رایات (حدیث)

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۰۱ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

اشاره به حديث رايات در خطبه غدير[۱]

در غدير كتاب الهى با حيات مردم عجين گرديد، به صورت جزء لا ينفكّى كه تا حوض كوثر عضو جدايى ناپذير زندگى مسلمانان خواهد بود.

پیامبر صلی الله علیه و آله هم در خطبه غدیر اين مفهوم را به شكل هاى مختلف از جمله حدیث ثقلین و حديث رايات در روز قیامت بيان فرمود.

آنچه در اينجا قابل ذكر است اشاره حضرت به حديث رايات در دو مورد از خطبه غدیر است:

إنّى سائِلُكُمْ غَداً فيما اشْهَدْتُ اللَّه بِهِ عَلَيْكُمْ فى يَوْمِكُمْ هذا اذا وَرَدْتُمْ عَلَىَّ حَوْضى وَ ما ذا صَنَعْتُمْ بِالثَّقَلَيْنِ بَعْدى، فَانْظُرُوا كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما حينَ تَلْقُونى:

من فرداى قيامت كه بر سر حوضم نزد من مى‏ آييد از شما بازخواست خواهم كرد درباره آن چيزى كه امروز خدا را بر شما براى آن شاهد گرفتم.

ببينيد چگونه با امانت‏ هاى من رفتار مى‏ كنيد، و پاسختان در روزى كه به ملاقات من مى ‏آييد چيست؟[۲]

الا وَ انى فَرْطُكُمْ وَ انْتُمْ تَبَعى، تُوشِكُونَ انْ تَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوْضَ، فَاسْالُكُمْ حينَ تَلْقُونى عَنْ ثِقْلَىَّ: كَيْفَ خَلَّفْتُمُونى فيهِما؟:

بدانيد كه من پيش از شما بر سر حوض کوثر حاضر مى ‏شوم و شما از پى من مى‏ آييد و بر سر حوض کوثر بر من وارد مى ‏شويد.

آنگاه كه مرا ملاقات مى‏ كنيد از شما درباره دو يادگار گران بهايم سؤال میكنم: پس از من با آنان چگونه رفتار كرديد؟[۳]

تحليل اعتقادى

نبايد وعده پيامبر صلى الله عليه و آله را براى پاسخ امت بر سر حوض كوثر ساده تلقى كنيم.

صحنه ‏اى عظيم به وقوع خواهد پيوست كه امت عظيم مسلمان در محضر پيامبرشان بايستند و با پاسخ به پرسش‏ هاى آن حضرت درباره قرآن و عترت به صورت جدى تكليف خود را روشن كنند.

آن منظره ديدنى را خود پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى ترسيم فرموده است آنجا كه مى‏ فرمايد:

امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مى ‏شوند:

اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا مى‏ خيزم و دست او را مى‏ گيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى‏ شود و قدم هايش به لرزه در مى‏ آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و تابعین او نيز همين گونه مى ‏شوند.

از آنان مى ‏پرسم: بعد از من با دو يادگار گرانقدر من چگونه رفتار كرديد؟ در پاسخ مى ‏گويند: ثِقْل بزرگ‏تر (يعنى قرآن) را تکذیب نموديم و پاره پاره كرديم، و ثِقْل كوچک ‏تر (عترت) را در تنگنا قرار داديم و حقش را گرفتيم.

آنگاه من مى‏ گويم: به سمت چپ برويد. آنان از نزد من تشنه و جگر سوخته و روسياه باز گردانده مى ‏شوند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.

سپس رايت فرعون امتم بر سر حوض وارد مى‏ شوند كه اكثر مردم اينانند كه توسط او از راه راست منحرف شده ‏اند... .

دست رئيس آنان را مى ‏گيرم، و به محض آنكه دست او را مى ‏گيرم رويش سياه مى ‏شود و قدم ‏هايش مى‏ لرزد و امعاء و احشاء او منقلب مى ‏شود، و آنان كه تابع او بوده ‏اند نيز چنين مى‏ شوند.

من مى‏ گويم: درباره ثِقْلين بعد از من چه رفتارى كرديد؟

مى‏ گويند: ثِقل بزرگ‏تر را تكذيب كرده و آن را پاره پاره كرديم، و با ثِقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم.

من مى ‏گويم: شما هم به راه گروه اول برويد. آنان هم تشنه و جگر سوخته و روسياه باز مى ‏گردند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.

سپس رايت هامان امتم كه امام پنجاه هزار نفر از آنان است نزد من مى‏ آيند. من بر مى‏ خيزم و دست او را مى‏ گيرم.

آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى ‏شود و قدم‏ هايش به لرزه مى ‏افتد و امعاء و احشايش منقلب مى ‏شود، و تابعين او نيز چنان مى ‏شوند.

من مى ‏پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟

مى‏ گويند: ثِقل اكبر را تکذیب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم.

من میگويم: شما به راه گروه ‏هاى قبل برويد. آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى ‏گردند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده ‏اند.

سپس رايت مِخْدَج نزد من مى ‏آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى ‏گيرم.

به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى‏ شود و قدم ‏هايش به لرزه در مى ‏آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى‏ شود، و تابعين او نيز چنان مى‏ شوند.

مى‏ گويم: بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟

مى ‏گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى‏ گويم: شما هم به راه گروه ‏هاى قبل برويد.

آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى ‏گردند در حالى كه قطره ‏اى از حوض كوثر ننوشيده باشند.

سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى ‏سفيدان نزد من وارد مى ‏شود. من بپا مى‏ خيزم و دست او را مى ‏گيرم، و در اين حال روى او و اصحابش سفيد مى‏ شود.

مى ‏گويم: بعد از من درباره ثِقلين چه رفتارى داشتيد؟ مى‏ گويند: ثقل اكبر را تابع شديم و آن را تصديق نموديم، و ثقل اصغر را كمک كرديم و يارى نموديم و همراه او به شهادت رسيديم.

من مى‏ گويم: سيراب و آب نوشيده باز گرديد. آنان جرعه ‏اى مى ‏نوشند كه بعد از آن هرگز تشنه نمى ‏شوند. روى امامشان همچون خورشيد طالع است، و روى آنان

مانند ماه چهارده ‏شبه و همچون نورانى ‏ترين ستاره در آسمان است.

سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بر اين پيشگويى من شاهد هستيد؟

گفتند: آرى، ما گواه اين مجلس خواهيم بود.[۴]

ما نيز از بلنداى چهارده قرن مى ‏گوييم: يا رسول ‏الله! اين پنج گروه را نيک مى‏ شناسيم، و قبل از حوض كوثر در اين دنيا بر ضلالت آن چهار گروه معتقديم و شهادت مى ‏دهيم، و اميدواريم زير پرچم على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام از تابعین و تصديق كنندگان قرآن در قول و عمل در گروه پنجم باشيم.

پانویس

  1. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۷۶-۱۷۸.
  2. الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۷.
  3. الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. مناقب ابن مغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۷۶.
  4. اليقين: ص ۲۷۵ باب ۹۶.