ابوبکر محمد بن الطیب باقِلاّنی (درگذشته ۴۰۳ ق)، فقیه مالکی و از بزرگ‌ترین متکلمان اشعری است که با دفاع از عقاید اهل سنت، آثار بسیاری در علم کلام، فلسفه و تفسیر پدیدآورد. او متولد بصره و مقیم بغداد بود و به خاطر قدرت استدلال، مناظرات مشهور و گسترش اندیشه اشعری، شهرتی جهانی یافت. شاخص‌ترین آثارش «التمهید» و «اعجاز القرآن» است.

باقِلّانی
اطلاعات فردی
نام کاملابوبکر محمد بن الطیب بن محمد بن جعفر بن قاسم بصری بغدادی
سرشناسیمتکلم، فقیه مالکی، مفسر و فیلسوف اشعری
تولدبصره
وفات۲۲ ذوالقعده ۴۰۳ هجری قمری، بغداد
محل دفنبغداد، ابتدا در خانه «درب المجوس» و سپس گورستان باب حرب
خویشان سرشناسحسن (فرزند)
اطلاعات علمی
استادانابوالحسن باهلی بصری، ابوعبدالله محمد بن احمد بن مجاهد طائی، دیگر شاگردان ابوالحسن اشعری
شاگردان-
تحصیلاتکلام، فقه، حدیث، تفسیر در بصره و بغداد
مذهباشعری، مالکی
اطلاعات فرهنگی
زمینه فعالیتتدریس، تألیف، مناظره، قضاوت
علت شهرتدفاع از عقاید اهل سنت، آثار کلامی و فلسفی مانند «التمهید» و «اعجاز القرآن»

زندگی‌نامه[۱]

ابوبکر محمد بن الطیب بن محمد بن جعفر بن قاسم بصری بغدادی، مشهور به باقلاّنی یا ابن باقلاّنی، یکی از برجسته‌ترین متکلمان مکتب اشعری و حامیان بزرگ عقائد اهل سنت در سده چهارم هجری قمری است. بنا بر اکثر منابع، غالب دانشمندان اسلامی با احترام فراوان از او یاد کرده‌اند. نسبت باقلاّنی، طبق روایت ابن خلکان،[۲] برگرفته از نام باقلاّ و شیوه تجارت وی بوده است، گرچه بر اساس قواعد عربی، صورت صحیح‌تر آن «باقلاّوی» یا «باقلاّیی» است؛ با این حال در بیشتر آثار رجالی و تراجم، همین صورت مشهور «باقلاّنی» آمده است.[۳]

تاریخ دقیق تولد باقلاّنی معلوم نیست؛ اما وی در بصره متولد شد[۴] و در همان شهر رشد کرد و در زمره علمای برجسته، محدّثان و فقهای آن شهر جای گرفت ـ شهری که در عصر او یکی از مراکز مهم فرهنگی و علمی جهان اسلام محسوب می‌شد. بنا به نقل ذهبی در سیر اعلام النبلاء، علوم عقلی را از ابوعبدالله محمد بن احمد بن مجاهد طائی، شاگرد ابوالحسن اشعری، فراگرفت. از جمله استادان او در علم کلام نیز ابوالحسن باهلی بصری بود که خود از شاگردان مستقیم ابوالحسن اشعری محسوب می‌شد.[۵] طبق روایت ابن عساکر، باقلاّنی جوان در کنار ابواسحاق اسفراینی و ابن فورک به حلقه درس شیخ باهلی حاضر می‌شد.[۶]

از جوانی به قدرت استدلال و مناظره در علوم کلام و جدل دینی مشهور شده بود؛ تا آنجا که عضدالدوله دیلمی، والی فارس در شیراز، او را از بصره به شیراز دعوت کرد.[۷] با وجود مخالفت عقائد اشعری با مذهب آل بویه، باقلاّنی با فصاحت و نیروی مناظره نزد عضدالدوله جایگاه یافت و معلم فرزند او شد.[۸]

در ادامه مسیر، باقلاّنی در زمان اقامت عضدالدوله در بغداد به آن شهر رفت و بساط درس و مناظره خود را گسترد.[۹] عضدالدوله او را حتی به عنوان سفیر به روم شرقی (قسطنطنیه) فرستاد.

در بغداد، باقلاّنی در جامع منصوری تدریس می‌کرد و منزل او در محله کرخ بود.[۱۰] او در حوزه کلام، گرچه مورد پذیرش همه اهل حدیث نبود، اما از شهرت بسیار بالایی برخوردار بود. ابوحامد اسفراینی، بزرگ‌ترین فقیه شافعی بغداد، مخالف جدی وی بود تا جایی که باقلاّنی از ترس او روپوشیده به حمام می‌رفت.[۱۱] اختلاف میان مذهب قدم قرآن نزد اشعریه آن زمان و حنبلیان موجب تفرقه شد؛ و باقلاّنی، برخلاف احمد بن حنبل، قدم کلام را قایم به ذات خداوند می‌دانست و الفاظ را حکایتی از آن می‌شمرد؛ این دیدگاه او را از هم‌عصران و حتی برخی اشاعره جدا می‌ساخت.[۱۲]

برخی از معاصران، از جمله ابوحیان توحیدی، که دل خوشی از آل بویه و دربار آنها نداشت، باقلاّنی را مورد انتقاد شدید قرار داده است و حتی او را به خرم‌گرایی و الحاد متهم نموده است؛ هرچند این اوصاف بیشتر جنبه تخریبی و جانب‌داری فکری مخالفان با نامبرده دارد. باقلاّنی مدتی در ولایات مرزی شام به منصب قضا منصوب شد و پس از وفات، پسرش حسن برای وی نماز خواند و ابتدا او را در خانه‌اش در درب المجوس (نهر طابق) دفن کردند و بعداً جسدش را به گورستان باب حرب منتقل نمودند.[۱۳]

تألیفات

طبق مقدمه سید احمد صقر بر اعجاز القرآن، باقلاّنی قریب به ۵۵ اثر تألیف کرده است که بخش عمده‌ای از آنها امروزه در دست نیست. مهم‌ترین آثار برجای‌مانده از او عبارتند از:

  • «التمهید»،
  • «اعجاز القرآن»،
  • «الانصاف فی اسباب الخلاف»،
  • «الانتصار لصحة نقل القرآن و الرد علی من نحله الفساد»،
  • «هدایة المسترشدین والمقنع فی معرفة اصول الدین»
  • «مناقب الائمة و نقض المطاعن علی سلف الامة»

نقل حدیث غدیر[۱۴]

کتب مفصلی در زمینه بحث‌های رجالی و تاریخیِ مربوط به سند حدیث غدیر تألیف شده است. از جمله در تعدادی از کتاب‌های بزرگان و علمای عامه و اهل سنت، حدیث غدیر به عنوان یکی از مسلّمات روایت شده است. یکی از این بزرگان عامّه، باقلانی است.[۱۵]

پانویس

  1. دانشنامه جهان اسلام ج۱ ص۲۸۷
  2. وفیات الاعیان، ج۳، ص۲۷۰
  3. الانساب، ج۲، ص۵۲.
  4. تاریخ بغداد، ج۵، ص۳۷۹
  5. سیر اعلام النبلاء ج۱۷، ص۱۹۱
  6. تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۷۷
  7. ترتیب المدارک، ج۷، ص۵۲
  8. تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۱۲۰
  9. ترتیب المدارک، ج۷، ص۴۹
  10. شذرات الذهب، ج۵، ص۲۱.
  11. شرح العقیده الاصفهانیه، ج۵، ص۳۲
  12. اعجازالقرآن، ج۱، ص۳۹۴
  13. تاریخ بغداد، ج۵، ص۳۸۲
  14. اسرار غدیر: ص ۱۰۷. چهارده قرن با غدیر: ص ۱۲۱.
  15. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۷۷.