آيات ۱۰ تا ۲۵ بقره و غدیر

نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۳ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)


با ديدن معجزات امیرالمؤمنین ‏عليه السلام پس از غدیر و در مدینه ، قلوب منافقین مرض بيشترى يافت، گذشته از مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على‏ عليهما السلام داشتند.[۱]

در اين باره خداوند در آيات ۱۰ الى ۱۵ سوره بقره چنين فرمود:Ra bracket.png فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ La bracket.png: «در قلب آنان مرض است»، يعنى در قلوب اين متمردين شک كننده بيعت‏ شكن از بيعتى كه براى على بن ابى‏ طالب گرفتى مرضى ايجاد شد.

Ra bracket.png فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً La bracket.png: «خداوند هم اين مرض را بيشتر كرد» به گونه ‏اى كه با ديدن اين نشانه‏ ها و معجزات قلوب آنان متحيّر گرديد،Ra bracket.png وَ لَهُمْ عَذابٌ اَليمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ La bracket.png:

«و براى آنان عذاب دردناكى است به خاطر آنچه دروغ مى ‏پندارند» كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تكذيب مى‏ كنند؛ و در اين سخنشان كه مى گويند «ما بر بيعت و پيمان خود ثابت هستيم» دروغ مى ‏گويند.

آنگاه كه به اين شكنندگان بيعتِ غدير گفته مى ‏شود:«لا تُفْسِدُوا فِى الاَرْضِ»: «در زمين فساد نكنيد» با اظهار بیعت‏ شكنى در برابر بندگان مستضعف خدا كه دين آنان را در دلشان مشوّش مى‏ كنيد و آنان را در اعتقادشان متحير می ‏نماييد،«قالُوا اِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ»: «مى‏ گويند ما اصلاح كنندگانيم» ، زيرا ما نه به دين محمد و نه غير محمد اعتقادى نداريم و در مسئله دين متحيريم.

ما در ظاهر رضايت خود به محمد را با اظهار قبول دين او نشان مى‏ دهيم، ولى در باطن طبق خواسته ‏هاى خود عمل مى‏ كنيم.

از امكانات زندگى و رفاه آن استفاده مى ‏كنيم و نفس خود را از رِقيَّت محمد آزاد مى‏ نماييم و از اطاعت پسر عمويش على خود را رها مى‏ سازيم به گونه ‏اى كه اگر در دنيا پيروزى يافت ما نزد او مورد توجه باشيم، و اگر امر او به نابودى كشيده شد از اسير شدن به دست دشمنانش سالم بمانيم!

خداوند عزوجل مى ‏فرمايد:Ra bracket.png اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ La bracket.png: «بدانيد كه آنان فساد كننده هستند»، با اين مطالبى كه درباره امور خود مى‏ گويند، چرا كه خداوند نفاق آنان را به پيامبرش شناسانده و او آنان را لعنت مى ‏نمايد و به مؤمنين دستور لعن آنان را مى‏ دهد. دشمنان مؤمنين نيز ديگر به آنان اطمينان ندارند، چرا كه مى‏ پندارند با آنان نيز منافقانه رفتار مى‏ كنند، همان گونه كه با اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله با نفاق رفتار مى‏ كنند.

از اينجاست كه هيچ منزلتى برايشان نزد آنان وجود ندارد، و به عنوان افرادى موثق در دل آنان جاى ندارند.

طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن

در قسمتی از آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره روایت طعنه منافقان به مؤمنان غدیر و پاسخ به آن آمده است:   وَ اِذا قيلَ لَهُمْ آمَنُوا كَما آمَنَ النّاسُ قالُوا اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السَّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ؛ و هنگامى كه به آنان گفته مى‏‌شود شما هم مانند بقيه مردم ايمان آوريد، مى‏‌گويند: آيا مانند سفيهان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه آنان سفيهانند، ولى خودشان نمى‌‏دانند  .

درباره این قسمت از آیات ۱۰ تا ۲۵ بقره و ارتباط آن با غدیر چنین گفته شده است: وقتى برگزيدگان مؤمنان، مانند سلمان، مقداد، ابوذر و عمار به اين بيعت‌شكنان مى‌گويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به على كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد».

آنان به اين مؤمنان پاسخى نمى‏‌دهند، زيرا جرأت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند؛ اما به منافقان مورد اعتمادشان مى‏‌گويند:   اَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ؛ آيا ما هم مانند سفيهان ايمان بياوريم  . منظور منافقان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه پیروان على‏ عليه السلام به‌شمار می‌روند. اينان را از آن جهت «سفهاء» مى‏‌دانند كه در برابر دشمنان پیامبر روش تندى دارند و هنگامى كه امر او مضمحل شود دشمنانش آنان را نابود مى‏‌كنند و ساير سردمداران و مخالفان محمد نيز آنان را هلاک مى‏‌نمايند.

پاسخ به طعنه منافقان

به‌نقل از محققان، پاسخ طعنه منافقان به پیروان غدیر در آیات ۱۰ تا ۲۵ سوره بقره چنین آمده است:   اَلا اِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ؛ بدانيد كه خودشان سفيهانند  ؛ زیرا در مسئله پيامبر صلى الله عليه وآله آن‌گونه كه بايد توجه نكرده‌اند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه نصب على ‏عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند. اينان با دقت‌نكردن به اتمام‌حجت‌هاى خدا جاهل مانده‏‌اند و از پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش و همچنين از مخالفانشان مى‌ترسند؛ چرا كه در صورت غلبه یکی، از دیگری در امان نيستند. بنابراين آنان نادانند به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافران براى آنان قابل تحقق است.

اينان منافقانه در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله اظهار ولايت آن حضرت و برادرش على‏ عليه السلام و دشمنى با يهود و نصارى و ناصبيان مى‌نمايند، همان‌گونه كه در برابر اين دشمنان اظهار دشمنى با پيامبر و على‏ عليهما السلام مى‌‏نمايند. با اين روش، دشمنان پيامبر صلى الله عليه وآله هم مى‏‌پندارند كه نفاق اينان در برابر آنان همانند نفاقشان با محمد صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام است.   وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ؛ ولى خود منافقان متوجه اين حقيقت نيستند   و خداوند پيامبرش را از اسرار آنان آگاه مى‏‌کند و آنان را خوار مى‌نمايد و مورد لعنت قرار مى‏‌دهد و بى‏‌ارزش تلقى مى‌‏نمايد.

كلام خداوند كه مى‌فرمايد:  وَ اِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنّا، وَ اِذا خَلَوا اِلى شَياطينِهِمْ قالُوا اِنّا مَعَكُمْ اِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ. اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ؛ و هنگامى كه ايمان‌آورندگان را ملاقات كنند مى‌‏گويند ايمان آورديم، ولى وقتى با شياطينشان خلوت كنند مى‌گويند: ما با شماييم و ما مؤمنان را مسخره مى‌‏كرديم. خداوند آنان را به مسخره مى‏‌گيرد و به آنان مهلت مى‏‌دهد كه در طغيان خود متحير بمانند   نیز درباره آن است كه اين بيعت‏‌شكنان، كه بر مخالفت با على ‏عليه السلام، وقتى با مؤمنان روبه‌رو مى‏‌شدند مى‏‌گفتند: ما هم مانند ايمان شما ايمان آورده‌‏ايم.[۲]

پانویس

  1. واقعه قرآنى غدير، ص۱۷۶-۱۸۲.
  2. بحارالانوار، ج۶، ص۳۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۴۲-۱۴۸؛ عوالم العلوم، ج ۲/۱۵، ص۱۵۴-۱۶۱.

منابع