شبهه دهلوی در سند حدیث غدیر

شبهه دهلوى در سند حديث غدير

دهلوى در مورد سند حدیث غدیر گفته است:

همه احاديثى كه شيعيان براى اثبات مدّعايشان به آنها استدلال مى‏ كنند دوازده حدیث است.

نخستينِ اين احاديث، حديث غدير است، كه آن را با هياهوى بسيار در كتاب‏ هايشان آورده ‏اند و نصّ قطعى بر مدّعايشان مى ‏دانند. خلاصه اين حديث چنين است:

بُرَيدَة بن حُصَيب اَسلمى[۱] روایت مى ‏كند كه پيامبر صلی الله علیه و آله در بازگشت از حجّةالوَداع، آنگاه كه به غدیر خم - جايى ميان مکّه و مدینه -  رسيد، مسلمانانى را كه همراهش بودند، گرد آورد و به ايشان فرمود:

«يا مَعشَرَ المُسلِمينَ، ألَستُ أولى بِكُم مِن أنفُسِكُم»:

اى گروه مسلمانان، آيا من از شما به خودتان سزاوارتر نيستم؟ مسلمانان در پاسخ گفتند: چرا هستى.

حضرت فرمود: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاهُ. اللَّهُمَّ وَالِ مَن وَالاهُ وَ عَادِ مَن عَاداهُ»:

هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. خدايا، با هر كس که با او دوستى كند دوستى كن، و با هر كس که با او دشمنى كند دشمنى كن.

شيعيان مى‏ گويند: «مَولى» به معناى «اَولى بالتصرّف» است، و اَولى به تصرّف بودن عين امامت است.

و اما پاسخ سخنان دهلوى به طور مختصر:

نخستين اشكال در سخن دهلوى اين است كه احاديث شريف نبوى را - كه به جانشينى و ولایت مطلق اميرمؤمنان ‏عليه السلام دلالت مى‏ كنند -  در دوازده حديث منحصر كرده است.

اين خود انكار حقيقتى آشكار است. ما نمى ‏دانيم كه آيا اين حصرى عقلى است يا استقرايى؟ اما عقل، كه در مانند اين قضايا و مباحث راهى به حكم و داورى ندارد.

و اما اگر اين حصر استقرايى است، واقعيت خلاف كلام دهلوى است، چرا كه نصوص وارد شده در اين موضوع چندين برابر عددى است كه دهلوى گفته است. اين حقيقت بر فرد آگاه و منصف روشن است.

اما احاديثى كه نشان‏ دهنده برترى و افضليت سرورمان امیرالمؤمنین‏ علیه السلام از ديگر صحابه است، فوق حدّ حصر و شمارش است.

ما از دانشمندان شيعه و از مخالفانى كه از دروغ و خيانت پرهيز مى‏ كنند، كسى را نيافته ‏ايم كه به استقصاى اين گونه احاديث اقدام كند و بپردازد.

مرورى اجمالى به كتاب‏ هاى آنان -  كه در همه جا موجود است -  به وضوح اين واقعيت را آشكار مى‏ سازد.

دانشمندان شيعه در بحث پيرامون اين موضوع و اثبات برترى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به احاديث چندى بسنده كرده ‏اند، كه آن احاديث اندكى از بسيار و دانه ‏اى از خروار است.

با نگرش به اين حقيقتِ راستين است كه مى‏ بينيم نصراللَّه كابلى، با وجود تعصّب شديدش، به صراحت ادعا نكرده كه احاديث مورد استدلال در باب امامت در عدد خاصى منحصر است.

هر چند كه سخن او در اين باره به تصريح مى ‏ماند؛ آنجا كه در كتاب «الصواقع»[۲] مى ‏نويسد:

«مطلب چهارم: در ابطال استدلال رافضه به اينكه امامِ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله على‏ عليه السلام است، به احاديث اهل‏ سنت كه شمارش دوازده حديث است؛نخست: حديثى است كه بُرَيدة بن حُصَيب و ديگران روایت كرده ‏اند...».

ولى دهلوى از شدت امانتدارى‏ اش! اين احاديث را به تصريح در عددى كه ياد كرده منحصر كرده است. آرى، روش او در ديگر قضاياى روشن و مسائل آشكار چنين است.

افزون بر اين، در اين باره احاديثى هست كه شيعيان در اثبات مطلوبشان به آنها متمسّک مى‏ شوند، و از حيث سند قوى‏ تر، و در دلالت رساتر و روشن‏ تر از احاديث دوازده ‏گانه ‏اى است كه دهلوى به پيروى از كابلى ياد كرده است.

پس علاوه بر اينكه ادعاى حصر اين احاديث در عدد ياد شده باطل است، ناديده گرفتن احاديث اقوى از حيث سند و دلالت -  كه به امامت و خلافت عظمى دلالت مى‏ كنند -  جاى سؤال دارد.

اين آغاز ردّ گفتار دهلوى و ديگران، و بيان نادرستى سخنان آنان پيرامون حديث غدير است. و اما تفصيل مطلب و رسيدگى به جزئيات شبهات آنان در ادامه خواهد آمد.

پانویس

  1. بُرَيدَة بن حُصَيب اَسلمى: شيخ طوسى او را در شمار اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحاب اميرالمؤمنين ‏عليه السلام آورده است. معجم رجال الحديث: ج ۴ ،ص ۲۰۲. وى در سال ۶۲ يا ۶۳ هجرى در گذشته است. سير اعلام النبلاء: ج ۲ ،ص ۴۷۰،۴۶۹ (مترجم).
  2. در مورد كتاب «الصواقع» ر.ک: الذريعة: ج ۳ ص ۱۷۷ (مترجم).