آيه ۴۵ انعام و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== «وَ إذ يَعِدُكُم اللَّهُ إحدَى الطائفَتَين أنَّها لَكُم وَ تَوَدّونَ أنَّ غَيرَ ذاتِ الشَوكَةِ...»<ref>انفال /  ۷. نگاهى بر زيارت غديريّه (صفاخواه، طالعى) : ص۱۱۱ - ۱۵۰.</ref> ==
== «وَ إذ يَعِدُكُم اللَّهُ إحدَى الطائفَتَين أنَّها لَكُم وَ تَوَدّونَ أنَّ غَيرَ ذاتِ الشَوكَةِ...»<ref>انفال /  ۷. نگاهى بر زيارت غديريّه (صفاخواه، طالعى) : ص۱۱۱ - ۱۵۰.</ref> ==
يكى از مفاهيم عميق در زيارت غديريه، رابطه آيات قرآن با ولايت و امامت و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است. يكى از آياتى كه در زيارت غديريه به آن استشهاد شده آيه ۷ سوره انفال است:
يكى از مفاهيم عميق در [[زیارت غدیریه و صراط مستقیم|زیارت غدیریه]]، رابطه آيات قرآن با [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولایت]] و [[امامت]] و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است. يكى از آياتى كه در زيارت غديريه به آن استشهاد شده آيه ۷ سوره انفال است:


امام هادى ‏عليه السلام در ضمن بيان مواقف مشهور و روزهاى زبانزد زندگى پرافتخار على‏ عليه السلام به روز خيبر مى‏ رسد:
[[امام هادی ‏علیه السلام]] در ضمن بيان مواقف مشهور و روزهاى زبانزد زندگى پرافتخار على‏ عليه السلام به روز خيبر مى‏ رسد:


و يوم خيبر اذ اظهر اللَّه خور المنافقين و قطع دابر الكافرين و الحمد للَّه رب العالمين: و روز خيبر، كه خداوند سستى منافقين را ظاهر ساخت وريشه كافران را قطع كرد. سپاس خداى راست، پروردگار جهانيان.
و يوم خيبر اذ اظهر اللَّه خور المنافقين و قطع دابر الكافرين و الحمد للَّه رب العالمين:


فتح خيبر رويدادى مهم بود؛ از جهت رشادت و دلاورى مولى الموالى‏ عليه السلام از يک سو، و جبن و فرار مدعيان از سوى ديگر. اما مهم‏تر از آن، ظهور و بروز حديث نبوى بود كه حضرتش در جنگ خيبر فرمود:
و روز خيبر، كه خداوند سستى [[منافقین]] را ظاهر ساخت وريشه كافران را قطع كرد. سپاس خداى راست، پروردگار جهانيان.


فردا رايت را به دست كسى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. پيشروى است كه فرّار نيست. باز نمى ‏گردد تا آنگاه كه خدا فتح را به دست او عملى سازد.<ref>الغدير: ج ۷ ص ۲۰۰ - ۲۰۶.  و ج ۱ ص۳۸ - ۴۲.</ref>
فتح خيبر رويدادى مهم بود؛ از جهت رشادت و دلاورى مولى الموالى‏ عليه السلام از يک سو، و جبن و فرار مدعيان از سوى ديگر.


فردايش افرادى خود را نامزد كردند، غافل از اينكه اين امر امر الهى است و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز مجرى فرمان. معناى اين حديث آن است كه تنها كسى كه به تمام و كمال محبّ و محبوب خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله است هجوم برنده و غير فرّار است، و او جز حضرت اسداللَّه الغالب‏ عليه السلام كسى نيست. به تعبير علامه شيخ محمدحسن مظفر: «افمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً...» ؟
اما مهم ‏تر از آن، ظهور و بروز حديث نبوى بود كه حضرتش در جنگ خيبر فرمود:


به روايت مفسران، روزى وليد بن عقبه بر على ‏عليه السلام افتخار مى‏ كرد و مى‏گفت: من خوش زبان‏تر از تو هستم، و شمشيرم از تو برنده ‏تر است. حضرت فرمود: ساكت باش كه فاسقى. آيه شريفه نازل شد، و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مؤمن و وليد را فاسق معرفى كرد.<ref>الغدير: ج ۲ ص ۴۶ و ج ۸ ص۲۷۴ - ۲۷۶.</ref>
فردا رايت را به دست كسى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش هم او را دوست دارند.


درباره اين آيه شريفه و اين مقايسه، هيچ نمى‏ گوئيم، مگر اشاره ‏اى به مظلوميت حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام. آن هم از زبان وحى كه در كام حضرتش بود، كه در دردنامه شقشقيّه مى‏ فرمايد: حتى صرت اقرن الى هذه النظائر<ref>نهج البلاغه: ص ۴۹، خطبه سوم.</ref>: كار به آنجا رسيد كه با اين اشخاص هم‏رديف شده ‏ام!
پيشروى است كه فرّار نيست. باز نمى ‏گردد تا آنگاه كه خدا فتح را به دست او عملى سازد.<ref>الغدير: ج ۷ ص ۲۰۰ - ۲۰۶.  و ج ۱ ص۳۸ - ۴۲.</ref>
 
فردايش افرادى خود را نامزد كردند، غافل از اينكه اين امر امر الهى است و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز مجرى فرمان. معناى اين حديث آن است كه تنها كسى كه به تمام و كمال محبّ و محبوب خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله است هجوم برنده و غير فرّار است، و او جز حضرت اسداللَّه الغالب‏ عليه السلام كسى نيست.
 
به تعبير علامه شيخ محمدحسن مظفر: «أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقاً...» ؟
 
به روايت مفسران، روزى وليد بن عقبه بر على ‏عليه السلام افتخار مى‏ كرد و مى ‏گفت: من خوش زبان‏تر از تو هستم، و شمشيرم از تو برنده ‏تر است.
 
حضرت فرمود: ساكت باش كه فاسقى. آيه شريفه نازل شد، و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مؤمن و وليد را فاسق معرفى كرد.<ref>الغدير: ج ۲ ص ۴۶ و ج ۸ ص۲۷۴ - ۲۷۶.</ref>
 
درباره اين آيه شريفه و اين مقايسه، هيچ نمى‏ گوئيم، مگر اشاره ‏اى به مظلوميت حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.
 
آن هم از زبان وحى كه در كام حضرتش بود، كه در دردنامه شقشقيّه مى‏ فرمايد:
 
حَتَّى‏ صِرْتُ‏ أُقْرَنُ‏ إِلَى‏ هَذِهِ‏ النَّظَائِرِ<ref>نهج البلاغه: ص ۴۹، خطبه سوم.</ref>: كار به آنجا رسيد كه با اين اشخاص هم ‏رديف شده ‏ام!


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۶

«وَ إذ يَعِدُكُم اللَّهُ إحدَى الطائفَتَين أنَّها لَكُم وَ تَوَدّونَ أنَّ غَيرَ ذاتِ الشَوكَةِ...»[۱]

يكى از مفاهيم عميق در زیارت غدیریه، رابطه آيات قرآن با ولایت و امامت و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است. يكى از آياتى كه در زيارت غديريه به آن استشهاد شده آيه ۷ سوره انفال است:

امام هادی ‏علیه السلام در ضمن بيان مواقف مشهور و روزهاى زبانزد زندگى پرافتخار على‏ عليه السلام به روز خيبر مى‏ رسد:

و يوم خيبر اذ اظهر اللَّه خور المنافقين و قطع دابر الكافرين و الحمد للَّه رب العالمين:

و روز خيبر، كه خداوند سستى منافقین را ظاهر ساخت وريشه كافران را قطع كرد. سپاس خداى راست، پروردگار جهانيان.

فتح خيبر رويدادى مهم بود؛ از جهت رشادت و دلاورى مولى الموالى‏ عليه السلام از يک سو، و جبن و فرار مدعيان از سوى ديگر.

اما مهم ‏تر از آن، ظهور و بروز حديث نبوى بود كه حضرتش در جنگ خيبر فرمود:

فردا رايت را به دست كسى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش هم او را دوست دارند.

پيشروى است كه فرّار نيست. باز نمى ‏گردد تا آنگاه كه خدا فتح را به دست او عملى سازد.[۲]

فردايش افرادى خود را نامزد كردند، غافل از اينكه اين امر امر الهى است و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز مجرى فرمان. معناى اين حديث آن است كه تنها كسى كه به تمام و كمال محبّ و محبوب خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله است هجوم برنده و غير فرّار است، و او جز حضرت اسداللَّه الغالب‏ عليه السلام كسى نيست.

به تعبير علامه شيخ محمدحسن مظفر: «أَفَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا كَمَنْ كَانَ فَاسِقاً...» ؟

به روايت مفسران، روزى وليد بن عقبه بر على ‏عليه السلام افتخار مى‏ كرد و مى ‏گفت: من خوش زبان‏تر از تو هستم، و شمشيرم از تو برنده ‏تر است.

حضرت فرمود: ساكت باش كه فاسقى. آيه شريفه نازل شد، و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مؤمن و وليد را فاسق معرفى كرد.[۳]

درباره اين آيه شريفه و اين مقايسه، هيچ نمى‏ گوئيم، مگر اشاره ‏اى به مظلوميت حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.

آن هم از زبان وحى كه در كام حضرتش بود، كه در دردنامه شقشقيّه مى‏ فرمايد:

حَتَّى‏ صِرْتُ‏ أُقْرَنُ‏ إِلَى‏ هَذِهِ‏ النَّظَائِرِ[۴]: كار به آنجا رسيد كه با اين اشخاص هم ‏رديف شده ‏ام!

پانویس

  1. انفال /  ۷. نگاهى بر زيارت غديريّه (صفاخواه، طالعى) : ص۱۱۱ - ۱۵۰.
  2. الغدير: ج ۷ ص ۲۰۰ - ۲۰۶. و ج ۱ ص۳۸ - ۴۲.
  3. الغدير: ج ۲ ص ۴۶ و ج ۸ ص۲۷۴ - ۲۷۶.
  4. نهج البلاغه: ص ۴۹، خطبه سوم.