حسن بن سفیان (ابوالعباس)
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | ابو العباس الحسن بن سفیان بن عامر بن عبدالعزیز بن النعمان بن عطاء الشیبانی البالوزی النسوی |
| سرشناسی | محدث، فقیه و راوی برجسته خراسان |
| تولد | اواسط قرن سوم هجری قمری؛ روستای بالوز، حوالی نسا (خراسان) |
| وفات | ۳۰۳ هجری قمری؛ روستای بالوز |
| محل دفن | روستای بالوز (خراسان) |
| خویشان سرشناس | خاندان الشیبانی البالوزی |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | قتیبه بن سعید، احمد بن حنبل، یحیی بن معین، حرملة بن یحیی، دیگران |
| شاگردان | ابن حبان بستی، ابن خزیمه، ابوبکر اسماعیلی و دیگران |
| تحصیلات | در مرو، نیشابور، بغداد، بلخ، کوفه، بصره، مکه، مدینه و مصر |
| مذهب | اهل سنت؛ فقه براساس مکتب ابو ثور |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | علوم حدیث، فقه، روایت و جمع احادیث |
| علت شهرت | تألیف «المسند الکبیر»، «الجامع»، «المعجم» |
ابو العباس حسن بن سفیان، محدث و فقیه قرن سوم هجری از خراسان بود که آثار مهم حدیثی و فقهی مانند «المسند الکبیر» و «الجامع» را تألیف کرد و در روایت و نقل علم، شاگردان و همعصران مشهوری تربیت نمود و شهرت گستردهای در سفر و آموزش حدیث داشت. او در سال ۳۰۳ هجری قمری در روستای بالوز درگذشت و آرامگاهش زیارتگاه است.
زندگینامه
ابو العباس حسن بن سفیان بالوزی، از محدثان و فقیهان خراسان در قرن سوم هجری قمری بود. او اصالتاً اهل روستای بالوز بود و به دلیل سفرهای فراوان به عراق، شام و مصر و کسب دانش و روایت حدیث از بزرگان، شهرت بسیاری داشت. حسن بن سفیان در فقه، علم و ادب جایگاهی ممتاز داشت و فتاوای او مبتنی بر مکتب ابو ثور بود.
او در شهرهای مختلف از بزرگان علوم دینی، همچون احمد بن حنبل، یحیی بن معین، حبان بن موسی کشمیهنی، حرملة بن یحیی، اسحاق بن ابراهیم حنظلی و دیگران علم آموخت و روایات و مصنفات متعددی از ایشان نقل کرد.[۱]
آثار مهم او شامل «المسند الکبیر»، «الجامع» و «المعجم» بوده و وی واسطه روایت کتابهای معتبر به شاگردان نسل بعدی شد.
وی علاوه بر تبحر در حدیث، بر ادب نیز آگاهی داشت و نزد نضر بن شمیل دانش آموخت. شاگردان نامداری مانند ابن حبان بستی، ابن خزیمه و ابو بکر اسماعیلی مستقیم یا غیرمستقیم از او روایت کرده و از زمره همعصران وی محسوب میشوند. حسن بن سفیان تا سنین بالا مشغول روایت و آموزش علم بود و با دقت و سلامت دینی و پایبندی به سنت شهرت داشت، تا آنجا که احمد بن علی رازی حافظ وی را بینظیر خواند. وی در ماه رمضان سال ۳۰۳ هجری قمری در روستای بالوز درگذشت و آرامگاهش همچنان محل زیارت است.[۲]
روایت حدیث غدیر[۳]
یکی از علما و بزرگان اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده حسن بن سفیان، ابوالعباس (م ۳۰۳ ق) است. سمعانی و ذهبی و سیوطی[۴]او را توثیق کرده و فقه و دقت و فهم او را ستودهاند. فقه را از ابوثَور ابراهیم بن خالد کلبی آموخت.
ابن کثیر حدیث غدیر را با اشاره به ماجرای غدیر در تاریخش از حسن بن سفیان نقل کرده است.[۵]
ابن کثیر در "تاریخ" ذیل واقعه حجة الوداع گفته است: و حافظ ابویعلی موصلی و حسن بن سفیان نقل کردهاند: هدبة، از حماد بن سلمه، از علی بن زید و ابی هارون، از عدی بن ثابت، از براء بن عازب نقل کرده که گفت: ما با رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجة الوداع بودیم. زمانی که به منطقه غدیر خم رسیدیم، زیر دو درخت برای رسول خدا صلی الله علیه وآله جارو کردند، و در میان مردم برای نماز صدا زدند تا گرد هم آیند. رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را فراخوانْد و دست او را گرفت و او را کنار دست راستش قرار داد. سپس فرمود: «آیا من بر هر مؤمنی از خودش اولی و شایستهتر نیستم؟» گفتند: آری. فرمود: «پس این (علی) مولای کسی است که من مولای اویم. خدایا! دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که با او دشمنی کند.» پس عمر بن خطاب او را دید و گفت: آفرین بر تو! اکنون صبح و شام کردی در حالی که مولای هر مرد و زن مؤمن شدهای.[۶]