کعبه
پوشش كعبه در حجةالوداع[۱]
پس از به جا آوردن اعمال حج در سفر حجةالوداع، پيامبر صلى الله عليه و آله براى كعبه پوششى از پارچه هاى پشمين مشكى يمنى تهيه كرد و بر سراسر ديوارهاى كعبه پوشانيد.[۲]
خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله در كنار كعبه[۳]
در سفر حجةالوداع، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از معرفى اصحاب صحیفه ملعونه اول به اصحاب خاص خود، روز چهاردهم ذى الحجة را به پايان رساند. در همين گير و دار مردم در حال آماده سازى مقدمات سفر براى حركت فردا صبح بودند كه بلال از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله اعلام كرده بود.
پيامبر صلى الله عليه و آله در باقيمانده روز چهاردهم ذى الحجة كنار كعبه آمد. در آنجا محاذى درب خانه كعبه ايستاد و دست بر حلقه در گرفت و خطابه مفصلى درباره امت خويش ايراد فرمود كه ضمن آن نگرانى هاى خود را از آينده آنان ابراز داشت و مردم را از انحرافات بر حذر داشت.
روز چهاردهم ذى حجه به پايان رسيد، و شب را همه با آمادگى استراحت كردند تا سحرگاهان قبل از اذان صبح حركت كنند.[۴]
زينت مكه به كعبه با قبول ولايت در روز غدير[۵]
در آن روز از ايام سال كه مقارن با روز غدير بوده است وقايع بسيار مهمى در عالم خلقت و در تكوين جهان رخ داده، همان طور كه انبياء نيز برنامه هاى مهم خود را در اين روز انجام داده اند.
اين به خاطر ارزشى است كه صاحب اين روز يعنى اميرالمؤمنين عليه السلام به آن داده است و حاكى از آن است كه واقعه اى مهمتر از آن در تاريخ عالم نبوده است كه سعى شده ساير وقايع با آن مقارن گردد و از مباركى اين روز طلب برکت و يُمن شود.
از جمله عرضه ولايت بر همه مخلوقات در روز غدير است.
همانطور كه در روز غدير «ولایت» بر انسانها عرضه شد، در عالم خلقت بر ساير مخلوقات نيز عرضه شد. امام رضا علیه السلام در حديثى به وقوع اين امور در روز غدير اشاره مى فرمايد.[۶] از جمله آنها عرضه ولايت بر بقعه هاى زمين، و سبقت مكه در قبول آن و زينت آن به كعبه است.
صحيفه ملعونه اول در كعبه[۷]
پس از پايان مراسم حجةالوداع، ابوبكر و عمر و سه همپيمانشان با اطلاع از آنچه در خانه پيامبرصلى الله عليه وآله مىگذشت و پايه ريزىهايى كه براى مراسم غدير انجام مىگرفت، در پى تصميمات شوم خود يك قدم جلوتر گذاشتند و تصميم گرفتند عهد و پيمان بين خود را رسميت دهند، تا در عمل به آن ملتزم باشند و در مراحل بعدى يكديگر را تنها نگذارند.
آنان در همان روز چهاردهم ذىالحجة در موقعيتى كه كسى داخل كعبه نبود، وارد آنجا شدند و روى سنگ سرخ ميان دو ستون كعبه نشستند. ابتدا به صورت شفاهى پيمان خود را تجديد كردند و بر سر آن قسم ياد كردند و گفتند: »نَتَظاهَرُ عَلى عَلِىٍّ فَلا يَنالُ الْخِلافَةَ ما حَيينا« : »با هم بر ضد على اقدام مىكنيم به گونهاى كه تا ما زنده هستيم به خلافت دست نيابد« .
سپس عمر متنى را كه بايد امضا مىكردند املا كرد و ابوعبيده جراح براى آنان نوشت: »اِنْ ماتَ مُحَمَّدٌ اَوْ قُتِلَ نَزْوِى الْخِلافَةَ عَنْ اَهْلِ بَيْتِهِ« : »اگر محمد از دنيا رفت يا كشته شد خلافت را از اهلبيت او مانع مىشويم« .
اين پيمان نامه داخل كعبه نوشته شد و به امضاى ابوبكر و عمر و ابوعبيده و معاذ بن جبل و سالم مولى ابىحذيفه رسيد و مهرهاى خود را بر آخر آن نقش كردند. آنگاه ابوعبيده به عنوان امانتدار گروه برگزيده شد تا با حضور او متخلف را مجازات كنند، و پيمان نامه را نيز تحويل او دادند.
ابوعبيده جرّاح آن نوشته را در حضور چهار نفر ديگر در كعبه زير خاك پنهان كرد. آنگاه برخاسته از كعبه بيرون آمدند و از آن لحظه عمل به محتواى آن را رسماً آغاز كردند.
در آن لحظه پيامبرصلى الله عليه وآله در مسجدالحرام بود و هنگام خروج از كعبه آنان را مىديد و از كار آنان اطلاع داشت. براى آنكه گمان نكنند كار آنان از نظر حضرت پنهان است، آن حضرت نگاهى به ابوعبيده كرده - به عنوان اشاره به امانتدارى او براى چهار نفرِ بقيه - فرمود: »اين امانتدار امت است«!!!××× 1 بحار الانوار: ج 24 ص 319 و ج 28 ص 274 125 123 116 105 102 101 85 و ج 30 ص 128 127 125 و ج 31 ص 610 و ج 36 ص 153. الكافى: ج 1 ص 420. مثالب النواصب )ابن شهرآشوب، نسخه خطى( : ص 93 92. ×××
در كنار ماجراى صحيفه، از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع و پس از اتمام مراسم حج در مورد صحيفه ملعونه اول بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده اين آيات است:
»وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ«××× 2 حج / 25. ×××: »هركس در مسجد الحرام به سبب الحاد و كفرش ظلمى را اراده كند، عذاب دردناك را به او مىچشانيم« .
اين آيه از دو بُعد قابل بررسى است:
1- موقعيت تاريخى
انتخاب كعبه از سوى اصحاب صحيفه براى اقدام بر ضد خداى كعبه از شنيدنىهاى تاريخ است. از آن جالبتر قسم ياد كردن و هم قسم شدن در خانه پروردگار براى پايدارى در تخريب دين خالق بشر است، كه اگر اين قسم به خدا بوده موضوع آن بر ضد خدا بوده، و اگر بر بتها و لات و عُزّى بوده چرا در خانه خدا بر بت قسم ياد كردهاند؟! از آن هم جالبتر سپردن و پنهان كردن صحيفه داخل كعبه است، كه پيمان نامه ضد خدا را نزد خدا به امانت سپردند!!
اين گونه اقدام ضد خدا در خانه خدا يك بار ديگر سابقه داشته، آنگاه كه قريش قبل از هجرت پيامبرصلى الله عليه وآله براى تحت فشار قرار دادن آن حضرت در دار الندوة پيمانى بستند كه آن حضرت و يارانش و بنىهاشم را در شِعب ابىطالب زندانى كنند و با آنان مجالست و معامله نكنند، و اين صحيفه را در كعبه آويزان كردند.××× 1 بحار الانوار: ج 18 ص 120. ×××
پيامبرصلى الله عليه وآله نيز درباره صحيفه اهل سقيفه فرمود: در اين امت گروهى پيدا شدهاند كه در نوشتن صحيفه بر ضد ما شباهت به آنانى پيدا كردهاند كه در جاهليت بر ضد ما صحيفه نوشتند و آن را در كعبه آويختند.××× 2 بحار الانوار: ج 28 ص 106. ×××
2- تحليل اعتقادى
خداوند در قرآن اين اقدام الحادى بر ضد ولايت اهلبيتعليهم السلام را آورده است، و امام صادقعليه السلام در بيان آن مىفرمايد:
آيه »وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ...« : »هر كس در مسجدالحرام به سبب الحاد و كفرش ظلمى را اراده كند، عذاب دردناك را به او مىچشانيم« درباره اصحاب صحيفه نازل شده، آنگاه كه داخل كعبه شدند و بر كفر خود و انكار آنچه خدا از ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام نازل كرده همپيمان شدند و قرار بستند، و به اين صورت در خانه خدا الحاد نمودند با ظلم به پيامبرصلى الله عليه وآله و ولىّ او. »فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ«××× 3 مؤمنون / 41. ×××: »پس قوم ظالم دور باشند« .××× 4 بحار الانوار: ج 23 ص 376 ح 59 و ج 30 ص 265. الكافى: ج 1 ص 421 ح 44. تأويل الآيات: ج 1 ص 335 ح 6 . الصراط المستقيم: ج 1 ص 290. ×××
از امام باقرعليه السلام درباره آيه »وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ ...« سؤال شد، حضرت فرمود: آنان بر ضد آل محمدعليهم السلام هم قسم شدند كه اگر پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت خلافت را از آل محمدعليهم السلام مانع شوند و چيزى از خمس به آنان ندهند. خداوند هم آيه نازل كرد: »أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ ...« .××× 1 مثالب النواصب )ابن شهر آشوب، نسخه خطى( : ص 93. ×××
در حديث ديگرى در شأن نزول همين آيه آمده است: نَزَلَتْ فى مَنْ يَلْحَدُ بِأَميرِالْمُؤْمِنينَعليه السلام وَ يَظْلِمُهُ: اين آيه درباره كسانى كه درباره اميرالمؤمنينعليه السلام الحاد مىورزند و به آن حضرت ظلم مىكنند، نازل شده است.××× 2 بحار الانوار: ج 36 ص 168 ح 153. تفسير القمى: ج 2 ص 84 . ×××
»الحاد« به معناى اعراض و انحراف از حق است، كه درباره ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام به معناى انحراف از راه خدايى ولايت و كشيده شدن به سوى راه ضد خدايى يعنى سقيفه است.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: صحيفه ملعونه اول.
5. مثال كعبه براى اميرالمؤمنينعليه السلام××× 3 تبليغ غدير در سيره معصومينعليهم السلام: ص 224. ×××
يكى از تأكيدات معصومينعليهم السلام درست فكر كردن درباره غدير و اجتناب از قالب ريزىهاى غلط يا اشتباه است. از جمله پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: »من در روز غدير خم از مردم عهد و پيمان گرفتهام ... . مَثَل تو مثل بيتاللَّه الحرام است كه مردم بايد سراغ تو بيايند و تو نبايد سراغ مردم بروى«××× 4 اثبات الهداة: ج 2 ص 111 ح 465. ×××؛ و اين بدان معناست كه مردم موظف به پيروى از امامند و بر امام دعوت مردم لازم نيست.
6. وداع با كعبه در حجةالوداع××× 5 واقعه قرآنى غدير: ص 59 . ×××
پس از اتمام مراسم حجةالوداع، هنگام سحر كاروانها آماده حركت بودند. هنگام سحر كاروانها آماده حركت بودند. برنامه اين بود كه براى طواف وداع از »ابطح« در بالاى مكه داخل شهر شوند و تا مسجدالحرام بيايند و از آنجا از پايين مكه خارج شوند.××× 1 معجم ما استُعجم: ج 4 ص 1118. ××× ساعتى به اذان صبح مانده در تاريكى شب پيامبرصلى الله عليه وآله دستور حركت داد. آن حضرت تا كنار بيت اللَّه آمد و وارد مسجدالحرام شد و پس از طواف وداع نماز طواف را به جا آورد.
آنگاه با خانه خدا وداع نمود و از مسجدالحرام بيرون آمد و نگاهى به كعبه كرد و اشك از ديدگانش جارى شد. در آنجا براى دلجويى از پيامبرصلى الله عليه وآله آيه 13 سوره محمدصلى الله عليه وآله نازل شد: »وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ هِىَ اَشَدُّ قُوَةً مِنْ قَرْيَتِكَ الَّتى اَخْرَجَتْكَ اَهْلَكْناهُمْ فَلا ناصِرَ لَهُمْ« : »و چه بسيار آبادى كه از آبادى تو - كه تو را از آن بيرون كردند - قوىتر بود و ما آنها را هلاك كرديم و هيچ كمكى نيافتند« .××× 2 السيرة النبوية )ابن كثير( : ج 8 ص 486. تفسير القرطبى: ج 16 ص 223. فتح القدير: ج 5 ص 28. ×××
- ↑ واقعه قرآنى غدير: ص ۱۸.
- ↑ المغازى (واقدى): ج ۲ ص ۱۱۰۰. التنبيه و الاشراف: ص ۲۴۰. اخبار مكة: ج ۱ ص ۲۵۳. شفاء الغرام: ج ۱ ص ۲۳۰.
- ↑ واقعه قرآنى غدير: ص ۵۶ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۱۸.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۷۴.
- ↑ اسرار غدير: ص ۲۴۱-۲۴۳. چهارده قرن با غدير: ص ۲۳۱، ۲۳۲.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۲۴.
- ↑ واقعه قرآنى غدير: ص ۵۱ . غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۸۷-۲۸۸.