عدی بن ثابت انصاری
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | عُدی بن ثابت بن دینار انصاری کوفی |
| سرشناسی | راوی حدیث، امام مسجد شیعیان کوفه |
| تولد | حدود اواخر قرن اول هجری |
| وفات | ۱۱۵ یا ۱۱۶ ق |
| محل دفن | مدینه یا کوفه (اختلاف نقلها) |
| خویشان سرشناس | عبدالله بن یزید خطمی (پدربزرگ مادری) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | البراء بن عازب، عبدالله بن یزید خطمی و دیگران |
| شاگردان | اعمش (سلیمان بن مهران)، علی بن زید و دیگران |
| اطلاعات فرهنگی | |
| زمینه فعالیت | روایت حدیث، وعظ |
| علت شهرت | امام مسجد شیعیان کوفه |
عُدی بن ثابت انصاری کوفی (متوفای ۱۱۵ یا ۱۱۶ هجری)، از راویان ثقه و امام مسجد شیعیان در کوفه بود که به تشیع گرایش شدید داشت و بیشتر علمای رجال اهل سنت، او را ثقه اما متهم به غلو در تشیع دانستهاند.[۱]
روایت حدیث غدیر[۲][۳]
احمد بن حنبل در مسند و ابن ماجه در سنن خود و خوارزمی در «المناقب» و گنجی در «کفایة الطالب» و در «مشکاة المصابیح» و میبدی در «شرح دیوان امیرالمؤمنین علیه السلام» و حموینی در «فرائد السمطین» و ابن کثیر در «البدایة و النهایة» و عاصمی در «زین الفتی»، همگی حدیث غدیر را از عدی بن ثابت نقل کردهاند.[۴]
أخبرنا علی بن زید عن عدی بن ثابت عن البراء قال: کنّا مع رسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فی سفر قال: فنزلنا بغدیر خم قال: فنودی: الصلاة جامعة، و کسح لرسول اللّه صلّی اللّه علیه وآله وسلّم تحت شجرة فصلّی الظهر، فأخذ بید علی علیه السلام، فقال: ألستم تعلمون أنی أولی المؤمنین من أنفسهم، قالوا: بلی، قال: ألستم تعلمون أنی أولی بکلّ مؤمن من نفسه، قالوا: بلی، قال: فأخذ بید علی علیه السلام فقال: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. قال: فلقیه عمر بعد ذلک فقال: هنیئا لک یا ابن أبی طالب، أصبحت و أمسیت مولی کلّ مؤمن و مؤمنة».[۵]
علی بن زید از عُدی بن ثابت، از بَراء نقل کرده است که گفت: ما همراه رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم در سفری بودیم. پس در غدیر خم فرود آمدیم. پس ندا داده شد: نماز جماعت! و برای رسول خدا صلیالله علیه و آله و سلم زیر درختی جارو شد و ایشان نماز ظهر را خواند. سپس دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: آیا نمیدانید که من بر مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟ گفتند: بله. فرمود: آیا نمیدانید که من بر هر مؤمنی از خودش اولی هستم؟ گفتند: بله. پس دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: خدایا، هر که من مولای اویم، علی مولای اوست. خدایا، دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمنی کند. بَراء میگوید: پس عمر بعد از آن به علی برخورد و گفت: گوارا باد بر تو ای پسر ابوطالب، صبح کردی و شام کردی در حالی که مولای هر مؤمن و مؤمنهای هستی.
جایگاه راوی
عُدی بن ثابت انصاری کوفی، ملقب به حافظ و از خاندان ظفری، از راویان مشهور حدیث و از وعاظ و امامان مسجد شیعیان در کوفه بود. او پسر دختر عبدالله بن یزید خطمی است و درباره جد او اختلاف است؛ ابن عبدالبر، عبید بن عازب را جد او دانسته و ابوزرعه دمشقی، عمرو بن اخطب را جد او معرفی کرده است.[۶]
عُدی بن ثابت به تشیع گرایش شدید داشت و برخی او را رافضی غالی توصیف کردهاند.[۷] امام مسجد شیعیان و قصهگوی آنان در کوفه بوده است.[۸]وی از طبقه چهارم راویان تقریب است و در سال ۱۱۵ یا ۱۱۶ هجری قمری وفات یافته است.[۹]
- ابوحاتم رازی: او را صدوق و امام مسجد شیعیان دانسته است.[۱۰]
- احمد بن حنبل: او را ثقه میداند و تنها اشکال را در تشیع او دانسته است.[۱۱]
- ابن حبان: او را در کتاب «الثقات» آورده است.[۱۲]
- ابن حجر: ثقه است ولی به تشیع متهم شده است.[۱۳]
- دارقطنی: ثقه است اما رافضی غالی بوده است و سند عُدی از پدرش از جدش را ضعیف دانسته است.[۱۴]
- ذهبی: ثقه و امام مسجد شیعیان در کوفه بوده است.[۱۵]
- عجلی و نسائی: هر دو او را ثقه دانستهاند.[۱۶]
- یحیی بن معین: اگر از ثقات نقل کند، اشکالی ندارد اما او را شیعه افراطی دانسته است.[۱۷]
- طبری: باید در نقل او دقت شود.[۱۸]
- جوزجانی: او را مایل از راه راست دانسته است.[۱۹]
- ابوداود: روایت او از پدر و جدش را معیوب میداند.[۲۰]
- ابراهیم حربی و ابن ماجه: جد عُدی را صحابی نمیدانند.[۲۱]
- شعبه: او را از رفاعیان دانسته است.[۲۲]
- فسوی: او را شیعه دانسته است.[۲۳]
- مامقانی: من در میان سخنان اصحاب ما درباره او چیزی نیافتم. البته مقدسی گفته که او از براء بن عازب و دیگران شنیده و اعمش از او روایت کرده است. بنابراین این مرد نزد ما مهمل و مجهول است.[۲۴]
پانویس
- ↑ تهذیب التهذیب، جلد۳، صفحه۸۵؛ تهذیب الکمال، جلد۱۹، صفحه۵۲۲؛ تقریب التهذیب، جلد۱، صفحه۶۷۱
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): صفحه ۱۷۲.
- ↑ دانشنامه غدیر، جلد ۱۵، صفحه ۵۲
- ↑ مسند احمد: جلد ۴ صفحه ۲۸۱. سنن ابن ماجه: جلد ۱ صفحه ۲۹ ۲۸. البدایة و النهایة: جلد ۵ صفحه ۲۰۹ و جلد ۷ صفحه ۳۴۹.
- ↑ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار؛ جلد۷؛ صفحه۵۴
- ↑ اکمال تهذیب الکمال جلد۹ صفحه۲۰۱
- ↑ تهذیب التهذیب جلد۳ صفحه۸۵؛اکمال تهذیب الکمال جلد۹ صفحه۲۰۱
- ↑ تهذیب الکمال جلد۱۹ صفحه۵۲۲
- ↑ تقریب التهذیب جلد۱ صفحه ۶۷۱
- ↑ تهذیب التهذیب جلد۳ صفحه۸۵؛ الجرح و التعدیل جلد ۲ صفحه۷
- ↑ اکمال تهذیب الکمال جلد۹ صفحه۲۰۱
- ↑ تهذیب الکمال جلد۱۹ صفحه۵۲۲
- ↑ تقریب التهذیب جلد۱ صفحه۶۷۱
- ↑ تهذیب التهذیب جلد۳ صفحه۸۵
- ↑ لسان المیزان جلد۹ صفحه۳۷۰
- ↑ تهذیب التهذیب جلد۳ صفحه۸۵
- ↑ تهذیب التهذیب جلد۳ صفحه۸۵
- ↑ اکمال تهذیب الکمال جلد۹ صفحه۲۰۱
- ↑ تهذیب التهذیب جلد۳ صفحه۸۵
- ↑ اکمال تهذیب الکمال جلد۹ صفحه۲۰۱
- ↑ اکمال تهذیب الکمال جلد۹ صفحه۲۰۱
- ↑ تهذیب التهذیب جلد۳ صفحه۸۵
- ↑ اکمال تهذیب الکمال جلد۹ صفحه۲۰۱
- ↑ تنقیح المقال في علم الرجال. جلد ۲، مطبعة المرتضوية، صفحه ۲۵۰