پرش به محتوا

درهم‌شکننده جبار عنید و شیطان مرید

از ویکی غدیر

درهم‌شکنندهٔ جبار عنید و شیطان مرید از جمله صفات خداوند است که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر به آن اشاره کرده است: قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ؛ درهم‌شکننده هر زورگوی روی‌گردانندهٔ از حق و نابودکننده هر شیطان سرکش است.

ترکیب جبار عنید، به‌معنای سرکش ستیزه‌جو، که در این عبارت از خطبه غدیر آمده برگرفته از آیاتی از قرآن دانسته شده است. برای این ترکیب چهار معنا ذکر شده است؛ از جمله: عمل‌کننده بر خلاف حق. نتیجهٔ کار جباران عنید از نظر مجازات‌های جهان آخرت جهنم و نوشیدن از صدید (آب چرک و متعفن) دانسته شده است.

عبارت کل شیطان مرید در این قسمت خطبه به‌معنای شیطانی که از امر حق سرپیچی نموده و بر این طغیان ادامه دهد، چه شیطان انسی باشد و چه از جنیان. و خداوند هلاک‌کننده جبار عنید و شیطان مرید است؛ این عبارت در آیاتی چون آیه ۱۱۷ سوره نساء و آیه ۳ سوره حج آمده است. برای این عبارت چهار معنا ارائه شده است؛ از جمله: از ماده مرود (بر وزن سرود) به معنی طغیان و سرکشی که معنا عبارت بر اساس آن این خواهد شد: معبود آنها شیطان طغیانگر و ویرانگر است.

عبارت در خطبه غدیر

از جمله صفات خداوند که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه غدیر به آن اشاره کرده چنین است: قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ؛ درهم‌شکننده هر زورگوی روی‌گردانندهٔ از حق و نابودکننده هر شیطان سرکش است.

جبار عنید

ترکیب جبار عنید، به‌معنای سرکش ستیزه‌جو، که در عبارتی از خطبه غدیر آمده برگرفته از آیاتی از قرآن دانسته شده است:

  • وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنید؛ و فرمان هر سرکش ستیزه‌جویی را پیروی کردند(هود:۵۹)
  • وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنید؛ و پیامبران [از خدا] درخواست گشایش و پیروزی کردند و هر سرکش منحرفی [از رسیدن به هدفش‏] نومید شد(ابراهیم:۱۵)

معنای عنید

  • معنای اول: اعراض‌کننده از حق، بنابر فتح و نصرت انبیاء یا بنابر حکم الهی؛ مؤمنان به امید خود رسیدند و نومید و بی‌بهره گشت هر متکبر اعراض‌کننده از حق. و فی روایة ابی الجارود عن ابی جعفر علیه السلام قال: الْعَنِیدُ الْمُعْرِضُ عَنِ الْحَقِّ؛ و در روایتی از امام باقر علیه السلام: عنید هر متکبر اعراض‌کننده از حق را گویند.[۱]
  • معنای دوم: عمل‌کننده بر خلاف حق؛ جبار عنید ظالمی را گویند که از روی عناد، برخلاف حق عمل کند و کلمه «مرید» از «مَرَدَ» می‌باشد؛ در «جَبَّار» شخص جاه‌طلب متکبّر که غیر خود را مجبور به اطاعت و پیروی از رأی خود کند، هرچند به باطل باشد و «عَنید» شخص معاند و دشمن را گویند.[۲]
  • معنای سوم: مبارزه‌کننده با حق، کُلُّ جَبَّار هر گردن‌کش متکبر بر خدا و عَنید ستیزه‌کننده با حق و معرض از طاعت او.[۳] «جبار» در اینجا به‌معنی متکبر و گردنکش است. شاهد بر این معنای سوم در حدیثی آمده که زنی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمد. پیامبر صلی الله علیه و آله دستوری به او دادند، او سرپیچی کرد؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: او را رها کنید که زن سرکشی است.[۴]
  • معنای چهارم: کلمه «جبّار» گاهی بر خداوند نیز اطلاق می‌شود که به معنی دیگری است و آن «اصلاح‌کننده موجود نیازمند به اصلاح» یا «کسی که مسلط بر همه چیز است» می‌باشد.[۵] بنابراین، کلمه «عنید» در اصل از «عِنْد» به‌معنی سمت و ناحیه است و در اینجا به معنی انحراف و گرایش به غیر راه حق آمده است. در روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله آمده کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ مَنْ أَبَی أَنْ یَقُولَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه؛ جبار عنید کسی است که از گفتن لا اله الا اللَّه ابا کند.[۶] در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده که حضرت فرمود: الْعَنِیدُ الْمُعْرِضُ عَنِ الْحَقِّ؛ عنید کسی است که از حق روی‌گردان باشد.[۷] «جبار» اشاره به صفت نفسانی یعنی روح سرکشی است و «عنید» اشاره به اثر آن صفت در افعال انسان است که او را از حق منحرف می‌گرداند.[۸]

مجازات جبار عنید در قرآن

نتیجهٔ کار جباران عنید از نظر مجازات‌های جهان آخرت در ضمن آیات این‌گونه بیان شده است:

  • مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ؛ پیش رویشان دوزخ است(ابراهیم:۱۶): کلمه «وراء» گرچه به‌معنی پشت سر است (در برابر امام به معنای پیش رو) ولی در این‌گونه موارد به‌معنی نتیجه و عاقبت کار می‌آید؛ همان‌گونه که در تعابیر فارسی نیز زیاد در این معنی به‌کار می‌رود؛ مثلاً اگر فلان غذا را بخوری، پشت سر آن بیماری و مرض است؛ یا اگر با فلان کس رفاقت کنی، به‌دنبال آن بدبختی و پشیمانی است؛ یعنی نتیجه و معلول آن چنین است.[۹]
  • وَ یُسْقی مِنْ ماءٍ صَدِیدٍ؛ تا در آنجا از آب چرک و خونش بخورانند(ابراهیم:۱۶): در میان آن آتش سوزان به‌هنگامی که تشنه می‌شود از آب «صدید» به او می‌نوشانند. صدید، چنان‌که علمای لغت گفته‌اند، چرکی است که میان پوست و گوشت جمع می‌شود؛ اشاره به اینکه از یک آب بدبوی متعفن بدمنظره همانند چرک و خون به او می‌نوشانند.[۱۰]

شیطان مرید

عبارت کل شیطان مرید در این قسمت خطبه به‌معنای شیطانی که از امر حق سرپیچی نموده و بر این طغیان ادامه دهد، چه شیطان انسی باشد و چه از جنیان. و خداوند هلاک‌کننده جبار عنید و شیطان مرید است. این عبارت هم عبارتی بر گرفته شده از قرآن دانسته شده است:

  • إِنْ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ إِناثاً وَ إِنْ یَدْعُونَ إِلاَّ شَیْطاناً مَریداً؛ مشرکان به‌جای خدا جز جماداتی را [که هیچ اثری ندارند و همیشه محکوم تأثیر عوامل دیگرند] نمی‌پرستند و در حقیقت جز شیطانِ سرکشِ گمراه را اطاعت نمی‌کنند(نساء:۱۱۷).
  • وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطانٍ مَریدٍ؛ و برخی از مردم‌اند که [همواره‏] بدون هیچ دانشی [بلکه از روی جهل و نادانی‏] درباره خدا [با اصرار بر یک اعتقاد بی‌پایه‏] برخورد خصمانه و گفت‌وگوی ستیزآمیز می‌کنند و از هر شیطان سرکشی پیروی می‌نمایند(حج:۳).

معنای مرید

  • معنای اول: بر وزن فعیل، از مادّه «مَرْد» به معنی بیرون‌رفتن از حالتی است که باید در آن خصوصیّت باشد؛ مانند: تجاوزکردن از حدود خیر و صلاح، خالی‌شدن درخت از برگ، ریختن موی صورت و خالی‌شدن زمین از نباتات. پس مرید در اینجا به کسی اطلاق می‌شود که از شأن و مقام خود طغیان کرده و سرکشی و تجاوز نماید.[۱۱]
  • معنای دوم: واژه «مرید» از ماده «مرد» (بر وزن سرد) در اصل به‌معنی سرزمین بلندی است که خالی از هرگونه گیاه باشد. به درختی که از برگ خالی شود «اَمْرَد» می‌گویند و روی همین جهت به نوجوانانی که مو در صورتشان نروییده نیز امرد گفته می‌شود. در اینجا، منظور از «مرید» کسی است که عاری از هرگونه خیر و سعادت و نقطه قوت است. طبعاً چنین کسی سرکش، متمرد، ظالم و عصیانگر خواهد بود. روشن است که پیروی از «شیطان بی‌همه‌چیز» انسان را به چه سرنوشتی مبتلا می‌سازد.[۱۲]
  • معنای سوم: کلمه «مرید» از نظر ریشه لغت از ماده مرد (بر وزن زرد) به‌معنی ریختن شاخ و برگ درخت است. به همین مناسبت به نوجوانی که هنوز مو در صورتش نروییده امرد گفته می‌شود؛ بنابراین شیطان مرید، یعنی شیطانی که تمام صفات فضیلت از شاخسار وجودش فرو ریخته و چیزی از نقاط قوت در او باقی نمانده است.[۱۳]
  • معنای چهارم: از ماده مرود (بر وزن سرود) به معنی طغیان و سرکشی است یعنی معبود آنها شیطان طغیانگر و ویرانگر است.[۱۴]

پانویس

  1. تفسیر شریف لاهیجی، ج‏۲، ص۶۲۶.
  2. تفسیر خسروی، ج‏۵، ص۷۵.
  3. تفسیر کبیر منهج الصادقین، ج‏۴، ص۴۴۹.
  4. تفسیر نمونه، ج‏۱۰، ص۳۰۲.
  5. تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۳۸.
  6. تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۵۳۲.
  7. تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۵۳۲.
  8. تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۰۳.
  9. تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۰۳.
  10. تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۰۳–۳۰۴.
  11. تفسیر روشن، ج‏۶، ص۲۰۲.
  12. تفسیر نمونه، ج‏۱۴، ص۱۲.
  13. تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۳۶.
  14. تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۳۶.

منابع

  • تفسیر خسروی؛ علیرضا خسروی، تهران: کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۹۰ق.
  • تفسیر روشن؛ حسن مصطفوی، تهران: مرکز نشر کتاب، ۱۳۸۰ش.
  • تفسیر شریف لاهیجی؛ محمد بن شیخعلی شریف لاهیجی، تحقیق: میر جلال‌الدین محدث ارموی و محمدابراهیم آیتی، تهران: دفتر نشر داد، ۱۳۷۳ش.
  • تفسیر کبیر منهج الصادقین؛ ملا فتح‌الله کاشانی، تحقیق: ابوالحسن شعرانی، تهران: کتابفروشی محمدحسن علمی، ۱۳۳۶ش.
  • تفسیر نمونه؛ ناصر مکارم شیرازی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش.
  • تفسیر نور الثقلین؛ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم: انتشارات اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.