فرهنگ غدیر در تاریخ

نسخهٔ تاریخ ‏۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۱ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

انتقال فرهنگ غدير از روايت به تأليف[۱]

از اوايل قرن دوم هجرى تبلیغ غدیر شكلى تازه گرفت و كم كم از روايت به صورت تأليف در آمد، و در اواسط قرن دوم به اولين تألیف مستقل درباره غدير برمى ‏خوريم. آنچه در اين مرحله مشهود است اينكه اكثر كتاب ‏ها، مربوط به متون و اسناد خطبه است، و هدف اول مؤلفين استحكام اصل مطلب بوده است.

آنان كه جو خاص فرهنگى را به خوبى لمس مى ‏كردند، در مرحله اول دست به كار محكم ‏كارى در اسناد و حفظ متون شدند؛ تا نسل‏ هاى آينده مدارک لازم را براى تحقيق و موشكافى و بحث و بررسى داشته باشند. اين روند در طول قرن دوم و سوم و چهارم و پنجم اوج خاص داشته و حق آن به خوبى ادا شده است.

انتقال فرهنگ غدير با روايت[۲]

در طول قرن اول هجرى كه تدوين معارف اسلام ممنوعيت رسمى داشت، سينه ‏هاى امين و حافظه‏ هاى قوىِ افراد به مثابه اسناد منتقل كننده غدير عمل مى‏ كرد؛ و به خوبى توانست اين راه صد ساله را بپيمايد و اين وديعه آل‏ محمد عليهم السلام را حفظ كند.

بيش از صد و بيست نفر از صحابه و عِدّه بسيارى از تابعين، واقعه غدير را در محافل بيان مى ‏كردند و آن را به نسل‏ هاى بعد از خود انتقال مى ‏دادند. به  عنوان نمونه حذيفة بن يمان و زید بن ارقم متن كامل خطبه غدير را كه بيش از يک ساعت به طول انجاميده و حدود بيست صفحه است، حفظ كرده و براى مردم بازگو كرده ‏اند، تا امروز كه به دست ما رسيده است.

از سوى ديگر اصحاب ائمه ‏عليهم السلام حاملان پيام غدير بودند، و در حضور امامان ‏عليهم السلام اقدام به حفظ و نشر غدير نمودند. اولين كتابى كه با اطلاع معصومين‏ عليهم السلام و در حضور ايشان تأليف شده و غدير را در خود ثبت كرده «كتاب سليم بن قيس الهلالى» است كه در قرن اول تأليف شده و مؤلف آن از اصحاب اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و امام سجاد عليهم السلام بوده و در سال ۷۶ هجرى از دنيا رفته است.

انتقال فرهنگ غدير با تحقيق در سند و متن[۳]

از قرن چهارم تحقيق و بحث در متن و سند حدیث غدیر آغاز شده، و قطعه اصلى خطبه غدير -  كه جمله «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ» است -  در مناظرات مطرح شده و رجال اسناد و ناقلين حديث غدير به دقت مورد بررسى قرار گرفته است.

كتب شيخ صدوق و سيد مرتضى و شيخ مفيد بهترين شاهد بر اين مدعا هستند. اين تحقيقات در قرن‏ هاى چهارم و پنجم و ششم اوج داشته و تا سال هزار همچنان پيش رفته، به طورى كه آثار برجسته ‏اى درباره غدير از اين قرون در دست است.

اهتمام در نقل حديث غدير[۴]

روايت غدير به نقل از همه چهارده معصوم‏ عليهم السلام جهتى مؤثر در ابلاغ غدير است، و نشانگر اهتمام به آن از سوى چنان مقامات با عظمتى است. اين روند در شرايط سخت تقیه ادامه داشته، و اصحاب باوفاى غدير هم به پيروى از ايشان در نقل حقايق غدير تلاشى بى‏ وقفه داشته ‏اند.

شش نكته دانستنى در اين رابطه اهمیت نقل متون مربوط به حدیث غدیر را براى ما روشن مى‏ كند. اين شش نكته در همين عنوان (روايت) آمده است.

حضور جدى اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در نقل حديث غدير[۵]

با مرورى در احاديث كتاب حاضر در زمينه‏ هاى مختلف غدير، مى‏ يابيم كه همه معصومين‏ عليهم السلام در راه نقل و نشر و ابلاغ حقايق گوناگون غدير گام برداشته ‏اند، و راهكارهاى لازم در اين زمينه را در اختيار ما گذاشته ‏اند.

در سند روايتى از غدير چند تن از معصومين‏ عليهم السلام حضور دارند. امام رضا عليه السلام حديث غدير را از پدرشان حضرت موسى بن جعفر از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسين از اميرالمؤمنين ‏عليهم السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده است.[۶]

همچنين گروهى از بانوان اهل ‏بيت‏ عليهم السلام به نقل حديث غدير اهتمام ورزيده ‏اند و آن را با اين سند نقل كرده ‏اند: حضرت فاطمه معصومه‏ عليها السلام دختر امام موسى بن جعفر عليه السلام، از فاطمه دختر امام صادق‏ عليه السلام، از فاطمه دختر امام باقر عليه السلام، از فاطمه دختر امام زين العابدين ‏عليه السلام، از فاطمه و سكينه دختران امام حسين‏ عليه السلام، از اُمّ ‏كلثوم دختر فاطمه زهرا عليها السلام از مادرش حضرت فاطمه زهرا عليها السلام حديث غدير را نقل فرموده است.[۷]

در اينجا بايد يک نتيجه تبليغى بگيريم كه هر اندازه مقام عصمت به موضوعى بيشتر اهمیت داده و خود به تبلیغ آن پرداخته، ما نيز بايد در آن باره گام برداريم و از ابلاغ آن كوتاهى نكنيم. گويا مقام عصمت مى ‏فرمايد: به ما بنگريد و راه ما را ادامه دهيد. در واقع همه ما در راه «فَليُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِب» تلاش مى‏كنيم؛ و با نقل روايات غدير اطلاعات مربوط به آن را به كسانى منتقل مى ‏كنيم كه از آن بى ‏اطلاعند.

حفظ غدير با روايت[۸]

كتاب و قلم سابقه هزار و چهارصد ساله با غدير دارند. از روزى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در صحراى غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به عنوان جانشين خود به جهانيان معرفى كرد، كار حفظ و ثبت آن نيز آغاز شد و در هر زمانى حقايق آن به گونه ‏اى انعكاس يافت.

از قرن اول هجرى، همگام با روايت سينه به سينه غدير، كتاب نيز نقش خود را در نقل آن براى نسل ‏هاى بعد ايفا كرد و پرونده پرافتخار غدير را باز نگه داشت، و از قرن دوم كتاب و كتابت به صورتى جدى در مورد آن به كار گرفته شد.

راويان غدير بسيار زياد ولى بسيار كم![۹]

با در نظر گرفتن تلاش‏ هاى بى‏ وقفه‏ اى كه تا قرن پانزدهم براى نقل حدیث غدیر به ثمر رسيده، اما بايد گفت: روايت كنندگان حديث غدير از يک سو بسيار زياد و از يک سو بسيار كم هستند! در يک نگاه صد و بيست هزار نفر در برابر پيامبر صلى الله عليه وآله در بيابان غدير حضور داشتند و حديث غدير را از دو لب مبارک آن حضرت شنيدند؛ اما در نگاه ديگر صد و بيست نفر از صحابه اين حديث را نقل كرده ‏اند!!

اين تعداد راوى و حتى نصف آن در هيچ حديثى در اسلام ديده نمى‏ شود. پس راويان حديث غدير نسبت به روايات ديگر قابل مقايسه نيست. ولى اگر عدد صد و بيست هزار نفرى حاضرين در واقعه غدير را در نظر بگيريم راويان آن واقعاً كم هستند.

در واقع عده بسيارى از آنان كه مأمور به تبليغ غدير شدند با سكوت خود آن را زير خاک هاى سياه سقيفه پنهان كردند.

با اين همه اوج افتخار شيعه است كه طبق كتب مخالفينش بيشترين تعداد راوى را براى غديرش دارد، و با همين فخر زبان انتقاد گشوده و از سكوت بقيه حاضرين در غدير شكوه دارد![۱۰]

روايت غدير[۱۱]

اولين مرحله از مسير فرهنگى غدير در طول چهارده قرن، زمان ننگين منع از نقل و تدوين حدیث بوده است.

در طول قرن اول هجرى كه تدوين معارف اسلام ممنوعيت رسمى داشت و اگر هم كتابى نوشته مى‏شد مخفيانه بود و يا اگر نوشته ‏اى مجوز پيدا میكرد فقط اراجيف غاصبين خلافت بود كه انتشار مى‏ يافت. در چنان جوّى بهترين كتاب براى غدير سينه ‏هاى امين و حافظه‏ هاى قوى افراد بود كه به خوبى توانست اين راه صد ساله را بپيمايد و اين وديعه آل‏ محمد عليهم السلام را در خود حفظ كند.

بيش از صد و بيست نفر از صحابه و عده بسيارى از تابعين، واقعه غدير را در محافل بيان مى ‏كردند و آن را به نسل‏ هاى بعد از خود انتقال مى‏ دادند. به طورى كه زيد بن ارقم و حذيفة بن يمان متن كامل خطبه غدير را كه بيش از يک ساعت به طول انجاميده، حفظ كرده و براى مردم بازگو كرده ‏اند.

از سوى ديگر صاحب غدير اميرالمؤمنين ‏عليه السلام براى اتمام حجت و براى آنكه نسل‏ هاى آينده راه خود را بيابند، در اجتماعات مختلف مردم و در مناسبت‏ها و فرصت ‏هاى گوناگون حتى در بحبوحه جنگ صفين مسئله غدير را مطرح مى‏ ساخت و درباره آن از شاهدان عينى اقرار مى ‏گرفت.

فاطمه زهرا عليها السلام در عمر كمتر از سه ماهه خود پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله بارها جريان غدير را براى مردم متذكر شد و تعجب خود را از چنين جوّ ظلمانى فرهنگى اعلام فرمود.

ائمه ‏عليهم السلام نيز از هر فرصت مناسبى براى تبليغ پيام غدير استفاده كرده و آن را براى مردم بيان مى‏ كردند، تا آنجا كه امام باقر عليه السلام متن كامل خطبه غدير را براى مردم بازگو فرمود و امام رضا عليه السلام مناظراتى در اين باره برقرار نمود.

از سوى ديگر اصحاب ائمه ‏عليهم السلام حاملان پيام غدير بودند، و در حضور امامان‏ عليهم السلام اقدام به حفظ و نشر غدير نمودند.

شعر شاعران نيز نقش مهمى در حفظ غدير در طول زمان‏ هاى ظلمانى داشته چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. از ساعتى كه خطبه پيامبر صلى الله عليه وآله پايان يافت حسّان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود و دليل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن با هنر خود غدير را حفظ كنند و به راحتى به نسل‏ هاى بعد برسانند.

اينها شكل ‏هاى مختلف فرهنگى بود كه غدير را در قرن اول حفظ كرد و البته اين طرق در قرن‏ هاى بعد نيز ادامه يافت. تنها اثر مكتوبى كه در قرن اول درباره غدير شناخته شده همان «كتاب سليم» است كه ذكر شد.

شكوفايى علمى در فرهنگ غدير[۱۲]

از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تألیف كرده‏ اند و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجه‏ گيرى نموده‏ اند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت و در هر جنبه ‏اى به طور جداگانه كتابى نوشته شده است.

از جمله ارتباط غدير با قرآن، بحث‏هاى مفصل در اسناد غدير، بررسى‏هاى عميق در متن حديث غدير، جمع ‏آورى و تدوين اشعار مربوط به غدير و جوانب ديگر آن مورد توجه خاص واقع شد و در هر مورد كتبى تدوين گرديده است.

تحقيقات بزرگانى همچون قاضى شوشترى، علامه مجلسى، شيخ حرّ عاملى، شيخ عبدالله بحرانى، سيد هاشم بحرانى، ميرحامدحسين هندى، علامه امينى و بسيارى ديگر از علما، بهترين شاهد اين مدعاست. اين تلاش‏ ها ادامه يافته تا زمان حاضر كه شاهد گام‏هاى علمى فرهنگى بسيار ارزشمندى در مورد غدير هستيم، و پرونده بزرگ آن در قالب‏ هاى نرم ‏افزارى و با انواع شيوه ‏هاى صوتى و تصويرى عرضه مى ‏گردد.

غدير در فرهنگ اسلام[۱۳]

از روز شهادت پيامبر صلى الله عليه وآله تا پايان قرن اول هجرى ثبت و تدوين احاديث و تاريخ اسلام از طرف غاصبين خلافت ممنوع اعلام شده و مجازات‏ هاى سختى براى اقدام كنندگان به چنين مهمى در نظر گرفته شده بود. علت اصلى اين نقشه جلوگيرى از ثبت مطالبى چون واقعه غدير بود كه با اساس حكومت غاصبين منافات داشت.

اكنون بايد ديد غدير چگونه از اين گذرگاه تاريک گذشته و خود را به نسل‏هاى آينده مسلمين رسانده است. آنانكه كه با گذشت هفتاد روز غدير را به فراموشى سپردند و صاحب غدير يعنى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را خانه ‏نشين كردند چگونه باور مى‏ كنند كه امروز نام غدير در سراسر جهان شناخته شده و اينک جشن چهاردهمين قرن خود را پشت سر گذاشته باشد؟

با چنان دشمنان پر قدرتى كه غدير دارد و با چنان جاهلان فراموشكارى كه نخواستند آن را به ياد بياورند و از گواهى دادن به يک كلمه درباره آن ابا كردند، ولى اينک ميلياردها كلمه در وصفش به رشته  تحرير در آمده و نور آن در جهان معرّف بزرگ مذهب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام است.

با آنكه هر يک از صد و بيست هزار مخاطب پيامبر صلى الله عليه وآله كه در غدير خم حضور داشتند بايد در راه ثبت و ضبط آن واقعه بزرگ اقدامى مى‏ كردند و نكردند، و با آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله سفارش اكيد كرده بود كه پيام غدير را به نسل‏هاى آينده برسانيد و اختناق حكومت‏ ها مانع از آن شد، ولى باز فرهنگ غنى اسلام پر از نام غدير است و در كتب تاريخ و حديث اسلامى  در هر كجا و هر زمان كه تأليف شده باشد نور غدير قابل کتمان نبوده است.

پانویس

  1. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۱۰.
  2. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۰۹.
  3. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۲۱۰.
  4. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۲۰۷.
  5. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۰۷، ۲۰۸.
  6. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۰۳ ح ۴۲۵.
  7. عوالم العلوم: ج ۱۱ ص ۵۹۵ . اسنى المطالب: ص ۵۰ .
  8. چهارده قرن با غدير: ص ۱۳۷.
  9. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص۲۰۸، ۲۰۹.
  10. الغدير فى التراث الاسلامى (سيد عبدالعزيز طباطبائى): ص ۷.
  11. چهارده قرن با غدير: ص ۱۴۰-۱۴۳.
  12. تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام: ص ۲۱۰، ۲۱۱.
  13. چهارده قرن با غدير: ص ۱۳۸.