آیات ۱ تا ۴ نجم و غدیر

آیات ۱ تا ۴ سوره نجم آیاتی نازل‌شده در غدیر که نشان می‌دهد اعلام ولایت امیرالمؤمنین نه از روی گمراهی و نه هوا و هوس بوده، بلکه بر اساس وحی الهی بوده است.

آیات ۱ تا ۴ نجم و غدیر
آیات ۱ تا ۴ نجم و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهنجم
شماره آیه۱ تا ۴
جزء۲۷
محتوای آیه
مکان نزولمکه
موضوعاعلام ولایت امیرالمؤمنین نه از روی گمراهی و نه هوا و هوس، بلکه بر اساس وحی الهی

موقعیت تاریخی نزول آیات ۱ تا ۴ سوره نجم از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: پس از سخنرانی غدیر در فرصت مناسبی پیامبر صلی الله علیه و آله سند مکتوبی برای غدیر نوشت. او ابتدا بر توحید و نبوت از مردم اقرار گرفت و سپس امیرالمؤمنین را به ولایت منصوب کرد و اقرار مردم را مکتوب کرد. در این هنگام این آیات نازل شدند. همچنین، نزول این آیات پاسخی بود به منافقان که عمل رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر را از روی فریب و هوای و هوس خواندند که در این آیات نفی شد و گفته شد عمل او بر اساس وحی الهی بوده است.

نزول آیات ۱ تا ۴ سوره نجم در رخداد غدیر از سوی برخی محققان از دو منظر تحلیل شده است: از منظر اول شش نکته برداشت شده است: اینکه وقوع این ماجرا در ایام غدیر بوده است؛ اقرارنامه نوشته‌شده سند مکتوبی برای آیندگان است؛ اینکه در این مراسم اقرار مردم مورد استماع قرار گرفته است؛ اینکه با نزول این آیات امضای الهی در کنار سند مکتوب قرار گرفت؛ اینکه مقام عظیم پیامبر صلی الله علیه و آله با نزول این آیات بیش از پیش روشن شد. از منظر دوم دو نکته برداشت شده است: اعلام غدیر نفی از روی هوای نفس نبوده است؛ اینکه اعلام غدیر حاصل وحی الهی بوده است.

آیاتی مربوط به اقدامات پیامبر صلَّی اللّٰه علیه و آله در غدیر

آیات ۱ تا ۴ سوره نجم از جمله آیاتی دانسته شده که پس از ایراد خطبه غدیر، و به احتمال قوی در ایام سه‌روزه اقامت در غدیر نازل شده است.[۱]

آیات زیادی از قرآن در طول سفر پیامبر از مدینه به مکه و بازگشت به آن نازل شده که ۲۱ آیه مستقیماً به موضوع غدیر و پیام آن مربوط است. این آیات نشان‌دهنده پشتوانه الهی و دستور مستقیم خداوند در مراسم غدیر است. برخی آیات به ختم رسالت و آغاز ولایت اشاره دارند و برخی دیگر مردم را برای امتحان بزرگ الهی آماده می‌سازد. همچنین، غدیر به عنوان فتح بزرگ و یأس دشمنان معرفی شده و بر اهمیت ابلاغ ولایت تأکید می‌شود. در نهایت، این آیات کمال دین و اوج نعمت خدا را با ولایت اعلام می‌کنند. این آیات ۴۹ آیه است و در ۲۱ مورد نازل شده است.[۲]

از جمله این آیات، آیات ۱ تا ۴ سوره نجم بوده است:  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَیٰ ۱ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَیٰ ۲ وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَیٰ ۳ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَیٰ ۴ ؛ به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی. سوگند به ستاره هنگامی که [برای غروب‌کردن در کرانه افق] افتد. که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته و از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید. گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می‌شود، نیست .

موقعیت تاریخی نزول

موقعیت تاریخی نزول آیات ۱ تا ۴ سوره نجم از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: پس از سخنرانی غدیر در فرصت مناسبی پیامبر صلی الله علیه و آله سند مکتوبی برای غدیر نوشت. پیامبر برای این کار دستور داد بلال ندا دهد تا همه جمع شوند. وقتی مهاجرین و انصار جمع شدند حضرت فرمود: ای قریش! امروز شرف از آن شماست، صف‌های خود را مرتب کنید. سپس فرمود: ای عرب! امروز شرف از آن شماست، صف‌های خود را مرتب کنید. سپس فرمود: ای موالی و هم‌پیمانان! امروز شرف از آن شماست، صف‌های خود را مرتب کنید. حضرت با این کلمات همه گروه‌ها را فراخواند و همه را مخاطب قرار داد.

سپس دوات و کاغذی طلب کرد و دستور داد کاتب آنچه حضرت می‌گوید و مردم اقرار می‌کنند بنویسد: نوشته به دستور حضرت چنین آغاز شد: به نام خداوند بخشنده مهربان؛ خدایی جز خدای یگانه نیست؛ محمد پیامبر خداست. سپس پرسید: آیا به این مطالب شهادت می‌دهید؛ گفتند: آری؛ فرمود: آیا می‌دانید که خداوند مولی و صاحب اختیار شماست. گفتند: آری، به خدا قسم؛ فرمود: آیا می‌دانید که من مولی و صاحب اختیار شما هستم؛ گفتند: آری، به خدا قسم.

در اینجا حضرت بازوی علی علیه السلام را گرفت و آن را بلند کرد به‌حدی که سفیدی زیر بازوی حضرت ظاهر شد و در آن حال فرمود: هرکس من مولای اویم، پس علی مولای اوست؛ و سپس فرمود: خداوندا، دوست بدار کسی را که او را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که با او دشمنی می‌کند و یاری کن کسی را که او را یاری می‌کند و رها کن کسی را که او را رها کرده است. همه این گفت‌وگوها طبق دستور حضرت در آن ورقه ثبت شد؛ اینجا بود که خداوند آیات ۱ تا ۴ سوره نجم را نازل کرد.[۳]

آیاتی نازل‌شده در پاسخ به منافقان

بر اساس منابع موقعیت تاریخی نزول آیات ۱ تا ۴ سوره نجم از منظری دیگر هم ترسیم شده است: پس از اتمام خطبه غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله، شایعات منافقان و شبهه‌اندازی آنان تأثیراتی بین عده‌ای از مردم ایجاد کرده بود؛ گروهی می‌گفتند: «محمد گمراه شده است»! عده‌ای دیگر می‌گفتند: «فریب خورده است». گروه دیگری می‌گفتند: «درباره اهل بیت و پسر عمویش از روی هوای نفس سخن می‌گوید». در این شرایط، عکس‌العمل قاطعی لازم بود که به همه شایعه‌ها پایان دهد و شبهه‌ها را ریشه کن نماید، که با یک اقدام به موقع و غیرقابل انتظار به ثمر رسید.

در این موقعیت بود که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور به نگارش آن سند را دادند و همه این گفت‌وگوها طبق دستور حضرت در آن سند ثبت شد، تا سندی مکتوب از غدیر برای آیندگان باشد. هم‌زمان آیات ۱ تا ۴ سوره نجم نازل شد، تا از یک سو تأیید دیگری بر وَحْیانی بودن غدیر باشد و از سوی دیگر پاسخی برای کسانی باشد که نسبت گمراهی، فریب‌کاری و پیروی از هوای نفس به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌دادند.[۴]

تحلیل اعتقادی آیات

نزول آیات ۱ تا ۴ سوره نجم در رخداد غدیر از سوی برخی محققان از دو منظر تحلیل شده است:

تحلیل اول

در این ماجرا شش نکته مهم وجود دارد:

نکته اول: وقوع ماجرا در ایام غدیر

این ماجرا به احتمال قوی در ایام سه‌روزه اقامت در غدیر به‌وقوع پیوسته است؛ کما اینکه آن حضرت در موقعیت‌های مختلفی در سه روز غدیر مردم را جمع می‌کرد و محتوای ولایت را به‌گونه‌های مختلف تکرار می‌فرمود. همه این اقدامات به‌نوعی تثبیت موقعیت امیرالمؤمنین علیه السلام در ذهن و قلب مردم بود تا راه فراموش‌کاری بسته شود.[۵]

نکته دوم: سند مکتوب برای آیندگان

انتخاب روش کتابت و تنظیم سندی که برای آینده و آیندگان ارزش خاصی دارد در برابر فراموش‌کاران نقش ویژه‌ای ایفا می‌کند. دقیقاً مانند مسئله کتف و دوات که پیامبر صلی الله علیه و آله در ساعات آخر عمر درخواست نگارش آن را داشت، تا سندی محکم به دست مؤمنان بدهد؛ ولی عمر مانع شد و نگذاشت برای آن حضرت کتف و دوات بیاورند، و حتی حاضر به توهین به ساحت رسول اللَّه صلی الله علیه و آله شد.[۶]

نکته سوم: ثبت اقرار مردم

آنچه از ظاهر این داستان کوتاه پیداست این است که پیامبر گزارشی از این مراسم تهیه کرد، نه آنکه محتوای آن را به امضای همه آنان رسانده باشد. همین اندازه که به امر حضرت و در حضورش گزارشی تهیه شود و اقرارهای مردم در آن ثبت شود از امضای همه آنان مهم‌تر خواهد بود.[۷]

نکته چهارم: غدیر متعلق به همه

در این مراسم پیامبر صلی الله علیه و آله تلاش می‌کرد که هیچ گروهی را مورد توجه خاص قرار ندهد، بلکه از یک‌سو قریش را مورد خطاب قرار داد، سپس همه عرب را و بعد همه موالی (غیر عرب) را. این به آن معناست که غدیر متعلق به همه است و مخاطب آنْ همه مسلمانانند. پس عمل‌کننده به آن هم باید همه عرب و عجم، از هر قبیله و گروهی، و به هر رنگی، از سیاه و سفید و زرد و سرخ، باشند؛ چنان‌که در متن خطابه غدیر می‌فرماید: «به‌راستی که جبرئیل به‌سوی من نازل شد… تا در این مشهد بایستم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم: به‌راستی که علی بن ابی‌طالب، برادر و وصی من است».[۸]

نکته پنجم: امضای الهی در کنار سند مکتوب

آیاتی که در پایان این ماجرا نازل شده امضای دیگری از خداوند است که پاسخ فتنه‌گران را می‌دهد. آنان می‌پرسیدند: آیا غدیر، ولایت و بیعت از طرف خداست یا از طرف رسولش؛ پاسخ خدا چنین است: یار شما نه گمراه شده و نه به راه کج رفته است؛ یعنی این همان پیامبر است که سخنانش موجب هدایت مردم بوده و تغییر نکرده و گمراهی در او پدید نیامده است. او که از روی هوا و هوس سخنی نمی‌گوید و تمام سخنان او حساب شده و مورد امضای خداست. آنچه او می‌گوید وحی خداست و از طرف خدا به او الهام گردیده است.[۹]

نکته ششم: بیان مقام عظیم پیامبر صلی الله علیه و آله

بنابر روایتی از امام صادق علیه السلام،[۱۰] پس از اعلام ولایت -به‌جز عده‌ای که کاملاً در برابر امر ولایت سر تسلیم فرود آوردند- بقیه مردم نپذیرفتن ولایت را در دل خود با یکی از سه جهت عنوان کردند:

  • عده‌ای می‌گفتند که به تشخیص ما پیامبر صلی الله علیه و آله از راه حق منحرف شده است؛
  • عده‌ای دیگر برنامه غدیر را سخنان جالبی برای فریب مردم تلقی کردند؛
  • عده‌ای دیگر هم به‌صراحت گفتند: او خواسته دل خود را می‌گوید.[۱۱]

اگرچه این سه دیدگاه قابل جمع در یک عنوان است، ولی نهایتاً حاکی از فساد اعتقادی آنان در گونه‌های متفاوت است. خداوند همه این برخوردهای کفرآمیز را، که برخاسته از ضعف ایمان یا عدم اعتقاد بود، با این آیات پاسخ داد و بار دیگر مقام عظیم پیامبر صلی الله علیه و آله را به همه دشمنانی که بر سر مسئله ولایت چنین جسارتی به آن حضرت روا داشتند، خاطر نشان کرد.[۱۲]

در حدیث دیگری این مرحله از غدیر با تفسیر آیات مزبور چنین ترسیم شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: یا علی، قسم به آنکه مرا به پیامبری مبعوث فرموده، وصایت و خلافت و امامت بعد از من برای تو واجب گردید. منافقان گفتند: محمد در محبت پسر عمویش گمراه شده و منحرف گردیده و درباره شأن او از روی هوای نفس سخن می‌گوید. خداوند تبارک و تعالی هم این آیات را نازل کرد: «قسم به خالق ستاره هنگامی که پایین آمد». «یار شما گمراه نشد»؛ یعنی محمد صلی الله علیه و آله در محبت علی بن ابی‌طالب علیه السلام گمراه نشده، «و فریب نخورد و از روی هوا سخن نگفت»؛ یعنی درباره مقام علی علیه السلام از روی فریب و هوای نفس سخن نگفت. «آنچه می‌گوید وحیی است که بر او نازل می‌شود».[۱۳]

تحلیل دوم

آنچه به‌عنوان تفسیر از آیات ۱ تا ۴ سوره نجم در ارتباط با غدیر باید استفاده کرد ارتباط مستقیم مراسم اعلام ولایت در غدیر با منبع وحی است. خداوند متعال در غدیر به‌گونه‌های مختلف در صدد اثبات این ارتباط برای مردم بود تا بدانند هرگونه مخالفتی با ولایت در واقع مخالفت با خداوند است و هرگونه بهانه‌ای در این رابطه ناپذیرفته است. یک بار با سنگ آسمانی بر سر حارث فهری این مطلب بر همگان ثابت شد و بار دیگر با ظهور جبرئیل برای مردم این مهم به اثبات رسید. چند مورد هم آیات قرآن نازل شد که نزول این آیات از جمله آنهاست. در اینجا خداوند از دو سوی نفی از روی هوای نفس بودن غدیر و اثبات وَحْیانی بودن آن را مطرح می‌کند:

نفی از روی هوای نفس بودن غدیر

خداوند برای اثبات این مطلب که اعلام غدیر از روی هواهای نفسانی نبوده، مسئله را به‌صورت ریشه‌ای مطرح می‌نماید: پیامبر صلی الله علیه و آله در هیچ موردی از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید تا نوبت به غدیر برسد. آن حضرت حتی در گفته‌های مربوط به زندگی شخصی خویش هم پیرو هوای نفس نیست. هیچ امری و نهیی که برخاسته از هوای نفس باشد بر لسان مبارک آن حضرت جاری نمی‌شود و این همان مقام عصمت است. وقتی این ریشه اعتقادی پذیرفته شود، چگونه ممکن است در مسئله غدیر با آن برنامه مفصل و دقیق، بتوان خدشه وارد کرد و گفت که از روی هوای نفس بوده است.[۱۴]

اثبات وحیانی‌بودن غدیر

جلوه اثباتی در ارزش غدیر - پس از نفی هوای نفس درباره اعلام آن- نزول دستور مستقیم آن از طرف خداست. این مسئله در آیات ۱ تا ۴ سوره نجم با استفاده از ترکیب مفید انحصار (حرف نفی اِنْ و کلمه استثناء الاّ) آمده است؛ آنجا که می‌فرماید: « إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی؛ نیست آن مگر وحیی که نازل می‌شود . با این ترکیب خاص، خداوند قاطعیت فوق‌العاده‌ای درباره غدیر نشان داده است؛ یعنی خداوند در صدد بیان این مطلب است که «غدیر» و «ولایت» و ترکیب آنها، یعنی «اعلام ولایت در غدیر»، همه به دستور خاص الهی بر اساس آیه تبلیغ بوده و پشتیبان آن خداست؛ چرا که او آن را فرستاده است.[۱۵]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۰۰؛ واقعه قرآنی غدیر، ص۱۴۸.
  2. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۵.
  3. تفسیر فرات الکوفی، ص۴۵۰–۴۵۱؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۸۲.
  4. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۰۱.
  5. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۰۱.
  6. بحارالانوار، ج۳۰، ص۴۶۶–۴۶۷؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۵۱۳؛ الغدیر، ج۵، ص۵۴۳.
  7. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۰۲.
  8. اسرار غدیر، ص۱۳۹، بخش۲.
  9. غدیر د ر قرآن، ج۱، ص۲۰۲–۲۰۳.
  10. تأویل الآیات الظاهرة، ص۶۰۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۱، ح۲۲۸.
  11. غدیر د ر قرآن، ج۱، ص۲۰۳.
  12. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۰۳.
  13. الامالی للصدوق، ص۵۶۵؛ بحارالانوار، ج۳۵ ص۲۷۲.
  14. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۰۵.
  15. غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۰۵–۲۰۶.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • الامالی؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: محمدباقر کمره‌ای، تهران: انتشارات کتابچی، ۱۳۷۶ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة؛ شرف‌الدین علی حسینی استرآبادی، تحقیق: حسین استادولی، قم:مؤسسة النشر الإسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران: وزارة الثقافة و الإرشاد الإسلامی (مؤسسة الطبع و النشر)، ۱۴۱۰ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
  • الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب؛ عبدالحسین امینی، قم: مرکز الغدیر للدراسات الإسلامیة، ۱۴۱۶ق.
  • واقعه قرآنی غدیر: گزارش سفر یک‌ماهه پیامبر برای اعلان ولایت در سایه آیات قرآنی؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۶ش.