نور
آيه «فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»[۱]
غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از ایمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد.
بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله بدان ها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۸ سوره تغابن و آيه ۱۵۷ سوره اعراف است:
«فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»: «به خدا و رسولش و نورى كه نازل كرديم ايمان آوريد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است».
«الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ النَّبِىَّ الْأُمِّىَّ الَّذِى يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِى التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِى كانَتْ عَلَيْهِمْ، فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[۲]:
«آنان كه پيروى مى كنند از پيامبر امّى كه ذكر او را در تورات و انجیل نوشته شده مى يابند، او كه آنان را به معروف امر مى كند و از منكر نهى مى نمايد و طيبات را بر آنان حلال مى كند و بار سنگين و زنجيرهايى كه بر گردنشان است از آنان بر مى دارد. پس آنان كه به او ايمان آورند و تعظيمش نمايند و ياريش كنند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى نمايند رستگارند».
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
1- متن خطبه غدير
مَعاشِرَ النّاسِ، آمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذى انْزِلَ مَعَهُ ... .
مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ ابىطالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ الَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ:
اى مردم، ايمان آوريد به خدا و پيامبرش و نورى كه همراه او نازل شده است.
اى مردم، نور از طرف خداوند عز و جل در من نهاده شده و سپس در على بن ابىطالب و سپس در نسل او تا مهدى قائم قرار داده شده است.××× 1 اسرار غدير: ص 148 بخش 6 . ×××
2- موقعيت تاريخى
در اواسط خطابه غدير كه پيامبرصلى الله عليه وآله مسئله امامت را به شدت مورد تأكيد قرار داده و دشمنان امامت را نيز معرفى مىنمايد، ايمان به نور الهى را مطرح مىفرمايد به عنوان دستورى كه به زير بناى خلافت غدير باز مىگردد. حضرت براى اين منظور آيه 8 سوره تغابن را عيناً در كلام خود تضمين مىنمايد و حرف »فاء« را از اول آن بر مىدارد و كلمه »مَعَهُ« را با تغيير فعل »أَنْزَلْنا« به »انْزِل« تركيب مىنمايد. ممكن است آيه 157 سوره اعراف نيز مورد توجه حضرت بوده و بدين صورت در كلام حضرت تضمين شده باشد.
3- موقعيت قرآنى
آيه سوره تغابن در قرآن به دنبال چند آيه درباره كسانى كه از پذيرفتن دين الهى سر باز مىزنند آمده است، كه از آيه 5 اين سوره آغاز مىشود. در اين آيات چنين مطرح مىكند كه آيا خبر كافرين به شما نرسيده است كه وقتى پيامبران براى هدايتشان مىآمدند آنان مىگفتند: آيا بشرى مىخواهد ما را هدايت كند؟!
آنگاه در پاسخ به چنين تفكرى نورانيت نازل شده به همراه انبياء را مطرح مىفرمايد تا آنان را با بشر عادى قياس نكنند و مىفرمايد: »ايمان بياوريد به خدا و رسولش و نورى كه نازل كرديم ...« . اين جمله با كلام حضرت كه در خطبه مىفرمايد: »نورى كه همراه او نازل شده« شباهت زيادى دارد، ولى كلمه »مَعَهُ« همراه آن نيست.
در آيه سوره اعراف پيروانِ پيامبرصلى الله عليه وآله را توصيف مىكند كه نام آن حضرت را در تورات و انجيل مىيابند، و اينكه دستورات حضرت امر به معروف و نهى از منكر است و حلال و حرام را تعيين مىنمايد. سپس به عنوان نتيجه گيرى مىفرمايد:
»كسانى كه به او ايمان آوردند و حرمت او را نگاه داشتند و او را يارى كردند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى كردند، رستگارانند« . جمله »نورى كه همراه او نازل شده« همان است كه در قسمت دوم جمله حضرت در خطبه به كار رفته است.
4- تحليل اعتقادى
تحليل اعتقادى اول
تفسيرى كه پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين آيه در چهار سطر بعد نموده سِرى از اسرار الهى است كه مقام عظيم چهارده معصومعليهم السلام را به ما مىفهماند. آيه قرآن مىفرمايد: »به خدا و رسولش و نورى كه نازل كرديم ايمان بياوريد« ، و پيامبرصلى الله عليه وآله آن را در سه مرحله تفسير نموده است:
در مرحله اول پيامبرصلى الله عليه وآله با تعبير »انْزِل مَعَهُ« اين مطلب را بيان مىكند كه اين نور با آن حضرت و همراه او نازل شده است.
در مرحله دوم اين همراه بودن را با ظرافت ادبى تمام بيان مىفرمايد و از كلمه »مسلوك« استفاده مىنمايد، كه مثال آن دانههاى تسبيح است كه نخ در آن مسلوك است يعنى از آن عبور كرده و با اين عبور آن را يكپارچه و بهم بافته نموده است. يعنى نور اين گونه در وجود ما نهاده شده و وارد شده و سراسر وجودمان نورانى است چرا كه اين نور مسلوك است. در نسخه ديگر كلمه »مَسْبُوك« آمده كه همين معنى را تأكيد مىكند، يعنى: نور در وجود ما قالب ريزى شده است و وجود ما يك پارچه نور است.
در مرحله سوم به همه اعلام مىكند كه اين نور مخصوص من نيست، بلكه بعد از من على بن ابىطالبعليه السلام و امامان بعد از او تا حضرت مهدىعليه السلام همگى نورانىاند و نور در وجود آنان قالبريزى شده و يك پارچه نورند.
تحليل اعتقادى دوم
با اذعان به اينكه معرفت به چنين مقام نورانى دلى نورانى مىطلبد، و ما خود را بسيار ضعيفتر و كوچكتر از آن مىدانيم كه قابليت درك چنان منزلتى را در خود بدانيم، ولى كلمات خود معصومينعليهم السلام در شناساندن اين نورانيت ما را كافى است و گوياى بسيارى از زواياى آن است.
امام باقرعليه السلام در ترسيم بسيار ظريفى از اين نور الهى در وجود معصومينعليهم السلام و آثار آن همين آيه »فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا« را مطرح نموده فرمود: »به خدا قسم مقصود از نور در آيه، نورِ امامان آل محمدعليهم السلام تا روز قيامت است. به خدا قسم آنانند نور خدايى كه نازل شده است. به خدا قسم آنانند نور خداوند در آسمان و زمين. به خدا قسم نور امام در قلوب مؤمنين از آفتاب تابان در روز نورانىتر است.
به خدا قسم امامان قلوب مؤمنين را نورانى مىكنند، و خداوند نور آنان را از هر كس به خواهد مانع مىشود و قلب او ظلمانى مىشود. به خدا قسم بندهاى ما را دوست نمىدارد و ولايت ما را نمىپذيرد تا خداوند قلب او را پاك گرداند؛ و قلب بنده مسلمانى را پاك نمىكند تا در برابر ما تسليم شود و با ما در سِلم و صفا باشد ...« .××× 1 بحار الانوار: ج 23 ص 308. ×××
آنچه در اين كلام امام باقرعليه السلام آمده در خطابه غدير به عنوان نتيجهگيرى مطرح شده است. پيامبرصلى الله عليه وآله پس از ذكر آيه »وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا« ، و قبل از تفسير آن فرمود: فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِئٍ عَلى ما يَجِدُ لِعَلِىٍّ فى قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ، يعنى: پس هر كس عمل كند مطابق آنچه در قلبش از حب يا بغض نسبت به على مىيابد!!
تحليل اعتقادى سوم
اكنون جا دارد كيفيت آميختن نورانيت در وجود ايشان را از لسان مباركشان بشنويم، تا عظمت آن را در اعتقاد خويش جاى دهيم و سرچشمه آن را بدانيم.
امام صادقعليه السلام آغاز خلقت جهان را از نورى به تصوير مىكشد كه آغاز همه انوار است و مىفرمايد: »خداوند )در آغاز خلقت( نور الانوار را خلق فرمود كه انوار از آن نورانى شدند و از نور خود در آن جارى ساخت كه نورها از آن نورانى شدند، و اين همان نورى است كه محمد و على از آن خلق شدند« .××× 1 بحار الانوار: ج 15 ص 24. ×××
اين آغاز نورى است كه مىخواهد در وجود معصومينعليهم السلام قرار گيرد. ادامه اين مسير را پيامبرصلى الله عليه وآله چنين بيان مىفرمايد: اولين خلقى كه خدا خلق فرموده نور من است كه آن را از نور خود خلق كرده و آن را از جلال عظمت خويش مشتق نموده است« .××× 2 بحار الانوار: ج 15 ص 24. ×××
آنگاه اعتقاد ما را با بيان ديگرى كاملتر مىنمايد و مىفرمايد: آنگاه كه خداوند خواست ما را خلق كند كلمهاى فرمود كه نورى از آن خلق كرد. سپس كلمه ديگرى فرمود كه از آن روحى خلق نمود. آنگاه نور را با روح ممزوج نمود، و مرا و على و فاطمه و حسن و حسين را خلق كرد.××× 3 بحار الانوار: ج 15 ص 10 و ج 25 ص 23 و ج 26 ص 291 و ج 53 ص 46. ×××
اگر دقيق بنگريم وارد محيطى با ظرافت شدهايم كه در هر مرحله حسّ كنجكاوى بيش از پيش تحريك مىشود. امام باقرعليه السلام مىفرمايد: اولين مخلوقى كه خدا خلق كرد محمد و عترت هدايت كننده و هدايت شده او بودند كه اشباح نورى در پيشگاه خداوند بودند. پرسيدند: اشباح چيست؟ فرمود: سايه نور! بدنهاى نورانى بدون ارواح كه به يك روح واحد تأييد مىشدند، و آن روح القدس بود.××× 1 بحار الانوار: ج 15 ص 25. ×××
تحليل اعتقادى چهارم
اكنون نوبتِ آن است كه ارتباط آن خلقت نورانى را با مسئله نبوت و امامت بدانيم تا نكته اصلى در آيه »وَ النُّورِ الَّذى انْزِلَ مَعَهُ« را دريابيم. امام صادقعليه السلام تاريخچه اعتقادى اين ارتباط را چنين بيان مىفرمايد: محمد و علىعليهما السلام دو هزار سال قبل از خلقت مخلوقات نورى در پيشگاه خداوند جل جلاله بودند. آنگاه كه ملائكه خلق شدند آن نور را ديدند كه سرچشمهاى داشت و شعاعهاى نورانى از آن منشعب بود. پرسيدند: خداى ما و سيد ما، اين نور چيست؟ خداوند عز و جل فرمود: اين نورى است كه اصل آن نبوت و فرع آن امامت است. نبوت براى محمد بنده و پيامبر من، و امامت براى على حجت و ولى من است، كه اگر آن دو نبودند مخلوقات را خلق نمىكردم.××× 2 بحار الانوار: ج 15 ص 11 و ج 38 ص 80 . ×××
در جلوهاى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله مىفرمايد: من و على چهارده هزار سال قبل از خلق آدم در پيشگاه خداوند نورى بوديم. آنگاه كه خدا آدم را خلق نمود آن نور را دو قسمت نمود: جزئى من و جزء ديگر على.××× 3 بحار الانوار: ج 35 ص 24 ح 18. ×××
امام زينالعابدينعليه السلام اتحاد رشته نبوت و امامت با ذكر همه معصومينعليهم السلام را چنين بيان فرموده است: خداوند محمد و على و يازده امام بعد از او را از نور عظمتش ارواحى خلق نمود كه در پرتو نورش قبل از خلقت مخلوقات او را عبادت مىكردند.××× 4 بحار الانوار: ج 15 ص 23. ×××
اين نورانيت پيچيدگى خاصى دارد كه اقتضا مىكند آن را ساده ننگريم و تعمق بيشترى در اين فصل اعتقادى داشته باشيم. همان گونه كه يك سوى اين نور محمد و على صلوات اللَّه عليهما هستند سوى ديگر آن حضرت زهراعليها السلام است.
جا دارد كلام امام صادقعليه السلام در اين باره را با دقت مورد توجه قرار دهيم، آنگاه كه از حضرتش پرسيدند: چرا حضرت فاطمهعليها السلام »زهرا« ناميده شده است؟ فرمود: زيرا خداوند او را از نور عظمتش خلق نمود. وقتى نور او تابيد آسمانها و زمين به نور او روشن شد و چشمان ملائكه را خيره كرد. آنان به سجده افتادند و گفتند: خداى ما و سيد ما، اين نور چيست؟ خداوند در پاسخ آنان چنين وحى فرستاد:
اين نورى از نور من است كه او را در آسمان جاى دادهام و او را از عظمت خويش خلق نمودهام. او را از صلب پيامبرى از پيامبرانم بيرون مىآورم كه او را بر همه پيامبرانم فضيلت دادهام. از اين نور امامانى بيرون مىآورم كه براى بپا داشتن امر من قيام مىكنند و مردم را به سخن حق من هدايت مىنمايند آنان را پس از پايان وَحيَم جانشينانم در زمين قرار مىدهم.××× 1 بحار الانوار: ج 43 ص 12. ×××
تحليل اعتقادى پنجم
اكنون نوبت آن است كه آثار اين نور را در كلام معصومينعليهم السلام پى بگيريم. حضرت زهراعليها السلام درياى علم را منشعب از اين خلقت نورانى بيان مىكند و مىفرمايد: خداوند نور مرا خلق كرد و من مشغول تسبيح خدا شدم. سپس نور مرا به درختى از درختان بهشت سپرد و از آن درخت نور ساطع شد. )شب معراج كه( پدرم وارد بهشت شد خداوند به او الهام كرد ميوه آن درخت را چيده تناول كند.
پدرم آن ميوه را ميل كرد و خداوند اين گونه مرا به صلب پدرم منتقل نمود. سپس مرا به خديجه منتقل نمود و او مرا به دنيا آورد. از آن نور، من به آنچه واقع شده و آنچه خواهد شد و آنچه نبايد اتفاق بيفتد علم دارم« .××× 2 بحار الانوار: ج 43 ص 8 ح 11. ×××
اين كلام حضرت زهراعليها السلام دريچهاى بزرگ از آثار اين خلقت نورانى را به روى ما مىگشايد، و ما را مشتاق مطالب بيشترى در اين زمينه مىنمايد. امام باقرعليه السلام درباره آيه »اللَّه نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِى زُجاجَةٍ ...« مىفرمايد: مشكاتى كه در آن مصباح است )چراغدانى كه در آن چراغ است( منظور علم در سينه پيامبرصلى الله عليه وآله است. مصباحى كه در زجاجه است )چراغى كه در شيشه است( منظور همان علم در سينه على بن ابىطالبعليه السلام است.××× 1 بحار الانوار: ج 23 ص 311. ×××
در همين زمينه اميرالمؤمنينعليه السلام در توصيف شب معراج مىفرمايد: در آن شب نور چشمانِ پيامبرصلى الله عليه وآله را فراگرفت، و آن حضرت عظمت پروردگارش را با قلب خود ديد نه با چشمانش.××× 2 بحارلانوار: ج 3 ص 320 و ج 17 ص 289 و ج 18 ص 339 ح 42. ×××
تشبيه اين نورانيت به چراغ و چراغدان و شيشه همه براى فهماندن آثار هدايت در آن است. امام باقرعليه السلام اين نكته را به صورت روشنترى چنين بيان مىنمايد: خداوند علم خود را نزد جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله قرار داده است، آنجا كه مىفرمايد:
»اللَّه نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ« ، يعنى: من هدايت كننده آسمانها و زمينم. »مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ« ، يعنى: مَثَل علمى كه به او عطا كردهام و با آن هدايت مىشوند مانند چراغدانى است كه چراغى داخل آن است. بنابراين چراغدان قلب محمدصلى الله عليه وآله است، و چراغ همان نورى است كه علم در آن است ... .××× 3 بحار الانوار: ج 4 ص 19 ح 7. ×××
اكنون كه مسير اين نور نهاده شده در وجود معصومينعليهم السلام را دانستيم، آثار نورانى آن در هدايت مستقيم مردم برايمان شگفتانگيز خواهد بود. در شب معراج خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا محمد، به على خبر بده كه او پرچم هدايت و امام اوليائم، و نور كسانى است كه مرا اطاعت كنند.××× 4 بحار الانوار: ج 18 ص 339. ×××
پيامبرصلى الله عليه وآله نورِ بهشت را - كه آخرين منزل هدايت يافتگان است - به اين نور ارتباط مىدهد و مىفرمايد: آنگاه كه خداوند عز و جل بهشت را خلق فرمود آن را از نور عرش خود خلق كرد. سپس از آن نور گرفت و ثُلثى را به من و ثلثى به فاطمه و ثلثى را به على و اهلبيتش داد. به هر كس از آن نور رسيده باشد به ولايت آل محمد هدايت مىشود، و به هر كس از آن نور نرسيده باشد از ولايت آل محمد منحرف مىشود.××× 1 بحار الانوار: ج 8 ص 188 و ج 43 ص 44. ×××
آثار آن نور هدايت در شيعيان تأثير عجيبى مىگذارد و به آنجا مىرسد كه »الْمُؤْمِنُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّه« . اميرالمؤمنينعليه السلام در پاسخ اين سؤال كه مؤمن چگونه با نور خدا مىنگرد، فرمود: زيرا ما از نور خدا خلق شدهايم و شيعيان ما از نور ما خلق شدهاند. لذا آنان برگزيدگان ابرار و پاكان نشاندار هستند، كه نورشان مانند ماه شب چهارده در شب تاريك به ديگران روشنى مىبخشد.××× 2 بحار الانوار: ج 25 ص 21. ×××
اكنون روشن شد كه چگونه يك آيه قرآن در غدير با عميقترين معانيش تفسير شده و اسرارِ الهى آن در ميان نهاده شده و به نسلهاى آينده مسلمين هديه شده است.
خدايا تو را شكر گزاريم كه جانشينان خود در زمين را با چنين نور الانوارى فرستادهاى، و اين نور را در اعماق وجودشان قرار دادهاى به گونهاى كه از آنان جدايى ناپذير است. از تو مىخواهيم شعاعى از اين نور هدايت را كه نصيبمان فرمودهاى در دلمان ثابت فرمايى تا همراه آن انوار چهارده گانه، بهشت نورانى را منزل آخرين خود نماييم.
خدايا، اكنون ما در عصر نور چهاردهم قرار گرفتهايم و دوران ظلمانى غيبت او را با شعاع پر تلألؤ نورش از پس ابرهاى فتنه به سر مىآوريم. اين آرزوى ما را برآور كه با ظهورش مظهر كامل نور الانوار را ببينيم، و از پرتو نورش عقول خود را نورانى كنيم، و راه سبز هدايت را سريعتر بپيماييم.
3. اهلبيتعليهم السلام نور خداوندى = نور / آيه »فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ«
4. خلقت نورى اهلبيتعليهم السلام = نور / آيه »فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ«
5. سوره نور = نور / آيه »فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ«
6. نور اهلبيتعليهم السلام××× 1 غدير در قرآن: ج 1 ص 393. ×××
در ماجراى حارث فهرى در غدير و اعتراض و جسارتهاى او و سنگ آسمانى، از جمله پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به او فرمود:
آرى، ولى خداوند ما را نورى در زير عرش خلق فرمود، دوازده هزار سال قبل آنكه آدم را خلق كند. سپس آن نور را در صلب آدم قرار داد. آن نور از صلبى به صلب ديگر منتقل شد تا آنكه در صلب عبد اللَّه و ابوطالب از يكديگر جدا شديم. بنابراين خداوند ما را از آن نور خلق كرده و فرق من و على در اين است كه پيامبرى بعد از من نيست.
سپس حارث اهانتهاى ديگرى نمود و... ، تا آخر ماجراى حارث فهرى و سنگ آسمانى.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: حارث بن نعمان فهرى.
7. نور پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين و حضرت زهراعليهما السلام = نور / آيه »فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ«
8. نور خداوندى در اهلبيتعليهم السلام = نور / آيه »فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنْزَلْنا وَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ«