پرش به محتوا

زید بن حسن کِندی (ابویمن، تاج الدین بغدادی)

از ویکی غدیر
زید بن حسن کِندی
اطلاعات فردی
نام کاملزید بن الحسن بن زید بن الحسن بن زید بن الحسن بن سعید بن عصمة الحِمیریّ، أبوالیمن تاج‌الدین الکِندیّ البغدادی ثمّ الدمشقی
سرشناسیمفسر، محدّث، قاری قرآن، نحوی و لغوی، فقیه حنفی، امام و مفتی شام
تولد۵۲۰ هجری قمری، بغداد
وفاتشوال ۶۱۳ هجری قمری، دمشق، در ۹۳سالگی
محل دفندمشق، در تربتی که برای خود داشت
اطلاعات علمی
استادانسبط الخیّاط، ابن الشجری، ابن الخشّاب، ابومنصور جوالیقی، قاضی ابوبکر انصاری، ابن عبدالباقی و گروهی از مشایخ بغداد و شام.
شاگردانسبط ابن الجوزی، علم‌الدین السخاوی، عبدالغنی مقدسی، موفق‌الدین ابن قدامه، ضیاء مقدسی، برزالی، منذری، قاسم اندلسی و دیگران.
تحصیلاتحفظ قرآن در کودکی، قرائات عشر در حدود ده‌سالگی، تفقه بر مذهب حنفی در همدان، تکمیل علوم قرائت، نحو، لغت و حدیث در بغداد و شام.
مذهباهل سنت، ابتدا حنبلی، سپس حنفی.
اطلاعات فرهنگی
علت شهرتعلوّ سند در قرائت و حدیث، تبحّر در نحو (کتاب سیبویه)، شرح و حواشی بر دیوان متنبّی.


تاج‌الدین ابویمن زید بن الحسن کندی بغدادی (۵۲۰–۶۱۳ ق) یکی از برجسته‌ترین چهره‌های ترکیبیِ قرائت، نحو، لغت، فقه و ادب اهل سنت در سده ششم هجری است. نسب او به حِمیریانِ «ذو رَعین» می‌رسد و در منابع با عناوینی چون «الشیخ الإمام العلامة المفتی»، «شیخُ الحنفیه»، «شیخُ العربیة»، «شیخُ القراءات» و «مُسنِد الشام» معرفی شده است.

جایگاه راوی

زید بن حسن در بغداد به دنیا آمد، در محیط علمی آن شهر پرورش یافت و از کودکی با قرائت و حفظ قرآن پیوندی استثنایی برقرار کرد؛ او در ده سالگی قرآن را حفظ و بر قرائات عشر تلاوت می‌کرد.

مسیر علمی ابویمن تلفیقی از علوم نقلی و ادبی بود. در قرائت، بر استادش سبط خیاط و گروهی از مشایخ عراق قرائت کرد و به‌تدریج در برخی طرق به مرتبه سندی برابر با استادان خود رسید، به گونه‌ای که منابع رجالی او را از جهت علوّ سند در قرآن و حدیث سرآمد زمان دانسته‌اند. در حدیث، از قضات و محدثان نامدار – مانند قاضی ابوبکر انصاری و شاگردان خیاط و دیگر مشایخ بغداد – سماع داشت و ابن‌عساکر برای او مشیخه‌ای مستقل تألیف کرد که نشان‌دهنده گستره مشایخ او در حدیث است. از سوی دیگر، در نحو نزد ابن شجری، سبط خیاط و ابن خشّاب و در لغت نزد ابو منصور جوالیقی درس خواند و به مرتبه‌ای رسید که معاصرانش او را «أعلم أهل زمانه بالنحو» و «مستحضر کتاب سیبویه» توصیف کرده‌اند.[۱]

فعالیت علمی ابویمن محدود به بغداد نماند؛ او به همدان رفت و سال‌ها در مدرسه سلطان طغرل نزد سعد رازی بر مذهب ابوحنیفه تفقه کرد، سپس پس از درگذشت پدر در مسیر حج به بغداد بازگشت و از آنجا به شام کوچ کرد. در حلب با امیران نوری ارتباط یافت و مدتی در آنجا مقیم شد، سپس در دمشق مستقر گردید و از طریق تجارت جامه و کتاب، ثروت قابل توجهی به دست آورد. در این دوره، جایگاه اجتماعی و علمی او به اوج رسید؛ سلاطینی چون فرخشاه، الملک الأمجد و الملک المعظّم عیسی برای قرائت کتاب‌هایی مانند «سیبویه»، «الحماسة» و «الإیضاح» به منزل او رفت‌وآمد داشتند، و مورخانی مانند ابوشامه از عادت معظّم به راه رفتن از قلعه تا خانه ابویمن با کتاب زیر بغل سخن گفته‌اند.

شبکه تأثیرگذاری ابویمن در میان شاگردان و راویان گسترده است. در حوزه حدیث و قرائت، حفاظی چون عبدالغنی مقدسی، عبدالقادر جیلانی (روایتی)، موفق‌الدین ابن‌قدامه، ضیاء مقدسی، برزالی، منذری و گروهی دیگر از او روایت کرده یا نزد او قرائت کرده‌اند. در حوزه زبان و نحو، چهره‌هایی مانند علم‌الدین سخاوی، قاسم اندلسی و دیگر ادیبان شام بر او تلمذ داشتند و برخی کتاب‌ها – به‌ویژه «کتاب سیبویه» – را به اسناد عالی از او نقل کرده‌اند. این شبکه شاگردان، ابویمن را به حلقه‌ای محوری در انتقال سنت نحوی و قرائی بغداد به محیط علمی شام تبدیل کرد.[۲]

از حیث آثار مکتوب، منابع به چند دسته آثار اشاره کرده‌اند: «شرح دیوان المتنبی»، حواشی بر دیوان متنبّی، حواشی بر «خطب ابن نباته»، کتابی مفصل درباره مشایخ او بر ترتیب حروف معجم، دیوان شعر و رساله‌ها و حواشی متعدد ادبی. گزارش‌ها از شعر او نشان می‌دهد که در کنار تسلط بر فنون نحوی و قرائی، طبع شعری فعالی داشته و در مضامین زهد، تفکر در مرگ، نقد منجمان و توصیف پیری و طول عمر شعر سروده است. مدایحی که ادیبان بزرگی چون ابن دهّان و علی بن محمد سخاوی در حق او گفته‌اند، بازتاب منزلت او در میان نحویان و شعراست.[۳]

منابع رجالی و تاریخی – از «الأعلام» زرکلی تا «سیر أعلام النبلاء» ذهبی، «الجواهر المضیة» قرشی و «بغیة الطلب» ابن العدیم – در مجموع تصویری همسو از شخصیت علمی ابویمن ترسیم می‌کنند: عالمی جامع علوم، با وثاقت در نقل، بلندی سند در حدیث و قرائت، مهارت در نحو و لغت، حضور مؤثر در دستگاه‌های سیاسی شام و در عین حال، شخصیتی متین، باشکوه، خوش‌سیما و خوش‌گفتار که مجلس او محل اجتماع فضلا بوده است. اختلاف‌نظرهایی که برخی نویسندگان – مانند قفطی – درباره انگیزه‌های دنیوی در انتقال او از مذهب حنبلی به حنفی یا درباره «صحت عقیده» او مطرح کرده‌اند، در منابع دیگر با تأکید بر محبت او به سنت، وثاقت در روایت و سلامت اعتقاد تلطیف شده و بیشتر منعکس‌کننده فضای مناقشات کلامی و مذهبی آن عصر است تا تضعیف حقیقی جایگاه علمی او.[۴]

روایت حدیث غدیر

یکی از علما و بزرگان اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده زید بن حسن بن زید بن حسن کِندی بغدادی، ابویمن، تاج الدین (ت ۵۲۰ - م ۶۱۳ ق) است.[۵] حافظ ابن جَزَری در «اسنی المطالب» حدیث غدیر را در احتجاج امیرالمؤمنین علیه السلام در رحبه کوفه از ابویمن زید کِندی نقل کرده است.[۶]

ابن اثیر و ذهبی و ابن جَزَری:[۷] او را توثیق کرده و به خصوص در ادبیات و علم حدیث و قرائات ستوده‌اند.

پانویس

  1. الأعلام زرکلی ج۳ ص۵۷
  2. سیر أعلام النبلاء. ج۲۲، ص ۳۴
  3. البلغة فی تراجم أئمة النحو واللغة للمؤلف الفیروز آبادی ص۱۴۰.
  4. الأعلام زرکلی ج۳ ص۵۷، مرآة الزمان ج۸ ص۵۷۵ وابن خلکان ج۱ ص۱۹۶، الجواهر المضیة ج۱ ص۲۴۶، وإرشاد الأریب ج۴ ص۲۲۲، إنباه الرواة ج۲ ص۱۰
  5. چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۲۷۴.
  6. اسنی المطالب: ص ۳. همچنین مراجعه شود به نام: ابوحفص مراغی.
  7. الکامل: ج ۱۲ ص ۱۳۰. العِبَر فی خبر من غَبَر: حوادث سال ۶۱۳. غایة النِهایة فی طبقات القرّاء، ج ۱ ص ۲۹۷.