علاء الدوله سمنانی
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | ابوالمکارم رکنالدین علاءالدوله احمد بن محمد بیابانکی سمنانی |
| سرشناسی | عارف و شاعر برجسته سدههای هفتم و هشتم هجری، از بزرگان تصوف ایرانی |
| تولد | ذیحجه ۶۵۹ هجری قمری، قریه بیابانک، سمنان |
| وفات | ۲۲ رجب ۷۳۶ هجری قمری |
| محل دفن | روستای صوفیآباد، سمنان |
| خویشان سرشناس | ملک جلالالدین (عمو)، رکنالدین صاین (خواهر) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | رکنالدین صایم، سید تاجالدین |
| شاگردان | خواجوی کرمانی (ارادتمند) |
| تحصیلات | علوم عقلی و نقلی، فقه، حدیث، ادبیات عرب |
| مذهب | اهل سنت |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | تصوف، عرفان، شعر، تألیف و تهذیب اخلاق |
| علت شهرت | قطب و مرشد کامل تصوف، بازسازی خانقاه سکاکیه، تألیف آثار عرفانی و ادبی |
رکنالدین ابوالمکارم علاءالدوله احمد بن محمد بیابانکی سمنانی، عارف و شاعر برجسته ایرانی سدههای هفتم و هشتم هجری، در سال ۶۵۹ قمری در بیابانک سمنان متولد شد. وی ابتدا در دستگاه ایلخانی خدمت میکرد اما پس از تجربهای عرفانی، مقام دیوانی را ترک و به زهد و سلوک روی آورد، اموال خود را وقف نمود و خانقاه سکاکیه را بازسازی کرد. آثار او شامل کتابها و دیوان اشعار عرفانی و اخلاقی است و آرامگاهش در روستای صوفیآباد سمنان قرار دارد.
زندگینامه
شیخ رکنالدین ابوالمکارم علاءالدوله احمد بن محمد بیابانکی سمنانی یکی از بزرگان مهم تصوف ایرانی و از شاعران و نویسندگان برجسته سدههای هفتم و هشتم هجری قمری بود. وی در سال ۶۵۹ ق در قریه بیابانک سمنان متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در مکتبخانه محلی گذراند. تا سن پانزده سالگی علوم عقلی و نظمی را آموخت و سپس به دستگاه حکومت ایلخانی وارد شد و به تدریج مقرب درگاه شاه ایلخانی گشت. پدرش، ملک شرفالدین، از مقامات ارشد دیوان ایلخانی بود و مادرش خواهر قاضی برجسته رکنالدین صاین بود که علاءالدوله فقه و حدیث را نزد او فراگرفت.
بعد از چند سال خدمت در دستگاه ایلخانی، به دلیل کسالت و تغییر شرایط سیاسی، خدمت دیوانی را ترک و به موطن خود بازگشت. پس از آن، زندگی خود را به تحصیل و تهذیب اخلاق و دنبال کردن سلوک عرفانی اختصاص داد. وی خانقاه سکاکیه را در سمنان بازسازی کرد و برای یافتن مرشد کامل، به بغداد و مکه سفر کرد و چند بار به زیارت خانه خدا مشرف شد. علاءالدوله از نظر عرفانی بسیار شاخص و صاحب حال بود و به سبب مقام دینی و علمی خود به لقب رکنالدین و علاءالدوله ملقب گردید.
علاءالدوله همچنین نظراتی در خصوص واقعه غدیر خم و منصب جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله داشت و مطابق با روایات شیعی، بر حقانیت ولایت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام تأکید میکرد. او از مخالفانی که حق امامت و خلافت امام علی علیه السلام را غصب کردند انتقاد داشت و روایات متعددی در این زمینه نگاشت.[۱]
تألیفات
علاوه بر فعالیتهای عرفانی، او آثار متعددی تألیف کرد که رسالاتی عرفانی، اشعار و شرح احادیث از جمله آنهاست. از آثار مهم او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- «خمخانه وحدت»
- «دیوان اشعار»
- «مطلع النقط و مجمع اللقط»
- «سرالبال فی اطوار سلوک اهل الحال»
- «سلوه العاشقین و سکة المشتاقین»
- «مشارع ابواب القدس و مراتع الانس»
- «مناظر المحاضر للناظر الحاضر»
- «العروة لاهل الخلوة والجلوة (عروة الوثقی)»
- «آداب السفره»
- «ارشاد المومنین»
- «ارشادنامه»
- «شرح حدیث رواح المومنین»
- «شرح فصوص الحکم»
- «فتح المبین لاهل الیقین»
روایت حدیث غدیر
یکی از علما و بزرگان اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده احمد بن محمد سمنانی، علاءالدوله است.[۲] سمنانی حدیث غدیر را روایت کرده، که در ادامه خواهد آمد.
علاءالدوله سمنانی در کتاب «العروة» میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیهالسلام فرمود: «تو نزد من مانند همانند هارون نزد موسی هستی، ولی بعد از من پیامبری نخواهد آمد.» و در غدیر خم پس از حجة الوداع، در جمع مهاجرین و انصار، علی علیه السلام را گرفته و گفت: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست؛ خدایا دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن.» این حدیث صحیح و مورد اتفاق علماء است و علی علیهالسلام سرور اولیاء خدا شد و قلبش همچون قلب رسول خدا بود.[۳]