آن حضرت در عرفات اقامت كرد، جبرئيل گفت: وقتى آفتاب غروب كرد، هفت بار به گناهان خود اعتراف كن.[۲۶]

دوم. در روز اَلَست يا همان عالم ذرّ، خداوند از پشت آدم ‏عليه السلام همه ذريه او را خارج كرد و آنها را مانند ذرات در عرفات منتشر كرد. سپس با آنها تكلم كرد.[۲۷]

ج) انتقال نور پيامبر صلى الله عليه و آله به حضرت آمنه

پس از ازدواج حضرت عبدالله با آمنه‏ عليهما السلام، در شب جمعه 9 ذی ‏الحجه نور پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت آمنه منتقل شد.[۲۸]

تذكر: مشركين ايام حج را در ماه ‏هاى ديگر قرار مى‏ دادند تا تجارتشان پرسودتر شود. به اين عمل «نسى‏ء» مى‏ گويند. و لذا مراد از «ليله عرفه» ممكن است به حساب نسى‏ء باشد، كه البته خداوند مى ‏فرمايد: «النسى‏ء زيادة فى كفر».[۲۹]پس مراد از ميلاد هفده ربيع‏ الاول و يا انتقال نور در 9 ذى‏ الحجه با حساب نسى‏ء صحيح مى ‏باشد.[۳۰]

د) ميلاد حضرت ابراهيم‏ عليه السلام

در «المجموعة النفيسة فى تاريخ الائمه ‏عليهم السلام» آمده كه تولد حضرت ابراهيم ‏عليه السلام در نهم ذى ‏الحجه بوده است.[۳۱]البته در بعضى روايات آن را در اول ذى‏ الحجه دانسته، و روزه آن روز را كفاره شصت سال بيان كرده ‏اند.[۳۲]

از امام صادق ‏عليه السلام نقل شده است كه مراد از كلمات «فأتمهنّ» در قرآن، همان كلماتى است كه بر حضرت آدم ‏عليه السلام القاء شد و با همان كلمات توبه كرد: «فتلقّى آدم من ربه كلمات».[۳۳]

و آن اين بود كه گفت: يا رب اسئلك بحق محمد و على و فاطمه و الحسن و الحسين ‏عليهم السلام الا تبت علىّ.  فتاب الله عليه: يعنى حضرت آدم ‏عليه السلام خدا را به حق اهل‏ بيت ‏عليهم السلام قسم داد تا خداوند او را ببخشد، و خدا هم بخشيد.

از امام صادق ‏عليه السلام سؤال شد: «فأتمهنّ» يعنى چه؟ فرمود: يعنى «فاتمهنّ الى القائم ‏عليه السلام اثنى ‏عشر اماماً؛ تسعة من ولد الحسين ‏عليه السلام»؛ يعنى معرفت و توسل حضرت ابراهيم ‏عليه السلام علاوه بر پنج نور مقدس، ادامه پيدا كرد و با ائمه ‏عليهم السلام بعد تكميل شد، و با رساندن به امام‏ زمان‏ عليه السلام معرفت او به تمام و كمال رسيد.[۳۴]

هـ) قبول توبه حضرت داوود عليه السلام

شيخ صدوق روايت كرده است: توبه حضرت داوود عليه السلام (انتخاب ايشان به عنوان خليفة الله) در نهم ذى ‏الحجه نازل شد، و كسى كه آن روز را روزه بگيرد كفاره گناهان نود ساله او است.[۳۵]

خداوند در قرآن مى‏ فرمايد:

«...و ظنّ داوود انما فتنّاه فاستغفر ربه و خرّ راكعاً و اناب  . فغفرنا له ذلك و ان له عندنا لزلفى و حسن مآب . يا داوود انا جعلناك خليفة فى الارض...»[۳۶]: ...و داوود دانست كه ما او را آزموده ‏ايم از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود به سجده افتاد و توبه كرد. ما اين عمل را به او بخشيديم و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نيكو است. اى داوود ما تو را خليفه و نماينده خود در زمين قرار داديم... .

و) ماجراى صحيفه ملعونه توسط منافقين

در سال 10 هجرى و ايام حجةالوداع تعدادى از صحابه هم ‏پيمان شدند كه نگذارند اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به خلافت برسد. اين پيمان را در صحيفه ‏اى مكتوب كرده، و توسط ابى‏ عبيده جراح در كنار خانه كعبه دفن كردند.[۳۷]خداوند آن را افشاء نمود و به «صحيفه ملعونه» مشهور شد.

پس از اين پيمان، منافقين در صدد جمع‏آورى افراد و قبائل و برنامه ‏ريزى گسترده براى عمل كردن آن بر آمدند. از سوى ديگر، پيامبر صلى الله عليه و آله نيز با تشكيل سپاه اسامه و فرستادن اكثر صحابه و خالى كردن مدينه از افراد، تلاش گسترده‏اى براى حمايت از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به جا آوردند. البته با كارشكنى منافقين زحمات پيامبر صلى الله عليه و آله به نتيجه مطلوب نرسيد. ولى جولان اهل دنيا موقتى است و عاقبت براى شيعيان است. «والعاقبة للمتقين».[۳۸]

پانویس

  1. غدير در گذر زمان (مهدى‏ پور): ص19-27.
  2. الكافى: ج 4 ص 149.
  3. الغدير: ج 1 ص 513.
  4. التنبيه و الاشراف: ص 221.
  5. الغدير: ج 1 ص 536.
  6. الخطط المقريزيّه: ج 2 ص 116.
  7. الخطط المقريزيّه: ج 2 ص 117.
  8. الخطط المقريزيّه: ج 2 ص 119.
  9. دائرة المعارف تشيع: ج 11 ص 527.
  10. عيد الغدير فى عهد الفاطميين، چاپ تهران 1417 ق.
  11. الخطط المقريزيه: ج 2 ص 116.
  12. الخطط المقريزيه: ج 2 ص 117.
  13. الخطط المقريزيه: ج 2 ص 117.
  14. صاحب الغار ابوبكر ام رجل آخر (نجاح الطائى): ص 62.
  15. الخطط المقريزيه: ج 2 ص 117.
  16. الخطط المقريزيه: ج 2 ص117-121.
  17. مائده/3.
  18. اعراف/142.
  19. بقره/196.
  20. الميزان: ج 2 ص 77.
  21. مفردات القرآن: ص 335.
  22. الامالى (صدوق): ص 112.
  23. غدير در آئينه كتاب: ص 31.
  24. غدير در گذر زمان (مهدى‏ پور): ص62-65، 75-119. فراموشی غدیر مقدمۀ حادثه: ص2-7. آشنایی با ایام غدیریه: کل کتاب.
  25. بحار الانوار: ج 39 ص23-29 و ج95 ص188.
  26. علل الشرايع: ج 2 ص 400، باب علت وجوب حج.
  27. وسائل الشيعة: ج 11 ص 227.
  28. كنز الفوائد: ج 1 ص 166.
  29. توبه/37.
  30. اثبات الوصية: ص108، 109.
  31. المجموعة النفيسة فى تاريخ الائمة: ص 43.
  32. الكافى: ج 4 ص 149.
  33. بقره/37.
  34. البرهان: ج 1 ص 317.
  35. من لا يحضره الفقيه: ج 2 ص 87.
  36. ص/24-26.
  37. بحار الانوار: ج 28 ص103-106.
  38. اعراف/128.