آيه ۶۱ زخرف و غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۱۹ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
آیه ۶۱ زخرف و غدیر
آيه ۶۱ زخرف و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهزخرف
شماره آیه۶۱
جزء۲۵
محتوای آیه
مکان نزولمکه
ترتیل آیه
ترجمه صوتی

موقعیت تاریخی نزول

موقعیت تاریخی نزول‌ آیه ۶۱ سوره زخرف چنین ترسیم شده است: در سفر حجةالوداع، قافله غدير در منا آماده اعلان ولایت می‌شد؛ پيش از حركت در مسجد خیف، نزول هفت آيه قرآن پس از يک سخنرانى كوتاه درباره مقام على بن ابی‌طالب ‏عليه السلام، هشداری جدى از سوى خداوند برای درک عظمت غدیر توسط مردم بود؛ آیاتی كه هر يک پشتوانه يكى از ثقلین بود.[۱]

یکی از این آیات هفت‌گانه آیه ۶۱ سوره زخرف بود: Ra bracket.png وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ؛ آن علمى براى ساعتِ معهود است پس درباره آن شک نكنيد و از من پيروى كنيد كه اين راه راست است La bracket.png. بقیه آن هفت آیه یکی آیات ۴۱ تا ۴۴ سوره زخرف و دو آیه دیگر آیات ۹۳ و ۹۴ سوره مؤمنون بود.

تحلیل اعتقادی آیه

درباره تحلیل اعتقادی نزول آیه ۶۱ سوره زخرف چنین گفته شده است: این آیه معرفى على‏ عليه السلام به‌عنوان تنها راه نجات و«نشانه و علمى براى قيامت» است. در تفاسیر آمده كه منظور از اين آيه على بن ابى‏‌طالب‏ عليه السلام است.[۲]

جابر بن عبد اللَّه انصارى در توصیف اين مقطع مقدماتى غدير چنین گفته است: پيامبر صلى الله عليه و آله در مِنا در حالى كه من از همه به آن حضرت نزديک‌‏تر بودم فرمود: «آگاه باشيد، مبادا شما را بعد از خود چنين بيابم كه از دين بازگشته كافر شده‏‌ايد و گردن يكديگر را مى‌زنيد. به‌خدا قسم، اگر چنين كنيد، مرا در آن لشكرى خواهيد يافت كه به جنگ شما آمده است. سپس حضرت نگاهى به پشت سر خود كرد و سه مرتبه فرمود: و يا اينكه على به جنگتان مى‌آيد و ما چنين پنداشتيم كه جبرئيل از پشت سر حضرت اين مطلب را به او گفت. بعد از اين قضيه خداوند چنين نازل كرد: «و اگر تو را از اين جهان ببريم باز از آنان انتقام خواهيم گرفت» به‌وسيله على بن ابى‌‏طالب، «يا به تو نشان مى‌دهيم آنچه به آنان وعده كرديم كه ما بر آنان اقتدار و تسلط داريم».

سپس اين آيه نازل شد: «بگو: پروردگارا، اگر آنچه آنان وعده داده مى‌‏شوند به من نشان دادى مرا در بين قوم ظالمان قرار مده». در پى آن چنين نازل شد: «تمسک نما به آنچه -درباره على- بر تو وحى شد، كه تو بر راه راست هستى»؛ و اين آيه نازل شد كه على نشانه روز قيامت است، و نيز نازل شد: «و او يادآورى براى تو و قومت است و به‌زودى -درباره على- مورد سؤال قرار خواهيد گرفت».[۳]

نتايج اعتقادی آيات: على‏ عليه السلام صراط مستقيم تا قيامت

برخی محققان سه هدف از آيات نازل‌شده ۴۱ تا ۴۴ سوره زخرف در مِنا استفاده کرده‌اند: ولايت على ‏عليه السلام وحى الهى و صراط مستقيم است و بايد اين راه راست در غدير معرفى می‌شد، اگر چه خطر دشمنان آشكارا احساس مى‏‌شد. اين وعده در آيه چهارم در مِنا نازل شد و با تفسيرى كه حضرت درباره آن فرمود، مورد تأكيد قرار گرفت؛ به‌خصوص بعد از سه آيه قبل كه درباره دشمنان آمده بود.

با توجه به متن حديث و دقت در اينكه جابر از نزول آيات خبر مى‏‌دهد و تفسير آن را هم در ضمن آن بيان مى‏‌كند، روشن می‌شود كه وقتى به اين قسمت از كلام مى‏‌رسد به‌گونه‌‏اى سخن مى‏‌گويد كه از آن نزول آيه فهميده مى‌‏شود. در نسخه ديگرى از همين روايتِ جابر عبارت به‌صورت متصل به آيه چنين است: «وَ انَّ عَلِيّاً عليه السلام لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْأَلُونَ عَنْ مَحَبَّةِ عَلِىّ‏ عليه السلام؛ على ‏عليه السلام علمى براى ساعت معهود است براى تو و قومت، و به‌زودى درباره محبت على بن ابى‌طالب‏ عليه السلام مورد سؤال قرار خواهيد گرفت».[۴]

قابل توجه است كه جمله Ra bracket.png وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ La bracket.png از عبارات خاص قرآنى است كه در هيچ مورد ديگرى به‌چشم نمى‏‌خورد و روايات متعددى به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام تفسیر شده است؛ از جمله:

  • در حديثى مى‌فرمايد: «خداوند اهميت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و عظمت مقام او نزد خود را ذكر كرده آنجا كه مى‏‌فرمايد: «و همانا آن، نشانه‌اى براى [فهم‌] رستاخيز است». «پس درباره قيامت شک نكنيد و پيرو من باشيد كه اين راه مستقيم است»: يعنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام.[۵]
  • از امام صادق‏ علیه السلام درباره كلام خداوند: «و همانا آن، نشانه‌اى براى [فهم‌] رستاخيز است» سؤال كردند، فرمود: از اين آيه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام قصد شده است. و بعد شاهد آوردند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ عَلَمُ هذِهِ الامَّةِ.[۶] با توجه به واژه «عِلْم» در آیه، معنى آیه این است كه على‏ عليه السلام عِلمى براى قيامت است و چه بسا چنين معنى چنین باشد كه وجود آن حضرت باعث علم، يقين و اطمينان به روز قيامت است. ولى اگر كلمه «عَلَم» باشد، به‌معناى نشانه و علامت روز قيامت مى‏‌شود.

اما اينكه چگونه على‏ عليه السلام نشانه قيامت است، جلوه‌‏ها گوناگونى دارد؛ از جمله اینکه زندگى على‏ عليه السلام، تقواى او و سفارشات او به تقوا يادآور قيامت بود و على‏ عليه السلام و نمونه کامل معتقدان به حساب الهى بودند؛ همان‌گونه كه دشمنانش مظهر بى‏‌اعتقادى به روز جزا بودند. محبت و ولايت على ‏عليه السلام كليد بهشت و بغض او كليد جهنم است. در روز قيامت حساب مردم جهان به‌دست على‏ عليه السلام است و پل صراط در اختيار اوست.[۷]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۱، ص۵۰.
  2. الطرائف، ج۱، ص۱۴۳؛ تأويل الآيات الظاهره، ص۵۴۲؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۹۱، ح۲۴۴؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۸۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۶۹؛ شواهد التنزيل، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷.
  3. الطرائف، ج۱، ص۱۴۳؛ تأويل الآيات الظاهره، ص۵۴۲؛ تأويل الآيات الظاهره، ص۵۴۴-۵۴۵؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۱۹۳، ح۱۴۱؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۹۱، ح۲۴۴؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۸۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۶۹؛ شواهد التنزيل، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷.
  4. بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۹۱، ح۲۴۴.
  5. بحارالانوار، ج۹، ص۲۳۶، ح۱۳۱؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۳۱۹، ح۱۶.
  6. تأويل الآيات الظاهره: ص۵۵۲.
  7. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: «غدير در قرآن»، ج۱، ص۲۹۵؛ «غدير در قرآن»، ج۱، ص۳۷۵؛ «غدير در قرآن»، ج۲، ص۷۱؛ «غدير در قرآن»، ج۲، ص۳۴۴.

منابع

  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • شواهد التنزيل لقواعد التفضيل فی الآیات النازلة فی أهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم؛ عبیدالله بن عبدالله حسکانی، تحقیق: محمدباقر حسکانی، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۱ق.
  • الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف؛ علی بن موسی بن طاووس، قم: مطبعة الخيام، ۱۴۰۰ق.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.