پرش به محتوا

ثمره سقیفه ضدیت با غدیر

از ویکی غدیر

ثمره سقيفه، ضدّ غدير[۱]

اصحاب سقيفه در قيافه‏ هاى ظاهر فريبى آمدند كه كمر اجتماع در مقابل آن خم شد.

بار اول عایشه و طلحه و زبير و جنگ جمل بود.

بار دوم و پس از جنگ جمل و به بهانه قتل عثمان، آخرين نماينده تام الاختيار سقيفه با نقشه صاحب سقيفه انتخاب شد.

معاويه و بقاياى سقيفه حزب واحدى تشكيل دادند و به عنوان خون خواهى خليفه مقتولِ سقيفه پرچم برافراشتند.

پيراهن سقيفه را بر منبر دمشق كه پايه‏ هاى سقيفه در آن محكم شده بود آويختند و عناوينى از قبيل «خال المؤمنين» و «كاتب وحى» را هم زيور آن نمودند و به جنگ غدير آمدند.

غديريان نيز آنچه بايد نشان دادند و به دست نيروهاى فداكار و ريشه‏ دار خود چون عمار و اویس قرنی و مالک اشتر چنان حماسه آفريدند كه نقش طلايى غدير را بر آسمان تاریخ حک نمودند.

بار سوم خوارج و جنگ نهروان بود.

در حالى كه غدير بيابان وسيع و مستعدى براى سخنرانى پيامبر صلى الله عليه وآله بود، آغازى براى رويارويى سقیفه با غدير نيز شد.

اين موضع گيرى‏ ها از همان آغاز صورت جدى داشت و با شدت تمام پيگيرى مى ‏شد.

يكى از اين رويارويى ‏ها، ضديت ناكثين با غدير در صفين بود. اگر همان سقيفه روز اول بود هرگز روزى پيش نمى‏ آمد كه پس از ۲۵ سال مردم اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به التماس براى خلافت فرابخوانند.

اين اثر كارهايى بود كه در روزهاى سقيفه از طرف غديريان انجام شد. همين روزها بود كه به صف ‏آرايى‏ هاى جمل و صفين و نهروان انجاميد.

اگر چه در سقيفه نوبت به صف‏آرايى نرسيد و غديريان فوراً مغلوب شدند و حتى چهل نفر غديرى پيدا نشد، ولى در جنگ ‏هاى سه ‏گانه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شمشيرهاى بسيارى -  با درجات اعتقادى متفاوت -  در ركاب حضرت بودند كه فقط پنج هزار نفر «شرطة الخميس» يعنى فدائيان غدير بودند.

اينان معناى مولى و صاحب اختيارى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و اطاعت مطلق خود از مقام ولايت مطلقه را در آنجا به نمايش گذاشتند.

غدير در جمل و صفين و نهروان

اگر همان سقیفه روز اول بود هرگز روزى پيش نمى‏ آمد كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام را پس از ۲۵ سال مردم به التماس براى خلافت فراخوانند.

اين اثر كارهايى بود كه در روزهاى سقيفه از طرف غديريان انجاميد، و همين روزها بود كه به صف‏ آرايى‏ هاى جمل و صفين و نهروان انجاميد.

اگر چه در سقيفه نوبت به صف ‏آرايى نرسيد و غديريان فوراً مغلوب غاصبين خلافت و فراموشكاران غدير شدند و حتى چهل نفر غديرى پيدا نشد!

ولى در جنگ‏ هاى سه‏ گانه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام شمشيرهاى بسيارى -  با درجات اعتقادى متفاوت -  در ركاب حضرت بودند.

فقط پنج هزار نفر شرطة الخميس يعنى فدائيان غدير بودند[۲] كه معناى مولى و صاحب اختيارى اميرالمؤمنين و اطاعت مطلق خود از مقام ولايت مطلقه را در آنجا به نمايش گذاشتند.

يكى از آنان اصبغ بن نباته بود كه وقتى از او مى‏ پرسند: منزلت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نزد شما در چه حدى است؟ مى‏ گويد: ما شمشيرها را بر دوش گرفته ‏ايم و بر هر كس كه او اشاره كند فرود مى‏ آوريم...![۳]

پانویس

  1. اسرار غدير: ص ۳۰۹،۳۰۷. واقعه قرآنى غدير: ص ۲۱۳،۲۱۲. چهارده قرن با غدير: ص ۲۱،۱۹. ژرفاى غدير: ص ۱۲۴،۱۲۳.
  2. بحار الانوار: ج ۴۲ ص ۱۵۱.
  3. بحار الانوار: ج ۴۲ ص ۱۵۰ ح ۱۶.