آيه ۶۱ زخرف و غدیر
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | زخرف |
شماره آیه | ۶۱ |
جزء | ۲۵ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مکه |
ترتیل آیه ترجمه صوتی |
موقعیت تاریخی نزول
موقعیت تاریخی نزول آیه ۶۱ سوره زخرف چنین ترسیم شده است: در سفر حجةالوداع، قافله غدير در منا آماده اعلان ولایت میشد؛ پيش از حركت در مسجد خیف، نزول هفت آيه قرآن پس از يک سخنرانى كوتاه درباره مقام على بن ابیطالب عليه السلام، هشداری جدى از سوى خداوند برای درک عظمت غدیر توسط مردم بود؛ آیاتی كه هر يک پشتوانه يكى از ثقلین بود.[۱]
یکی از این آیات هفتگانه آیه ۶۱ سوره زخرف بود: وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ؛ آن علمى براى ساعتِ معهود است پس درباره آن شک نكنيد و از من پيروى كنيد كه اين راه راست است .
بقیه آن هفت آیه یکی آیات ۴۱ تا ۴۴ سوره زخرف و دو آیه دیگر آیات ۹۳ و ۹۴ سوره مؤمنون بود.
تحلیل اعتقادی آیه
درباره تحلیل اعتقادی نزول آیه ۶۱ سوره زخرف چنین گفته شده است: این آیه معرفى على عليه السلام بهعنوان تنها راه نجات و«نشانه و علمى براى قيامت» است. در تفاسیر آمده كه منظور از اين آيه على بن ابىطالب عليه السلام است.[۲]
جابر بن عبد اللَّه انصارى در توصیف اين مقطع مقدماتى غدير چنین گفته است: پيامبر صلى الله عليه و آله در مِنا در حالى كه من از همه به آن حضرت نزديکتر بودم فرمود: «آگاه باشيد، مبادا شما را بعد از خود چنين بيابم كه از دين بازگشته كافر شدهايد و گردن يكديگر را مىزنيد. بهخدا قسم، اگر چنين كنيد، مرا در آن لشكرى خواهيد يافت كه به جنگ شما آمده است. سپس حضرت نگاهى به پشت سر خود كرد و سه مرتبه فرمود: و يا اينكه على به جنگتان مىآيد و ما چنين پنداشتيم كه جبرئيل از پشت سر حضرت اين مطلب را به او گفت. بعد از اين قضيه خداوند چنين نازل كرد: «و اگر تو را از اين جهان ببريم باز از آنان انتقام خواهيم گرفت» بهوسيله على بن ابىطالب، «يا به تو نشان مىدهيم آنچه به آنان وعده كرديم كه ما بر آنان اقتدار و تسلط داريم».
سپس اين آيه نازل شد: «بگو: پروردگارا، اگر آنچه آنان وعده داده مىشوند به من نشان دادى مرا در بين قوم ظالمان قرار مده». در پى آن چنين نازل شد: «تمسک نما به آنچه -درباره على- بر تو وحى شد، كه تو بر راه راست هستى»؛ و اين آيه نازل شد كه على نشانه روز قيامت است، و نيز نازل شد: «و او يادآورى براى تو و قومت است و بهزودى -درباره على- مورد سؤال قرار خواهيد گرفت».[۳]
نتايج آيات ولايت على عليه السلام در مِنا
چهار هدف از آيات نازل شده در مِنا قابل استفاده است:
الف) جانشينى و نيابت مطلق على عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله، به خصوص در مقابله با فتنه هاى منافقين و دشمنان اسلام، كه در انتظار رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و خالى شدن عرصه براى فتنه هايشان لحظه شمارى مى كردند.
اين مهم با نزول آيه اول و تفسير آن اعلام شد:
«فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ» بِعَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ. در طول عمر سى ساله اميرالمؤمنين عليه السلام بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله - حتى دوران ۲۵ ساله خانه نشينى حضرت حضور پيامبرگونه على عليه السلام بود كه در برابر بسيارى از فتنه ها ايستاد و از پيشروى بسيارى ديگر مانع شد، و اين مقابله در جنگ هاى جمل و صفين و نهروان به اعلا درجه ظهور رسيد.
ب) نشان دادن نمونه هايى از عذاب الهى بر دشمنان در غدير، كه نمونه بارز آن ماجراى حارث فِهرى در انكار مقام ولايت و فرود سنگ آسمانى بر سر او بود كه خداوند قدرت خود را در غدير در حضور پيامبرش نشان داد.
اين مطلب با نزول دو آيه بعدى پيش بينى شد: «أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِى وَعَدْناهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ» ، و نيز آيه «قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّى ما يُوعَدُونَ. رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِى فِى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» .
ج) ولايت على عليه السلام وحى الهى و صراط مستقيم است، و بايد اين راه راست در غدير معرفى شود، اگر چه خطر دشمنان آشكارا احساس مى شود.
اين وعده در آيه چهارم در مِنا نازل شد و با تفسيرى كه حضرت درباره آن فرمود، مورد تأكيد قرار گرفت؛ به خصوص بعد از سه آيه قبل كه درباره دشمنان آمده بود.
آيه چهارم چنين است:
«فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ».
د) ولايت على عليه السلام براى مسلمانان آمده و درباره آن مورد بازخواست قرار خواهند گرفت. آيه پنجم بيدار باش مسلمين بود كه قوم پيامبرند، آنجا كه فرمود: «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ» عن على بن ابى طالب.
على عليه السلام صراط مستقيم تا قيامت
آيه ديگرى كه در اين مقطع غدير نازل شده، آيه ۶۱ از سوره زخرف است: «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ».
با توجه به متن حديث و دقت در اينكه جابر از نزول آيات خبر مى دهد و تفسير آن را هم در ضمن آن بيان مى كند، درمى يابيم كه وقتى به اين قسمت از كلام مى رسد به گونه اى سخن مى گويد كه از آن نزول آيه فهميده مى شود. جابر مى گويد:
... ثُمَّ نَزَلَتْ: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ» ، وَ انَّ عَلِيّاً لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ، «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ» عَنْ عَلِىِّ بْنِ ابى طالِبٍ.
معناى عبارت فوق چنين مى شود:
سپس اين آيه نازل شد: «فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى ...»، و اينكه على علم و نشانه روز قيامت است، و اين آيه كه «وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ...».
بنابراين مورد دوم از اين سه آيه را - اگر چه به صورت تفسير شده بيان كرده - ولى عطف با واو به اين معنى است كه اين آيه هم نازل شده است.
بايد توجه داشت كه از اين آيه فقط جمله اول آن (وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ) در مِنا نازل شده است. تناسب آن هم عبارت «صراط مستقيم» است كه در آخر اين آيه وجود دارد و عيناً در آخر آيه قبل نيز هست:
«فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِى أُوحِىَ إِلَيْكَ - فى امْرِ عَلِىٍّ - إِنَّكَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ».
از سوى ديگر آيه بعد از اين عبارت هم درباره قيامت است و هم تشابه سياق دارد:
«وَ إِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ». حتى در نسخه ديگرى از همين روايتِ جابر عبارت به صورت متصل به آيه چنين است:
وَ انَّ عَلِيّاً عليه السلام لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ لَسَوْفَ تُسْأَلُونَ عَنْ مَحَبَّةِ عَلِىّ عليه السلام:
على عليه السلام علمى براى ساعت معهود است براى تو و قومت، و به زودى درباره محبت على بن ابى طالب عليه السلام مورد سؤال قرار خواهيد گرفت.[۴]
با آوردن صورت تفسير شده آيه: وَ انَّ عَلِيّاً عليه السلام لَعِلْمٌ لِلسّاعَةِ، از يك سو ضمير در آيه «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ» را تفسير نموده و از سوى ديگر زمينه براى آيه بعد را كه مربوط به سؤال درباره على عليه السلام در قيامت است آماده ساخته، و از جهتى ديگر «صراط مستقيم» را در آيه قبل معنى كرده است.
قابل توجه است كه جمله «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ» از عبارات خاص قرآنى است كه در هيچ مورد ديگرى به چشم نمى خورد، و روايات متعددى نيز در تفسير آن به اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شده است.
در حديثى مى فرمايد: «خداوند اهميت اميرالمؤمنين عليه السلام و عظمت مقام او نزد خود را ذكر كرده آنجا كه مى فرمايد: «وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ ...»:
«و على علم و نشانه قيامت است»، «فَلا تَمْتَرُنَّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»: «پس درباره قيامت شک نكنيد و پيرو من باشيد كه اين راه مستقيم است»: يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام.[۵]
از امام صادق علیه السلام درباره كلام خداوند:
«وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ» سؤال كردند، فرمود: از اين آيه اميرالمؤمنين عليه السلام قصد شده است. و بعد شاهد آوردند كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: يا عَلِىُّ، انْتَ عَلَمُ هذِهِ الامَّةِ.[۶]
با توجه به اين احاديث كلمه «علم» در آيه اگر با كسره عين و سكون لام (عِلْم) خوانده شود به اين معنى مى شود كه على عليه السلام عِلمى براى قيامت است، و چه بسا چنين معنى شود كه وجود آن حضرت باعث علم و يقين و اطمينان به روز قيامت است.
ولى اگر كلمه «علم» را با فتحه عين و لام (عَلَم) بخوانيم به معناى نشانه و علامت روز قيامت مى شود. اگرچه هر دو معنى به هم نزديک است ولى به عنوان دقت در جهات ادبى هر دو صورت ذكر شد.
با يک جمع بندى خلاصه تفسير آيه با توجه به مرجع ضمير اول در «إِنَّهُ لَعِلْمٌ ...» چنين مى شود:
«على بن ابى طالب نشانه روز قيامت است، پس با چنين علامتى درباره قيامت شک و شبهه به دل راه ندهيد، و امر مرا پيروى كنيد كه اين - يعنى على عليه السلام - راه راست است» .
اما اينكه چگونه على عليه السلام نشانه قيامت است جلوه ها و مظاهر گوناگونى دارد كه هر يک از آنها فصلى از اعتقاد ماست، ولى بطور اشاره مى گوييم كه زندگى على عليه السلام و تقواى او و سفارشات او به تقوى يادآور قيامت بود و على عليه السلام و يارانش تابلوى بلند معتقدين به حساب الهى بودند؛ همان گونه كه دشمنانش مظهر بى اعتقادى به روز جزا بودند.
محبت و ولايت على عليه السلام كليد بهشت، و بغض او كليد جهنم است. در روز قيامت حساب مردم جهان به دست على عليه السلام است و پل صراط در اختيار اوست.[۷]
پانویس
- ↑ غدیر در قرآن، ج۱، ص۵۰.
- ↑ الطرائف، ج۱، ص۱۴۳؛ تأويل الآيات الظاهره، ص۵۴۲؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۹۱، ح۲۴۴؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۸۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۶۹؛ شواهد التنزيل، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷.
- ↑ الطرائف، ج۱، ص۱۴۳؛ تأويل الآيات الظاهره، ص۵۴۲؛ تأويل الآيات الظاهره، ص۵۴۴-۵۴۵؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۱۹۳، ح۱۴۱؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۹۱، ح۲۴۴؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۸۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۶۹؛ شواهد التنزيل، ج۲، ص۲۱۶-۲۱۷.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۲ ص ۲۹۱ ح ۲۴۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۹ ص ۲۳۶ ح ۱۳۱ و ج ۳۵ ص ۳۱۹ ح ۱۶.
- ↑ تأويل الآيات: ص ۵۵۲ .
- ↑ در اين باره مراجعه شود به كتاب «غدير در قرآن» : ج ۱ ص ۳۷۵،۲۹۷ و ج ۲ ص ۳۶۰،۳۴۴،۷۱.
منابع
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
- شواهد التنزيل لقواعد التفضيل فی الآیات النازلة فی أهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم؛ عبیدالله بن عبدالله حسکانی، تحقیق: محمدباقر حسکانی، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۱ق.
- الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف؛ علی بن موسی بن طاووس، قم: مطبعة الخيام، ۱۴۰۰ق.
- عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله بحرانى اصفهانى، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.