پرش به محتوا

ارکان بندگی خداوند

از ویکی غدیر

ارکان بندگی خداوند از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر اموری چون شنیدن امر خدا و اطاعت‌کردن آن، مبادرت به آنچه مایه خوشنودی اوست و تسلیم‌شدن در برابر حکمش دانسته شده است.

در این جملات شخص رسول‌الله صلی الله علیه و آله خود را از تمام مخلوقات به شنیدن فرمان‌های الهی و فرمانبرداری از آنها و مبادرت جستن به هر چیزی که موجب رضای حق باشد سزاوارتر و شایسته‌تر دانسته است.

درباره شنیدن اوامر الهی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این وسیله می‌خواهد اثبات کند که من در بندگی خدا این‌گونه هستم و شما هم که تحت تربیت من هستید، باید این‌گونه باشید: فرمان خدا را می‌شنوم و پس از شنیدن اطاعت می‌کنم.

درباره تسلیم‌شدن در برابر حکم الهی هم از سخن پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده شده که تسلیم‌بودن در برابر قضا، طاعت حق و ترک آن موجب عقوبت است و باید چنین باشد؛ زیرا مخالفت با قضا نشانهٔ اعتراض بر خدا و نسبت ظلم و جهل به خدا دادن است و چنین کسی سزاوار عقوبت است.

مکری که در این قسمت از خطبه به خداوند نسبت داده شده مکر پسندیده به‌معنای امهال (مهلت‌دادن) به عبد است؛ یعنی اینکه خداوند، به بنده‌اش مهلت دهد و او را از نعمت‌های دنیا بهره‌مند می‌سازد.

از نظر برخی شارحان خطبه غدیر، دلیل بیان این قسمت از خطبه بعد از ذکر صفات خداوند این است که پیامبر صلی الله علیه و آله تمامی عبارات قبل از این قسمت را مقدمه قرار می‌دهند برای ارائه درس بزرگ توحید و خداشناسی: بدانید انتخاب امیرالمؤمنین علیه السلام و جانشینان او به‌دست من نیست و انتصاب الهی است؛ زیرا من فقط دستور خداوند را گوش می‌دهم و اطاعت می‌نمایم و به آنچه او را راضی می‌کند مبادرت می‌ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم هستم.

جایگاه رسول خدا و فرمان‌های الهی

گفته شده که در این قسمت از خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله نسب خود را با فرمان الهی روشن کرده است: مرتبه شنیدن حکم قبل از مرتبهٔ اطاعت است. کلمه ابادر به‌صیغه متکلم وحده است از مبادرت، به‌معنای سبقت‌گرفتن در عمل.

در این جملات آنچه مشخص است این است که شخص رسول‌الله صلی الله علیه و آله خود را از تمام مخلوقات به شنیدن فرمان‌های الهی و فرمانبرداری از آنها و مبادرت جستن به هر چیزی که موجب رضای حق باشد سزاوارتر و شایسته‌تر دانسته است؛ زیرا مُعطی شیء فاقد شیء نمی‌تواند باشد: چون رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ارشاد مردم -به همین اصول- مبعوث گردیده، پس باید نخست خود آن حضرت متصف به این صفات باشد.[۱]

شنیدن امر خدا و اطاعت‌کردن آن

گفته شده که در این قسمت از خطبه غدیر یکی از جمله‌ها بندگی خالصانهٔ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پیشگاه خداوند متعال را می‌رساند: اَسْمَعُ لِاَمْرِهِ وَ اُطیعُ؛ امر خدا را می‌شنوم و اطاعت می‌کنم.

خودِ شنیدن، گونه‌ای از ادب عبودیت است که وقتی مولا امر می‌کند، بنده امرش را بشنود. البتّه این‌ها مراحل و سیر طبیعی وحی و بندگی است؛ اگرنه همهٔ این مراحل آنی انجام می‌شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این وسیله می‌خواهد اثبات کند که من در بندگی خدا این‌گونه هستم و شما هم که تحت تربیت من هستید، باید این‌گونه باشید: فرمان خدا را می‌شنوم و پس از شنیدن اطاعت می‌کنم. اطاعت من، اطاعت عادی و معمولی نیست.[۲]

مبادرت به آنچه مایه خوشنودی خداوند است

پاره دیگر از این قسمت خطبه غدیر چنین است: وَ اُبادِرُ عَلَی کُلِّ ما یَرضاهُ؛ به آنچه مایه خشنودی اوست مبادرت می‌ورزم؛ یعنی درباره هر چیزی که خدا را راضی می‌کند، من پیشی می‌گیرم، می‌دوم، سعی می‌کنم و از دیگران سبقت می‌گیرم.

وَ اُبادِرُ به این معناست که مبادرت می‌کنم و خودم را پیش می‌اندازم؛ برای مثال، پنج نفر درجایی ایستاده‌اند و در همان لحظه مولا امر می‌کند. یکی فقط می‌شنود، یکی کمی درنگ می‌کند و بعد می‌رود، یکی از مسیر دیگری می‌دود، یکی آهسته راه می‌رود، یکی کمی تندتر راه می‌رود و… این دریافت و عکس‌العمل‌ها متفاوت است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: من هم می‌شنوم، هم اطاعت می‌کنم، هم به هر چیزی که موجب خشنودی خدا باشد مبادرت می‌کنم. اصلاً عبودیت یعنی حرکت‌کردن در راه خشنودی خدا.[۳]

تسلیم‌شدن در برابر حکم الهی

در قسمتی دیگر از این پاره از خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: وَ اَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ؛ خودم را به آنچه خداوند حکم فرموده تسلیم می‌کنم. استسلام به‌معنای انقیاد و فرمانبرداری دانسته شده است که به‌معنای تسلیم‌بودن در برابر قضای حق تعالی است.

از این کلام پیامبر صلی الله علیه و آله استفاده شده که تسلیم‌بودن در برابر قضا، طاعت حق و ترک آن موجب عقوبت است و باید چنین باشد؛ زیرا مخالفت با قضا نشانهٔ اعتراض بر خدا و نسبت ظلم و جهل به خدا دادن است و چنین کسی سزاوار عقوبت است.[۴]

کیفیت مکر الهی

در پاره دیگری از این قسمت از خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله درباره کیفیت مکر خداوند سخن گفته است: لِانَّهُ اللَّهُ الَّذی لا یُؤْمَنُ مَکْرُهُ؛ زیرا او خداوندی است که نباید از مکرش ایمن بود.

در شرح این قسمت برخی شارحان چنین نوشته‌اند: «مکر» مصدر است و معنای آن برگرداندن دیگری است از قصدی که دارد همراه با حیله و تزویر. مکر بر دو قسم است:

  • مکر پسنیدیده: مثل اینکه شخصی قصد معصیت دارد و او را با هر حیله‌ای که ممکن است منصرف سازند، تا معصیت انجام نشود. این مکر خوب است و ثواب هم دارد. و
  • مکر ناپسند: عکس مکر پسندیده است؛ یعنی کسی را از قصد طاعت حق یا هر عمل پسندیده‌ای با مکر و حیله منصرف ساختن که این مکر مذموم و صاحب آن مرتکب گناه شده است.

هر جا مکر به خدا نسبت داده شود از نوع اول است؛ یعنی مکر ممدوح. در مقابل، هر جا به شیطان و اتباع او نسبت داده شود از قسم دوم است؛ یعنی مذموم. بعضی گفته‌اند: مکر در هر موردی که به خدا نسبت داده می‌شود، به معنای امهال (مهلت‌دادن) عبد است؛ یعنی اینکه خداوند، به بنده‌اش مهلت دهد و او را از نعمت‌های دنیا بهره‌مند می‌سازد، چنان‌که از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود: مَنْ وُسِّعَ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّهُ مُکِرَ بِهِ فَهُوَ مَخْدُوعٌ عَنْ عَقْلِهِ؛ کسی که در ناز و نعمت دنیا قرار گرفته و ندانسته است که با او مکر شده ناقص العقل است.[۵] این جمله حضرت کنایه از این است که خداوند با فراهم‌آوردن امکانات برای او به این مهلت داده، ولی او نمی‌داند.[۶]

مکر الهی در قرآن

درباره مکر الهی آیاتی در قرآن آمده است؛ از جمله:

  • أ فَأمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلا یَأمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون؛ آیا از عذاب و انتقام خدا ایمن‌اند در حالی که جز گروه زیانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ایمن نمی‌دانند(اعراف:۹۹)‏؛
  • ... وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یَشْعُرُون؛ آنان نیرنگ مهمی به‌کار گرفتند و ما هم در حالی که بی‌خبر بودند [با کیفر بسیار سختی‏] نیرنگ آنان را از بین بردیم(نمل:۵۰)‏؛
  • وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرین؛ و [کافران از بنی‌اسرائیل درباره عیسی و آیینش‏] نیرنگ زدند، و خدا هم جزای نیرنگشان را داد و خدا بهترین جزادهندهٔ نیرنگ‌زنندگان است(آل عمران:۵۴).
  • ... وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرین؛ و [در آینده هم، همواره بر ضد تو] نیرنگ می‌زنند و خدا هم جزای نیرنگشان را می‌دهد و خدا بهترین جزادهندهٔ نیرنگ‌زنندگان است(نفل:۳۰).[۷]

عدم اتصاف خداوند به ستمکاری

در پاره دیگری از این قسمت از خطبه غدیر خداوند دور از ستمکاری دانسته شده است: وَ لا یُخافُ جَوْرُهُ؛ نباید از ستمش بیمناک بود. در شرح این جمله گفته شده است: دلیل بیمناک‌نبودن روشن است؛ چون خدا ستمکار نیست و بر احدی ظلم نکرده و نخواهد کرد. در این باره قرآن می‌فرماید: ... وَ أنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید؛ و خدا به بندگانش ستم نمی‌کند(حج:۱۰).[۸]

در روایات آمده که بنده در قلبش باید دو نور باشد: یکی نور خوف و یکی نور امید. هیچ‌کدامش نباید بر دیگری بچربد و باید بین خوف و رجا موازنه باشد. البتّه مراحل بالای بندگی این است که انسان کارهای خیر را به‌خاطر رغبت و جلب رضایت خدا انجام دهد، نه بهشت. همچنین به‌خاطر خوف از قهر خدا انجام دهد نه ترس از جهنّم.

لا یُؤمَنُ مَکرُهُ ترس از کیفر به‌خاطر این است از مکر خداوند کسی در امان نیست؛ امّا وَ لا یُخافُ جَوْرُهُ از جورش هم کسی نمی‌ترسد؛ زیرا ظالم محتاج جور و ستم است و چون خدا محتاج نیست، ظالم هم نیست. مکر خدا این است که وقتی می‌خواهد به عدالت رفتار کند یا جزا بدهد، ممکن است پاسخش چیزی باشد که انسان فکر نکرده باشد و به آن گرفتار باشد.[۹]

ارتباط بندگی خداوند و قبول ولایت

از نظر برخی شارحان خطبه غدیر، دلیل بیان این قسمت از خطبه بعد از ذکر صفات خداوند این است که پیامبر صلی الله علیه و آله تمامی عبارات قبل از این قسمت را مقدمه قرار می‌دهند برای ارائه درس بزرگ توحید و خداشناسی؛ بدین معنا که با آنچه از این پس بیان خواهم داشت با فهم این مطلب امکان دارد و گرنه، درک نکرده و رد خواهید کرد.

آن مطلب مهم بیان مقام عبودیت خویش در مقابل خداوند است. پیامبر صلی الله علیه و آله این‌گونه با این قسمت از خطبه دلیل بندگی خویش را به درگاه خدا اعتراف و اظهار می‌دارد. عبارت: اسْمَعُ لِامْرِهِ وَ اطیعُ وَ ابادِرُ الی کُلِّ ما یَرْضاهُ مهم‌ترین خصوصیت یک عبد را بیان می‌دارد: عبد باید امر خداوند را بشنود و اطاعت نماید و در جهت رضایت خالق خویش اقدام نماید. اما طرح این مسئله و عبارات در این قسمت از خطبه واقعاً بسیار فنی و دقیق و مهندسی‌شده می‌باشد.

با این توضیح که اذهان مخاطبان متوجه موضوع توحید است و بلافاصله پیامبر صلی الله علیه و آله خویش را مصداق یک موحد کامل و عبد خالص خداوند با این خصوصیات معرفی می‌نماید. تا اینجای مطلب و بیان خصوصیتی خاص که شامل شنیدن فرمان الهی و اطاعت و جلب رضایت پروردگار است، پُلی دقیق برای ارتباط با طرح مسئله ولایت و انتصاب و جانشینی امیرالمؤمنین علیه السلام به‌عنوان وصی و امام المسلمین پایه‌ریزی می‌نمایند.

پیامبر صلی الله علیه وآله با طرح اینکه من دستور خداوند را گوش می‌دهم و اطاعت می‌نمایم و به آنچه او را راضی می‌کند مبادرت می‌ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می‌شوم به‌عنوان رغبت در اطاعت خدا و ترس از عقوبت او به همهٔ مخاطبان تا قیامت این مطلب را رسانده که بدانید انتخاب امیرالمؤمنین علیه السلام و جانشینان او به‌دست من نیست و انتصاب الهی است. پیامیر صلی الله علیه و آله نشان داد که او فقط عامل به فرمان آیه تبلیغ بوده است: یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ …؛ ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن أبی‌طالب امیرالمؤمنین علیه السلام‏] بر تو نازل شده ابلاغ کن(مائده:۶۷).

حال مهم‌ترین حلقه ارتباطی و نتیجه اصلی برای همه مخاطبان در سرزمین غدیر و تا قیامت این است: ای مردم! شما نیز اگر بنده خدا هستید و توحید و نبوت در وجود شما ریشه کرده، باید آنچه از طرف خدا به شما می‌رسانم، قبول نمایید و از عقوبت الهی ردّ آن بترسید. حال آنکه می‌بینم اکثریت نسبت به فهم و اطاعت و بندگی خداوند مردود شدند؛ بنابراین اکثر افرادی که پای منبر غدیر حضور داشتند در این امتحان توحید و نبوت رد شدند و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به این مطلب اذعان کردند: «ای مردم! زیرا از کمی پرهیزکاران و زیادی منافقان و فساد ملامت‌کنندگان و حیله‌های مسخره‌کنندگانِ اسلام اطلاع دارم».

گرچه پس از این بیان، پیامبر صلی الله علیه و آله مطلب را ادامه داد و موضوع ولایت و جانشینی را کاملاً توضیح داد، اما باز حضرت از این موضوع که این شنیدن و اطاعت‌کردن باید انجام بگیرد تا ایمان کامل باشد نگران مخاطبان بود و برای محکم‌نمودن از آنها اعتراف گرفت. گرچه در آینده‌ای نه چندان دور تمامی این قول‌ها و اعتراف‌ها توسط مردم نقض گردید. پیامبر صلی الله علیه وآله بین حقیقت موحّدبودن و توحید و نبوت این‌گونه پُل زده و اطاعت از خویش در زمینه ولایت و انتصاب امیرالمؤمنین علیه السلام را همان اطاعت از خداوند دانست و این‌گونه اعتراف و بیعت گرفت: فَقُولُوا بِاجْمَعِکُمْ: انّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَ رَبِّکَ فی امْرِ امامِنا عَلِیٍّ امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْائِمَّةِ؛ پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود می‌آوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی درباره امر امامتِ اماممان علی امیرالمؤمنین علیه السلام و امامانی که از صلب او به‌دنیا می‌آیند.

نتیجه اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله همان شرایطی را که برای عبودیت خویش یعنی «شنیدن»، «اطاعت‌کردن»، «تسلیم‌شدن در برابر پروردگار» و «جلب رضایت پروردگار» مطرح کردند به زبان دیگر از مخاطبان خواستند؛ به این معنا که بدانید امامت چیزی جدای از نبوت و نبوت چیزی جدای از توحید و خداشناسی و بندگی خداوند نیست.[۱۰]

پانویس

  1. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۳۷.
  2. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۷۷–۳۷۸.
  3. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۷۸.
  4. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۳۷.
  5. مفردات الفاظ القرآن، ص۱۴۵–۱۴۶.
  6. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۳۸.
  7. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۷۹–۳۸۰.
  8. شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۳۸.
  9. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۸۰–۳۸۱.
  10. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۳۸۱–۳۸۴.

منابع

  • شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
  • شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم؛ محمدتقی نقوی، تهران: انتشارات منیر، ۱۳۷۴ش.
  • مفردات ألفاظ القرآن؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت: دار الشامیة، ۱۴۱۲ق.