حمد و ثناى الهى در خطبه غدیر

حمد و ثنای الهی در خطبه غدیر به مجموعه حمدهای پیامبر صلی الله علیه و آله اطلاق شده که در مقاطع مختلف خطبه غدیر، از جمله ابتدای آن، آمده و یکی از دلایل آن شکر نعمت ولایت امیرالمؤمنین علیه اسلام برشمرده شده است.

درباره ابتدا کردن به حمد در اول خطبه غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله چنین گفته شده است: پیامبر اکرم خطبه‌های خویش را همیشه با حمد و ثنای الهی شروع می‌کرد. در روز غدیر نیز خطبهٔ خود را با حمد و ثنای الهی آغاز نمودند.

برخی شارحان خطبه غدیر در شرح این قسمت از خطبه به موضوع حمد الهی در قیامت به‌خاطر هدایت‌شدن به برکت ائمهٔ غدیر علیهم السلام پرداخته‌اند؛ شیعیان در دنیا و آخرت خدا را بر نعمت ولایت ستایش می‌کنند: در دنیا به‌خاطر قبول ولایت و انتخاب ائمهٔ غدیر علیهم السلام به‌عنوان امامان هدایت‌گر و فرمانبرداری از آنها و در قیامت به‌خاطر مُتنعم‌شدن از نعمت‌های بهشتی به برکت ولایت و سربلندی در محضر حضرت باری‌تعالی.

برخی شارحان خطبه غدیر در ذیل بحث از حمد در قسمت‌های مختلف خطبه از عجز از حمد الهی بر این نعمت هم سخن گفته‌اند: قبول ولایت و توفیق پیدا کردن برای تبلیغ غدیر حمد و شکری بزرگ را می‌طلبد که از توانایی همهٔ غدیریان خارج است؛ زیرا این بزرگترین نعمت الهی برای همهٔ غدیریان بوده و حمد و شکری خاص می‌خواهد.

بستر استفاده از حمد در خطبه غدیر

بستر استفاده از حمد در ابتدای خطبه غدیر از سوی برخی شارحان چنین توصیف شده است: حمد الهی در خطبه‌ها و دعاهای معصومین علیهم السلام، به‌ویژه در روز غدیر، همواره آغازگر و پایان‌بخش اعمال مهم است. این حمد به‌معنای جامع سپاس و ستایش خداوند واجب‌الوجود است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ولایت امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام را بزرگ‌ترین نعمت الهی دانسته است. شیعیان هم در دنیا و آخرت خدا را به‌خاطر این هدایت ستایش می‌کنند. در خطبه غدیر، حمد خداوند به‌خاطر نعمت ولایت و هدایت همراه با سلام و طلب مغفرت برای مؤمنان و عذاب برای انکارکنندگان، به‌صورت ویژه، بیان شده است.

درباره حمد

برخی شارحان خطبه غدیر در ذیل جمله اول خطبه و در بحث از حمد الهی ابتدا به تعاریفی در مورد حمد، شکر و مدح و همچنین تفاوت بین آنها و سپس به جایگاه موضوع حمد در عبارات خطبهٔ و غیر آن پرداخته‌اند:

تعریف حمد

فخرالدین طریحی (درگذشت: ۱۰۸۷ق)، مفسر و لغوی شیعه، در کتاب مجمع البحرین در تعریف حمد چنین گفته است: «الحَمْدُ هو الثناء بالجمیل علی قصد التعظیم و التبجیل للممدوح سواء النعمة و غیرها؛ حمد یعنی ستایش به نیکی با قصد تعظیم و بزرگداشت ممدوح چه نعمت باشد و چه غیر آن».[۱]

گفته شده که کلمات سه‌گانهٔ حمد، مدح و شکر معانی نزدیک به هم دارند و کلمات ذمّ، هجا و کفران به‌ترتیب در مقابل آنها قرار می‌گیرند.[۲]

تفاوت بین حمد و مدح

درباره تفاوت میان حمد و مدح چنین گفته شده است: کلمهٔ «حمد» به‌معنای ثنا و ستایش در برابر عمل جمیلی است که ثناشونده به اختیار خود انجام داده است؛ به‌خلاف کلمهٔ «مدح» که هم این ثنا و هم ثنای بر عمل غیر اختیاری را شامل می‌شود؛ مثلاً گفته می‌شود: «من فلانی را در برابر کرامتی که دارد حمد و مدح کردم»؛ ولی در مورد درخشش یک مروارید، یا بوی خوشِ یک گل نمی‌گویند که آن را حمد کردم، بلکه تنها گفته می‌شود که «آن را مدح کردم».[۳]

البته نسبت منطقی بین حمد و مدح «عموم و خصوص من وجه» یا «عموم و خصوص مطلق» است؛ یعنی هر حمدی مدح است ولی هر مدحی حمد نیست.[۴]

تفاوت بین حمد و شکر

از سوی برخی محققان، درباره تفاوت میان حمد و شکر چنین گفته شده است:

  • تفاوت اول: شکر حتماً در مقابل نعمت و نیکی است؛ ولی حمد لازم نیست که فقط در برابر نعمت باشد.[۵] اما نسبت منطقی آن همانند حمد و مدح می‌باشد که در بیان راغب اصفهانی، لغوی و ادیب در قرن چهارم قمری، این‌گونه آمده است: «پس هر شکری حمد است ولی هر حمدی شکر نیست».[۶]
  • تفاوت دوم: حمد تنها با زبان است، ولی شکر می‌تواند با زبان، قلب و ارکان بدن انجام شود. از این رو حمد از نظر متعلّق، اعمّ و از حیث مورد و اداکردنش اخص از شکر است.[۷]

یک نظریهٔ دیگر درباره حمد و شکر و مدح

یک نظریهٔ دیگر درباره حمد و شکر و مدح چنین صورت‌بندی شده است: حمد جامع معنای شکر و مدح است؛ بدین جهت گاه به‌معنای شکر، یعنی سپاسگزاری، آمده و گاهی به‌معنای مدح، یعنی ستایش، به‌کار رفته است.[۸]

ابتداکردن با حمد

درباره ابتدا کردن به حمد در اول خطبه غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله چنین گفته شده است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطبه‌های خویش را همیشه با حمد و ثنای الهی شروع می‌کرد. در روز غدیر نیز خطبهٔ خود را با حمد و ثنای الهی و عبارت «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی…» آغاز نمودند.

البته علاوه بر اینکه در خطبه‌های معصومین علیهم السلام، از جمله خطبهٔ غدیر، شروع با حمد الهی است، در بعضی از دعاهای مأثوره از اهل بیت علیهم السلام نیز ابتدا به دعا با حمد الهی شده است. همان‌گونه که در دعای افتتاح از ناحیه امام زمان علیه السلام چنین آمده است: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِک‏...؛ خدایا! همانا ثنایم را با حمد تو آغاز می‌کنم».[۹]

در حدیثی قدسی برای شروع کار با نام خداوند چنین تأکید شده است: «کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَا یُذْکَرُ بِسْمِ اللَّهِ فِیهِ فَهُوَ أَبْتَرُ؛ هرکار مهمّی که در آن نام خدا یاد نشود، سرانجامی نخواهد داشت».[۱۰] بر این اساس، چون اعلان ولایت بزرگترین حکم الهی در طول رسالت بیست‌وسه‌سالهٔ پیامبر صلی الله علیه وزآله در زمان رسالت بوده، شروع به اجرای این حکم باید هم با نام خداوند و هم با حمد الهی باشد تا به سرانجام برسد؛ همان‌طور که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله برای شروع هر امری فرمودند: کُلُّ أمْرٍ ذِی بَالٍ لَا یُبْدَأ فِیهِ بِحَمْدِ اللَّهِ أقْطَعُ؛ هر کار مهمی که با حمد الهی آغاز نگردد به نتیجه نخواهد رسید.[۱۱]

حمد مخصوص پروردگار

در ذیل شرح تحمیدیه خطبه غدیر، درباره نوع حمد مخصوص پروردگار در کتاب اطیب البیان چنین آمده است: «حمد» بر ذات مقدّس «واجب الوجود» که ساحت قدسش از همهٔ عیوب و نواقص منزه است اطلاق می‌شود. همان‌گونه که «اللّه» اسم است و مستجمع جمیع کمالات و مبرّای از جمیع عیوب و نواقص و بر صفات کمالیّه حق، از علم و قدرت و عظمت و کبریایی و غیر اینها، چنانچه جمیع اینها کمال است؛ و سلبش نقص است و منافی با «وجوب وجود» است و بر افعال الهی از خلق و رزق و عطا و منع و عفو و مغفرت و رضا و سخط و ثواب و عقاب و غیر اینها؛ زیرا همهٔ آنها از روی حکمت و مصلحت بوده و فعل قبیح و لغو از مقام مقدّسش محال است صادر شود.

بنابراین، غیر واجب الوجود، سرتاسر ممکنات، چه از حیث ذات و چه از حیث صفات و چه از حیث افعال، لایق حمد نیستند؛ زیرا جمیع ممکنات از حیث ذات فقر صرف و احتیاج محض هستند و هر صفت و کمالی که در آنها یافت شود افاضت از حق است و در افعال هم استقلال ندارند و به اعانت و یاری حق انجام می‌دهند. از این جهت که الف و لام «الحمد»، الف و لام جنس است و لام «لله» نیز لام اختصاص می‌باشد، پس حقیقت حمد، به تمام انواع آن، مختص به «واجب الوجود» مستجمع جمیع کمالات که مفاد کلمهٔ الله است، خواهد بود.[۱۲]

به‌رغم این نظر برخی معتقدند که حرف «الف و لام» که در اول این کلمه آمده استغراق و عمومیّت را می‌رساند و ممکن است برای جنس باشد، یعنی اشاره به حقیقت حمدی می‌کند که در ذهن حاضر است.[۱۳]

حمد الهی در قیامت به‌خاطر هدایت‌شدن به برکت ائمهٔ غدیر علیهم السلام

برخی شارحان خطبه غدیر در شرح این قسمت از خطبه به موضوع حمد الهی در قیامت به‌خاطر هدایت‌شدن به برکت ائمهٔ غدیر علیهم السلام پرداخته‌اند: شیعیان در دنیا و آخرت خدا را بر نعمت ولایت ستایش می‌کنند: در دنیا به‌خاطر قبول ولایت و انتخاب ائمهٔ غدیر علیهم السلام به‌عنوان امامان هدایت‌گر و فرمانبرداری از آنها و در قیامت به‌خاطر مُتنعم‌شدن از نعمت‌های بهشتی به برکت ولایت و سربلندی در محضر حضرت باری‌تعالی.

محمد بن یعقوب کلینی، محدث شیعه، از امام صادق علیه السلام روایتی آورده که حضرت فرمود: «إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ، دُعِیَ بِالنَّبیِّ صلی الله علیه وآله و بِأمِیرِالْمُؤْمِنِینَ وَ بِالأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ علیهم السلام، فَیُنْصَبُونَ لِلنَّاسِ، فَإِذَا رَأتْهُمْ شِیعَتُهُمْ قَالُوا: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أنْ هَدانَا اللَّهُ» یَعْنِی هَدَانَا اللَّهُ فِی ولَایَةِ أمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ علیهم السلام؛ در هنگامهٔ روز قیامت، پیامبر صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان از فرزندان ایشان علیهم السلام را فرا می‌خوانند. پس در میان مردم قرار می‌گیرند و زمانی که شیعیانشان آنها را می‌بینند، (آیهٔ مذکور را تلاوت می‌کنند) و می‌گویند: سپاس خدایی که ما را به‌سوی این هدایت فرموده و اگر ما را هدایت نمی‌کرد، رهنمون نمی‌شدیم. امام صادق علیه السلام فرمود: منظور خدا از فراز آخر آیه این است: خدا ما را در راه ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان از فرزندان ایشان علیهم السلام هدایت کرده است».[۱۴]

حمد الهی برای پاکی ولادت به‌عنوان سرمایهٔ قبول ولایت

در روایتی از امیرالمؤمنین علیه السلام هم حمد برای پاکی ولادت به‌عنوان سرمایه قبول ولایت مورد اشاره قرار گرفته است: در وصیّتی که پیامبر صلی الله علیه و آله به ابوذر کرده آمده است: «مَنْ أحَبَّنَا أهْلَ الْبَیْتِ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَی أوَّلِ النِّعَمِ قِیلَ وَ مَا أوَّلُ النِّعَمِ قَالَ طِیبُ الْوِلَادَةِ وَ لَا یُحِبُّنَا إِلَّا مَنْ طَابَتْ وِلَادَتُهُ؛ ای ابوذر! هر کس ما اهل بیت را دوست دارد باید بر اولین نعمت خداوند را ستایش نماید. ابوذر عرض کرد: ای رسول خدا! اولین نعمت چیست؟ فرمود: نیکی ولادت (حلال‌زادگی)؛ زیرا دوست ندارد ما را مگر کسی که ولادتش پاک است».[۱۵]

قرار گرفتن حمدالهی در اعمال روز غدیر

همچنین، گفته شده که به‌دلیل نعمت‌بودن قبول ولایتْ حمد الهی در اعمال روز غدیر قرار گرفته شده است: در روایتی از امام رضا علیه السلام در این باره چنین آمده است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوَلَایَةِ أمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأئِمَّةِ علیهم السلام؛ ستایش مخصوص خداوندی است که قرار داد ما را از تمسک‌کنندگان به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمهٔ معصومین علیهم السلام».[۱۶]

همچنین، امام رضا علیه السلام در باب عظمت روز غدیر خم و اعمال خاصِ آن به مؤمنان توصیه کرده که در دیدار از یکدیگر در این روز به‌خاطر قبول ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام و تمسک به ولایت آن حضرت حمد الهی را به‌جا آورند.[۱۷]

قسمت‌هایی از خطابهٔ غدیر راجع به حمد

برخی شارحان خطبه غدیر قسمت‌هایی از خطبه که درباره حمد الهی را فهرست کرده و مورد شرح قرار داده‌اند؛ از جمله

حمد زیاد و شکر دائم برای خداوند

در قسمتی از خطبه آمده است: «اَحْمَدُهُ کَثِیراً وَ أشْکُرُهُ دَائِماً عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الشِدَّةِ وَ الرَّخَاء؛ من او را بسیار سپاس می‌گویم و شکر می‌کنم دائماً در شادمانی‌ها وتنگناها، در سختی‌ها و آسانی‌ها».

با توجه به تعریف حمد و شکر و تفاوت بین آنها، چه‌بسا از آمدن قید «کثیراً» برای «حمد» و قید «دائماً» برای «شکر» اینطور دریافت شود که پیامبر صلی الله علیه و آله گرچه بسیار حمدکنندهٔ خدوند متعال هست، لازمهٔ آن این نیست که دائماً زبان آن حضرت مشغول به ذکر حمد باشد؛ زیرا «کثیراً» کثرت حمد را در نام‌های آن حضرت «احمد» و «محمد» می‌توان دریافت که «احمد» افعل تفضیل است.

این اسم اگر به‌معنی اسم فاعلی باشد بدین معناست که پیامبر حمدش نسبت به پروردگار، از همهٔ حمدکنندگان بیشتر است؛ نیز اگر افعل تفضیل به‌معنای اسم مفعولی باشد این بدین معناست که کمالات و صفات پسندیده‌اش از همهٔ موجودات بیشتر است. هر دو معنا دلیل بر افضلیت اوست و «محمد» دلالتش بر این معنی بیشتر است؛ زیرا اسم مفعول از باب تفعیل است و صریح در مقام «محمودیت» حضرتش می‌باشد.[۱۸]

اما در بحث «شکر» در عبارت «أَشْکُرُهُ دَائِماً» شکر می‌تواند دائمی باشد و با زبان و قلب و اعمال انجام می‌شود و در همهٔ حالات حق آن ادا شود. همانگونه که پیامبر صلی الله علیه و آله در شادمانی‌ها، تنگناها، سختی‌ها و آسانی‌ها بالاترین شکرگزار خداوند متعال بوده است.[۱۹]

آنچنان که در روایتی از امام محمدباقر علیه السلام درباره پیامبر صلی الله علیه و آله آمده است: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عِنْدَ عَائِشَةَ لَیْلَتَهَا فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَکَ وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ فَقَالَ یَا عَائِشَةُ أَ لَا أَکُونُ عَبْداً شَکُوراً قَالَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُومُ عَلَی أَطْرَافِ أَصَابِعِ رِجْلَیْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی- طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی‏.؛ رسول خدا در شب مقرر نزد عايشه بود، عايشه به او گفت: ای رسول خدا، چرا خود را رنج مى‌دهى با اينكه خداوند تو را آمرزيده است نسبت بدان چه در پيش گناه كردى و آنچه در آينده؟ فرمود: اى عايشه، نبايد كه بنده شاكرى باشم؟ گفت: رسول خدا را شيوه آن بود كه بر نوك انگشتان پاهايش براى عبادت مى‌ايستد، پس خدا به او نازل فرمود: اى طه ما قرآن را به تو فرو نفرستاديم تا در رنج افتى».[۲۰]

استحقاق حمد و شکر فقط برای خداوند

در قسمتی دیگر از خطبه آمده است: «الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أنْ یَشْکُرَهُ وَ یَحْمَدَهُ؛ خدایی که از سوی هر آفریده‌اش، استحقاق سپاسگزاری و ستایش دارد».[۲۱]

حمد و منّت پروردگار بر پیامبر صلی الله علیه و آله و همهٔ مؤمنان

در قسمتی دیگر از خطبه آمده است: «مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَیَّ وَ اِحْساناً مِنْهُ اِلَیَّ وَ لا اِلهَ الّا هُوَ، اَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنّی اَبَدَ الآبِدینَ وَ دَهْرَ الدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ؛ ای مردم! خداوند تبارک و تعالی این فضیلت را به من مرحمت فرموده و بر من منت نهاده و این احسانی از جانب او به من است. و خدایی جز او نیست، آگاه باشید! که ستایش من همیشه و همه روزگاران و در هر حالی از آن خداوند است».[۲۲]

وجه اول حمد و منت

با اهمیت‌بودن انتصاب امیرالمؤمنین علیه السلام به‌عنوان وصی و خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله برای شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله باعث می‌گردد که اول شخصیت عالم، رسول خدا صلی الله علیه و آله، منت‌پذیر الهی گردد؛ آنچنان که اعلان ولایت در غدیر را بر خود فضیلت و احسانی از طرف پروردگار بداند و علاوه بر قبول این منّت حمد الهی را هم به‌جا آورد.[۲۳]

وجه دوم حمد و منت

بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله علت به وجود آمدن اسلام بود که با بیان  لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً؛ خدا بر مؤمنان انعام فرمود، آنگاه که از خودشان به میان خودشان پیامبری مبعوث کرد (آل عمران:۱۶۴) توسط خداوند با منّت بر مؤمنان آغاز گردید و با بیان  یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛ تا آیاتش را بر آنها بخواند و پاکشان سازد و کتاب و حکمتشان بیاموزد (آل عمران:۱۶۴) رسالت رسول خدا صلی الله علیه وآله محقق گردید.

آنگاه فرمان ابلاغ ولایت در آیه تبلیغ بود که تکلیف بشریت و علت باقی‌ماندن و ادامهٔ منّتِ خداوند تا قیامت را بر آنها مشخص کرد. ادامه این منّت بعد از بعثت زمانی بود که دست امیرالمؤمنین علیه السلام در دست پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت و در حالی که صد و بیست هزار نفر شنوندهٔ سخن «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ» بودند علت حیات مداوم اسلام پایه‌گذاری شد و با نزول آیه اکمال به امضاء خداوند متعال رسید.

در این فرایند، قرار بر این شد که تلاوت آیات، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت توسط امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء او علیهم السلام انجام گیرد و غدیر علت بقای اسلام و اساس منّت پروردگار بر مؤمنان تا قیامت گردد. بر این اساس، نتایج حاصل از جمله: «مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَیَّ…» چنین صورت‌بندی شده است:

  • منّت و احسان پروردگار بر حضرت خاتم صلی الله علیه و آله و قبول آن توسط آن حضرت.
  • بزرگترین فضیلت برای پیامبر صلی الله علیه و آله از طرف خداوند انتخاب امیرالمؤمنین علیه السلام برای جانشینی است.
  • ذکر «لا اله الا هو؛ نیست خدایی مگر او» و بیان یگانگی پروردگار در لحظهٔ بیان منّت.
  • حمد خداوند یگانه با ویژگی‌های دوام و ابدی‌بودن در همهٔ حالات.
  • اجرای سنّت نبوی صلی الله علیه و آله در مورد حمد برای قبول ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام توسط شیعیان آن حضرت.
  • پیروی شیعیان از سنّت نبوی برای حمدِ خداوند به‌واسطهٔ قبول ولایت ائمه علیهم السلام و قبول منّت خداوند بر خویش.

بنابراین، منّت خداوند به‌جهت انتخاب و انتصاب امیرالمؤمنین علیه السلام هم بر پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و هم بر همهٔ آنانی که خود را غدیری می‌نامند و جزء شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام هستند.[۲۴]

حمد در انتهای خطبه

در انتهای خطبه غدیر هم چنین حمدی آمده است: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ بِمَا أَدَّیْتُ وَ أَمَرْتُ وَ اغْضِبْ عَلَی الْجَاحِدِینَ الْکَافِرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ؛ خداوندا! مؤمنان به آنچه ابلاغ کردم و فرمان دادم را مورد مغفرت و آمرزش خویش قرار بده و انکارکنندگان کافر را دچار خشم و غضب خویش گردان و ستایش سزاوار پروردگار جهانیان است‏».

خطیب غدیر همان‌گونه که خطبهٔ خویش را در ابتدا با حمد الهی شروع نمود، پس از انجام رسالت خویش، یعنی اعلان وصایت و خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام و اوصیاء آن حضرت علیهم السلام، در این موفقیت خویش و ابلاغ حکم الهی، پس از طلب مغفرت برای مؤمنان و عذاب الهی بر انکارکنندگان، حمد الهی را به‌جا آورد.[۲۵]

بیان حمد الهی به‌خاطر نعمت هدایت به همراه سلام به امیرالمؤمنین علیه السلام در روز غدیر

در جای دیگر از خطبه غدیر آمده است که «مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذی قُلْتُ لَکُمْ وَ سَلِّمُوا عَلی عَلِیٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ، وَ قُولُوا: سَمِعْنا وَ أطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ (بقره:۲۸۵)، وَ قُولُوا: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ؛ ای مردم! آنچه به شما گفتم، بگویید و بر علی به‌عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید: «شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! آمرزشت را شامل حال ما گردان و بازگشت همه به‌سوی تو است». و بگویید: «ستایش سزاوار خداوندی است که ما را به این راه هدایت فرمود و اگر هدایت خداوند نبود ما راه را نمی‌یافتیم و هرآینه فرستادگان پروردگار ما به‌حق آمده‌اند» (اعراف:۴۳).

در این قسمت از خطبهٔ غدیر پس از اعلان ولایت توسط پیامبر صلی الله علیه و آله در یک دستورالعمل بسیار دقیق چند موضوع مهم به اجرا درآورده شد:

  • با بیان آیهٔ ۴۳ سوره اعراف دستور حمد الهی برای نعمت هدایت به‌واسطهٔ امیرالمؤمنین علی علیه السلام را اعلان نمودند.
  • با بیان آیهٔ ۲۸۵ بقره اطاعت و فرمانبرداری مردم از وصی خویش را اعلان نمودند.

البته در هر دو مورد برای مؤمنان حمد الهی لازم است. هم در مورد اینکه به‌واسطهٔ هدایتِ فرمانروا و امام غدیر هدایت شده‌اند؛ همچنین حمد الهی به‌واسطهٔ شنیدن و اطاعت‌کردن از فرمان‌های این فرمانروای الهی.[۲۶]

حمد برای خداست

در قسمت دیگری از خطبه غدیر آمده است: «لَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ؛ ستایش سزاوار اوست، همهٔ خیر و خوبی به‌دست اوست و او بر هر چیز توانا است». برخی شارحان نتایج حاصل از این حمد را چنین برشمرده‌اند:

  • حمد مخصوص خداوندی است که تمام فرمانروایی عالم به‌دست اوست و این حمدی است که مختص پروردگار عالمیان می‌باشد.
  • «بِیَدِهِ الْخَیْرُ» مختص کسی است که بر همه چیز توانا است و حال اگر دقت نماییم از زیارت جامعهٔ کبیره دریافت می‌شود که «إِنْ ذُکِرَ الْخَیْرُ کُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ» بدین معنا که تمام خوبی ابتدا و انتهای آن اصل و فرع آن و معدن آن نزد ائمهٔ علیهم السلام معرفی شده در غدیر خم می‌باشد. نیز غدیر روزی است که با جمله «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ» پیامبر صلی الله علیه و آله به امر الهی تابلوی تمام خوبی‌ها و خیر را یک جا بلند نمود تا همگان بدانند خداوند به یَد خویش تمام خوبی‌ها و خیرها را در وجود مقدّس امیرالمؤمنین علیه السلام و جانشینانش قرار داده؛ پس مؤمنان بدانند برای چنین موهبتی باید قادر منّان را حمد بگویند.[۲۷]

عجز از حمد الهی

برخی شارحان خطبه غدیر در ذیل بحث از حمد در قسمت‌های مختلف خطبه از عجز از حمد الهی بر این نعمت هم سخن گفته‌اند: قبول ولایت و توفیق پیدا کردن برای تبلیغ غدیر حمد و شکری بزرگ را می‌طلبد که از توانایی همهٔ غدیریان خارج است؛ زیرا این بزرگترین نعمت الهی برای همهٔ غدیریان بوده و حمد و شکری خاص می‌خواهد.

به‌راستی وقتی پیامبر صلی الله علیه وآله در خطبهٔ غدیر می‌فرماید: «اَحْمَدُهُ کَثیراً وَ اَشْکُرُهُ دائِماً عَلَی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ…» ما چه بگوییم جز اینکه طریق حمد و شکری را پیشه بگیریم که در او عید و مناجات‌های خاص آمده است: در «مناجات الشاکرین» آمده: «فَکیفَ لی بِتَحصیلِ الشُکرِ؟! وَ شُکری اِیّاکَ یَفتَقِر اِلی شکرٍ، فَکُلَّما قُلتُ لَکَ الحَمدُ، وَجَبَ عَلَیَّ لِذلِکَ اَن اَقوُلَ لَکَ الحَمدُ؛ خدایا! چگونه می‌توانم حق شکر (تو) را ادا کنم، در حالی که هرگونه شکرگزاریِ من از تو، احتیاج به شکر دیگری دارد! پس هرگاه تو را حمد گویم، بر من لازم می‌شود که دگر بار حمد تو را بازگویم».[۲۸]

علت انتخاب الله در حمد ابتدایی خطبه غدیر

نکته دیگری که برخی شارحان خطبه غدیر در ذیل تفسیر این قسمت به آن پرداخته‌اند این است که علت انتخاب الله در حمد ابتدایی خطبه غدیر چه بوده است. آنان در این موضوع چنین نوشته‌اند:

کلمهٔ «اللّه»، بنابر مشهور میان علما – عَلَم است برای آن ذات واجب الوجود که جامع تمامی صفات کمال است. در روایتی آمده است که دو تن که شیعه و شیعه‌زاده بودند، از پدران خویش از امام حسن عسکری علیه السلام نقل کرده‌اند که دربارهٔ قول خدای عزّوجلّ:  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏  فرمود:

اللَّه همان کسی است که همهٔ آفریدگان وقتی در گرداب سختی‌ها گرفتار شدند و به‌جز خدا از همه کس و همه چیز مأیوس گشتند و رشتهٔ امیدشان از همه جا گسست شیفته او می‌گردند. وقتی می‌گویی:  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏  یعنی برای انجام تمام کارهایم از خدا مدد می‌طلبم؛ خدایی که پرستش و بندگی شایسته هیچ‌کس جز او نیست، پروردگاری که دادرس است و هر زمان که فریاد دادخواهی درمانده‌ای بر آستانش بلند گردد و خوانده شود، پذیرا و پاسخگو است.

امام عسکری علیه السلام فرمود: این همان است که شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، مرا به شناخت کلمه اللَّه راهنمائی فرما، چون هوچی‌گران و ستیزکنندگان مرا مورد هجوم تبلیغاتی خود قرار داده‌اند و آنقدر با من جدل می‌کنند که در وادی حیرت سرگردانم ساخته‌اند.

امام صادق علیه السلام به او فرمود: ای بنده خدا! آیا هرگز بر کشتی سوارشده‌ای؟ عرض کرد: بلی؛ فرمود: آیا اتّفاق افتاده است که آن کشتی در هم بشکند و تو در کام امواج خروشان دریا گرفتار شوی و در آن نزدیکی نه کشتی دیگری باشد که تو را از مرگ حتمی برهاند و نه شناگر ماهری که سینه نیلگون آب را بشکافد و تو را به ساحل برساند؟ عرض کرد: بلی (چنین شده است)؛ فرمود: آیا در آن لحظه سرنوشت‌ساز که خطری به‌طور جدّی تو را تهدید می‌کرد، با ناامیدی تمام، ناگهان به قلبت افتاده که فقط موجودی که دارای قدرتی نامحدود است می‌تواند تو را از این گرفتاری هولناک نجات دهد. گفت: آری؛ امام صادق علیه السلام فرمود: آنگاه که تکیه‌گاه نجات‌دهنده و فریادرس دیگری یافت نشود، وی فریادرسی قادر است.[۲۹]

پس وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله در ابتدای خطبه غدیر فرمود: «الحمدُللّه» در حقیقت حمد بر ذات و تمامی صفات است. از این رو، از میان تمامی اسما، اسم جلاله را انتخاب فرمود.[۳۰]

پانویس

  1. مجمع البحرین، ج۳، ص۳۹.
  2. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۸۷.
  3. المیزان، ج۱، ص۱۹.
  4. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۸۸.
  5. مجمع البیان، ج۱، ص۹۴.
  6. مفردات، ص۲۵۶.
  7. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۸۸.
  8. پرتوی از قرآن، ج‏۱، ص۲۵.
  9. تهذیب الأحکام ، ج۳، ص۱۱۷؛ زاد المعاد، ص۸۶.
  10. هدایة الأمة، ج۳، ص۱۳۴.
  11. المجازات النبویه، ص۲۳۰.
  12. اطیب البیان، ج۱، ص۹۸.
  13. ریاض السالکین، ج۱، ص۲۳۰.
  14. الکافی، ج۱، ص۴۱۸.
  15. الامالی للصدوق، ص۴۷۵.
  16. الاقبال، ج۲، ص۲۶۱.
  17. الاقبال، ج۲، ص۲۶۱.
  18. اطیب البیان، ج۱، ص۹۹.
  19. حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ وُهَیْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله عِنْدَ عَائِشَةَ لَیْلَتَهَا فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَکَ وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ فَقَالَ یَا عَائِشَةُ أَ لَا أَکُونُ عَبْداً شَکُوراً قَالَ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله یَقُومُ عَلَی أَطْرَافِ أَصَابِعِ رِجْلَیْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی- طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی‏. الکافی، جلد‏۲، صفحه۹۵، باب الشکر.
  20. الکافی، ج۲، ص۹۵.
  21. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۹۵.
  22. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۹۵.
  23. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۹۵.
  24. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۹۶–۹۷.
  25. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۹۷.
  26. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۹۸.
  27. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۹۹.
  28. بحارالانوار، ج۹۴، ص۱۴۶.
  29. معانی الاخبار، ص۴–۵.
  30. شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۱۰۱.

منابع

  • أطیب البیان فی تفسیر القرآن؛ عبدالحسین طیب، تهران: انتشارات اسلام، ۱۳۷۸ش.
  • الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة؛ سید علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم: مکتب الإعلام الإسلامی، ۱۴۱۸ق.
  • الامالی؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: محمدباقر کمره‌ای، تهران: انتشارات کتابچی، ۱۳۷۶ش.
  • پرتوی از قرآن؛ سید محمود طالقانی، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲ش.
  • تهذیب الاحکام؛ محمد بن حسن طوسی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، تهران: نشر صدوق، ۱۴۱۷ق.
  • ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین صلوات الله علیه؛ سید علی‌خان بن احمد حسینی مدنی شیرازی، تحقیق: محسن حسینی امینی، تهران: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۹ق.
  • زاد المعاد؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، تحقیق: علاءالدین اعلمی، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۲۳.
  • شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
  • المجازات النبویة؛ محمد بن حسین شریف الرضی (سید رضی)، تحقیق: مهدی هوشمندی، قم: انتشارات مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، ۱۴۲۲ق.
  • مجمع البحرین؛ فخرالدین بن محمدعلی طریحی، بیروت: دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۵م.
  • مجمع البیان فی تفسیر القرآن ؛ فضل بن حسن طبرسی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل‌الله یزدی طباطبایی، بیروت: دار المعرفة، ۱۴۰۸ق.
  • معانی الاخبار؛ محمد بن علی (شیخ صدوق)، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، ۱۳۶۱ش.
  • مفردات ألفاظ القرآن؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت: دار الشامیة، ۱۴۱۲ق.
  • المیزان فی تفسیر القرآن؛ سید محمدحسین طباطبایی، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق.
  • هدایة الأمة إلی أحکام الأئمة علیهم السلام ؛ محمد بن حسن حر عاملی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۴۱۲ق.