احتجاج بلال به غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۳ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)


بلال مؤذن پيامبر صلى الله عليه و آله از كسانى بود كه با ابوبكر بيعت نكرد. از سوى ديگر ابوبکر در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله بلال را كه غلام بود خريد و آزاد كرد.

عمر از اين بهانه استفاده كرد و روزى گريبان بلال را گرفت و گفت: اى بلال، اين جزاى ابوبكر است كه تو را آزاد كرده، و تو نمى‏ آيى با او بیعت كنى!

اكنون نوبت اتمام حجتى عظيم بود تا هم غاصب خلافت و هم نسل ‏هايى كه اين ماجرا را مى‏ شنوند، حجت و برهان مؤذن پيامبرشان را بدانند.

او با استناد به يک آيه قرآن كه اجازه تقدم بر خدا و رسول را به مؤمنان نمى ‏دهد، اعتقاد خود را بيان كرد.

بلال گفت: اگر ابوبكر مرا به خاطر خدا آزاد كرده، مرا به خاطر همان خدا به حال خودم رها كند، و اگر مرا براى غير خدا آزاد كرده و به خاطر خودش آزاد نموده حرف تو را بايد عمل كرد!

اما بيعت با ابوبكر، من بيعت نخواهم كرد با كسى كه پيامبر صلى الله عليه وآله او را خليفه قرار نداده و او را مقدم نداشته است. خداوند تعالى مى‏ فرمايد:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[۱]:

«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد از خدا و پيامبرش جلوتر نرويد».

اى عمر، تو خوب مى‏ دانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله براى پسر عمويش پيمانى بست كه تا قيامت بر گردن ماست. آن حضرت او را در روز غدير خم مولى و صاحب اختيار ما قرار داد. چه كسى جرئت دارد در برابر صاحب اختيار خود با ديگرى بيعت كند؟!

عمر گفت: اگر بيعت نمى‏كنى با ما زندگى مكن! نه طرفدار ما باش و نه مخالف ما ! بلال هم مجبور شد به خاطر ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از مدينه بيرون رود و در جاى ديگرى زندگى كند![۲]

پانویس

  1. حجرات /  ۱.
  2. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى): ص ۱۳۵،۱۳۴.