آيه ۸۵ آل عمران و غدیر

نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۹ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)


آیه ۸۵ سوره آل عمران آیه‌ای در خطبه غدیر که با تکیه بر آن اثبات‌شده که هیچ اسلامی به‌جز اسلام غدیر مورد پذیرش خداوند قرار ندارد.

آيه ۸۵ آل عمران و غدیر
آيه ۸۵ آل عمران و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهآل عمران
شماره آیه۸۵
جزء۳
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعهیچ اسلامی به‌جز اسلام غدیر مورد پذیرش خداوند نیست
ترتیل آیه
0:14
ترجمه صوتی
0:14

موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۸۵ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير در خطبه غدير پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۸۵ سوره آل عمران و ديگرى آیه ۱۹ سوره آل عمران. انضمام اين دو آيه به آيه اكمال به این معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام ‏عليهم السلام هستند.

از تحلیل موقعیت قرآنی آیه ۸۵ سوره آل عمران سه نتیجه گرفته شده است: نتیجه اول اینکه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است؛ نتيجه دوم اينكه اسلام به‌معناى تسليم واقعى است؛ نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.

آیه‌ای مربوط به مناسبت‌های خاص در غدیر

درباره ارتباط آیه ۸۵ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن سه روز نازل شده آياتى هم در ضمن كلام به‌صورت اشاره آمده است.[۱]

اين آیات ۱۸ مورد هستند كه از جمله اين آنها آيه ۱۹ آل عمران است:  وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ و هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و وى در آخرت از زيانكاران است  .[۲]

كامل‌شدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمت‌‏ها كامل شد، ولایت ائمه ‏علیهم السلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه دين اسلام به‌عنوان يک دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. این امر با اتکا به این آیه در متن خطبه غدیر مورد اشاره قرار گرفت.[۳]

آیه در متن خطبه

آیه ۸۵ سوره آل عمران در متن خطبه غدیر در ضبطی از کتاب الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین چنین درج شده است: «اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ -  لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً -  قُلْتَ»:   إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ   وَ قُلْتَ:   وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ خدايا، تو بر من اين مطلب را نازل فرمودى كه امامت براى على است. و هنگامى كه اين مطلب را بيان كردم و او را منصوب نمودم، آنگاه كه دين آنان را كامل نمودى و نعمت خود را بر آنان تمام كردى و اسلام را به‌عنوان دين آنان راضى شدى، فرمودى: «دين نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودى: «هر كس دينى غير از اسلام طلب كند هرگز از او قبول نمى‌شود و در آخرت از زيانكاران است  .[۴]

موقعيت تاريخى استفاده از آیه

موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۸۵ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بيان حديث غدير توسط پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير و نزول آیه ۳ سوره مائده (آیه اکمال) پيامبر صلى الله عليه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدير براى اينكه ثابت كند دينى جز با ولايت على‏ عليه السلام پذيرفته نيست، دو آيه ديگر از قرآن را شاهد گرفت: يكى آيه ۸۵ سوره آل عمران و ديگرى آیه ۱۹ سوره آل عمران.

انضمام اين دو آيه به آيه اكمال به این معنى بود كه دين فقط اسلام است و غير اسلام مورد قبول خدا نيست. علاوه بر این، آن دينى كه خدا به نام اسلام پذيرفته آن است كه غدير و ولايت در وجود دارد و جانشينان پيامبرش تا روز قيامت دوازده امام ‏عليهم السلام هستند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله نفس راحتى كشيد و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدايا تو را شاهد مى‏ گيرم كه من ابلاغ نمودم».

در چنين شرايطى دو آيه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران به طور كامل در كلام حضرت اقتباس شده است. معنای این اقتباس این است که آن اسلامى كه غير آن قبول نيست همين اسلام است كه به كمال نهايى رسيده است. بايد توجه داشت كه منظور حضرت نزول آيه اكمال و دو آيه مذكور در اعلان ولايت نمى‌‏تواند باشد، زيرا حضرت مى ‏فرمايد: «خدايا هنگام اعلان ولايت اين آيه را ...»، و نمى‌‏فرمايد: «اين دو يا سه آيه را ...» در حالى كه در عربى مراعات يک و دو و جمع در افعال و ضماير ضرورى است. بنابراين آيه نازل‌شده همان آيه اول (آیه اکمال) است و آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران دنباله كلام حضرت به‌صورت تضمين آمده است. در قرآن نيز اين سه آيه در كنار هم نيست تا كلمه «اسلام» در آيه دوم ارتباط با همان كلمه در آيه اول داشته باشد.

همچنین، طبق متن كتاب اليقين در اين قسمت خطبه، دو آيه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولى تصريح به نزول آن در غدير نشده است؛ بلكه به‌عنوان «قُلْتَ» يعنى: «چنين فرموده‌‏اى» به آن اشاره شده است. گذشته از اين، در اكثر نسخه‏‌ها با اين عبارت ثبت نشده است.[۵]

موقعيت قرآنى آیه

درباره موقعیت قرآنی آیه ۸۵ سوره آل عمران و آیات بعد از آن چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آيه ۱۹ سوره آل عمران تا آيه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تكرار شده است. در این آیات نشان داده می شود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبيا آنان مُبشّر و مبلّغ آن بوده‌اند. اسلام تنها دين الهى است که با آنكه اصل آن يكى و صورت كامل آن نزد خداوند است، ولى معارف آن تدریجی بيان شده تا روزى كه كمال نهايى آن و بسته‌شدن پرونده آن اعلام شد. آن روز آيه ۳ سوره مائده به‌صراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد.

در روز غدیر كه دين كامل بر مردم عرضه شده، پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله آيه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدير تفسير نموده و اسلام را تنها دین نزد خداوند دانست که غیر آن از کسی پذیرفته نمی‌شود. اين تفسير از پیامبر در اين موقعيت خاص، سه نتيجه بزرگ براى مسلمانان داشت که در همان حال از بزرگ‏ترين اتمام حجت‏‌هاى آن حضرت به‌شمار می‌آید:

  • نتيجه اول اينكه اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول است.
  • نتيجه دوم اينكه اسلام به‌معناى تسليم واقعى است.
  • نتيجه سوم اينكه دعوت همه انبياء به اسلام و ولايت بوده است.[۶]

تحليل اعتقادى موقعیت قرآنی آیه

درباره دو مورد از نتایج سه‌گانه‌ای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران به‌دست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است:

تحليل اعتقادی نتیجه اول: اسلام بدون ولايت، ناقص و غير قابل قبول

با توجه به اينكه در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله واژه «اسلام» يک بار در آخر جمله قبلى «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» و يک بار در آغاز اين جمله «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً» به‌كار رفته، از نظر قواعد سخن هر دو به يک معناست و هر مطلبى درباره دومى گفته شود درباره اولى نيز صادق خواهد بود. اكنون كه معناى اسلام در جمله قبل، اسلام كامل با ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام و پذيرش صاحب اختيارى آنان در دنيا و آخرت است و اسلام بدون ولايت ناقص است، سؤال اين است كه آيا خداوند اسلام ناقص را مى‏‌پذيرد؟

از تکیه پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه معلوم می‌شود كه اسلام ناقص نزد خداوند پذيرفته نيست و پذيرنده اسلامِ ناقص در حكم غيرِ مسلمان است، چرا كه خداوند با آوردن حرف «لَنْ» (هرگز) كه در عربى براى نفى ابدى به کار می‌رود، اسلام ناقص را رد كرده و با عبارت «فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمى‌شود»، كه راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است. استفاده از كلمه «يَبْتَغِ» به‌معناى «دنبال چيزى بودن» و «در طلب و جست‌وجو براى انتخاب چيزى بودن»، اين مفهوم را محكم‌تر مى‌‏كند؛ يعنى پس از آنكه همه انبياء عليهم السلام براى استحکام اركان اسلام زحمت كشيدند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش نمود تا اين دين پس از يک مسير شش‌هزارساله به كمال خود برسد، اگر كسى در پى دينِ ديگرى يا همين دين به‌صورت ناقص آن باشد، خدا و رسولانش را مسخره کرده و نوعی کفر به دین الهی ورزیده است.

جمله ديگرى كه گوياى اين موضوع اعتقادى است دنباله آيه با عبارت «وَ هُوَ فِى ‏الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ» است: «خاسِر» به‌معناى «زيانكار» كسى است كه تلاش کرده، ولى هنگام نتيجه مى‏‌بيند نه‌تنها سودى نبرده بلكه اين سعى او ضرر بیشتر برای او آورده است. در جايى كه خداوند تعالى فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ايمان به خود و به اينكه تو پيامبرى را قبول نمى‌كنم، مگر با ولايت على»،[۷] نتيجه‌‏اش اين است كه مى‏‌فرمايد: «اگر بنده‏‌اى بين ركن و مقام مرا بخواند و اين عبادت را از روزى كه آسمان و زمين را خلق كرده‌‏ام آغاز كرده و ادامه داده باشد، ولى مرا ملاقات كند در حالى كه ولايت على را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم مى‌‏اندازم».[۸]

تحليل اعتقادى نتیجه دوم: اسلام يعنى تسليم واقعى

معناى اشتقاقى كلمه «اسلام» و واژه‏‌هاى به‌كار رفته از مشتقات اين كلمه در آيه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوى ديگر نشان می‌دهد که اسلام يعنى «تسليم در برابر آنچه خدا مى‏‌فرمايد». در اين زمينه روايات بسيارى وارد شده است؛ از جمله:

  • امام صادق‏ علیه السلام: «الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ؛ اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد».[۹]
  • اميرالمؤمنين ‏عليه السلام: ايمان قلبى همان تسليم در برابر پروردگار است. هر كس امور را به مالک آن تسليم نمايد از دستور او تكبر نمى‏‌ورزد، برخلاف آنچه كه ابليس از سجود بر آدم تكبر ورزيد. اكثر امت‌‏ها از طاعت پيامبرانشان تكبر ورزيدند و در نتيجه توحيد برايشان نفعى نداشت، همان‌گونه كه آن سجده‌‏هاى طولانى براى ابليس فايده‌‏اى نداشت.[۱۰]

بر این اساس، زيربناى اصلى دينِ سقيفه بر تسليم‌نبودن در برابر پروردگار و اختراع دستورى در برابر فرمان الهى است و آنچه در آن ديده نمى‏‌شود تسليم در برابر پروردگار است. نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب خداوند در امامت و خلافت بود كه با اقرار به اعلان ولايت و امامت على ‏عليه السلام از سوى خدا و رسول عمداً سراغ ديگرى رفتند و در اين مخالفت چنان لجاجت نشان دادند كه دشمن على‏ عليه السلام را به‌جاى او نشاندند. آنگاه اين تسليم‌نبودن گسترش مى‏‌يابد و وارد فرمان‌ها و احكام الهى مى‌شود و علناً گفته مى‏‌شود كه خدا چنين گفته و ما چنين مى‏‌گوييم.[یادداشت ۱] بنابراين، اگر «اسلام» تسليم در برابر فرمان خداست، در دين سقيفه تسليمى وجود ندارد، پس اسلامى وجود ندارد. دين ديگرى است كه ارتباطى با   إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ   ندارد. همان دينى است كه خداوند مى‌فرمايد:   وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً   و اين‌گونه اسلامى در آنان وجود ندارد تا کسی بخواهد ثابت كند که از آن اسلام دست كشيده‌اند.[۱۱]

تحليل اعتقادى نتیجه سوم: دعوت همه انبياء عليهم السلام به اسلام و ولايت

دين خدا يكى است و انبياى الهى حامل يک پيام از سوى خداوند بوده‌‏اند. اين پايه اعتقادى از طریق آیه ۸۵ سوره آل عمران با تفسير غديرىِ پيامبر صلى الله عليه و آله ارائه شده و احاديث بسيارى در اين زمينه وارد شده است. در آيه ۱۸ آل عمران مى‌‏فرمايد: «اصلاً دين نزد خدا يكى بيشتر نيست». به‌دنبال اين، علتِ اختلاف در اديان الهى سردمداران جاهلى دانسته شده است.

مفاهیم ارائه‌شده آیات قبل از آیه ۸۵ آل عمران كه اتحاد همه پيامبران بر اسلام را اعلام كرده، در آيه ۸۵ چنین صورت‌بندی می‌شود: غير اسلام نزد خدا مردود است و پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير اسلامِ مورد قبول دينى را معرفى کرد كه ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نيافته است. در نتیجه، همه انبياء عليهم السلام به ولايت على‏ عليه السلام دعوت كرده‏‌اند و همه اين پيمان را بر امت‏‌هاى خويش عرضه كرده‌اند.

اعتقادى كه خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پيمان گرفت و آن دينى كه فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است. به همین دلیل است كه دين نزد خدا فقط اسلام است و همه انبياء عليهم السلام چنين دينى را بر مردم عرضه كرده‌‏اند.[۱۲]

روایاتی درباره دین مورد قبول خداوند

در منابع درباره دین مورد قبول خداوند بر اساس آیه ۸۵ سوره آل عمران روایاتی وارد شده است؛ از جمله:

  • امام صادق ‏علیه السلام درباره آيه ۳۰ سوره روم (آیه فطرت) مى‌‏فرمايد: آن فطرتى كه خداوند مردم را بر آن خلق کرده این است: توحید، اینکه محمد رسول خداست و اینکه على اميرالمؤمنين است.[۱۳]
  • امام باقر علیه السلام درباه آيه ۱۷۲ اعراف و غدیر (آیه میثاق یا آیه ذر) مى‌فرمايد: آنگاه كه خداوند عزوجل از بنى‌آدم پيمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم و آيا محمد پيامبر من نيست و آيا على اميرالمؤمنين نيست؟[۱۴]

همچنین، درباره اينكه انبياء عليهم السلام براى ولايت اهل بيت‏ عليهم السلام با خدا پيمان بسته‌اند و در پى یاری آنان بوده‌‏اند، احاديث بسيارى وارد شده است؛ از جمله:

  • پيامبر صلى الله عليه و آله: «مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ‏ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ بَعْدِي‏؛ هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من».[۱۵]
  • امام صادق ‏عليه السلام: خداوند هيچ نبى و رسولى را نفرستاد مگر آنكه از او براى نبوت محمد و امامت على پيمان گرفت.[۱۶]
  • پيامبر صلى الله عليه و آله: يا على، خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد مگر آنكه او را به ولايت تو فرا خوانده است.[۱۷]
  • امام باقر عليه السلام: خداوند هر پيامبرى را -از آدم تا آخر پيامبران-  مبعوث کرده، به دنيا باز خواهد گرداند تا پيامبر و اميرالمؤمنين ‏عليهما السلام را يارى کنند.[۱۸]
  • در شب معراج خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد از انبيا عليهم السلام بپرسد كه به چه چيزى شهادت مى‏‌دهند. پيامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت مى‌‏دهيم كه خدايى جز اللَّه نيست، يكتاست و شريک ندارد؛ و تو رسول خدايى، و على اميرالمؤمنين و وصى توست... و شهادت مى‌دهيم كه تو پيامبر خدا و سيد انبيايى و على بن ابى‌‏طالب سيد اوصیاء است. بر اين شهادت از ما پيمان گرفته شده است.[۱۹]

در پى اين پيمان، روايات بسيارى در منابع آمده كه انبيا عليهم السلام امت‌‏هاى خود را به ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام دعوت كرده‌‏اند؛ از جمله:

  • پيامبر صلى الله عليه و آله: خداوند دائماً در امّت‏‌هايى كه پيامبرى بر آنان فرستاده شد درباره على اتمام حجت مى‌كرد، و هر كس در آن امت‏‌ها نسبت به على معرفت بيشترى داشت صاحب درجه والاترى نزد خداوند بود.[۲۰]
  • امام صادق ‏عليه السلام: ولايت ما ولايت خداى عز و جل است، كه هيچ پيامبرى جز با آن مبعوث نشده است.[۲۱]
  • امام باقر عليه السلام فرمود: خداوند هيچ پيامبرى مبعوث نکرده مگر براى ولايت ما و بيزارى و برائت از دشمنان ما.[۲۲]
  • امام هادى‏ عليه السلام: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پيامبران قبل از او را مگر به دين حنيف... و ولايت.[۲۳]
  • امام حسن عسکری ‏علیه السلام: اگر خداوند نمى‏‌خواست حق ما را ظاهر كند پيامبران را به‌عنوان مبشر و منذر براى مردم نمى‌فرستاد.[۲۴]
  • امام صادق ‏عليه السلام: هيچ نبيّى به نبوت نرسيد و هيچ پيامبرى فرستاده نشد مگر براى ولايت ما و فضيلت ما بر غير ما.[۲۵]
  • امام رضا علیه السلام فرمود: ولايت على در كتاب‌هاى همه پيامبران آمده و خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر با نبوت محمد و وصايت على.[۲۶]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۷.
  3. اسرار غدیر، ص۲۰۲.
  4. الیقین، ص۳۵۲.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۸-۱۴۹.
  6. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۹-۱۵۱.
  7. اليقين، ص۲۹۰؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۹۲.
  8. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۷.
  9. بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۰.
  10. بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۷۴.
  11. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۳-۱۵۵.
  12. غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵-۱۵۶.
  13. اليقين، ص۱۸۸.
  14. اليقين، ص۲۳۵؛ اليقين، ص۲۳۱؛ اليقين، ص۲۲۲.
  15. كتاب سليم بن قيس الهلالی، ص۲۰۶.
  16. تأويل الآيات الظاهره، ص۱۲۱.
  17. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۰؛ المحتضر، ص۲۱۲.
  18. بحارالانوار، ج۵، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۰.
  19. اليقين، ص۲۹۵؛ الیقین، ص۴۰۶.
  20. كتاب سليم بن قیس الهلالی، ص۲۰۵.
  21. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۶۲.
  22. بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۳۰، ح۵۱.
  23. بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۱۶.
  24. الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۱.
  25. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱.
  26. تأويل الآيات الظاهره، ص۸۴.
  1. نمونه‏‌ اين مطلب در بدعت‌هاى خلیفه دوم نشان داده شده است.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • الخرائج و الجرائح؛ سعید بن هبةالله (قطب‌الدین راوندی)، قم: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، ۱۴۰۹ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاء‌الدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامية)، ۱۴۰۷ق.
  • المحتضر؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحيدرية، ۱۴۲۴ق.
  • اليقين باختصاص مولانا علی عليه‌السلام بامرة المؤمنين؛ سيد‌ ‎ على بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق.