آیه ۳۲ انفال و غدیر
«وَ إِذْ قالُوا اللهمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ...»[۱]
پس از ماجراى غدير، وقتى حارث فهری مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و اعتراض خود را اعلام كرد، حضرت فرمود:
اى حارث، از خدا بترس و از آنچه درباره دشمنى على بن ابى طالب بر زبان آوردى توبه كن.
حارث سر به سوى آسمان بلند كرد و گفت:
«خدايا، اگر محمد در آنچه مى گويد صادق و راستگوست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذابى بر ما نازل كن كه انتقامى در اولينِ ما (منكرين ولايت) و نشانه اى براى آيندگان ما باشد؛
و اگر آنچه محمد مى گويد دروغ است عذابى بر او نازل كن».
خداوند فوراً سخن حارث را با آيه ۳۳ سوره انفال براى پيامبر صلى الله عليه و آله فرستاد:
«وَ اِذْ قالُوا اللَّهُمَّ اِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ فَاَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ اَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ اَليمٍ»:
«خدايا اگر اين حقى از طرف توست بر ما سنگى از آسمان ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست».
اينجا بود كه غدير وارد مباهله شد، و اين سخن حارث به معناى درخواست پاسخ الهى براى نشان دادن حق و باطل بود، و بايد معجزه اى رخ مى داد تا ثابت شود غدير «هُوَ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ» است.
به دنبال آن آيه ۱۲ سوره يونس وحى شد:
«وَ لَوْ يَجْعَلُ اللَّهُ لِلنّاسِ الشَّرَ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِىَ اِلَيْهِمْ اَجَلَهُمْ فَنَذَرُ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقائَنا فى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»:
«اگر خداوند براى مردم شر را فوراً مى فرستاد - همان گونه كه خير را فوراً مى فرستد - اجل آنان را مقدر مى فرمود.
ما رها مى كنيم كسانى را كه اميد ملاقات ما را ندارند، تا در طغيان خود متحير بمانند».[۲]