پرش به محتوا

بکر بن سوادة بصری (ابوثُمامه)

از ویکی غدیر
بکر بن سوادة بصری (ابوثُمامه)
اطلاعات فردی
نام کاملبکر بن سوادة بن ثمامة الجذامی
سرشناسیفقیه، ثقه و محدث مصری، مفتی و راوی حدیث
وفاتحدود سال ۱۲۸ هجری قمری
نحوه درگذشتدرگذشت طبیعی در افریقیه یا غرق در مجاز الأندلس
خویشان سرشناسداماد ابو غطیف الهذلی
اطلاعات علمی
استاداناسماعیل بن عبید، مولی عمرو بن حازم انصاری، ابو هانئ جنا بن مرثد الرعینی و دیگران
شاگردانجعفر بن ربیعة، عبدالله بن لهیعة، عبدالرحمن بن زیاد بن أنعم، عمیره بن ابی ناجیه، لیث بن سعد و دیگران
مذهباهل سنت
اطلاعات فرهنگی
علت شهرتاستناد بخاری در صحیح مسلم و روایت در کتاب الأدب، مشارکت در تعلیم و اجتهاد در دوران خلافت هشام بن عبد الملک


بکر بن سوادة بن ثمامة جُذامی، با کنیه ابوثمامه، از اهل مصر و از فقیهان و راویان معتبر دوره تابعین بود. او نزد علمای بزرگ رجالی مانند یحیی بن معین، نسائی، ابن حبان و ابن حجر به عنوان شخصی ثقه و درستکار شناخته می‌شود.

جایگاه راوی

بکر بن سوادة از عالمان و راویان بنام زمان خود چون اسماعیل بن عبید، حنش بن عبدالله صنعانی و ابو هانئ رُعینی نقل روایت کرده و شاگردان مشهوری مانند جعفر بن ربیعه، عمرو بن حارث و لیث بن سعد از او روایت کرده‌اند.[۱]

منابع تاریخی درباره وفات او دو گزارش دارند: برخی گفته‌اند در افریقیه درگذشت و برخی گفته‌اند در گذرگاه اندلس غرق شد. تاریخ وفاتش را حدود سال ۱۲۸ هجری قمری، در دوران خلافت هشام بن عبدالملک نوشته‌اند.

بخاری در «صحیح» خود به او استناد کرده و در «الأدب» نیز از او حدیث آورده است. ابوالعرب قیروانی نام او را در میان فقیهانی آورده که عمر بن عبدالعزیز به افریقیه فرستاد. در همان منطقه، دامادی او ابوغُطیف هُذَلی با دخترش ازدواج کرد و در قیروان اقامت گزید.[۲]

بزرگان اهل سنت همچون ذهبی و ابن حجر عسقلانی اتفاق نظر دارند که بکر بن سوادة مصری، فقیهی آگاه، محدثی مورد اعتماد و از رجال بزرگ تابعین بوده است.[۳]

روایت حدیث غدیر[۴]

یکی از علما و بزرگان اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده بکر بن سَوادة بن ثُمامه بصری، ابوثُمامه (م ۱۲۸ ق) است.[۵] ابن مَغازلی در مناقب خود حدیث غدیر را با اشاره مختصر به ماجرای غدیر از بکر بن سَواده نقل کرده است.[۶] ذهبی و ابن حجر:[۷] او فقیه و ثقه بوده است.

عن ابن لهیعة، عن أبی هبیرة و بکر بن سوادة، عن قبیصة بن ذویب، و أبی سلمة بن عبد الرحمن، عن جابر بن عبد اللَّه: ان رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله نزل بخم، فتنحی الناس عنه و أمر علیا علیه السلام، فجمعهم، فلما اجتمعوا قام فیهم و هو متوسد ید علی بن أبی طالب علیه السلام، فحمد اللَّه و اثنی علیه، ثم قال: «أیها الناس، انه قد کرهت تخلفکم عنی حتی خیل لی انه لیس شجرة أبغض إلیکم من شجرة تلینی»، ثم قال: «لکن علی بن أبی طالب انزله اللَّه منی بمنزلتی منه، فرضی اللَّه عنه کما أنا راض، فانه لا یختار علی قربی و محبتی شیئا» ثم رفع یدیه، فقال: «من کنت مولاه، فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه». قال: فابتدر الناس الی رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله یبکون و یتضرعون و یقولون: یا رسول اللَّه! ما تنحینا عنک الا کراهیة ان نثقل علیک، فنعوذ باللّه من سخط رسوله، فرضی رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله عنهم عند ذلک.[۸]

عن ابن لهیعة، عن أبی هبیرة و بکر بن سوادة، عن قبیصة بن ذویب، و أبی سلمة بن عبد الرحمن، عن جابر بن عبد اللَّه: روایت شده که پیامبر خدا صلی اللَّه علیه وآله در خم فرود آمد. مردم از اطرافش کنار رفتند و علی علیه السلام را فرا خواند. وقتی مردم جمع شدند، پیامبر برخاست و در حالی‌که دستانش را بر دوش علی بن ابی‌طالب علیهما السلام تکیه داده بود، حمد و ستایش خدا را کرد و سپس فرمود:

«ای مردم! من از اینکه شما از من دوری کنید ناخشنودم، تا آنجا که گمان می‌کنم هیچ درختی از درختی که پشت سرم قرار دارد برای شما دشمن‌تر نیست.» سپس فرمود: «اما، علی بن ابی‌طالب را خداوند برای من در مرتبه‌ای قرار داده است که او نسبت به من منزلتی دارد که من نسبت به او دارم، پس خداوند هم از علی راضی باشد همان‌طور که من از او راضی‌ام، چرا که هیچ چیزی بالاتر از نزدیکی و محبت من به علی نیست.» سپس دست‌هایش را بالا برد و گفت: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که با او دشمنی کند.» در این هنگام مردم به سوی پیامبرصلی الله علیه وآله آمدند، گریه کردند، دست به دعا برداشتند و گفتند: یا رسول خدا! ما از ترس اینکه تو را سنگین و خسته کنیم از دورت کنار رفتیم، بنابراین پناه به خدا می‌بریم از خشم پیامبرش. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله از آنها راضی شد.

پانویس

  1. تهذیب الکمال فی أسماء الرجال. ج۴، ص ۲۱۴.
  2. تهذیب الکمال فی أسماء الرجال. ج۴، ص ۲۱۵.
  3. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار ج‏۷ ص۲۳۰
  4. عبقات الانوار (حدیث غدیر).
  5. دانشنامه غدیر، ج ۵، ص ۹۵
  6. مناقب ابن مَغازلی: ص ۲۶،۲۵.
  7. دول الاسلام: حوادث سال ۱۲۸. الکاشف: ج ۱ ص ۱۶۱. تقریب التهذیب: ج ۱ ص ۱۰۶.
  8. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار ج‏۱۰ ص۳۲۸