چشمه غدیر

از دانشنامه غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۷:۴۱ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

آبِ چشمۀ غدير

در «لسان العرب» مى‏ گويد: ابن‏ اثیر گفته است: غدیر موضعى بين مکه و مدینه است. چشمه ‏اى كه آنجاست در آن مى‏ ريزد.[۱]

در «معجم» و «الروض المعطار»مى‏ گويد: در اين غدیر آب چشمه‏ اى مى‏ ريزد.[۲]

در «معجم البلدان» مى‏ گويد: خم موضعى است كه چشمه ‏اى در آن مى ‏ريزد.[۳]

اسدى مى‏ گويد: در سه مايلى جحفه در كنار چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است و بين مسجد و چشمه درختانى قرار دارد. اينجا همان غدير خم است.[۴]

عياض مى‏ گويد: غدير بركه اى است كه چشمه‏ اى در آن مى‏ ريزد، و بين بركه و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است.[۵]

توصیف چشمۀ غدیر[۶]

در مورد توصيف چشمه غدير مى‏ توان به نكاتى اشاره نمود:

آبگير

كلمۀ غدير كه به معناى آبگير است همان جايى است كه آب سيل و نيز آب چشمه در آن جمع مى‏ شود و در تمام عبارات تاريخى معروف ‏ترين نام اين منطقه با همين آبگير است.

عرام مى ‏گويد: «غدير خم در سمت طلوع آفتاب است و هيچگاه آب آن خشک نمى‏ شود».[۷]

مسجد كنار چشمه

در مكانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله توقف نمود و نماز خواند و خطابه ايراد كرد و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به عنوان صاحب اختيار و خليفه مردم تعيين كرد، مسجدى ساخته شد كه محل آن بين چشمه و آبگير بوده است.

بكرى مى‏ گويد: «بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است»[۸]

حموى مى‏ گويد: صاحب مشارق گفته است: «خُم موضعى است كه چشمه‏ اى در آن مى‏ ريزد، و بين غدير و چشمه مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله است»[۹]

تاريخچه اين مسجد در عنوان «مسجد غدير» آمده است.

سكونت

حموى از حازمى نقل كرده كه « اين وادى به وخامت موصوف است».

منظور از وخامت غير قابل سكنى بودن آن است؛ ولى حموى از عرّام نقل كرده كه در اين منطقه عده‏ اى از قبیله خزاعه و كنانه زندگى مى‏ كنند ولى بسيار كم ‏اند.[۱۰]

جغرافیدان عربستان عاتق بن غيث بلادى ، سه دليل ذكر مى‏ كند كه در اين مكان سكونت جمعى از مردم به صورت شهر يا روستاى مهمى بر قرار بوده است :

الف) چشمه غدير، كه يكى از اهالى بلاديه در گذشته نه چندان دور اقدام به حفر مجدد آن براى وفور آب نموده است. بايد توجه داشت كه در حجاز ، بودنِ يک چشمه مساوى با برقرارى يک روستاست.

آثار باقى مانده نشان مى‏ دهد كه در اين مكان آبادى بوده كه ساختمان‏ هاى آن از سنگ بنا شده بوده و حصارى داشته است.

ب) زمين‏ هاى اطراف غدير همه كوهپايه ‏اى و مايل به دشت هستند و تا آنجا كه اهل منطقه نقل مى‏ كنند سراسر آن را نخلستان پوشانده بوده است.

اين آبادى مى‏ تواند دليلى بر وجود عده ‏اى به عنوان سكونت در آنجا باشد.

ج) بعد از شهادت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرزندان صحابه ، انصار و قريش در دشت ‏هاى حجاز متفرّق شدند و براى خود باغ‏ ها و آبادى‏ هايى ساختند كه به صراحت تاريخ مناطق اطراف غدير خم از آن مناطق است.

با توجه به اينكه در مناطق دور دست‏ تر از غدير آبادى‏ هايى در كنار آب‏ ها به وجود آمده، استبعادى ندارد در اين غدير هم وطن كرده باشند و اطراف آن را آباد نموده باشند، چرا كه هم به جاده و آبادى‏ هاى ديگر نزديک‏ تر است و هم سابقه حضور پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا ثابت بوده است.

اين سه دليل ثابت مى كند كه سرزمين غدير خم كه امروزه فقط چند چادر نشين در اين سو و آن سويش خيمه زده ‏اند، روزگارى شهر يا روستاى آبادى بوده است.

از نظر شيعه دليل ديگرى موارد فوق را تأييد مى‏ كند و آن صراحت تاريخ به وجود مسجد غدير در آنجاست.

قرائن مذكور نيز مؤيدى قوى بر وجود مسجد غدير است كه طبعاً به خاطر عبور حجاج زمينه سكونت نيز در آنجا فراهم بوده است.[۱۱]

خصوصيات چشمۀ غدير[۱۲]

شرايط جغرافيايى منطقه غدير در طول تاريخ تغييراتى داشته است، به خصوص آنكه در مسير سيل بوده و شكل آن به راحتى تغيير مى‏ يابد. به  همين جهت در توصيف غدير خم جنبه ‏هاى حياتى و طبيعى از زمان پيامبر صلى الله عليه و آله تاكنون تغييراتى داشته، كه به شرح زير است:

الف) در نزديک آبگیر (غدير) چشمه آبى بوده كه پس از جارى شدن به سمت غدير آمده و در آن مى‏ ريخته است. اين چشمه گاهى كم آب يا خشک مى‏ شده و گاهى در اثر عوامل طبيعى مسيرش از غدير عوض مى‏ شده و به سمت ديگرى مى‏ رفته است.

ب) در اطراف چشمه درختانى سرسبز و انبوه رشد كرده و محل زيبايى را ايجاد كرده بوده است. گاهى در اثر سيلاب‏ ها اين درختان از بين مى‏ رفته و يا در سال‏هايى كه آب چشمه كم بوده يا خشک شده درختان نيز سرسبزى خود را از دست داده يا خشكيده ‏اند.

ج) كنار آبگير درختان صحرايى كهنسالى بوده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در سايه آنها سخنرانى فرموده است. اين درختان نيز در اثر عمر زياد خشكيده و سيل نيز در از بين رفتن آنها مؤثر بوده است.

د) آبگير از نظر عمق ، عرض و طول در ساليان متمادى كه سيل از روى آن عبور كرده تغييرات زيادى به خود ديده ، ولى محل اصلى آن تغييرى نكرده است و در طول تاريخ تا امروز به عنوان غديرخم محلى معروف بوده است.

واژۀ «غدير خم»[۱۳]

از مجموع معانى كه در فرهنگ‏ هاى عربى براى « غدير» و «خم» ذكر كرده ‏اند مى‏ توان تعريف زير را به دست آورد:

غدير

آبگير و محل پست طبيعى زمين است كه آب باران يا سيل در آن جمع مى‏ شود و معمولاً آب آن تا فصل گرما نمى‏ ماند.

جمع كلمه «غدير»به چهار صورت مى‏ آيد: غُدُر، غُدْر، أغدُرَة، غُدْران.[۱۴]

درباره علت نامگذارى «آبگیر» به «غدیر» - كه صفت مشبهه است -  دو جهت ذكر كرده ‏اند:

الف) به معناى اسم مفعول از ماده «مغادرة »يعنى رفتن و باقى گذاشتن است، و منظور آن است كه سيل آبگير را پر مى‏ كند و آن را با آبش رها مى‏ كند و مى‏ رود.

ب) به معناى اسم فاعل از ماده «غدر »يعنى حيله است، و منظور آن است كه آبگير با آب فراوانى كه دارد وارِدين را مى‏ ترساند و هنگام شدّت احتياج آبش تمام مى‏ شود.

اين معنى را زبيدى در تأييد شعر كميت، قوى دانسته است.[۱۵]

خم

ياقوت در معجم البلدان از زمخشری نقل كرده كه «خم» نام مرد رنگرزى بوده، كه آبگير بين مكه و مدينه به او نسبت داده شده است.

سپس از صاحب مشارق نقل مى‏ كند كه گفته است : «خم اسم مجموعه درختانى در آنجاست و در آن آبگيرى است كه به خم نسبت داده مى ‏شود».[۱۶]

همين جهتِ نامگذارى را در كلام بكرى مى‏ بينيم كه مى‏ گويد : «غدير خم در سه مايلى جحفه است. در اين آبگير چشمه‏ اى مى‏ ريزد و اطراف آن درختان بسيار و در هم پيچيده است و اين همان مجموعه درختانى است كه به آن خم مى‏ گويند».[۱۷]

پانویس

  1. لسان العرب : ماده خم . النهاية : ماده خم .
  2. معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸. الروض المعطار: ص ۱۵۶
  3. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹
  4. خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹
  5. خلاصة الوفاء: ص ۲۲۹.
  6. غدير كجاست؟ : ص ۵۱-۵۴.
  7. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۹۸.
  8. معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.
  9. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  10. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  11. على طريق الهجرة: ص ۶۰ - ۶۷. معجم معالم الحجاز: ج ۳ ص ۱۵۹.
  12. غدير كجاست؟ : ص ۵۰ .
  13. غدير كجاست؟ : ص ۴۲.
  14. لسان العرب، تاج العروس، محيط المحيط، المعجم الوسيط: ماده«غدر».
  15. تاج العروس: ماده «غدر».
  16. معجم البلدان: ج ۲ ص ۳۸۹.
  17. معجم ما استُعجم: ج ۲ ص ۳۶۸.