ظهور حضرت مهدی علیه السلام و پاسخ به فطرت غدیری انسان ها: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (added Category:مقاله های پیشنهادی using HotCat) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== چکیده<ref>سید محمود بحر العلوم میر دامادی.</ref> == | |||
# غدیر که طرح وصایت است با فطرت همخوانی دارد. | |||
# غدیر پاسخ منجی گرایی و پاسخ به سؤال «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم» بشریت است. | |||
# ظهور روز تحقق حقایق پنهان غدیر است. | |||
# برای بقای اسلام غدیر لازم است. | |||
# غدیر شاقول افکار در طول تاریخ اسلام است. | |||
# غدیر برای همیشه بنا شده و با امثال سقیفه محو نمیشود. | |||
# غدیر ترسیم هندسی فکر و عمل بشریت است. | |||
# روزگار ظهور زمان ظاهر شدن مبانیِ غدیر است، تا پایههای صحیح فکری در دین روشن گردد. | |||
# غدیر روز رشد عقول است. | |||
=== مقدمه === | |||
انتخاب موضوع «تجلی غدیر در عصر ظهور» چه انتخاب شایسته و زیبایی است. قبل از هر چیز باید بدانیم که مهندسِ حصن حصین اسلام، بیشتر و بهتر از دیگران به بقا و جاودانگی این دین آسمانی پرداخته است. | |||
== | === همخوانی غدیر با فطرت === | ||
طراح رسالتِ مُنذر، نه فقط به طرح پیامبری و قوانین و لوازم آن پرداخت، که برای وصایت و رهبری بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز قانون گذاشت. خدایی که میگوید: «انما انت مُنذر و لکلّ قوم هاد»،<ref>رعد / ۲۷.</ref> هم «منذرِ» منتخب دارد و هم «هادیِ» منصوب. هم به علت محدِثه نظر دارد و هم به علت مبقیه به خوبی میپردازد. در جهت تشریح موضوع به دو نکته میپردازیم: | |||
'''الف.''' غدیر که طرح وصایت و علت مبقیه اسلام است، با فطرت همخوانی دارد و پاسخ منجی گرایی و سوالِ «اهدنا» یِ بشریت محسوب میگردد. | |||
'''ب.''' عصر ظهور روز ظهور حقائق پنهان غدیر است. غدیر که تدریس نظری پیرامون بزرگی حکومت انسان کامل است، روز ظهور عملاً به نمایش در میآید. در آن روز «لیظهره علی الدین کلّه»،<ref>صف / ۹.</ref> و «و اللَّه متمّ نوره»<ref>صف / ۸.</ref> اجرا میگردد. | |||
=== غدیر پاسخ منجی گرایی بشریت === | |||
بحث منجی گرایی نه فقط در کتب و آثار پیشینیان و ادیان آسمانی آمده، که در کتاب تکوین و آفرینش هم مشهود و محسوس است. طفل صغیری که وقت گرسنگی یا بیماری میگرید یا غریقِ و مضطری که برای نجات فریاد میزند، دلیل تطبیق اصل منجی گرایی کتب ادیان مختلف با کتاب تکوین است. روی آوردن مردم به پیامبران معظم الهی علیهم السلام، مانند توجه کودک به پدر و مادر خویش جنبه منجی گرایی دارد. | |||
در قرآن کریم به آیه «و بالوالدین احساناً»<ref>نساء / ۶۲. بقره / ۸۳.</ref>برخورد میکنید. قرآن کریم همانطور که به احسان نسبت به پدر و مادرِ جسمانی نظر دارد، به احسان نسبت به پدر و مادر الهی نظر برتر و بالاتری دارد. | |||
تصور کنید کودکی در یک بیابان گم شده و در حالی که تشنه است فریاد میزند. علت فریاد و گریه این کودک چیست؟ تشنه و گرسنه است و خواهان نجات است. چه کسی به او گفته و القا نموده که باید برای نجاتت گریه کنی و فریاد بزنی؟ کتاب تکوین این مسئله را به او القا کرده است. | |||
چه کسی دلسوزتر از پدر و مادر؟ اگر صدای کودک به گوش پدر و مادر برسد چه خواهند کرد؟ | |||
«قل أ رأیتم ان اصبح ماؤکم غوراً فمن یأتیکم بماء معین»<ref>ملک / ۳۰.</ref>؟ بشریتی که در بیابان خشک و لم یزرع جهالت و نادانی سرگردان است، آیا میداند چه میخواهد؟ آدرس کجا و چه کسی را میطلبد؟ گاهی خودش نمیداند آب میخواهد، و نمیداند که آب هم برای پیشگیری مفید است و هم برای درمان به کار میآید. «و انزلنا من السماء ماءاً طهوراً. لنحییَ به بلدة میتاً».<ref>فرقان / ۴۸.</ref> | |||
کودک در کتاب تکوین وقتی گریه میکند به او شیر و آب میرسانند، ولی کودک در کتاب تشریع اگر خواهان غذا و آب است باید دست از کودکی بردارد و به مدرسه ادب و اخلاق قدم نهاده آدم شود تا آبرسان الهی به او عنایت کند. | |||
=== ظهور روز تحقق حقایق پنهان غدیر === | |||
پس حال بشر در طول اعصار و قرون گذشته و آینده حال کودکی است که دنبال پدر و مادر میگردد و غذا و آب میطلبد و سؤال دارد و آدرس خانه سعادت را جستجو میکند. | |||
بنابراین «اهدنا الصراط المستقیم»<ref>حمد / ۶.</ref>گفتن و آدرس خانه سعادت و مدینه فاضله را سؤال کردن، فقط کار پیروان پیامبرخدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله نیست. بلکه پیروان همه مکاتب الهی و غیر الهی طلب هدایت داشته و دارند. | |||
در | مسئله ای که جواب از سؤال مقدّر است، این است که انسانها غالباً در پاسخ طلب درونی «اِهدِنا» آدرس را نادرست و انحرافی گرفتهاند و به همین اکتفا کردهاند! کودکی را تصور کنید که در طلب شیر سالم مادر گریه میکرده، اما نامادری بی عاطفه او را با چیزی که کمترین شباهت با شیر مادر نداشته سیر نموده است، و این کودک دیگر دست از طلب برداشته و به این فریب و مکر عادت کرده است! | ||
نامادریهای بشر، منحرفین از توحید خداوند متعال، جواب «اهدنا» ی درونی بشر را با ترویج گاوپرستی و آفتابپرستی و فرعون پرستی و هواپرستی پاسخ دادهاند، و پاسخ درست و موافق با حقیقت انبیاعلیهم السلام را نادیده گرفتهاند. | |||
دانشمندان منحرف و امرای ظالم و ستمگر بشر را در جهل و غفلت نگه داشته، و با ایجاد اشتباه و انحراف در راه سعادت جوییِ انسانها، انحطاط و سرگردانی و اضطراب و بدبختی را به ارمغان آوردهاند. | |||
پس ندای «اهدنا» را همه بشریت داشته و دارند. به تعبیر دیگر: هیچ انسانی نمیتواند ماتریالیست باشد. مرحوم محقق عظیم الشأن میرداماد فرموده است: الحمد للَّه الذی من انکره انکر ما بذهنه تصَوَّرَ. ماتریالیست تصور ذهنی خودش را منکر شده است، چرا که انکار خدای قادر متعال ممکن نیست. | |||
کدامین انسان از سعادت گریزان است؟ گریز از سعادت یعنی بی عقلی، در حالی که بشر عقل و خرد دارد. توجه انسانها به خالق و «اهدنا» گفتن آنان، همان سعادت خواهی فطری و درونی آنان است. «فطره اللَّه آلتی فطر الناس علیها».<ref>روم / ۳۰.</ref> | |||
اینکه خداجویی و سعادت طلبی از درون انسان سرچشمه میگیرد. نشانه اش این است که علامت سؤال نمیپذیرد. آیا شما میتوانید بگویید: چرا کودک گریه میکند و شیر میطلبد؟ چرا انسان به عاطفه نیاز دارد؟ «چرا» گفتن در مورد خداجوییِ انسان مثل چرا گفتن در مورد سلامت انسان است. | |||
اگر بگویید: چرا انسان در طلب مدینه فاضله و صلح و صفاست؟ مثل این است که بگویید: چرا انسان میخواهد سالم باشد؟ آنچه علامت سؤال میپذیرد کسالت و مرض انسان است. این کسالت برای چیست؟ این درد از کدامین علت سرچشمه میگیرد؟ این سؤال عقلانی است، زیرا اصل سلامت انسان است، و اینجا خلاف اصل پیش آمده است. | |||
خدای سمیع و مهربان در پاسخ «اهدنا» یِ بشر، انبیاعلیهم السلام و جانشینان آنها را فرستاد، که معلمین هدایت و مربیان راه سعادت هستند. پاسخ استسقای انسانها به وسیله پیامبران و خلفای آنها داده شده است. ولی همانطور که نبیّ درونی بشر - یعنی عقل با انحراف علمای منحرف و امرای ستمگر رو به رو گردید، انبیای الهی و جانشینان آنهاعلیهم السلام با پیشوایان کفر و فرزندان منحرف آنان رو به رو شدند. سران کفر و قدرتهای استکباری همواره بر فطرتها سرپوش نهاده، به مبارزه با پیامبران الهی و اوصیای آنهاعلیهم السلام کمر بستهاند. ارسال رسل و انزال کتب با ترتیبی که دارد مانند کلاسهای مدرسه و دانشگاه هر کدام رتبه ای را دارد. | |||
=== لزوم غدیر برای بقای اسلام === | |||
استسقای بیشتر بشر و اصرار بر «اهدنا» گفتن باعث گردیده که خدای متعال دین حنیف اسلام را به وسیله حضرت ابراهیم علیه السلام نازل فرماید. خدای متعال در طریق ابراهیم علیه السلام و مکتب او و نیز در نسلش نورانیت و الگو شدن را قرار داد. | |||
امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام فراتر از امتحان آدم ابوالبشرعلیه السلام و مقام او بالاتر از بسیاری از انبیاعلیهم السلام است. | |||
کلماتی که ابراهیم علیه السلام بدان امتحان گردید بیش از کلمات مورد امتحان آدم علیه السلام بوده است. مجاهده بزرگ ابراهیم علیه السلام در راه توحید و پاکی و صفای باطن آن حضرت باعث گردید که آن وجود مطهر امام مردم گردد، و خدای متعال در پاسخ طلب هدایت مردم رهبری و حکومت الهی را در آل ابراهیم علیهم السلام قرار دارد: | |||
«ان اول بیت وُضع للناس للذی ببکّه مبارکاً و هدی للعالمین. فیه آیات بیّنات مقام ابراهیم و من دخله کان آمناً».<ref>آل عمران / ۹۶.</ref> پدر معنوی مردم، هدایت و امنیت را به ارمغان آورده و امام خلق شده است. آل ابراهیم یعنی بنی اسماعیل - که دارای کتاب و حکمت بودند - بنا به تقدیر الهی پرچمدار رهبری بشریت گردیدند. | |||
پاکی و صداقت بنی اسماعیل باعث گردید تشکیل حکومت الهی با این خانواده باشد، و اینان الگوی هدایت بشریت قرار گیرند؛ آنجا که میفرماید: «و اجنُبنی و بنیَّ ان نعبد الاصنام».<ref>ابراهیم علیه السلام / ۳۵.</ref> حکومت و امامت الهی به رهبری ابراهیم علیه السلام و آل اسماعیل در مکان به نام مکه و «عند بیتک المُحرّم»<ref>بقره / ۱۲۴.</ref>؛ طلب میکرد قلوب مردم شیدای آنان گردد. | |||
میبینیم که این مطلب مثل درخواست اصل امامت برای این خاندان در آیه «و من ذرّیّتی». در دعای حضرت ابراهیم علیه السلام آمده است که عرضه میدارد: «فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم».<ref>ابراهیم علیه السلام / ۳۷.</ref> در حکومت الهی امام منصوبِ حق تعالی است، ولی پاکی و صفای باطن امام او را محبوب القلوب میکند. محبت مردم نسبت به اولیای دین حاکی از همان فطرت حقیقت جو و هدایت خواه است. حکومت آل ابراهیم علیهم السلام از یک طرف الهی است، و از طرف دیگر ریشه در قلوب صاحبان فطرت و روح سلیم دارد. | |||
آنگاه راه و روش ابراهیم علیه السلام و کلاس والای توحیدی او برای همه موحّدان - حتی فرزندان صالح و معصومش - الگو قرار گرفته و سنتهای او جاودانی شده است. البته آفتهای همیشگی جوامع بشری یعنی دانشمندان منحرف و امرای ستمگر، مردم نادان را از مسیر توحید ابراهیمی بازداشته و به شرک و نفاق سوق داده است. | |||
اینجا پرچمداری انبیاء و پیامبرانی مانند حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السلام در مبارزه با شرک و ظلم هویدا میگردد، و اصرار درونی انسانی در گفتن «اهدنا» با مجاهده این رسولان بزرگ و اوصیای آنان پاسخ داده میشود. | |||
مقدمه چینی حضرت ابراهیم علیه السلام برای حکومتِ «ذریه معصوم» چه در دعایش و چه در مشخص نمودن جای حکومت و چه در طلب محبوب القلوب شدنِ ذریه و چه در جهانی شدن و جاودانگی امامت، همه اینها اوج درخواست بشر نسبت به هدایت را میرساند. | |||
=== غدیر شاقول افکار در طول تاریخ اسلام === | |||
این همه الطاف الهی مگر میتواند بیمورد و بیهوده باشد. مورد این الطاف و مکان نزول این باران رحمت - که همان جعل امامت از طرف حق تعالی است - فطرتهای پاک و قلوب پاکیزه مردمِ موحد است: | |||
«و ان لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماءاً غدقاً».<ref>جنّ / ۱۶.</ref> استسقای بشر و «اهدنا» گفتن انسانها هر چه بیشتر گردد، الطاف الهی و آب رسانی آسمانی و هدایت ربانی بیشتر میشود. | |||
گویا پیام بزرگتری هنوز باقی مانده است و کلاس برتر و جامع تری باید برای بشریت تشکیل گردد. به ابوجهلها و بدتر از آنان اصحاب سقیفه نگاه نکنید. بلکه سلمان را ببینید که تا اوج آسمانِ «منّا اهل البیت»<ref>الکافی: ج ۲ ص ۳۹۶.</ref> پیش میرود. لطف خداوند است که میفرماید: «و قلیل من عبادیَ الشکور».<ref>سبأ / ۱۳.</ref> ولی از نسل ابراهیم علیه السلام بزرگترین رسول و بزرگترین وصی و هادی را ارسال میفرماید. | |||
اکنون وقت «اقرأ»<ref>علق / ۱.</ref> و ابلاغ اوامر بالا و والا رسیده، تا به «فاصدَع بما تؤمَر»<ref>حج / ۹۴.</ref> میرسد. چه امری از امر جانشینی بالاتر، و چه کاری از هدایت خلق به سوی امام و هادی مهمتر؟ | |||
دیگر وقت تمام میشود! ممکن است بشریت در نادانی نسبت به امامت بماند. اگر چه امامت بارها گفته شده، ولی در یک مجمع عمومی باید از این مهمترین کار پرده برداری شود، و گر نه رسالت ناتمام و بدون فایده میشود. اینجاست که از جانب خداوند دستور میآید: «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته».<ref>مائده / ۶۷.</ref> | |||
«و | قرار خداوند با رسول اللَّه صلی الله علیه وآله ابلاغ جانشینی و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام است. ولی پیامبرخداصلی الله علیه وآله از بیان این مطلب در یک مجمع عمومی میترسد! از چه کسی؟ از منافقین!! و خداوند او را دلداری میدهد: «و اللَّه یعصمک من الناس».<ref>مائده / ۶۷.</ref> | ||
غدیرشناسان از زمان القای خطبه غدیر تا ظهور، باید روی دو نکته بیشتر توجه کنند: | |||
'''اول:''' اگر غدیر از اسلام منها گردد، رسالتی و قرآنی و دستورالعملی باقی نمیماند. چنانکه میفرماید: «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته».<ref>مائده / ۶۷.</ref> آنچه میماند دستورالعمل کعب الاحبار یهودی وزیر فرهنگ سقیفه و احادیث ابوهریره وزیر ارشاد دستگاه منافقین است! پس برای بقای اسلام غدیر لازم است، و بقای غدیر و جشن و چراغانی و مدیحه و سخنرانی و کنفرانس و کتاب و سایت و ماهواره درباره آن، همت بالا و خلوص لازم دارد. | |||
'''دوم:''' مجاهد در مسیر غدیر تا ظهور و قیام قیامت، مشمول دعای «اللهم انصُر من نصره» میشود و «و اللَّه یعصمک من الناس»<ref>مائده / ۶۷.</ref> حافظ او است. | |||
نتیجه اینکه در پاسخ «اهدنا» گفتنِ بشر «من کنت مولاه فعلی مولاه» آمد، و خداوند متعال به وعده «استجب لکم»<ref>غافر / ۶۰.</ref>با خطبه نورانی غدیر عمل فرمود. این یعنی تشنه را به سوی غدیر و سرچشمه آب حیات میبرند! | |||
مگر تشنه حقائق در هر زمان نبوده و نیست؟ مگر به خاطر آنان که «کرهوا ما انزل اللَّه»،<ref>محمدصلی الله علیه وآله / ۹.</ref> یعنی آنان که از غدیر گریزانند باید دست از کار برداشت؟ مگر کسانی که «فی قلوبهم مرض»<ref>بقره / ۱۰.</ref> میتوانند غدیریان را محکوم نمایند؟ پس نصرت خداوند متعال چه میشود؟! | |||
غدیر امتحان بزرگ الهی در فراز و نشیب تاریخ و میزان اعمال و شاقول افکار بوده است. مردی که دستش در دست پیامبرخداصلی الله علیه وآله و بزرگ عالمیان است، مصداق «ید اللَّه فوق ایدیهم»<ref>فتح / ۱۰.</ref> است. | |||
همان را میگوییم که یاور آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام گردید، و محمدصلی الله علیه وآله حبیب خدا را در بدر، احد، خندق و خیبر نصرت داد. همان که منتخب خداوند است و نامش از نام او مشتق گردیده است. او که به اذن خدا کار خدایی میکند. نه فقط در غدیر دست در دست پیامبرخداصلی الله علیه وآله دارد، که از اول خلقت همراه او بوده است. مگر آیه «و اسأل من ارسلنا من قبلک من رسلنا»<ref>بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۴. الصراط المستقیم: ج ۱ ص ۲۴۴.</ref>را فراموش کردهایم، که انبیاءعلیهم السلام در شب معراج محور رسالت خود را ولایت رسول اللَّه صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام بیان داشتند. | |||
=== غدیر با سقیفه محو نمیشود === | |||
اما رهیافتگان دسته دسته به مدرسه اهل البیت علیهم السلام وارد شده به غدیر و صاحب آن پاسخ مثبت میدهند. باید غربال شدن مردم پیش بیاید، تا معلوم شود چه کسی عبد خداست و چه کسی اجیر وابستگان سقیفه است. | |||
منکرین غدیر از صلب سامریها و یهود هستند. سقیفه به نام سنّت بدعت ایجاد کرد تا غدیر را بکوبد، ولی غدیر منشور حکومت الهیِ فردا و فرداهای انسان شد؛ که به اراده خدا ایجاد شده، و با اراده اصحاب بُزدل و پشه صفت سقیفه محو نمیگردد: «یریدون لیطفئوا نور اللَّه بأفواههم و اللَّه متمُّ نوره و لو کره الکافرون».<ref>صفّ / ۸.</ref> | |||
بوستان رسالت پیامبرخداصلی الله علیه وآله به گُل نشست، و غدیر گُل این بوستان بود، ولی برای بشریت چنانکه باید شکفته نشده است. اگر چه همه معصومین علیهم السلام از این گل زیبا و معطر گفته و یاد کردهاند، ولی غدیر تدریس عملی میخواهد و عظمت حکومت انسان معصوم فقط در زمان ظهور معلوم میشود. | |||
انسان در آخرالزمان غریب واقع شده است، چون دستش از حجت خدا کوتاه و خرما بر نخیل است. با این حال اگر خوب فکر کند و تدبیر لازم را داشته باشد، میتواند راه را از چاه تشخیص بدهد. البته همه میدانند که طلب و تشنگی اساس کار است؛ یعنی بصیرت استبصار میخواهد! مستبصرینی که به بصیرت الهیه رسیدهاند، تشنه غدیر شده و از آبشار خطبة النبی صلی الله علیه وآله سیراب شدهاند. | |||
=== غدیر ترسیم هندسی فکر و عمل بشریت === | |||
غدیر آب حیات بشریت و مدرس حیات طیبه انسان است. این آب حیات تا ظهورِ «اعلموا ان اللَّه یحیی الارض بعد موتها»<ref>حدید / ۱۷.</ref> جریان دارد. اندیشمندان مؤمن، به آیه «یا ایها الرسول بلّغ»<ref>مائده / ۶۷.</ref> با نگاهِ «انزلنا من السماء ماءاً طهوراً»<ref>فرقان / ۴۸.</ref> مینگرند. | |||
غدیر مستند شِقشِقیّه<ref>نهج البلاغه: خطبه ۳.</ref>و فریادهای مولای انسانها حضرت امیر علیه السلام است، و در مقابله با منافقین از شمشیر ذوالفقار تیزتر و کشندهتر است. آنها که میگویند: چرا حضرت امیر علیه السلام شمشیرش را در روز سقیفه غلاف نمود؟ چرا از احتجاجهای آن حضرت چیزی نمیگویند؟! چرا خطبههای فاطمی را که به استناد غدیر بیان گردیده نمیشنوند؟ | |||
غدیر ترسیم هندسی فکر بشریت و نقشه زندگی انسانیت است. مبنای فکری صلح الحسن علیه السلام و شهادة الحسین علیه السلام بر حجیت غدیر تکیه زده است. استراتژی صلح و شهادت، خانه نشینی تا بیان احکام، بر محور تأییدیه الهیِ «ثم الامامه فی ذرّیّتی من وُلده الی یوم تلقون اللَّه و رسوله» دور میزند.<ref>خطبه غدیر.</ref> | |||
چه خوش است روزی که خطبة الغدیر را بر سر درِ مسجدالحرام و کعبه با آب طلا بنویسند، و ورود منافقین را به زادگاه امیرالمؤمنین علیه السلام ممنوع اعلام دارند. و آن روز دیر نیست! روزی که اقامه صلاة در نظام حکومتی آخرین مطلوب غدیر بر پا گردد: «... ربنا لیقیموا الصلاة».<ref>ابراهیم علیه السلام / ۳۷.</ref> | |||
=== روزگار ظهور زمان ظاهر شدن مبانیِ غدیر === | |||
روزی که غدیر خم از تدریس نظری پیرامون عظمت حکومت امام معصوم علیه السلام به روز تدریس عملی و ظهور آن برسد، دیر نیست. روزی که «لیظهره علی الدین کله»<ref>صفّ / ۹.</ref>مصداق پیدا کند و به سؤال «فمن یأتیکم بماء معین»<ref>ملک / ۳۰.</ref> پاسخ داده شود. | |||
میدانید عصر ظهور روز ظهور مبانی غدیر است؟ روز مودّت که پروانه شدن مردم را بر گِرد شمع وجود خاتم الاوصیاءعلیه السلام ترسیم میکند؟ روز ظهور اکمال دین است، تا فقیه و مُتفقّه اصل اصول یعنی امامشناسی را واجب و اهمّ بدانند. | |||
روز ظهور اکمال دین یعنی روز ظهور بزرگیهای قرآن و عترت، و روز پشیمانی آنها که فقه ولایت و مهدویت را به فقه بافندگیهای عرفان نمایانه خود تفسیر کرده، و شناخت و یافتن حقائق را در بافتن مطالب معرفی کردند! | |||
روز ظهور | روز ظهور وعده خدا و روز حکومت جهانی امام معصوم، به معنای روز وصول زمینه و آمادگی زمان برای تحقیق امن و امان است. روز حکومت ابراهیمیان از نسل اسماعیل علیه السلام است، که «و من ذرّیّتی»<ref>بقره / ۱۲۴.</ref>بر آن گواهی میدهد. روز حکومت «مطهرین» است که ابراهیم علیه السلام برای آنان طلب طهارت کرده است: «و اجنُبنی و بنیَّ ان نعبد الاصنام»<ref>ابراهیم علیه السلام / ۳۷.</ref> روز تحقیق «و اجعل افئدة من الناس تَهوی الیهم»<ref>بقره / ۱۲۴.</ref> است، که ارتباط قلبی و مودت انسان با مبدأ ایمان و امام زمان علیه السلام به اوج خود میرسد. | ||
=== غدیر روز رشد عقول === | |||
=== | در کنار مودت و رأفت و محبت و مهرورزی مطلوب غدیر - که ظهور تام و تمام آن در روز ظهور است - علم و بصیرت و آگاهی و بینش هم در آن روز نورانی به اوج خود میرسد. پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه غدیر فرمود: معاشر الناس، النور من اللَّه عزوجل مسلوک فیّ، ثم فی علی بن ابی طالب، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی. | ||
در | |||
در روز ظهور | در روز ظهور این نور و بصیرت الهی در مأموم تأثیر میکند و گل عقول بدون مانع به رشد خود میرسد، و همه جا از عطر مودت و مهرورزی بر ااساس بینش هر دانش آموزی پر میشود. | ||
== | == منابع == | ||
تجلّی غدیر در عصر ظهور: ص ۵۰–۳۷. | |||
== منابع | == منابع == | ||
قرآن کریم. | قرآن کریم. | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۵: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده:میراث مکتوب غدیر]] | [[رده:میراث مکتوب غدیر]] | ||
[[رده:مقاله های پیشنهادی]] |
نسخهٔ ۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۱
چکیده[۱]
- غدیر که طرح وصایت است با فطرت همخوانی دارد.
- غدیر پاسخ منجی گرایی و پاسخ به سؤال «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم» بشریت است.
- ظهور روز تحقق حقایق پنهان غدیر است.
- برای بقای اسلام غدیر لازم است.
- غدیر شاقول افکار در طول تاریخ اسلام است.
- غدیر برای همیشه بنا شده و با امثال سقیفه محو نمیشود.
- غدیر ترسیم هندسی فکر و عمل بشریت است.
- روزگار ظهور زمان ظاهر شدن مبانیِ غدیر است، تا پایههای صحیح فکری در دین روشن گردد.
- غدیر روز رشد عقول است.
مقدمه
انتخاب موضوع «تجلی غدیر در عصر ظهور» چه انتخاب شایسته و زیبایی است. قبل از هر چیز باید بدانیم که مهندسِ حصن حصین اسلام، بیشتر و بهتر از دیگران به بقا و جاودانگی این دین آسمانی پرداخته است.
همخوانی غدیر با فطرت
طراح رسالتِ مُنذر، نه فقط به طرح پیامبری و قوانین و لوازم آن پرداخت، که برای وصایت و رهبری بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز قانون گذاشت. خدایی که میگوید: «انما انت مُنذر و لکلّ قوم هاد»،[۲] هم «منذرِ» منتخب دارد و هم «هادیِ» منصوب. هم به علت محدِثه نظر دارد و هم به علت مبقیه به خوبی میپردازد. در جهت تشریح موضوع به دو نکته میپردازیم:
الف. غدیر که طرح وصایت و علت مبقیه اسلام است، با فطرت همخوانی دارد و پاسخ منجی گرایی و سوالِ «اهدنا» یِ بشریت محسوب میگردد.
ب. عصر ظهور روز ظهور حقائق پنهان غدیر است. غدیر که تدریس نظری پیرامون بزرگی حکومت انسان کامل است، روز ظهور عملاً به نمایش در میآید. در آن روز «لیظهره علی الدین کلّه»،[۳] و «و اللَّه متمّ نوره»[۴] اجرا میگردد.
غدیر پاسخ منجی گرایی بشریت
بحث منجی گرایی نه فقط در کتب و آثار پیشینیان و ادیان آسمانی آمده، که در کتاب تکوین و آفرینش هم مشهود و محسوس است. طفل صغیری که وقت گرسنگی یا بیماری میگرید یا غریقِ و مضطری که برای نجات فریاد میزند، دلیل تطبیق اصل منجی گرایی کتب ادیان مختلف با کتاب تکوین است. روی آوردن مردم به پیامبران معظم الهی علیهم السلام، مانند توجه کودک به پدر و مادر خویش جنبه منجی گرایی دارد.
در قرآن کریم به آیه «و بالوالدین احساناً»[۵]برخورد میکنید. قرآن کریم همانطور که به احسان نسبت به پدر و مادرِ جسمانی نظر دارد، به احسان نسبت به پدر و مادر الهی نظر برتر و بالاتری دارد.
تصور کنید کودکی در یک بیابان گم شده و در حالی که تشنه است فریاد میزند. علت فریاد و گریه این کودک چیست؟ تشنه و گرسنه است و خواهان نجات است. چه کسی به او گفته و القا نموده که باید برای نجاتت گریه کنی و فریاد بزنی؟ کتاب تکوین این مسئله را به او القا کرده است.
چه کسی دلسوزتر از پدر و مادر؟ اگر صدای کودک به گوش پدر و مادر برسد چه خواهند کرد؟
«قل أ رأیتم ان اصبح ماؤکم غوراً فمن یأتیکم بماء معین»[۶]؟ بشریتی که در بیابان خشک و لم یزرع جهالت و نادانی سرگردان است، آیا میداند چه میخواهد؟ آدرس کجا و چه کسی را میطلبد؟ گاهی خودش نمیداند آب میخواهد، و نمیداند که آب هم برای پیشگیری مفید است و هم برای درمان به کار میآید. «و انزلنا من السماء ماءاً طهوراً. لنحییَ به بلدة میتاً».[۷]
کودک در کتاب تکوین وقتی گریه میکند به او شیر و آب میرسانند، ولی کودک در کتاب تشریع اگر خواهان غذا و آب است باید دست از کودکی بردارد و به مدرسه ادب و اخلاق قدم نهاده آدم شود تا آبرسان الهی به او عنایت کند.
ظهور روز تحقق حقایق پنهان غدیر
پس حال بشر در طول اعصار و قرون گذشته و آینده حال کودکی است که دنبال پدر و مادر میگردد و غذا و آب میطلبد و سؤال دارد و آدرس خانه سعادت را جستجو میکند.
بنابراین «اهدنا الصراط المستقیم»[۸]گفتن و آدرس خانه سعادت و مدینه فاضله را سؤال کردن، فقط کار پیروان پیامبرخدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله نیست. بلکه پیروان همه مکاتب الهی و غیر الهی طلب هدایت داشته و دارند.
مسئله ای که جواب از سؤال مقدّر است، این است که انسانها غالباً در پاسخ طلب درونی «اِهدِنا» آدرس را نادرست و انحرافی گرفتهاند و به همین اکتفا کردهاند! کودکی را تصور کنید که در طلب شیر سالم مادر گریه میکرده، اما نامادری بی عاطفه او را با چیزی که کمترین شباهت با شیر مادر نداشته سیر نموده است، و این کودک دیگر دست از طلب برداشته و به این فریب و مکر عادت کرده است!
نامادریهای بشر، منحرفین از توحید خداوند متعال، جواب «اهدنا» ی درونی بشر را با ترویج گاوپرستی و آفتابپرستی و فرعون پرستی و هواپرستی پاسخ دادهاند، و پاسخ درست و موافق با حقیقت انبیاعلیهم السلام را نادیده گرفتهاند.
دانشمندان منحرف و امرای ظالم و ستمگر بشر را در جهل و غفلت نگه داشته، و با ایجاد اشتباه و انحراف در راه سعادت جوییِ انسانها، انحطاط و سرگردانی و اضطراب و بدبختی را به ارمغان آوردهاند.
پس ندای «اهدنا» را همه بشریت داشته و دارند. به تعبیر دیگر: هیچ انسانی نمیتواند ماتریالیست باشد. مرحوم محقق عظیم الشأن میرداماد فرموده است: الحمد للَّه الذی من انکره انکر ما بذهنه تصَوَّرَ. ماتریالیست تصور ذهنی خودش را منکر شده است، چرا که انکار خدای قادر متعال ممکن نیست.
کدامین انسان از سعادت گریزان است؟ گریز از سعادت یعنی بی عقلی، در حالی که بشر عقل و خرد دارد. توجه انسانها به خالق و «اهدنا» گفتن آنان، همان سعادت خواهی فطری و درونی آنان است. «فطره اللَّه آلتی فطر الناس علیها».[۹]
اینکه خداجویی و سعادت طلبی از درون انسان سرچشمه میگیرد. نشانه اش این است که علامت سؤال نمیپذیرد. آیا شما میتوانید بگویید: چرا کودک گریه میکند و شیر میطلبد؟ چرا انسان به عاطفه نیاز دارد؟ «چرا» گفتن در مورد خداجوییِ انسان مثل چرا گفتن در مورد سلامت انسان است.
اگر بگویید: چرا انسان در طلب مدینه فاضله و صلح و صفاست؟ مثل این است که بگویید: چرا انسان میخواهد سالم باشد؟ آنچه علامت سؤال میپذیرد کسالت و مرض انسان است. این کسالت برای چیست؟ این درد از کدامین علت سرچشمه میگیرد؟ این سؤال عقلانی است، زیرا اصل سلامت انسان است، و اینجا خلاف اصل پیش آمده است.
خدای سمیع و مهربان در پاسخ «اهدنا» یِ بشر، انبیاعلیهم السلام و جانشینان آنها را فرستاد، که معلمین هدایت و مربیان راه سعادت هستند. پاسخ استسقای انسانها به وسیله پیامبران و خلفای آنها داده شده است. ولی همانطور که نبیّ درونی بشر - یعنی عقل با انحراف علمای منحرف و امرای ستمگر رو به رو گردید، انبیای الهی و جانشینان آنهاعلیهم السلام با پیشوایان کفر و فرزندان منحرف آنان رو به رو شدند. سران کفر و قدرتهای استکباری همواره بر فطرتها سرپوش نهاده، به مبارزه با پیامبران الهی و اوصیای آنهاعلیهم السلام کمر بستهاند. ارسال رسل و انزال کتب با ترتیبی که دارد مانند کلاسهای مدرسه و دانشگاه هر کدام رتبه ای را دارد.
لزوم غدیر برای بقای اسلام
استسقای بیشتر بشر و اصرار بر «اهدنا» گفتن باعث گردیده که خدای متعال دین حنیف اسلام را به وسیله حضرت ابراهیم علیه السلام نازل فرماید. خدای متعال در طریق ابراهیم علیه السلام و مکتب او و نیز در نسلش نورانیت و الگو شدن را قرار داد.
امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام فراتر از امتحان آدم ابوالبشرعلیه السلام و مقام او بالاتر از بسیاری از انبیاعلیهم السلام است.
کلماتی که ابراهیم علیه السلام بدان امتحان گردید بیش از کلمات مورد امتحان آدم علیه السلام بوده است. مجاهده بزرگ ابراهیم علیه السلام در راه توحید و پاکی و صفای باطن آن حضرت باعث گردید که آن وجود مطهر امام مردم گردد، و خدای متعال در پاسخ طلب هدایت مردم رهبری و حکومت الهی را در آل ابراهیم علیهم السلام قرار دارد:
«ان اول بیت وُضع للناس للذی ببکّه مبارکاً و هدی للعالمین. فیه آیات بیّنات مقام ابراهیم و من دخله کان آمناً».[۱۰] پدر معنوی مردم، هدایت و امنیت را به ارمغان آورده و امام خلق شده است. آل ابراهیم یعنی بنی اسماعیل - که دارای کتاب و حکمت بودند - بنا به تقدیر الهی پرچمدار رهبری بشریت گردیدند.
پاکی و صداقت بنی اسماعیل باعث گردید تشکیل حکومت الهی با این خانواده باشد، و اینان الگوی هدایت بشریت قرار گیرند؛ آنجا که میفرماید: «و اجنُبنی و بنیَّ ان نعبد الاصنام».[۱۱] حکومت و امامت الهی به رهبری ابراهیم علیه السلام و آل اسماعیل در مکان به نام مکه و «عند بیتک المُحرّم»[۱۲]؛ طلب میکرد قلوب مردم شیدای آنان گردد.
میبینیم که این مطلب مثل درخواست اصل امامت برای این خاندان در آیه «و من ذرّیّتی». در دعای حضرت ابراهیم علیه السلام آمده است که عرضه میدارد: «فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم».[۱۳] در حکومت الهی امام منصوبِ حق تعالی است، ولی پاکی و صفای باطن امام او را محبوب القلوب میکند. محبت مردم نسبت به اولیای دین حاکی از همان فطرت حقیقت جو و هدایت خواه است. حکومت آل ابراهیم علیهم السلام از یک طرف الهی است، و از طرف دیگر ریشه در قلوب صاحبان فطرت و روح سلیم دارد.
آنگاه راه و روش ابراهیم علیه السلام و کلاس والای توحیدی او برای همه موحّدان - حتی فرزندان صالح و معصومش - الگو قرار گرفته و سنتهای او جاودانی شده است. البته آفتهای همیشگی جوامع بشری یعنی دانشمندان منحرف و امرای ستمگر، مردم نادان را از مسیر توحید ابراهیمی بازداشته و به شرک و نفاق سوق داده است.
اینجا پرچمداری انبیاء و پیامبرانی مانند حضرت موسی و حضرت عیسی علیهما السلام در مبارزه با شرک و ظلم هویدا میگردد، و اصرار درونی انسانی در گفتن «اهدنا» با مجاهده این رسولان بزرگ و اوصیای آنان پاسخ داده میشود.
مقدمه چینی حضرت ابراهیم علیه السلام برای حکومتِ «ذریه معصوم» چه در دعایش و چه در مشخص نمودن جای حکومت و چه در طلب محبوب القلوب شدنِ ذریه و چه در جهانی شدن و جاودانگی امامت، همه اینها اوج درخواست بشر نسبت به هدایت را میرساند.
غدیر شاقول افکار در طول تاریخ اسلام
این همه الطاف الهی مگر میتواند بیمورد و بیهوده باشد. مورد این الطاف و مکان نزول این باران رحمت - که همان جعل امامت از طرف حق تعالی است - فطرتهای پاک و قلوب پاکیزه مردمِ موحد است:
«و ان لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماءاً غدقاً».[۱۴] استسقای بشر و «اهدنا» گفتن انسانها هر چه بیشتر گردد، الطاف الهی و آب رسانی آسمانی و هدایت ربانی بیشتر میشود.
گویا پیام بزرگتری هنوز باقی مانده است و کلاس برتر و جامع تری باید برای بشریت تشکیل گردد. به ابوجهلها و بدتر از آنان اصحاب سقیفه نگاه نکنید. بلکه سلمان را ببینید که تا اوج آسمانِ «منّا اهل البیت»[۱۵] پیش میرود. لطف خداوند است که میفرماید: «و قلیل من عبادیَ الشکور».[۱۶] ولی از نسل ابراهیم علیه السلام بزرگترین رسول و بزرگترین وصی و هادی را ارسال میفرماید.
اکنون وقت «اقرأ»[۱۷] و ابلاغ اوامر بالا و والا رسیده، تا به «فاصدَع بما تؤمَر»[۱۸] میرسد. چه امری از امر جانشینی بالاتر، و چه کاری از هدایت خلق به سوی امام و هادی مهمتر؟
دیگر وقت تمام میشود! ممکن است بشریت در نادانی نسبت به امامت بماند. اگر چه امامت بارها گفته شده، ولی در یک مجمع عمومی باید از این مهمترین کار پرده برداری شود، و گر نه رسالت ناتمام و بدون فایده میشود. اینجاست که از جانب خداوند دستور میآید: «یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته».[۱۹]
قرار خداوند با رسول اللَّه صلی الله علیه وآله ابلاغ جانشینی و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام است. ولی پیامبرخداصلی الله علیه وآله از بیان این مطلب در یک مجمع عمومی میترسد! از چه کسی؟ از منافقین!! و خداوند او را دلداری میدهد: «و اللَّه یعصمک من الناس».[۲۰]
غدیرشناسان از زمان القای خطبه غدیر تا ظهور، باید روی دو نکته بیشتر توجه کنند:
اول: اگر غدیر از اسلام منها گردد، رسالتی و قرآنی و دستورالعملی باقی نمیماند. چنانکه میفرماید: «و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته».[۲۱] آنچه میماند دستورالعمل کعب الاحبار یهودی وزیر فرهنگ سقیفه و احادیث ابوهریره وزیر ارشاد دستگاه منافقین است! پس برای بقای اسلام غدیر لازم است، و بقای غدیر و جشن و چراغانی و مدیحه و سخنرانی و کنفرانس و کتاب و سایت و ماهواره درباره آن، همت بالا و خلوص لازم دارد.
دوم: مجاهد در مسیر غدیر تا ظهور و قیام قیامت، مشمول دعای «اللهم انصُر من نصره» میشود و «و اللَّه یعصمک من الناس»[۲۲] حافظ او است.
نتیجه اینکه در پاسخ «اهدنا» گفتنِ بشر «من کنت مولاه فعلی مولاه» آمد، و خداوند متعال به وعده «استجب لکم»[۲۳]با خطبه نورانی غدیر عمل فرمود. این یعنی تشنه را به سوی غدیر و سرچشمه آب حیات میبرند!
مگر تشنه حقائق در هر زمان نبوده و نیست؟ مگر به خاطر آنان که «کرهوا ما انزل اللَّه»،[۲۴] یعنی آنان که از غدیر گریزانند باید دست از کار برداشت؟ مگر کسانی که «فی قلوبهم مرض»[۲۵] میتوانند غدیریان را محکوم نمایند؟ پس نصرت خداوند متعال چه میشود؟!
غدیر امتحان بزرگ الهی در فراز و نشیب تاریخ و میزان اعمال و شاقول افکار بوده است. مردی که دستش در دست پیامبرخداصلی الله علیه وآله و بزرگ عالمیان است، مصداق «ید اللَّه فوق ایدیهم»[۲۶] است.
همان را میگوییم که یاور آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام گردید، و محمدصلی الله علیه وآله حبیب خدا را در بدر، احد، خندق و خیبر نصرت داد. همان که منتخب خداوند است و نامش از نام او مشتق گردیده است. او که به اذن خدا کار خدایی میکند. نه فقط در غدیر دست در دست پیامبرخداصلی الله علیه وآله دارد، که از اول خلقت همراه او بوده است. مگر آیه «و اسأل من ارسلنا من قبلک من رسلنا»[۲۷]را فراموش کردهایم، که انبیاءعلیهم السلام در شب معراج محور رسالت خود را ولایت رسول اللَّه صلی الله علیه وآله و امیرالمؤمنین علیه السلام بیان داشتند.
غدیر با سقیفه محو نمیشود
اما رهیافتگان دسته دسته به مدرسه اهل البیت علیهم السلام وارد شده به غدیر و صاحب آن پاسخ مثبت میدهند. باید غربال شدن مردم پیش بیاید، تا معلوم شود چه کسی عبد خداست و چه کسی اجیر وابستگان سقیفه است.
منکرین غدیر از صلب سامریها و یهود هستند. سقیفه به نام سنّت بدعت ایجاد کرد تا غدیر را بکوبد، ولی غدیر منشور حکومت الهیِ فردا و فرداهای انسان شد؛ که به اراده خدا ایجاد شده، و با اراده اصحاب بُزدل و پشه صفت سقیفه محو نمیگردد: «یریدون لیطفئوا نور اللَّه بأفواههم و اللَّه متمُّ نوره و لو کره الکافرون».[۲۸]
بوستان رسالت پیامبرخداصلی الله علیه وآله به گُل نشست، و غدیر گُل این بوستان بود، ولی برای بشریت چنانکه باید شکفته نشده است. اگر چه همه معصومین علیهم السلام از این گل زیبا و معطر گفته و یاد کردهاند، ولی غدیر تدریس عملی میخواهد و عظمت حکومت انسان معصوم فقط در زمان ظهور معلوم میشود.
انسان در آخرالزمان غریب واقع شده است، چون دستش از حجت خدا کوتاه و خرما بر نخیل است. با این حال اگر خوب فکر کند و تدبیر لازم را داشته باشد، میتواند راه را از چاه تشخیص بدهد. البته همه میدانند که طلب و تشنگی اساس کار است؛ یعنی بصیرت استبصار میخواهد! مستبصرینی که به بصیرت الهیه رسیدهاند، تشنه غدیر شده و از آبشار خطبة النبی صلی الله علیه وآله سیراب شدهاند.
غدیر ترسیم هندسی فکر و عمل بشریت
غدیر آب حیات بشریت و مدرس حیات طیبه انسان است. این آب حیات تا ظهورِ «اعلموا ان اللَّه یحیی الارض بعد موتها»[۲۹] جریان دارد. اندیشمندان مؤمن، به آیه «یا ایها الرسول بلّغ»[۳۰] با نگاهِ «انزلنا من السماء ماءاً طهوراً»[۳۱] مینگرند.
غدیر مستند شِقشِقیّه[۳۲]و فریادهای مولای انسانها حضرت امیر علیه السلام است، و در مقابله با منافقین از شمشیر ذوالفقار تیزتر و کشندهتر است. آنها که میگویند: چرا حضرت امیر علیه السلام شمشیرش را در روز سقیفه غلاف نمود؟ چرا از احتجاجهای آن حضرت چیزی نمیگویند؟! چرا خطبههای فاطمی را که به استناد غدیر بیان گردیده نمیشنوند؟
غدیر ترسیم هندسی فکر بشریت و نقشه زندگی انسانیت است. مبنای فکری صلح الحسن علیه السلام و شهادة الحسین علیه السلام بر حجیت غدیر تکیه زده است. استراتژی صلح و شهادت، خانه نشینی تا بیان احکام، بر محور تأییدیه الهیِ «ثم الامامه فی ذرّیّتی من وُلده الی یوم تلقون اللَّه و رسوله» دور میزند.[۳۳]
چه خوش است روزی که خطبة الغدیر را بر سر درِ مسجدالحرام و کعبه با آب طلا بنویسند، و ورود منافقین را به زادگاه امیرالمؤمنین علیه السلام ممنوع اعلام دارند. و آن روز دیر نیست! روزی که اقامه صلاة در نظام حکومتی آخرین مطلوب غدیر بر پا گردد: «... ربنا لیقیموا الصلاة».[۳۴]
روزگار ظهور زمان ظاهر شدن مبانیِ غدیر
روزی که غدیر خم از تدریس نظری پیرامون عظمت حکومت امام معصوم علیه السلام به روز تدریس عملی و ظهور آن برسد، دیر نیست. روزی که «لیظهره علی الدین کله»[۳۵]مصداق پیدا کند و به سؤال «فمن یأتیکم بماء معین»[۳۶] پاسخ داده شود.
میدانید عصر ظهور روز ظهور مبانی غدیر است؟ روز مودّت که پروانه شدن مردم را بر گِرد شمع وجود خاتم الاوصیاءعلیه السلام ترسیم میکند؟ روز ظهور اکمال دین است، تا فقیه و مُتفقّه اصل اصول یعنی امامشناسی را واجب و اهمّ بدانند.
روز ظهور اکمال دین یعنی روز ظهور بزرگیهای قرآن و عترت، و روز پشیمانی آنها که فقه ولایت و مهدویت را به فقه بافندگیهای عرفان نمایانه خود تفسیر کرده، و شناخت و یافتن حقائق را در بافتن مطالب معرفی کردند!
روز ظهور وعده خدا و روز حکومت جهانی امام معصوم، به معنای روز وصول زمینه و آمادگی زمان برای تحقیق امن و امان است. روز حکومت ابراهیمیان از نسل اسماعیل علیه السلام است، که «و من ذرّیّتی»[۳۷]بر آن گواهی میدهد. روز حکومت «مطهرین» است که ابراهیم علیه السلام برای آنان طلب طهارت کرده است: «و اجنُبنی و بنیَّ ان نعبد الاصنام»[۳۸] روز تحقیق «و اجعل افئدة من الناس تَهوی الیهم»[۳۹] است، که ارتباط قلبی و مودت انسان با مبدأ ایمان و امام زمان علیه السلام به اوج خود میرسد.
غدیر روز رشد عقول
در کنار مودت و رأفت و محبت و مهرورزی مطلوب غدیر - که ظهور تام و تمام آن در روز ظهور است - علم و بصیرت و آگاهی و بینش هم در آن روز نورانی به اوج خود میرسد. پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه غدیر فرمود: معاشر الناس، النور من اللَّه عزوجل مسلوک فیّ، ثم فی علی بن ابی طالب، ثم فی النسل منه الی القائم المهدی.
در روز ظهور این نور و بصیرت الهی در مأموم تأثیر میکند و گل عقول بدون مانع به رشد خود میرسد، و همه جا از عطر مودت و مهرورزی بر ااساس بینش هر دانش آموزی پر میشود.
منابع
تجلّی غدیر در عصر ظهور: ص ۵۰–۳۷.
منابع
قرآن کریم.
اعلام الوری بأعلام الهدی.
اصول کافی.
الانصاف فی النص علی الائمه علیهم السلام با ترجمه رسولی محلاتی.
پانویس
- ↑ سید محمود بحر العلوم میر دامادی.
- ↑ رعد / ۲۷.
- ↑ صف / ۹.
- ↑ صف / ۸.
- ↑ نساء / ۶۲. بقره / ۸۳.
- ↑ ملک / ۳۰.
- ↑ فرقان / ۴۸.
- ↑ حمد / ۶.
- ↑ روم / ۳۰.
- ↑ آل عمران / ۹۶.
- ↑ ابراهیم علیه السلام / ۳۵.
- ↑ بقره / ۱۲۴.
- ↑ ابراهیم علیه السلام / ۳۷.
- ↑ جنّ / ۱۶.
- ↑ الکافی: ج ۲ ص ۳۹۶.
- ↑ سبأ / ۱۳.
- ↑ علق / ۱.
- ↑ حج / ۹۴.
- ↑ مائده / ۶۷.
- ↑ مائده / ۶۷.
- ↑ مائده / ۶۷.
- ↑ مائده / ۶۷.
- ↑ غافر / ۶۰.
- ↑ محمدصلی الله علیه وآله / ۹.
- ↑ بقره / ۱۰.
- ↑ فتح / ۱۰.
- ↑ بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۳۹۴. الصراط المستقیم: ج ۱ ص ۲۴۴.
- ↑ صفّ / ۸.
- ↑ حدید / ۱۷.
- ↑ مائده / ۶۷.
- ↑ فرقان / ۴۸.
- ↑ نهج البلاغه: خطبه ۳.
- ↑ خطبه غدیر.
- ↑ ابراهیم علیه السلام / ۳۷.
- ↑ صفّ / ۹.
- ↑ ملک / ۳۰.
- ↑ بقره / ۱۲۴.
- ↑ ابراهیم علیه السلام / ۳۷.
- ↑ بقره / ۱۲۴.