احتجاج امام کاظم علیه السلام با غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۲۰ توسط S.m.h (بحث | مشارکت‌ها)

1.ماجرای مشهور ومعروف غدیر

حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام در حدیثی واقعه‌ی غدیر را چنین نقل فرمودند:

پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در واقعه‌ی معروف و مشهور غدیر امیرالمؤمنین علیه‌السلام را معرفی كردند و از مردم پرسیدند: آیا من صاحب اختیارتر از شما نسبت به خودتان نیستم؟ گفتند: آری، یا رسول اللَّه. حضرت نگاهی به آسمان كرده فرمودند: «خدایا، شاهد باش»، و این كار را سه بار تكرار كردند. سپس فرمودند: «بدانید هر كس من مولای او و صاحب اختیارتر نسبت به او هستم این علی مولا و صاحب اختیار اوست».

اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

2.ولایت همه خلایق با ماست

در ایامی كه حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام در زندان بودند، روزی هارون حضرت را احضار كرد و مسائلی را سؤال نمود كه از جمله درباره‌ی ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام بر مردم بود. حضرت فرمود: ما می‌گوییم ولایت همه‌ی خلایق با ماست... ما این ادعا را از كلام پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در غدیر خم داریم كه فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ».

3.دشمنان غدیر در روز غدیر

قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع لَمَّا نَصَبَ النَّبِيُّ ص عَلِيّاً ع يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍ‏ «1» وَ أَمَرَ عُمَرَ وَ تَمَامَ تِسْعَةٍ مِنْ رُؤَسَاءِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ أَنْ يُبَايِعُوهُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ فَفَعَلُوا ذَلِكَ وَ تَوَاطَئُوا بَيْنَهُمْ أَنْ يَدْفَعُوا هَذَا الْأَمْرَ عَنْ عَلِيٍّ ع وَ أَنْ يُهْلِكُوهُمَا كَانَ مِنْ مُوَاطَاتِهِم... .‏[۱]

امام كاظم علیه‌السلام در بیان توطئه‌ی منافقان در غدیر چنین فرمودند:

«آنگاه كه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در روز غدیر خم امیرالمؤمنین علیه‌السلام را منصوب كرد و به بزرگان مهاجران و انصار دستور داد با او بیعت كنند، آنان در ظاهر بیعت كردند ولی بین خود نقشه‌ی دو توطئه را ریختند: یكی اینكه امر خلافت را پس از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از علی علیه‌السلام بگیرند، و دیگر اینكه در صورت امكان هر دو بزرگوار را بقتل برسانند. ... .»

امام موسی بن جعفر علیه السلام

حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام در مناسبتها و فرصتهای به دست آمده، به حدیث غدیر و ماجرای شورانگیز و تاریخی آن اشاره می کرد و مردم را از حقیقت ماجرا مطلع می ساخت. عبد الرحمن بن حجاج از جمله افرادی است که امام در سخنانش او را از این حقیقت مسلّم تاریخی آگاه کرد. عبد الرحمن برای خداحافظی به خاطر سفر به مکه نزد امام کاظم علیه السلام آمد و از نماز در مسجد غدیرخم پرسید. امام فرمود: «صَلِّ فِیهِ فَاِنَّ فِیهِ فَضْلاً وَ قَدْ کَانَ اَبِی یَأْمُرُ بِذَلِکَ؛ در آن مکان [مقدس] نماز بخوان که فضیلتی بس عظیم دارد و پدرم همواره به نماز خواندن در آنجا دستور می داد.»[۲]

حدیث مطوّلی از امام کاظم علیه‌السلام در شرح ماجرای غدیر است. که در ادامه، به بخش‌هایی از حدیث امام کاظم علیه السلام درباره رویداد غدیر پرداخته می‌شود.

امام کاظم علیه‌السلام فرمود: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ لَمَّا أَوْقَفَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ مَوْقِفَهُ‏ الْمَشْهُورَ الْمَعْرُوفَ‏ ثُمَّ قَالَ یَا عَبِیدَ اللَّهِ انْسُبُونِی فَقَالُوا أَنْتَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافٍ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ أَ لَسْتُ أَوْلَى بِكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ وَ أَنَا مَوْلَاكُمْ وَ أَوْلَى بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَنَظَرَ إِلَى السَّمَاءِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ اشْهَدْ یَقُولُ ذَلِكَ ثَلَاثاً وَ یَقُولُونَ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ أَلَا مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ وَ أَوْلَى بِهِ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ وَ أَوْلَى بِهِمْ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.

هنگامی که رسول الله صلی الله علیه و آله در روز غدیر، امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در آن توقف‌گاه مشهور و معروف نگاه داشت، فرمود ای بندگان خدا، نَسَب مرا بگویید. گفتند تو محمد بن عبدالله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف هستی. فرمود ای مردم، آیا من نسبت به خود شما برتر نیستم و من مولای شما نیستم؟ گفتند بله ای رسول خدا؛ پس به آسمان نگاهی کردند و سه بار فرمود «خدایا تو شاهد باش» و آنها نیز سه بار اینچنین گفتند. بعد فرمود هرکه من مولای اویم و در این زمینه بر او اولی هستم، پس این علی مولای اوست و نسبت به آنها اولی است. خدایا، هرکه او را مولایش قرار دهد، ولیّ او باش و هرکه با او دشمنی می‌ورزد، دشمن او باش و یاری‌کننده او را یاری کن و خوارکننده او را خوار کن. 

ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا أَبَا بَكْرٍ فَبَایِعْ لَهُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ فَفَعَلَ ذَلِكَ وَ بَایَعَ لَه‏ ثُمَّ قَالَ قُمْ یَا عُمَرُ فَبَایِعْ لَهُ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَامَ فَبَایَع‏ ثُمَّ قَالَ بَعْدَ ذَلِكَ لِتَمَامِ التِّسْعَةِ ثُمَّ لِرُؤَسَاءِ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَبَایَعُوا كُلُّهُمْ فَقَامَ مِنْ بَیْنِ جَمَاعَتِهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ وَ قَالَ بَخْ بَخْ لَكَ یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلَایَ وَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ثُمَّ تَفَرَّقُوا عَنْ ذَلِكَ وَ قَدْ وُكِّدَتْ عَلَیْهِمُ الْعُهُودُ وَ الْمَوَاثِیقُ

سپس فرمود برخیز ای ابابکر و با علی بر امیری مؤمنان بیعت کن. پس ابوبکر برخاست و بیعت کرد. سپس فرمود: برخیز عمر و با وی به عنوان امیرمؤمنان بیعت کن. پس وی برخاست و بیعت کرد. سپس به همه آن نه نفر و بعد از آن‌ها، بزرگان مهاجرین و انصار را فراخواند و همگی بیعت کردند، سپس عمر بن خطاب از میان جماعت برخاسته و گفت: مبارک باد، مبارک باد بر تو ای پسر ابوطالب، تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن شدی. سپس پراکنده شدند، در حالی که عهد و میثاق‌های محکم بر این امر از ایشان گرفته شده بود.

ثُمَّ إِنَّ قَوْماً مِنْ مُتَمَرِّدِیهِمْ وَ جَبَابِرَتِهِمْ تَوَاطَئُوا بَیْنَهُمْ إِنْ كَانَتْ لِمُحَمَّدٍ ص كَائِنَةٌ لَنَدْفَعَنَّ عَنْ عَلِیٍّ هَذَا الْأَمْرَ وَ لَا نَتْرُكَنَّهُ لَهُ فَعَرَفَ اللَّهُ ذَلِكَ مِنْ قِبَلِهِمْ وَ كَانُوا یَأْتُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ یَقُولُونَ لَقَدْ أَقَمْتَ عَلِیّا أَحَبَّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْكَ وَ إِلَیْنَا كَفَیْتَنَا بِهِ مَئُونَةَ الظَّلَمَةِ لَنَا وَ الْجَائِرِینَ فِی سِیَاسَتِنَا

گروهی از سرکشان ستمگر آن قوم، در میان خویش دسیسه چیده و توافق کردند و گفتند: «اگر برای محمّد (حادثه‌ای رخ داد و از دنیا رفت ما قطعاً این امر را از علی علیه‌السلام می‌گیریم و اجازه نمی‌دهیم این مقام برای او باشد و در این جایگاه بماند. اما خداوند متعال از دل‌های آنان و آنچه در آن می‌گذشت، آگاه بود. آن‌ها نزد رسول‌خدا (می‌آمدند و می‌گفتند: «به راستی که علی را نزد خداوند، خودت و ما محبوب�ترین آفریدگان قرار دادی و او را برای در امان نگاه‌داشتن ما از حکومت بیدادگران و ستمگران کافی دانستی و ما را در این موارد کفایت کردی».

وَ عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى فِی قُلُوبِهِمْ خِلَافَ ذَلِكَ مِنْ مُوَالاةِ بَعْضِهِمْ لِبَعْض‏ وَ أَنَّهُمْ عَلَى الْعَدَاوَةِ مُقِیمُونَ وَ لِدَفْعِ الْأَمْرِ عَنْ مُحِقِّه‏ مُؤْثِرُونَ فَأَخْبَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُحَمَّداً عَنْهُمْ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ وَ مِن‏ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ‏ الَّذِی أَمَرَكَ بِنَصْبِ عَلِیٍّ إِمَاماً وَ سَائِساً لِأُمَّتِكَ وَ مُدَبِّراً وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‏ بِذَلِكَ وَ لَكِنَّهُمْ مُوَاطِئُونَ عَلَى هَلَاكِكَ وَ هَلَاكِهِ یُوَطِّنُونَ أَنْفُسَهُمْ عَلَى التَّمَرُّدِ عَلَى عَلِیٍّ إِنْ كَانَتْ بِكَ كَائِنَةٌ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون‏

این در حالی بود که خداوند متعال می‌دانست آنان در دل، خلاف گفته‌های‌شان و در سر، دسیسه‌ای دارند و در راه دشمنی با او استوارند و برآنند تا این مرد شایسته را از این امر کنار زنند؛ لذا خداوند محمد (ص) (را از نیّت آن‌ها با خبر ساخت و فرمود: ای محمد، «وَ مِن‏ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ‏؛ بعضی از مردم می‌گویند ما به خداوند ایمان داریم» که تو را فرمان داد تا علی علیه‌السلام را امام و مهتر و پیشوای امت خود کنی؛ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‏؛ حال آنکه آنان به این مطلب (ولایت علی (علیه‌السلام)) ایمان ندارند؛ بلکه بر کشتن تو و او تبانی کرده و خود را آماده کرده‌اند تا بعد از مرگ تو از علی سرپیچی کنند. این گفته خداست که یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُون‏؛ با خدا و مؤمنان نیرنگ مى‌‏بازند، اما جز بر خویشتن نیرنگ نمى‌‏زنند، و شعور ندارند.[۳]

امام کاظم علیه‌السلام در این چند فراز، ابعادی از جریان غدیر را از زاویه‌نگاه مغرضان غدیر و بر اساس آیات 8 و 9 سوره بقره تشریح کردند. در فراز اول، به بیان معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام و لزوم پایبندی به ولایت ایشان و لعن و نفرین دشمنان ایشان از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله پرداختند. در فراز دوم، به تقلای رسول خدا صلی‌الله علیه و آله درباره بیعت مسلمانان به ویژه صف‌اولی‌های اسلام نسبت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام اشاره کردند. در فراز سوم، از توطئه معاندان و منافقان نسبت به جریان غدیر و روحیه نفاق آنها خبر می‌دهند و در فراز آخر، به تأویل و اصل تفسیر نزول آیات هشتم و نهم سوره بقره پرداختند[۴].

پانویس

  1. بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏۶ ؛ ص۵۱
  2. الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏۴ / ۵۶۶ / باب مسجد غدير خم .....  ص : ۵۶۶
  3. بحارالأنوار(ط-بيروت)،ج‏۳۷،ص:۱۴۲
  4.  تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: ۳۷

منبع

۱. بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،(ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.