آيه ۸۵ آل عمران و غدیر
آیه ۸۵ سوره آل عمران آیهای در خطبه غدیر که با تکیه بر آن اثباتشده که هیچ اسلامی بهجز اسلام غدیر مورد پذیرش خداوند قرار ندارد.
| مشخصات آیه | |
|---|---|
| نام سوره | آل عمران |
| شماره آیه | ۸۵ |
| جزء | ۳ |
| محتوای آیه | |
| مکان نزول | مدینه |
| موضوع | هیچ اسلامی بهجز اسلام غدیر مورد پذیرش خداوند نیست |
| ترتیل آیه ترجمه صوتی | |
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۸۵ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بیان حدیث غدیر در خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدیر برای اینکه ثابت کند دینی جز با ولایت علی علیه السلام پذیرفته نیست، دو آیه دیگر از قرآن را شاهد گرفت: یکی آیه ۸۵ سوره آل عمران و دیگری آیه ۱۹ سوره آل عمران. انضمام این دو آیه به آیه اکمال به این معنی بود که دین فقط اسلام است و غیر اسلام مورد قبول خدا نیست. علاوه بر این، آن دینی که خدا به نام اسلام پذیرفته آن است که غدیر و ولایت در وجود دارد و جانشینان پیامبرش تا روز قیامت دوازده امام علیهم السلام هستند.
از تحلیل موقعیت قرآنی آیه ۸۵ سوره آل عمران سه نتیجه گرفته شده است: نتیجه اول اینکه اسلام بدون ولایت، ناقص و غیرقابل قبول است؛ نتیجه دوم اینکه اسلام بهمعنای تسلیم واقعی است؛ نتیجه سوم اینکه دعوت همه انبیاء به اسلام و ولایت بوده است.
آیهای مربوط به مناسبتهای خاص در غدیر
درباره ارتباط آیه ۸۵ سوره آل عمران و غدیر چنین گفته شده است: با در نظر گرفتن اینکه غدیر مراسم مفصلی در سه روز بوده، گذشته از آیاتی که مستقیماً در آن سه روز نازل شده آیاتی هم در ضمن کلام بهصورت اشاره آمده است.[۱]
این آیات ۱۸ مورد هستند که از جمله این آنها آیه ۱۹ آل عمران است: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیانکاران است .[۲]
کاملشدن دین خداوند و بالاترین نعمت پروردگار که با آمدن آن نعمتها کامل شد، ولایت ائمه علیهم السلام و صاحب اختیار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود که دین اسلام بهعنوان یک دین کامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. این امر با اتکا به این آیه در متن خطبه غدیر مورد اشاره قرار گرفت.[۳]
آیه در متن خطبه
آیه ۸۵ سوره آل عمران در متن خطبه غدیر در ضبطی از کتاب الیقین باختصاص مولانا علی (علیه السلام) بإمرة المؤمنین چنین درج شده است: اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ - لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً - قُلْتَ: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ قُلْتَ: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ خدایا، تو بر من این مطلب را نازل فرمودی که امامت برای علی است. و هنگامی که این مطلب را بیان کردم و او را منصوب نمودم، آنگاه که دین آنان را کامل نمودی و نعمت خود را بر آنان تمام کردی و اسلام را بهعنوان دین آنان راضی شدی، فرمودی: «دین نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودی: «هر کس دینی غیر از اسلام طلب کند هرگز از او قبول نمیشود و در آخرت از زیانکاران است .[۴]
موقعیت تاریخی استفاده از آیه
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۸۵ سوره آل عمران چنین ترسیم شده است: پس از بیان حدیث غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر و نزول آیه ۳ سوره مائده (آیه اکمال) پیامبر صلی الله علیه و آله در قسمتی از بخش چهارم خطبه غدیر برای اینکه ثابت کند دینی جز با ولایت علی علیه السلام پذیرفته نیست، دو آیه دیگر از قرآن را شاهد گرفت: یکی آیه ۸۵ سوره آل عمران و دیگری آیه ۱۹ سوره آل عمران.
انضمام این دو آیه به آیه اکمال به این معنی بود که دین فقط اسلام است و غیر اسلام مورد قبول خدا نیست. علاوه بر این، آن دینی که خدا به نام اسلام پذیرفته آن است که غدیر و ولایت در وجود دارد و جانشینان پیامبرش تا روز قیامت دوازده امام علیهم السلام هستند. اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و آله نفس راحتی کشید و خطاب به خداوند عرضه داشت: «خدایا تو را شاهد میگیرم که من ابلاغ نمودم».
در چنین شرایطی دو آیه ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران بهطور کامل در کلام حضرت اقتباس شده است. معنای این اقتباس این است که آن اسلامی که غیر آن قبول نیست همین اسلام است که به کمال نهایی رسیده است. باید توجه داشت که منظور حضرت نزول آیه اکمال و دو آیه مذکور در اعلان ولایت نمیتواند باشد، زیرا حضرت میفرماید: «خدایا هنگام اعلان ولایت این آیه را …»، و نمیفرماید: «این دو یا سه آیه را …» در حالی که در عربی مراعات یک و دو و جمع در افعال و ضمایر ضروری است؛ بنابراین آیه نازلشده همان آیه اول (آیه اکمال) است و آیه ۱۹ و ۸۵ آل عمران دنباله کلام حضرت بهصورت تضمین آمده است. در قرآن نیز این سه آیه در کنار هم نیست تا کلمه «اسلام» در آیه دوم ارتباط با همان کلمه در آیه اول داشته باشد.
همچنین، طبق متن کتاب الیقین در این قسمت خطبه، دو آیه ۱۹ و ۸۵ آل عمران مطرح شده، ولی تصریح به نزول آن در غدیر نشده است؛ بلکه بهعنوان «قُلْتَ» یعنی: «چنین فرمودهای» به آن اشاره شده است. گذشته از این، در اکثر نسخهها با این عبارت ثبت نشده است.[۵]
موقعیت قرآنی آیه
درباره موقعیت قرآنی آیه ۸۵ سوره آل عمران و آیات بعد از آن چنین گفته شده است: از نظر معنایی از آیه ۱۹ سوره آل عمران تا آیه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تکرار شده است. در این آیات نشان داده میشود که برنامه تمام انبیاء الهی اسلام بوده و همه انبیا آنان مُبشّر و مبلّغ آن بودهاند. اسلام تنها دین الهی است که با آنکه اصل آن یکی و صورت کامل آن نزد خداوند است، ولی معارف آن تدریجی بیان شده تا روزی که کمال نهایی آن و بستهشدن پرونده آن اعلام شد. آن روز آیه ۳ سوره مائده بهصراحت اکمال دین و اتمام این روند تکامل تدریجی را اعلام کرد.
در روز غدیر که دین کامل بر مردم عرضه شده، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آیه ۸۵ سوره آل عمران را در خطبه غدیر تفسیر نموده و اسلام را تنها دین نزد خداوند دانست که غیر آن از کسی پذیرفته نمیشود. این تفسیر از پیامبر در این موقعیت خاص، سه نتیجه بزرگ برای مسلمانان داشت که در همان حال از بزرگترین اتمام حجتهای آن حضرت بهشمار میآید:
- نتیجه اول اینکه اسلام بدون ولایت، ناقص و غیرقابل قبول است.
- نتیجه دوم اینکه اسلام بهمعنای تسلیم واقعی است.
- نتیجه سوم اینکه دعوت همه انبیاء به اسلام و ولایت بوده است.[۶]
تحلیل اعتقادی موقعیت قرآنی آیه
درباره دو مورد از نتایج سهگانهای که از موقعیت قرآنی آیه ۱۹ سوره آل عمران بهدست داده شده چنین تحلیل اعتقادی شده است:
تحلیل اعتقادی نتیجه اول: اسلام بدون ولایت، ناقص و غیرقابل قبول
با توجه به اینکه در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله واژه «اسلام» یک بار در آخر جمله قبلی رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً و یک بار در آغاز این جمله وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً بهکار رفته، از نظر قواعد سخن هر دو به یک معناست و هر مطلبی درباره دومی گفته شود درباره اولی نیز صادق خواهد بود. اکنون که معنای اسلام در جمله قبل، اسلام کامل با ولایت اهل بیت علیهم السلام و پذیرش صاحب اختیاری آنان در دنیا و آخرت است و اسلام بدون ولایت ناقص است، سؤال این است که آیا خداوند اسلام ناقص را میپذیرد؟
از تکیه پیامبر صلی الله علیه و آله به این آیه معلوم میشود که اسلام ناقص نزد خداوند پذیرفته نیست و پذیرنده اسلامِ ناقص در حکم غیرِ مسلمان است، چرا که خداوند با آوردن حرف «لَنْ» (هرگز) که در عربی برای نفی ابدی به کار میرود، اسلام ناقص را رد کرده و با عبارت فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»: «هرگز از او پذيرفته نمىشود، که راه هر گونه احتمال را مسدود نموده است. استفاده از کلمه «یَبْتَغِ» بهمعنای «دنبال چیزی بودن» و «در طلب و جستوجو برای انتخاب چیزی بودن»، این مفهوم را محکمتر میکند؛ یعنی پس از آنکه همه انبیاء علیهم السلام برای استحکام ارکان اسلام زحمت کشیدند و خاتم نبوت ۲۳ سال تلاش نمود تا این دین پس از یک مسیر ششهزارساله به کمال خود برسد، اگر کسی در پی دینِ دیگری یا همین دین بهصورت ناقص آن باشد، خدا و رسولانش را مسخره کرده و نوعی کفر به دین الهی ورزیده است.
جمله دیگری که گویای این موضوع اعتقادی است دنباله آیه با عبارت وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ است: «خاسِر» بهمعنای «زیانکار» کسی است که تلاش کرده، ولی هنگام نتیجه میبیند نهتنها سودی نبرده بلکه این سعی او ضرر بیشتر برای او آورده است. در جایی که خداوند تعالی فرموده است: «قسم به عزت و جلال و جود و مجد و قدرتم بر خلقم، ایمان به خود و به اینکه تو پیامبری را قبول نمیکنم، مگر با ولایت علی»،[۷] نتیجهاش این است که میفرماید: «اگر بندهای بین رکن و مقام مرا بخواند و این عبادت را از روزی که آسمان و زمین را خلق کردهام آغاز کرده و ادامه داده باشد، ولی مرا ملاقات کند در حالی که ولایت علی را قبول ندارد، او را با صورت در جهنم میاندازم».[۸]
تحلیل اعتقادی نتیجه دوم: اسلام یعنی تسلیم واقعی
معنای اشتقاقی کلمه «اسلام» و واژههای بهکار رفته از مشتقات این کلمه در آیه ۱۹ تا ۸۵ سوره آل عمران از سوی دیگر نشان میدهد که اسلام یعنی «تسلیم در برابر آنچه خدا میفرماید». در این زمینه روایات بسیاری وارد شده است؛ از جمله:
- امام صادق علیه السلام: الاسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الاسْلامُ؛ اسلام همان تسليم است و تسليم همان اسلام است. هر كس سر تسليم فرود آورد اسلام را پذيرفته است، و هر كس سر تسليم فرود نياورد اسلام ندارد.[۹]
- امیرالمؤمنین علیه السلام: ایمان قلبی همان تسلیم در برابر پروردگار است. هر کس امور را به مالک آن تسلیم نماید از دستور او تکبر نمیورزد، برخلاف آنچه که ابلیس از سجود بر آدم تکبر ورزید. اکثر امتها از طاعت پیامبرانشان تکبر ورزیدند و در نتیجه توحید برایشان نفعی نداشت، همانگونه که آن سجدههای طولانی برای ابلیس فایدهای نداشت.[۱۰]
بر این اساس، زیربنای اصلی دینِ سقیفه بر تسلیمنبودن در برابر پروردگار و اختراع دستوری در برابر فرمان الهی است و آنچه در آن دیده نمیشود تسلیم در برابر پروردگار است. نقطه آغاز آن مخالفت با انتخاب خداوند در امامت و خلافت بود که با اقرار به اعلان ولایت و امامت علی علیه السلام از سوی خدا و رسول عمداً سراغ دیگری رفتند و در این مخالفت چنان لجاجت نشان دادند که دشمن علی علیه السلام را بهجای او نشاندند. آنگاه این تسلیمنبودن گسترش مییابد و وارد فرمانها و احکام الهی میشود و علناً گفته میشود که خدا چنین گفته و ما چنین میگوییم.[یادداشت ۱] بنابراین، اگر «اسلام» تسلیم در برابر فرمان خداست، در دین سقیفه تسلیمی وجود ندارد، پس اسلامی وجود ندارد. دین دیگری است که ارتباطی با إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ ندارد. همان دینی است که خداوند میفرماید: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً و اینگونه اسلامی در آنان وجود ندارد تا کسی بخواهد ثابت کند که از آن اسلام دست کشیدهاند.[۱۱]
تحلیل اعتقادی نتیجه سوم: دعوت همه انبیاء علیهم السلام به اسلام و ولایت
دین خدا یکی است و انبیای الهی حامل یک پیام از سوی خداوند بودهاند. این پایه اعتقادی از طریق آیه ۸۵ سوره آل عمران با تفسیر غدیریِ پیامبر صلی الله علیه و آله ارائه شده و احادیث بسیاری در این زمینه وارد شده است. در آیه ۱۸ آل عمران میفرماید: «اصلاً دین نزد خدا یکی بیشتر نیست». بهدنبال این، علتِ اختلاف در ادیان الهی سردمداران جاهلی دانسته شده است.
مفاهیم ارائهشده آیات قبل از آیه ۸۵ آل عمران که اتحاد همه پیامبران بر اسلام را اعلام کرده، در آیه ۸۵ چنین صورتبندی میشود: غیر اسلام نزد خدا مردود است و پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر اسلامِ مورد قبول دینی را معرفی کرد که ولایت اهل بیت علیهم السلام اصل آن است. بدون این ولایت مفهوم «رضایت الهی از دین» تحقق نیافته است. در نتیجه، همه انبیاء علیهم السلام به ولایت علی علیه السلام دعوت کردهاند و همه این پیمان را بر امتهای خویش عرضه کردهاند.
اعتقادی که خداوند در روز «الست» از مردم برای آن پیمان گرفت و آن دینی که فطرت بشر به آن تمایل دارد اسلام با ولایت اهل بیت علیهم السلام است. به همین دلیل است که دین نزد خدا فقط اسلام است و همه انبیاء علیهم السلام چنین دینی را بر مردم عرضه کردهاند.[۱۲]
روایاتی درباره دین مورد قبول خداوند
در منابع درباره دین مورد قبول خداوند بر اساس آیه ۸۵ سوره آل عمران روایاتی وارد شده است؛ از جمله:
- امام صادق علیه السلام درباره آیه ۳۰ سوره روم (آیه فطرت) میفرماید: آن فطرتی که خداوند مردم را بر آن خلق کرده این است: توحید، اینکه محمد رسول خداست و اینکه علی امیرالمؤمنین است.[۱۳]
- امام باقر علیه السلام درباه آیه ۱۷۲ اعراف و غدیر (آیه میثاق یا آیه ذر) میفرماید: آنگاه که خداوند عزوجل از بنیآدم پیمان گرفت و آنان را شاهد بر خود قرار داد، فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم و آیا محمد پیامبر من نیست و آیا علی امیرالمؤمنین نیست؟[۱۴]
همچنین، درباره اینکه انبیاء علیهم السلام برای ولایت اهل بیت علیهم السلام با خدا پیمان بستهاند و در پی یاری آنان بودهاند، احادیث بسیاری وارد شده است؛ از جمله:
- پیامبر صلی الله علیه و آله: مَا تَنَبَّأَ نَبِيٌّ قَطُّ إِلَّا بِمَعْرِفَتِهِ وَ الْإِقْرَارِ لَنَا بِالْوَلَايَةِ وَ لَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَيْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِيَّةِ لَهُ وَ الْإِقْرَارِ لِعَلِيٍّ بَعْدِي؛ هيچ پيامبرى به نبوت نرسيد مگر با معرفت او و اقرارش به ولايت، و هيچ خلقى سزاوار نظر رحمت خداوند نشد مگر با بندگى در برابر او و اقرار به ولايت على بعد از من.[۱۵]
- امام صادق علیه السلام: خداوند هیچ نبی و رسولی را نفرستاد مگر آنکه از او برای نبوت محمد و امامت علی پیمان گرفت.[۱۶]
- پیامبر صلی الله علیه و آله: یا علی، خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر آنکه او را به ولایت تو فرا خوانده است.[۱۷]
- امام باقر علیه السلام: خداوند هر پیامبری را -از آدم تا آخر پیامبران- مبعوث کرده، به دنیا باز خواهد گرداند تا پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام را یاری کنند.[۱۸]
- در شب معراج خداوند به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد از انبیا علیهم السلام بپرسد که به چه چیزی شهادت میدهند. پیامبران در پاسخ حضرت گفتند: شهادت میدهیم که خدایی جز اللَّه نیست، یکتاست و شریک ندارد؛ و تو رسول خدایی، و علی امیرالمؤمنین و وصی توست… و شهادت میدهیم که تو پیامبر خدا و سید انبیایی و علی بن ابیطالب سید اوصیاء است. بر این شهادت از ما پیمان گرفته شده است.[۱۹]
در پی این پیمان، روایات بسیاری در منابع آمده که انبیا علیهم السلام امتهای خود را به ولایت اهل بیت علیهم السلام دعوت کردهاند؛ از جمله:
- پیامبر صلی الله علیه و آله: خداوند دائماً در امّتهایی که پیامبری بر آنان فرستاده شد درباره علی اتمام حجت میکرد، و هر کس در آن امتها نسبت به علی معرفت بیشتری داشت صاحب درجه والاتری نزد خداوند بود.[۲۰]
- امام صادق علیه السلام: ولایت ما ولایت خدای عز و جل است، که هیچ پیامبری جز با آن مبعوث نشده است.[۲۱]
- امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند هیچ پیامبری مبعوث نکرده مگر برای ولایت ما و بیزاری و برائت از دشمنان ما.[۲۲]
- امام هادی علیه السلام: خداوند مبعوث نفرموده محمد و پیامبران قبل از او را مگر به دین حنیف… و ولایت.[۲۳]
- امام حسن عسکری علیه السلام: اگر خداوند نمیخواست حق ما را ظاهر کند پیامبران را بهعنوان مبشر و منذر برای مردم نمیفرستاد.[۲۴]
- امام صادق علیه السلام: هیچ نبیّی به نبوت نرسید و هیچ پیامبری فرستاده نشد مگر برای ولایت ما و فضیلت ما بر غیر ما.[۲۵]
- امام رضا علیه السلام فرمود: ولایت علی در کتابهای همه پیامبران آمده و خداوند پیامبری را مبعوث نکرده مگر با نبوت محمد و وصایت علی.[۲۶]
پانویس
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۹۳.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۷.
- ↑ اسرار غدیر، ص۲۰۲.
- ↑ الیقین، ص۳۵۲.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۸–۱۴۹.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۴۹–۱۵۱.
- ↑ الیقین، ص۲۹۰؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۹۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۷۴.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۳–۱۵۵.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۱۵۵–۱۵۶.
- ↑ الیقین، ص۱۸۸.
- ↑ الیقین، ص۲۳۵؛ الیقین، ص۲۳۱؛ الیقین، ص۲۲۲.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۲۰۶.
- ↑ تأویل الآیات الظاهره، ص۱۲۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۰؛ المحتضر، ص۲۱۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۵، ص۲۳۷؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۲۵؛ بحارالانوار، ج۵۳، ص۵۰.
- ↑ الیقین، ص۲۹۵؛ الیقین، ص۴۰۶.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۲۰۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱؛ بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۶۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۳۰، ح۵۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۵، ص۳۱۶.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۴۴۹؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۱.
- ↑ تأویل الآیات الظاهره، ص۸۴.
- ↑ نمونه این مطلب در بدعتهای خلیفه دوم نشان داده شده است.
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ شرفالدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
- الخرائج و الجرائح؛ سعید بن هبةالله (قطبالدین راوندی)، قم: مؤسسة الإمام المهدی (علیه السلام)، ۱۴۰۹ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- کتاب سلیم بن قیس الهلالی؛ سلیم بن قیس هلالی، تحقیق: علاءالدین موسوی، تهران: مؤسسة البعثة (قسم الدراسات الإسلامیة)، ۱۴۰۷ق.
- المحتضر؛ حسن بن سلیمان حلی، تحقیق: علی اشرف، قم: المکتبة الحیدریة، ۱۴۲۴ق.
- الیقین باختصاص مولانا علی علیهالسلام بامرة المؤمنین؛ سید علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق.
